بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' آنها ' به ' آنها ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
'''اعجاز قرآن''' به معنای | '''[[اعجاز قرآن]]''' به معنای [[خارقالعاده]] بودن [[قرآن]] و [[ناتوانی]] دیگران از آوردن مثل آن است.<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۴.]</ref>. | ||
==اعجاز قانونی قرآن== | ==[[اعجاز]] قانونی [[قرآن]]== | ||
* یکی از وجوه اعجاز | * یکی از [[وجوه اعجاز قرآن]]، [[قوانین]] آن است، در این زمینه باید توجه داشت یک فرد درس ناخوانده، قوانینی در مسائل [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] آورده است، که با [[آفرینش انسان]] و [[مصالح]] او کاملاً [[تطبیق]] میکند. به عنوان مثال، [[نظام]] رباخواری را که یک [[نظام]] ظالمانه است [[تحریم]] کرده و این در حالی است که عصر حاضر، [[مفاسد]] آن را با چشم خود میبیند که چگونه گروهی با اندوخته خود بر هستی گروهی دیگر چوب تاراج میزنند. [[احکام اسلام]] در باب سامان بخشی به [[نظام]] [[خانواده]] از [[احکام]] [[ازدواج]] گرفته تا [[تحریم]] [[زنا]] و سایر [[روابط]] ناسالم، یکی از مترقیترین [[قوانین اسلام]] است که امروزه با [[فروپاشی]] [[خانواده]] و [[بحران]] [[اخلاق]] جنسی در [[غرب]] اهمیت [[اعجازگونه]] آن را میتوان نشان داد. همچنین [[اسلام]] شراب و قمار را [[حرام]] کرده و از نجاسات و پلیدیها جلوگیری نموده است که همگی ریشه در [[مصلحت جامعه]] و فرد داشته است و همچنین است دیگر [[قوانین]] آن. این بیان میرساند که [[پیامبر]]، این [[قوانین]] را که با همه شرایط زمانی و مکانی و با کلیه تمدنهای [[انسانی]] سازگار است از مقامی دیگر گرفته است وگرنه نمیتوانست دارای چنین هماهنگی و [[استواری]] باشد<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>. | ||
* قرآن کریم از لحاظ تشریع و قانونگذاری بینظیر است و با پیشرفت زمان، باز جواب گوی نیازهای بشری میباشد. تمام قوانین متکی بر مقتضیات فطرت بوده و تضادی با سنن خلقت آدمی ندارد <ref>الالهیات، ج۳، ص ۳۹۸ ۴۰۶ و وحی و نبوت، ص ۳۳۵.</ref> این کتاب ملاک وضع قوانین خود را مصالح و مفاسد واقعی قرار داده است و در حالی که به خواستههای معنوی آدمی احترام میگذارد و او را تشویق به رعایت مسائل عبادی و اخلاقی میکند به خواستههای دنیوی او نیز توجه داشته و برنامه ارائه میدهد. از این رو اسلام دین متعادل و وسطی است<ref>سوره بقره، آیه:۱۴۳.</ref> و در هیچ موردی افراط و تفریط را برنمیتابد <ref>الالهیات، ج۳، ص ۳۹۸- ۴۱۲.</ref> حاصل آنکه هر انسان منصفی با دیدن احکامی با این امتیازها که در آن زمان و جامعه جهالت زده عصر | * [[قرآن کریم]] از لحاظ [[تشریع]] و قانونگذاری بینظیر است و با [[پیشرفت]] زمان، باز جواب گوی نیازهای بشری میباشد. تمام [[قوانین]] متکی بر مقتضیات [[فطرت]] بوده و تضادی با [[سنن]] [[خلقت]] آدمی ندارد <ref>الالهیات، ج۳، ص ۳۹۸ ۴۰۶ و وحی و نبوت، ص ۳۳۵.</ref> این کتاب ملاک وضع [[قوانین]] خود را [[مصالح]] و [[مفاسد]] واقعی قرار داده است و در حالی که به خواستههای [[معنوی]] آدمی [[احترام]] میگذارد و او را [[تشویق]] به رعایت مسائل [[عبادی]] و [[اخلاقی]] میکند به خواستههای [[دنیوی]] او نیز توجه داشته و برنامه ارائه میدهد. از این رو [[اسلام]] [[دین]] [[متعادل]] و وسطی است<ref>سوره بقره، آیه:۱۴۳.</ref> و در هیچ موردی [[افراط و تفریط]] را برنمیتابد <ref>الالهیات، ج۳، ص ۳۹۸- ۴۱۲.</ref> حاصل آنکه هر [[انسان]] منصفی با دیدن احکامی با این امتیازها که در آن زمان و [[جامعه]] [[جهالت]] زده عصر [[بعثت]]، آورده شده [[حکم]] به این بُعد از [[اعجاز قرآن]] میکند و وضع مقررات آن را خارج از حیطه [[توانایی]] [[انسانی]] [[درس نخوانده]] میداند<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۴.]</ref>. | ||
*مقصود از اعجاز تشریعی اعجاز در عرصه قانونگذاری است. مدعیان اعجاز تشریعی قرآن میگویند در قرآن قوانین و حقوق خصوصی، عمومی، جزایی،کیفری، بینالمللی و .... در سطحی متعالی انعکاس یافته که در تعالی و جامعیت با هیچیک از قوانین و حقوق بشری شناختهشده قابلمقایسه نیست. یعنی آنچه در قرآن انعکاس یافته منطبق باعقل و منطق و پاسخگویی همه نیازهای بشری است و در هم زمانها قابلاجرا است. این در حالی است که در روزگار نزول قرآن به هیچوجه از این مسائل گفتوگو و خبری در بین نبود. از سوی دیگر در قوانین بشری گاه بهصورت مکرر تغییرات و اصلاحات راه پیدا میکند که نشانگر ضعف و اشکال در قوانین مدون پیشین است. درحالیکه احکام و قوانین قرآن تا روز قیامت ثابت و قابلاجرا است. این امر از درستی و استواری این قوانین حکایت دارد: چون قرآن درعینحال واضع یک سلسله مقررات و قوانین است چه در باب عباداتها و چه در باب مسائل اجتماعی که اصطلاحاً در فقه آنها را "معاملات" میگویند، در باب حقوق | *مقصود از [[اعجاز تشریعی]] [[اعجاز]] در عرصه قانونگذاری است. مدعیان [[اعجاز تشریعی قرآن]] میگویند در [[قرآن]] [[قوانین]] و [[حقوق]] خصوصی، عمومی، جزایی،کیفری، بینالمللی و.... در سطحی متعالی انعکاس یافته که در تعالی و [[جامعیت]] با هیچیک از [[قوانین]] و [[حقوق]] بشری شناختهشده قابلمقایسه نیست. یعنی آنچه در [[قرآن]] انعکاس یافته منطبق باعقل و [[منطق]] و پاسخگویی همه نیازهای بشری است و در هم زمانها قابلاجرا است. این در حالی است که در روزگار [[نزول قرآن]] به هیچوجه از این مسائل [[گفتوگو]] و خبری در بین نبود. از سوی دیگر در [[قوانین بشری]] گاه بهصورت مکرر تغییرات و [[اصلاحات]] راه پیدا میکند که نشانگر [[ضعف]] و اشکال در [[قوانین]] مدون پیشین است. درحالیکه [[احکام]] و [[قوانین]] [[قرآن]] تا [[روز قیامت]] [[ثابت]] و قابلاجرا است. این امر از [[درستی]] و [[استواری]] این [[قوانین]] حکایت دارد: چون [[قرآن]] درعینحال واضع یک سلسله مقررات و [[قوانین]] است چه در باب عباداتها و چه در باب مسائل [[اجتماعی]] که اصطلاحاً در [[فقه]] آنها را "معاملات" میگویند، در باب [[حقوق اجتماعی]]، در باب [[حقوق]] [[خانوادگی]]، مثلاً مسئله [[حقوق]] [[زن]]، چون من خودم در این به نسبت بیش از سایر مسائل مطالعه دارم، پس از مطالعه کردن در همین موضوع وقتیکه رسیدگی کردم دیدم سطح [[قرآن]] خیلی سطح عالی عجیبی است. وقتی من همان را مقایسه کردم با روایاتهایی که در این زمینه آمده است دیدم [[منطق]] روایتهای [[اسلامی]] در بابا [[حقوق]] [[زن]] هرگز به سطح [[قرآن]] نمیرسد. وقتیکه به [[فقیه]] [[اسلامی]] مراجعه کردم دیدم چون سلیقههای شخصی [[فقها]] هم که متأثر از محیط وزندگیشان بوده، خواهناخواه در آرائشان تأثیر داشته،یک [[درجه]] پایینتر از [[اخبار]] و روایاتها است. آنگاه [[انسان]] [[فکر]] میکند که یک [[امی]] درس ناخوانده چقدر میتواند بهطور عادی روشن و روشنفکر باشد که حتی دانشمندانی که سالها در مدارس تحصیل میکنند اینطور نتوانند مطالب را روشن ببینند و [[درک]] کنند<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[نبوت ۱(کتاب)|نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۵۴۸.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآنشناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲]]، ص ۶۱.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |