جز
جایگزینی متن - 'مستحق' به 'مستحق'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'مستحق' به 'مستحق') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
*[[انسان]] در سایه [[فضیلت]] خشوع، [[قلب]] خویش را نسبت به حقپذیری و دریافت [[عظمت]] [[خداوند]] آماده میکند. در [[تعالیم]] [[دینی]] اگر [[آدمی]] [[فضیلت]] خشوع را در وجود خود نپروراند، دچار [[رذیلت]] [[قساوت]] میشود. [[قرآن کریم]] خشوع را از صفات [[انسان]] [[مؤمن]] برمیشمرد: آیا برای کسانی که [[ایمان]] آوردهاند، هنگام آن نرسیده که دلهایشان به [[یاد خدا]] و آن حقیقتی که نازل شده نرم [و فروتن] شود...<ref>{{متن قرآن|أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ}}؛ سوره حدید، آیه ۱۶</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 332- 333.</ref>. | *[[انسان]] در سایه [[فضیلت]] خشوع، [[قلب]] خویش را نسبت به حقپذیری و دریافت [[عظمت]] [[خداوند]] آماده میکند. در [[تعالیم]] [[دینی]] اگر [[آدمی]] [[فضیلت]] خشوع را در وجود خود نپروراند، دچار [[رذیلت]] [[قساوت]] میشود. [[قرآن کریم]] خشوع را از صفات [[انسان]] [[مؤمن]] برمیشمرد: آیا برای کسانی که [[ایمان]] آوردهاند، هنگام آن نرسیده که دلهایشان به [[یاد خدا]] و آن حقیقتی که نازل شده نرم [و فروتن] شود...<ref>{{متن قرآن|أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ}}؛ سوره حدید، آیه ۱۶</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 332- 333.</ref>. | ||
*خشوع در صورتی [[فضیلت]] شمرده میشود که تنها در برابر [[خداوند]] صورت گیرد. از اینرو [[قرآن کریم]] میفرماید: و البته از میان [[اهل کتاب]] کسانی هستند که به [[خدا]] و بدانچه بهسوی شما نازل شده و به آنچه بهسوی خودشان فرود آمده [[ایمان]] دارند، در حالیکه در برابر [[خدا]] خاشعاند، و [[آیات]] [[خدا]] را به [[بهایی]] ناچیز نمیفروشند. ایناناند که نزد پروردگارشان [[پاداش]] خود را خواهند داشت. آری! [[خدا]] روزشمار است<ref>{{متن قرآن| وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلَّهِ لاَ يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ }}؛ سوره آل عمران، آیه ۱۹۹</ref>. از اینرو [[امام علی]] {{ع}} یکی از شرایط [[سجود]] حقیقی را خشوع در [[دل]] میشمارد<ref>غررالحکم، ۱ / ۱۰۷</ref> و نیز میفرماید: به [[خداوند سبحان]] بهوسیله [[سجود]]، [[رکوع]]، [[خضوع]]، خشوع و افتادگی در باربر [[عظمت]] و بزرگی او نزدیک شوید<ref>غررالحکم، ۱ / ۳۷۹: {{متن حدیث|"تَقَرَّبْ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ بِالسُّجُودِ وَ الرُّكُوعِ وَ الْخُضُوعِ لِعَظَمَتِهِ وَ الْخُشُوع"}}</ref>. [[امام]] {{ع}} خشوع را یکی از صفاتی میداند که [[خداوند]] بهوسیله آن [[فرشتگان]] را [[یاری]] رسانده است: آنان ([[فرشتگان]]) را [[یاری]] کرد و دلهایشان را به [[تواضع]] آشنا ساخت و خشوع و [[آرامش]] بخشید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۰: {{متن حدیث|"وَ أَمَدَّهُمْ بِفَوَائِدِ الْمَعُونَةِ وَ أَشْعَرَ قُلُوبَهُمْ تَوَاضُعَ إِخْبَاتِ السَّكِينَةِ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 333.</ref>. | *خشوع در صورتی [[فضیلت]] شمرده میشود که تنها در برابر [[خداوند]] صورت گیرد. از اینرو [[قرآن کریم]] میفرماید: و البته از میان [[اهل کتاب]] کسانی هستند که به [[خدا]] و بدانچه بهسوی شما نازل شده و به آنچه بهسوی خودشان فرود آمده [[ایمان]] دارند، در حالیکه در برابر [[خدا]] خاشعاند، و [[آیات]] [[خدا]] را به [[بهایی]] ناچیز نمیفروشند. ایناناند که نزد پروردگارشان [[پاداش]] خود را خواهند داشت. آری! [[خدا]] روزشمار است<ref>{{متن قرآن| وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلَّهِ لاَ يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ }}؛ سوره آل عمران، آیه ۱۹۹</ref>. از اینرو [[امام علی]] {{ع}} یکی از شرایط [[سجود]] حقیقی را خشوع در [[دل]] میشمارد<ref>غررالحکم، ۱ / ۱۰۷</ref> و نیز میفرماید: به [[خداوند سبحان]] بهوسیله [[سجود]]، [[رکوع]]، [[خضوع]]، خشوع و افتادگی در باربر [[عظمت]] و بزرگی او نزدیک شوید<ref>غررالحکم، ۱ / ۳۷۹: {{متن حدیث|"تَقَرَّبْ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ بِالسُّجُودِ وَ الرُّكُوعِ وَ الْخُضُوعِ لِعَظَمَتِهِ وَ الْخُشُوع"}}</ref>. [[امام]] {{ع}} خشوع را یکی از صفاتی میداند که [[خداوند]] بهوسیله آن [[فرشتگان]] را [[یاری]] رسانده است: آنان ([[فرشتگان]]) را [[یاری]] کرد و دلهایشان را به [[تواضع]] آشنا ساخت و خشوع و [[آرامش]] بخشید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۰: {{متن حدیث|"وَ أَمَدَّهُمْ بِفَوَائِدِ الْمَعُونَةِ وَ أَشْعَرَ قُلُوبَهُمْ تَوَاضُعَ إِخْبَاتِ السَّكِينَةِ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 333.</ref>. | ||
*[[امام]] در توصیف [[یاران صدیق]] خویش، خشوع را یکی از صفات برجسته آنها یاد میکند: کجایند آن مردمی که چون به [[اسلام]] دعوتشان کردند پذیرفتند و [[قرآن]] را میخواندند و نیکو درمییافتند و چون به [[جنگ]] [[بسیج]] میشدند چنان با [[شوق]] تمام به حرکت میآمدند که ماده شتری مشتاقانه بهسوی فرزندش میرود. شمشیرها را از غلافها برمیکشیدند و فوجفوج و صفصف به اطراف [[زمین]] میتاختند. برخی هلاک میشدند و برخی [[نجات]] مییافتند. نه زنده ماندن زندگان را به یکدیگر مژده میدادند و نه [[مرگ]] کشتگان را تسلیت. از بس از [[خوف]] [[خدا]] گریسته بودند، دیدگانشان سفیدی گرفته بود. شکمهایشان از [[روزه]] داشتن لاغر شده، لبهایشان از [[دعا]] خشکیده، رنگشان از شبزندهداری زرد شده و بر چهرههایشان گرد خشوع نشسته بود. اینان، برادران من بودند که رفتند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۰: {{متن حدیث|"أَيْنَ الْقَوْمُ الَّذِينَ دُعُوا إِلَى الْإِسْلَامِ فَقَبِلُوهُ وَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ وَ هِيجُوا إِلَى الْجِهَادِ فَوَلِهُوا، وَلَهَ اللِّقَاحِ إِلَى أَوْلَادِهَا وَ سَلَبُوا السُّيُوفَ أَغْمَادَهَا وَ أَخَذُوا بِأَطْرَافِ الْأَرْضِ زَحْفاً زَحْفاً وَ صَفّاً صَفّاً، بَعْضٌ هَلَكَ وَ بَعْضٌ نَجَا لَا يُبَشَّرُونَ بِالْأَحْيَاءِ وَ لَا يُعَزَّوْنَ عَنِ الْمَوْتَى، مُرْهُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكَاءِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ صُفْرُ الْأَلْوَانِ مِنَ السَّهَرِ عَلَى وُجُوهِهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِينَ، أُولَئِكَ إِخْوَانِي الذَّاهِبُونَ"}}</ref>. نیز در [[خطبه]] [[متقین]]، خشوع در [[عبادت]] را از ویژگیهای آنان برمیشمرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۴: {{متن حدیث|"خُشُوعاً فِي عِبَادَةٍ"}}</ref>. [[امام]] {{ع}} خاشعان در برابر [[خداوند]] را | *[[امام]] در توصیف [[یاران صدیق]] خویش، خشوع را یکی از صفات برجسته آنها یاد میکند: کجایند آن مردمی که چون به [[اسلام]] دعوتشان کردند پذیرفتند و [[قرآن]] را میخواندند و نیکو درمییافتند و چون به [[جنگ]] [[بسیج]] میشدند چنان با [[شوق]] تمام به حرکت میآمدند که ماده شتری مشتاقانه بهسوی فرزندش میرود. شمشیرها را از غلافها برمیکشیدند و فوجفوج و صفصف به اطراف [[زمین]] میتاختند. برخی هلاک میشدند و برخی [[نجات]] مییافتند. نه زنده ماندن زندگان را به یکدیگر مژده میدادند و نه [[مرگ]] کشتگان را تسلیت. از بس از [[خوف]] [[خدا]] گریسته بودند، دیدگانشان سفیدی گرفته بود. شکمهایشان از [[روزه]] داشتن لاغر شده، لبهایشان از [[دعا]] خشکیده، رنگشان از شبزندهداری زرد شده و بر چهرههایشان گرد خشوع نشسته بود. اینان، برادران من بودند که رفتند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۰: {{متن حدیث|"أَيْنَ الْقَوْمُ الَّذِينَ دُعُوا إِلَى الْإِسْلَامِ فَقَبِلُوهُ وَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ وَ هِيجُوا إِلَى الْجِهَادِ فَوَلِهُوا، وَلَهَ اللِّقَاحِ إِلَى أَوْلَادِهَا وَ سَلَبُوا السُّيُوفَ أَغْمَادَهَا وَ أَخَذُوا بِأَطْرَافِ الْأَرْضِ زَحْفاً زَحْفاً وَ صَفّاً صَفّاً، بَعْضٌ هَلَكَ وَ بَعْضٌ نَجَا لَا يُبَشَّرُونَ بِالْأَحْيَاءِ وَ لَا يُعَزَّوْنَ عَنِ الْمَوْتَى، مُرْهُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكَاءِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ صُفْرُ الْأَلْوَانِ مِنَ السَّهَرِ عَلَى وُجُوهِهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِينَ، أُولَئِكَ إِخْوَانِي الذَّاهِبُونَ"}}</ref>. نیز در [[خطبه]] [[متقین]]، خشوع در [[عبادت]] را از ویژگیهای آنان برمیشمرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۴: {{متن حدیث|"خُشُوعاً فِي عِبَادَةٍ"}}</ref>. [[امام]] {{ع}} خاشعان در برابر [[خداوند]] را مستحق [[بهشت]] میداند و میفرماید: اعمالشان در این [[دنیا]] [[پسندیده]] بود و چشمانشان اشکبار. در [[دنیا]] شبشان چون روز بود، در خشوع و [[استغفار]] و روزشان چون شب بود، در تنهایی و بریدن از [[مردم]]. [[خداوند]] [[بهشت]] را جای بازگشت آنان گردانید و ثوابشان ارزانی داشت. آنان سزاوار [[بهشت]] و اهل آن بودند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰: {{متن حدیث|"كَانَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا زَاكِيَةً وَ أَعْيُنُهُمْ بَاكِيَةً وَ كَانَ لَيْلُهُمْ فِي دُنْيَاهُمْ نَهَاراً تَخَشُّعاً وَ اسْتِغْفَارًا وَ كَانَ نَهَارُهُمْ لَيْلًا تَوَحُّشاً وَ انْقِطَاعاً فَجَعَلَ اللَّهُ لَهُمُ الْجَنَّةَ مَآباً وَ الْجَزَاءَ ثَوَابا"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 333.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |