بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
* [[تاریخ أبی الفداء (کتاب)|تاریخ أبی الفداء]]: [[عثمان]]، فَدَک<ref>فدک، آبادیای در حجاز با فاصله سه روز راه از مدینه است که برای یهودیان بود و پس از فتح خیبر، خداوند در دلهای صاحبانش هراس افکند و بر سر نصف محصول آن با پیامبر{{صل}} مصالحه کردند و پیامبر{{صل}} پذیرفت و به او اختصاص یافت؛ چون آن را با جنگ نگرفته بود. پیامبر{{صل}} آن را به جگر گوشهاش فاطمه{{س}} بخشید و سپس ابو بکر، آن را از او گرفت (معجم البلدان، ج ۴، ص ۲۳۸).</ref> را به [[مروان بن حکم]] داد، در حالی که آن، [[صدقه]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} بود که چون [[فاطمه]]{{س}} به عنوان [[میراث]]، مطالبهاش کرد، [[ابو بکر]] از [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[روایت]] کرد که: "ما [[پیامبران]]، آنچه را بر جای مینهیم، [[صدقه]] است، نه [[ارث]]". [[فدک]]، پیوسته در دست [[مروان]] و پسرانش بود، تا آنکه [[عمر بن عبد العزیز]]، [[خلیفه]] شد و آن را از تصرفکنندگانش گرفت و صدقهاش گردانْد<ref>[[تاریخ أبی الفداء (کتاب)|تاریخ أبی الفداء]]، ج ۱، ص ۱۶۹.</ref>. | * [[تاریخ أبی الفداء (کتاب)|تاریخ أبی الفداء]]: [[عثمان]]، فَدَک<ref>فدک، آبادیای در حجاز با فاصله سه روز راه از مدینه است که برای یهودیان بود و پس از فتح خیبر، خداوند در دلهای صاحبانش هراس افکند و بر سر نصف محصول آن با پیامبر{{صل}} مصالحه کردند و پیامبر{{صل}} پذیرفت و به او اختصاص یافت؛ چون آن را با جنگ نگرفته بود. پیامبر{{صل}} آن را به جگر گوشهاش فاطمه{{س}} بخشید و سپس ابو بکر، آن را از او گرفت (معجم البلدان، ج ۴، ص ۲۳۸).</ref> را به [[مروان بن حکم]] داد، در حالی که آن، [[صدقه]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} بود که چون [[فاطمه]]{{س}} به عنوان [[میراث]]، مطالبهاش کرد، [[ابو بکر]] از [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[روایت]] کرد که: "ما [[پیامبران]]، آنچه را بر جای مینهیم، [[صدقه]] است، نه [[ارث]]". [[فدک]]، پیوسته در دست [[مروان]] و پسرانش بود، تا آنکه [[عمر بن عبد العزیز]]، [[خلیفه]] شد و آن را از تصرفکنندگانش گرفت و صدقهاش گردانْد<ref>[[تاریخ أبی الفداء (کتاب)|تاریخ أبی الفداء]]، ج ۱، ص ۱۶۹.</ref>. | ||
* [[المعارف (کتاب)|المعارف]]، [[ابن قتیبه]]: [[پیامبر خدا]]، مَهزور ([[جایگاه]] [[بازار]] [[مدینه]]) را صدقهای برای [[مسلمانان]] قرار داد؛ ولی [[عثمان]]، آن را به [[حارث]] بن [[حکم]]، [[برادر]] [[مروان بن حکم]]، داد و [[فدک]] را نیز به [[مروان]] بخشید که آن نیز [[صدقه]] [[پیامبر خدا]] بود<ref>المعارف، ابن قتیبة، ص ۱۹۵، العقد الفرید، ج ۳، ص ۲۹۱، شرح نهج البلاغة، ج ۱، ص ۱۹۸ کلاهما نحوه.</ref>. | * [[المعارف (کتاب)|المعارف]]، [[ابن قتیبه]]: [[پیامبر خدا]]، مَهزور ([[جایگاه]] [[بازار]] [[مدینه]]) را صدقهای برای [[مسلمانان]] قرار داد؛ ولی [[عثمان]]، آن را به [[حارث]] بن [[حکم]]، [[برادر]] [[مروان بن حکم]]، داد و [[فدک]] را نیز به [[مروان]] بخشید که آن نیز [[صدقه]] [[پیامبر خدا]] بود<ref>المعارف، ابن قتیبة، ص ۱۹۵، العقد الفرید، ج ۳، ص ۲۹۱، شرح نهج البلاغة، ج ۱، ص ۱۹۸ کلاهما نحوه.</ref>. | ||
* [[تاریخ الیعقوبی (کتاب)|تاریخ الیعقوبی]]: [[عثمان]]، دخترش را به همسری [[عبد الله]] بن خالد بن اسَید در آورد و [[فرمان]] داد تا ششصد هزار درهم به او بدهند و به [[عبد الله | * [[تاریخ الیعقوبی (کتاب)|تاریخ الیعقوبی]]: [[عثمان]]، دخترش را به همسری [[عبد الله]] بن خالد بن اسَید در آورد و [[فرمان]] داد تا ششصد هزار درهم به او بدهند و به [[عبد الله بن عامر]] والی خود در بصره نوشت که آن را از [[بیت المال]] [[بصره]] به او بدهد<ref>[[تاریخ الیعقوبی (کتاب)|تاریخ الیعقوبی]]، ج ۲، ص ۱۶۸.</ref>. | ||
* [[المعارف (کتاب)|المعارف]]، [[ابن قتیبه]]: [[عبد الله بن خالد بن اسَید]] از [[عثمان]] درخواستِ [[صله]] کرد. [[عثمان]] نیز به او چهار [[صد]] هزار درهم عطا کرد<ref>المعارف، ابن قتیبة، ص ۱۹۵.</ref>. | * [[المعارف (کتاب)|المعارف]]، [[ابن قتیبه]]: [[عبد الله بن خالد بن اسَید]] از [[عثمان]] درخواستِ [[صله]] کرد. [[عثمان]] نیز به او چهار [[صد]] هزار درهم عطا کرد<ref>المعارف، ابن قتیبة، ص ۱۹۵.</ref>. | ||
==دادن امتیازات به دیگران== | ==دادن امتیازات به دیگران== |