←انسان در سرای آخرت
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
*[[رسول خدا]]{{صل}} و نیز میفرماید: "[[زندگی دنیا]] فصل کاشتن است. برداشت در [[زندگی]] [[اخروی]] صورت میگیرد"<ref>{{متن حدیث|اَلدُّنْيَا مَزْرَعَةُ اَلْآخِرَةِ}}؛ ابن ابیجمهور، عوالی اللئالی، ج۱، ص۲۶۷.</ref>. | *[[رسول خدا]]{{صل}} و نیز میفرماید: "[[زندگی دنیا]] فصل کاشتن است. برداشت در [[زندگی]] [[اخروی]] صورت میگیرد"<ref>{{متن حدیث|اَلدُّنْيَا مَزْرَعَةُ اَلْآخِرَةِ}}؛ ابن ابیجمهور، عوالی اللئالی، ج۱، ص۲۶۷.</ref>. | ||
*از این بیان [[شریف]] نیز استفاده میشود، [[آخرت]] محل کسب و تلاش و [[تکامل]] نیست<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱.</ref>. | *از این بیان [[شریف]] نیز استفاده میشود، [[آخرت]] محل کسب و تلاش و [[تکامل]] نیست<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱.</ref>. | ||
==ویژگی [[انسان]]== | |||
*[[آدمی]] تواناییهایی دارد که موجوداتی چون حیوانات و نباتات نیز از آن برخوردارند و به همین [[دلیل]] آثار و افعالی از او صادر میشود که آنها بهتر و کاملتر از او انجام میدهند؛ ولی به سان هر موجود دیگر از یک ویژگی برخوردار است که هیچ موجود دیگری از آن بهرهمند نیست و [[انسانیت]] [[انسان]] بدان بازشناخته میشود<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۶۶.</ref>. هر موجودی وقتی به کمال میرسد که اثر ویژه او بهطور کامل از او پدید آید<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۶۵.</ref>. | |||
*ویژگی [[انسان]] نیروی [[عقل]] اوست، نیرویی که به او [[توانایی]] میدهد کلیات را [[درک]] کند، [[زشت]] و [[زیبا]] را بشناسد و با [[اراده]] و [[اختیار]] خود، کاری را بر کار دیگری ترجیح دهد. هیچ موجود زندهای جز [[انسان]] با دیدن مصداقها و جزئیات، نمیتواند یک مفهوم کلی بسازد که بر سایر مصداقها و جزئیات خود منطبق باشد، هیچ کاری در نظر حیوانات [[زشت]] یا [[زیبا]] نیست، آنچه را [[غریزه]] [[فرمان]] دهد بدون [[قضاوت]] درباره [[نیک]] و بدش انجام میدهند و جز [[انسان]] هیچ موجود زندهای [[توانایی]] ترجیح یک کار بر کار دیگری را ندارد. | |||
*این همه خاصیت [[انسان]] و ناشی از نیروی [[عقل]] اوست. [[انسان]] در صورتی به کمال میرسد که [[عقل]] به عنوان نیروی ویژه وجود او در [[جایگاه]] [[شایسته]] خویش فعال باشد و سایر نیروها در مسیر [[خواستهها]] و هدفهای او فعالیت کنند و به عبارت دیگر تحت [[فرمان]] او باشند؛ ولی همانطور که پیش از این دانستیم، این [[جایگاه]] بدون معارض نیست و بینزاع و کشمش به [[عقل]] وانهاده نمیشود. | |||
*چون هیچیک از نیروهای نفس [[محدودیت]] را برنمیتابد، بنابراین، هیچیک از این نیروها خوش ندارد از نیروی دیگری [[فرمان]] برد، هر نیرویی از [[محدودیت]] [[رنج]] میبرد و از گستردگی میدان [[عمل]] [[احساس]] [[لذت]] میکند و [[روح انسان]] از [[رنج]] و [[لذت]] همه نیروهای خود متأثر میشود. هریک از [[احساس]] [[لذت]] میکند و [[روح انسان]] از [[رنج]] و [[لذت]] همه نیروهای خود متأثر نیشود. هر یک از نیروهای نفس به لذتی برسد، [[روح]] از [[لذت]] او بهرهمند میشود و هریک به رنجی گرفتار شود، نفس را رنجور میکند؛ بنابراین [[انسان]]، هم از طریق نیروهای مشترک مثل [[شهوت]] و [[غضب]]، [[رنج]] و [[لذت]] میبیند و هم از طریق [[عقل]] که نیروی ویژه اوست. | |||
*[[لذت]] نیروی [[غضب]] در [[پیروزی]] و [[استیلا]] و [[رنج]] او در [[شکست]] و مقهوری است. هنگامی که به [[مقام]] و [[ریاست]] برسد و بر دیگران [[فرمان]] براند، [[روح]] را قرین [[لذت]] میکند و هنگامی که [[ریاست]] را از دست دهد، [[رنج]] میبرد و [[روح]] را نیز آزرده میکند. [[لذت]] نیروی [[شهوت]] از [[خوردن و آشامیدن]]، فعالیت جنسی و [[سخن گفتن]] تأمین میشود و [[محرومیت]] از آنها به درد و [[رنج]] گرفتارش میکند و [[روح]] نیز از [[رنج]] و [[لذت]] او تأثیر میپذیرد. نیروی واهمه از تصوراتی که با [[غضب]] و [[شهوت]] موافق و سازگار است، [[لذت]] میبرد و از تصوراتی که بر وفق مراد آن دو نیست، درد میکشد و [[رنج]] میبیند و [[روح]] را نیز متأثر میکند. [[عقل]] از [[درک]] [[حقیقت]] [[لذت]] میبرد و از [[جهل]] و [[نادانی]] [[رنج]] میکشد و [[روح]] را متأثر میکند. نفس [[انسانی]] برای [[درک]] این [[لذتها]] و فرار از رنجی که هر [[قوه]] به او منتقل میکند، گاه در پی [[شهوت]] میرود، گاه به دنبال [[غضب]] و گاهی نیز از [[عقل]] [[پیروی]] میکند و زمانی که یکی از آنان بر دیگری [[پیروز]] شود، تمامی وجود [[انسان]] را [[تسخیر]] میکند و [[آدمی]] را به دنبال خویش میبرد. برای اینکه [[انسان]] از حمله [[غضب]] و [[شهوت]] در [[امان]] بماند و به رهزن واهمه گرفتار نشود، باید بتواند از برخی [[لذتها]] صرفنظر و بعضی از [[رنجها]] را [[تحمل]] کند و برای رسیدن به این [[توانایی]] باید بداند که برخی [[لذتها]] در وجود [[آدمی]] اصالت ندارد و برای [[رسیدن به کمال]] باید از آنها اجتناب کرد و درد و رنجی را که از ترک آنها عاید نفس میشود، با آغوش باز پذیرفت، در حالی که برخی دیگر از [[لذتها]]، اصیلاند و مساوق باکمال [[انسان]] و باید به دنبال آنها [[ریاضت]] کشید؛ بنابراین، برای تمییز [[لذت]] أصيل که همان [[صفت کمالی]] [[انسان]] است، از [[لذت]] غیر اصیل، باید معیاری در دست داشته باشیم<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |