جز
جایگزینی متن - 'خودداری' به 'خودداری'
جز (جایگزینی متن - 'نادرست' به 'نادرست') |
جز (جایگزینی متن - 'خودداری' به 'خودداری') |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
*در موارد فراوانی در [[قرآن]]، برای بیان مفهوم [[نادانی]]، ندانستن و بیاطلاعی، از نفی دانستن استفاده شده است؛ از جمله {{متن قرآن| بِغَيْرِ عِلْمٍ }}<ref> سوره انعام، آیه۱۰۸.</ref>، {{متن قرآن| لَا عِلْمَ لَنَا }}<ref> سوره بقره، آیه۳۲.</ref>، {{متن قرآن|مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ }}<ref>سوره اسراء، آیه۳۶.</ref>، {{متن قرآن| لَا يَعْلَمُ }}<ref> سوره نمل، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن| مَا يَعْلَمُهُمْ}}<ref> سوره کهف، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن| لَا يَعْلَمُهُمْ }}<ref> سوره ابراهیم، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن| لَا يَعْلَمُونَ}}<ref> سوره اعراف، آیه ۱۸۲.</ref> و {{متن قرآن| لَا تَعْلَمُونَ}}<ref> سوره نحل، آیه ۴۳.</ref><ref>المعجم المفهرس، «علم».</ref>، از این رو ضرورتی برای کاربرد [[جهل]] وجود نخواهد داشت، مگر آنکه معنایی متفاوت را برساند. | *در موارد فراوانی در [[قرآن]]، برای بیان مفهوم [[نادانی]]، ندانستن و بیاطلاعی، از نفی دانستن استفاده شده است؛ از جمله {{متن قرآن| بِغَيْرِ عِلْمٍ }}<ref> سوره انعام، آیه۱۰۸.</ref>، {{متن قرآن| لَا عِلْمَ لَنَا }}<ref> سوره بقره، آیه۳۲.</ref>، {{متن قرآن|مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ }}<ref>سوره اسراء، آیه۳۶.</ref>، {{متن قرآن| لَا يَعْلَمُ }}<ref> سوره نمل، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن| مَا يَعْلَمُهُمْ}}<ref> سوره کهف، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن| لَا يَعْلَمُهُمْ }}<ref> سوره ابراهیم، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن| لَا يَعْلَمُونَ}}<ref> سوره اعراف، آیه ۱۸۲.</ref> و {{متن قرآن| لَا تَعْلَمُونَ}}<ref> سوره نحل، آیه ۴۳.</ref><ref>المعجم المفهرس، «علم».</ref>، از این رو ضرورتی برای کاربرد [[جهل]] وجود نخواهد داشت، مگر آنکه معنایی متفاوت را برساند. | ||
*در دائره المعارف [[قرآن]] لیدن نیز مدخل [[جاهلیت]] به عصر [[نادانی]] ارجاع شده است<ref>Encyclopeadia of the Quran, Jahiliyya.</ref>. واژه [[جهل]] در متون [[اسلامی]] گاه در برابر [[عقل]] کاربرد یافته است؛ ولی با توجه به اینکه واژه [[عقل]] در مفهوم [[خرد]] کاربرد متأخری داشته و در پی عصر ترجمه آغاز شده، نمیتوان از کاربرد آن در [[صدر اسلام]] [[اطمینان]] داشت، زیرا مشتقات [[عقل]] در [[ادبیات]] [[جاهلی]] به مفهوم مهار و مهار زدن بوده است<ref>فرهنگ تطبیقی، ج ۲، ص ۵۷۷، «عقل».</ref>. | *در دائره المعارف [[قرآن]] لیدن نیز مدخل [[جاهلیت]] به عصر [[نادانی]] ارجاع شده است<ref>Encyclopeadia of the Quran, Jahiliyya.</ref>. واژه [[جهل]] در متون [[اسلامی]] گاه در برابر [[عقل]] کاربرد یافته است؛ ولی با توجه به اینکه واژه [[عقل]] در مفهوم [[خرد]] کاربرد متأخری داشته و در پی عصر ترجمه آغاز شده، نمیتوان از کاربرد آن در [[صدر اسلام]] [[اطمینان]] داشت، زیرا مشتقات [[عقل]] در [[ادبیات]] [[جاهلی]] به مفهوم مهار و مهار زدن بوده است<ref>فرهنگ تطبیقی، ج ۲، ص ۵۷۷، «عقل».</ref>. | ||
*در کاربرد دیگری در [[صدر اسلام]]، [[ابوالحکم]]، از سران [[قریش]] در میان [[مسلمانان]] به [[ابوجهل]] [[شهرت]] یافت<ref>فرهنگ تطبیقی، ج ۱، ص ۱۸۸، «حکم».</ref>. در این کاربرد [[جهل]] در برابر [[حکمت]] قرار گرفته است که معنای آن در آن دوره، | *در کاربرد دیگری در [[صدر اسلام]]، [[ابوالحکم]]، از سران [[قریش]] در میان [[مسلمانان]] به [[ابوجهل]] [[شهرت]] یافت<ref>فرهنگ تطبیقی، ج ۱، ص ۱۸۸، «حکم».</ref>. در این کاربرد [[جهل]] در برابر [[حکمت]] قرار گرفته است که معنای آن در آن دوره، خودداری از کارهایی است که [[فساد]] در پی میآورد<ref>فرهنگ تطبیقی، ج ۱، ص ۱۸۸، «حکم».</ref>. حکمای [[عرب]] کسانی بودند که سخنانشان [[حکمت]] و درس [[زندگی]] تلقی میشد و در قالب [[شعر]] و ضرب المثل در سطح [[جامعه]] گسترش مییافت<ref>المفصل، ج ۸، ص ۳۳۸ - ۳۳۹.</ref>. | ||
*در [[قرآن کریم]] [[لقمان حکیم]] معرفی شده است. وی در [[وصیت]] خود به فرزندش، [[شرک]] را بزرگ ترین [[ستم]] معرفی کرد؛ به عبارت دیگر، [[لقمان حکیم]] در گفتمان [[وحی]]، دیگران را به [[توحید]] فرا میخواند و از این رو [[شرک]] منافی با [[حکمت]] خواهد بود{{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم، که خداوند را سپاس گزار! و هر که سپاس گزارد به سود خویش سپاس گزارده است؛ و هر که ناسپاسی ورزد خداوند، بینیازی ستوده است و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز میداد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۲- ۱۳.</ref>.در [[تورات]] نیز چنین کاربردی وجود دارد<ref>کتاب مقدس، اشعیا، ۴۴: ۲۵.</ref>. علاوه بر معانی گفته شده، گلدزیهر و ایزوتسو [[جاهلیت]] را معادل توحش و در برابر حِلم معنا کرده اند<ref>See: Encyclopeadia of the Quran, Age of Ignorance.</ref>. | *در [[قرآن کریم]] [[لقمان حکیم]] معرفی شده است. وی در [[وصیت]] خود به فرزندش، [[شرک]] را بزرگ ترین [[ستم]] معرفی کرد؛ به عبارت دیگر، [[لقمان حکیم]] در گفتمان [[وحی]]، دیگران را به [[توحید]] فرا میخواند و از این رو [[شرک]] منافی با [[حکمت]] خواهد بود{{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم، که خداوند را سپاس گزار! و هر که سپاس گزارد به سود خویش سپاس گزارده است؛ و هر که ناسپاسی ورزد خداوند، بینیازی ستوده است و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز میداد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۲- ۱۳.</ref>.در [[تورات]] نیز چنین کاربردی وجود دارد<ref>کتاب مقدس، اشعیا، ۴۴: ۲۵.</ref>. علاوه بر معانی گفته شده، گلدزیهر و ایزوتسو [[جاهلیت]] را معادل توحش و در برابر حِلم معنا کرده اند<ref>See: Encyclopeadia of the Quran, Age of Ignorance.</ref>. | ||
*توجه به این نکته اهمیت دارد که مصدر "[[جهالت]]" چه مفاهیمی را منتقل نمیکرده تا واژه [[جاهلیت]] که براساس قواعد ادبی مصدر جعلی است به کار رود. واژه [[جاهلیت]] تنها در [[آیات]] [[مدنی]] به کار رفته است؛ نخستین بار در [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ میگفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو: بیگمان یکسره کار با خداوند است، (آنان) در خویش چیزی نهان میدارند که بر تو آشکار نمیکنند، میگویند: اگر ما در این کار اختیاری داشتیم اینجا کشته نمیشدیم، بگو: اگر در خانههایتان (نیز) میبودید، آنان که کشته شدن بر آنها مقرر شده بود به سوی کشتارگاههای خویش بیرون میآمدند، و (چنین شد) تا خداوند آنچه در اندرون خود دارید بیازماید و آنچه در دلهایتان دارید بپالاید و خداوند به اندیشهها داناست» سوره آل عمران، آیه۱۵۴.</ref> و در شرح رخدادهای [[نبرد]] [[احد]] از این واژه استفاده شده است. این [[آیه]] درباره گروهی از [[مسلمانان]] [[سخن]] میگوید که در [[اندیشه]] خود هستند و [[گمان]] دارند در رویارویی با [[قریش]] کشته خواهند شد. آنان خواهان شرکت نکردن در این [[نبرد]] بودند؛ ولی از آن [[بیم]] داشتند که تصمیمشان با واکنشی ناخوشایند از سوی [[خدا]] همراه شود، از همین رو از [[پیامبر]] پرسیدند: آیا میتوانیم خواسته ای داشته باشیم؟ [[خداوند]] در پاسخ به آنان فرمود که این اللّه است که درخواست (امر) میکند؛ به عبارت دیگر در این [[آیه]] [[خداوند]] خود را متولی [[مؤمنان]] دانسته، از آنان میخواهد به خواستههای او تن دهند و [[نگرانی]] به [[دل]] راه ندهند. در این بخش از [[آیه]]، نگرش این افراد به [[خداوند]] نادرست و نگرشی [[جاهلی]] به شمار آمده است. بنا به گزارش کلبی، [[عرب پیش از اسلام]]، اللّه را آفریننده میدانست و در [[زندگی]] آنان نقش دیگری نداشت<ref>الاصنام، ص ۳۳.</ref>. در [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. نیز از [[زنان پیامبر]] خواسته شده تا در خانههای خود بمانند و زیباییهای خود را برای [[خودنمایی]] به دیگران نشان ندهند. [[خداوند]] در این [[آیه]] [[خودنمایی]] [[زنان]] را به [[جاهلیت]] نسبت میدهد و آن را نامطلوب میشمارد. | *توجه به این نکته اهمیت دارد که مصدر "[[جهالت]]" چه مفاهیمی را منتقل نمیکرده تا واژه [[جاهلیت]] که براساس قواعد ادبی مصدر جعلی است به کار رود. واژه [[جاهلیت]] تنها در [[آیات]] [[مدنی]] به کار رفته است؛ نخستین بار در [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ میگفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو: بیگمان یکسره کار با خداوند است، (آنان) در خویش چیزی نهان میدارند که بر تو آشکار نمیکنند، میگویند: اگر ما در این کار اختیاری داشتیم اینجا کشته نمیشدیم، بگو: اگر در خانههایتان (نیز) میبودید، آنان که کشته شدن بر آنها مقرر شده بود به سوی کشتارگاههای خویش بیرون میآمدند، و (چنین شد) تا خداوند آنچه در اندرون خود دارید بیازماید و آنچه در دلهایتان دارید بپالاید و خداوند به اندیشهها داناست» سوره آل عمران، آیه۱۵۴.</ref> و در شرح رخدادهای [[نبرد]] [[احد]] از این واژه استفاده شده است. این [[آیه]] درباره گروهی از [[مسلمانان]] [[سخن]] میگوید که در [[اندیشه]] خود هستند و [[گمان]] دارند در رویارویی با [[قریش]] کشته خواهند شد. آنان خواهان شرکت نکردن در این [[نبرد]] بودند؛ ولی از آن [[بیم]] داشتند که تصمیمشان با واکنشی ناخوشایند از سوی [[خدا]] همراه شود، از همین رو از [[پیامبر]] پرسیدند: آیا میتوانیم خواسته ای داشته باشیم؟ [[خداوند]] در پاسخ به آنان فرمود که این اللّه است که درخواست (امر) میکند؛ به عبارت دیگر در این [[آیه]] [[خداوند]] خود را متولی [[مؤمنان]] دانسته، از آنان میخواهد به خواستههای او تن دهند و [[نگرانی]] به [[دل]] راه ندهند. در این بخش از [[آیه]]، نگرش این افراد به [[خداوند]] نادرست و نگرشی [[جاهلی]] به شمار آمده است. بنا به گزارش کلبی، [[عرب پیش از اسلام]]، اللّه را آفریننده میدانست و در [[زندگی]] آنان نقش دیگری نداشت<ref>الاصنام، ص ۳۳.</ref>. در [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. نیز از [[زنان پیامبر]] خواسته شده تا در خانههای خود بمانند و زیباییهای خود را برای [[خودنمایی]] به دیگران نشان ندهند. [[خداوند]] در این [[آیه]] [[خودنمایی]] [[زنان]] را به [[جاهلیت]] نسبت میدهد و آن را نامطلوب میشمارد. |