وقار: تفاوت میان نسخه‌ها

۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ ژوئن ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:


==مقدمه==
==مقدمه==
*این ملکه، [[آدمی]] را همچون کوهی [[استوار]] در مقابل طوفان‌های حوادث پای برجا می‌دارد، و او را در رسیدن به مشکل‌ترین [[هدف‌ها]] ثابت نگاه می‌دارد. اثر این ملکه، وقار و تسلّط کامل بر اعصاب است.
*این ملکه، [[آدمی]] را همچون کوهی [[استوار]] در مقابل طوفان‌های حوادث پای برجا می‌دارد، و او را در رسیدن به مشکل‌ترین [[هدف‌ها]] [[ثابت]] نگاه می‌دارد. اثر این ملکه، وقار و تسلّط کامل بر اعصاب است.
*در مقابل این ملکه نیز، [[سبک‌سری]] قرار دارد. [[انسان]] سبک‌سر در مقابل کوچکترین [[مصیبت]] و مشکل به فریاد و فغان پرداخته، آرامش خویش را از دست می‌دهد. پر واضح است که چنین کس، نمی‌تواند هیچ مشکلی را از مقابل خویشتن برداشته به [[مبارزه]] با آن بپردازد: {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا}}<ref>«بی‌گمان انسان را آزمندی بی‌شکیب آفریده‌اند چون شرّی بدو رسد بی‌تاب است و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۱۹-۲۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۶۱-۶۲.</ref>.
*در مقابل این ملکه نیز، [[سبک‌سری]] قرار دارد. [[انسان]] سبک‌سر در مقابل کوچکترین [[مصیبت]] و مشکل به فریاد و فغان پرداخته، [[آرامش]] خویش را از دست می‌دهد. پر واضح است که چنین کس، نمی‌تواند هیچ مشکلی را از مقابل خویشتن برداشته به [[مبارزه]] با آن بپردازد: {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا}}<ref>«بی‌گمان انسان را آزمندی بی‌شکیب آفریده‌اند چون شرّی بدو رسد بی‌تاب است و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۱۹-۲۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۶۱-۶۲.</ref>.


==رابطه وقار با [[زیارت]]==
==رابطه وقار با [[زیارت]]==
*[[آرامش]] و [[وقار ظاهری]]، نشانه [[طمأنینه]] درونی است. [[رفتار]] شتابزده هم گویای [[باطن]] آشفته و نابسامان است. در توصیه‌های مربوط به [[زیارت]] آمده است که: با وقار و [[آرامش]] راه بروید، قدم‌ها را کوچک بردارید، حالت [[طمأنینه]] داشته باشید، با حالت ذکر و [[تسبیح]] و [[تکبیر]]، وارد [[حرم]] و [[مزار]] شوید. اینها جهات شکلی و [[آداب ظاهری]] است که در [[باطن]] و درون [[زائر]] هم اثر می‌گذارد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۳۴۲، ۳۴۳.</ref>.
* [[آرامش]] و [[وقار ظاهری]]، [[نشانه]] [[طمأنینه]] درونی است. [[رفتار]] شتابزده هم گویای [[باطن]] آشفته و نابسامان است. در توصیه‌های مربوط به [[زیارت]] آمده است که: با وقار و [[آرامش]] راه بروید، قدم‌ها را کوچک بردارید، حالت [[طمأنینه]] داشته باشید، با حالت ذکر و [[تسبیح]] و [[تکبیر]]، وارد [[حرم]] و [[مزار]] شوید. اینها جهات شکلی و [[آداب ظاهری]] است که در [[باطن]] و درون [[زائر]] هم اثر می‌گذارد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۳۴۲، ۳۴۳.</ref>.
*پیاده رفتن بعضی از [[ائمه]]{{عم}} به سفر [[حج]] را شنیده‌اید؛ مثل [[امام حسن|امام مجتبی]] و [[امام کاظم]]{{عم}}. پیاده روی هم اثرگذار بر [[روح]] و روان است. [[صفوان جمّال]] [[نقل]] می‌کند که با [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} همسفر بود، به [[کوفه]] که رسیدند، [[امام]] [[دستور]] داد تا مرکب را بخواباند و فرمود: اینجا [[قبر امام علی|قبر جدم امیرمؤمنان]]{{ع}} است. سپس [[حضرت]] [[غسل]] کرد، [[لباس]] دیگری پوشید، به طرف تپه‌ای که [[قبر علی]]{{ع}} آنجا بود راه افتاد و به [[صفوان جمّال|صفوان]] فرمود: تو هم مثل من کن، گام‌هایت را کوچک بردار، نگاهت را به طرف پایین بگیر، متواضعانه راه برو... سپس خودش با [[صفوان جمّال|صفوان]] به طرف [[قبر]] حرکت کردند، درحالی که سکینه و وقار بر آن دو [[حاکم]] بود و [[تسبیح]] و [[تقدیس]] و [[تهلیل]] م‌گفتند تا به [[قبر]] [[شریف]] رسیدند<ref> وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۰۵.</ref>. در [[حدیث]] دیگری است که [[امام هادی]]{{ع}} که [[زیارت جامعه کبیره]] را به [[موسی بن عبد الله نخعی]] آموخته، پیش از [[بیان]] متن [[زیارتنامه]] به وی فرمود: هرگاه وارد [[حرم]] شدی و [[قبر]] را دیدی، بایست و ۳۰ بار، [[الله اکبر]] بگو، سپس کمی جلو برو، در حالی که همراه با [[آرامش]] و وقار باشی، فاصله گام‌هایت را کوتاه کن، بایست، باز هم ۳۰ بار [[تکبیر]] بگو، سپس نزدیک [[قبر]] برو، باز هم ۴۰ بار [[تکبیر]] بگو، سپس بگو: {{متن حدیث|السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ}}<ref>وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۰۴.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۳۴۲، ۳۴۳.</ref>.
*پیاده رفتن بعضی از [[ائمه]]{{عم}} به سفر [[حج]] را شنیده‌اید؛ مثل [[امام حسن|امام مجتبی]] و [[امام کاظم]]{{عم}}. پیاده روی هم اثرگذار بر [[روح]] و روان است. [[صفوان جمّال]] [[نقل]] می‌کند که با [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} همسفر بود، به [[کوفه]] که رسیدند، [[امام]] [[دستور]] داد تا مرکب را بخواباند و فرمود: اینجا [[قبر امام علی|قبر جدم امیرمؤمنان]]{{ع}} است. سپس [[حضرت]] [[غسل]] کرد، [[لباس]] دیگری پوشید، به طرف تپه‌ای که [[قبر علی]]{{ع}} آنجا بود راه افتاد و به [[صفوان جمّال|صفوان]] فرمود: تو هم مثل من کن، گام‌هایت را کوچک بردار، نگاهت را به طرف پایین بگیر، متواضعانه راه برو... سپس خودش با [[صفوان جمّال|صفوان]] به طرف [[قبر]] حرکت کردند، درحالی که سکینه و وقار بر آن دو [[حاکم]] بود و [[تسبیح]] و [[تقدیس]] و [[تهلیل]] م‌گفتند تا به [[قبر]] [[شریف]] رسیدند<ref> وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۰۵.</ref>. در [[حدیث]] دیگری است که [[امام هادی]]{{ع}} که [[زیارت جامعه کبیره]] را به [[موسی بن عبد الله نخعی]] آموخته، پیش از بیان متن [[زیارتنامه]] به وی فرمود: هرگاه وارد [[حرم]] شدی و [[قبر]] را دیدی، بایست و ۳۰ بار، [[الله اکبر]] بگو، سپس کمی جلو برو، در حالی که همراه با [[آرامش]] و وقار باشی، فاصله گام‌هایت را کوتاه کن، بایست، باز هم ۳۰ بار [[تکبیر]] بگو، سپس نزدیک [[قبر]] برو، باز هم ۴۰ بار [[تکبیر]] بگو، سپس بگو: {{متن حدیث|السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ}}<ref>وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۰۴.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۳۴۲، ۳۴۳.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۵۳٬۳۷۰

ویرایش