امامت در کودکی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۴: خط ۱۴:
* [[امامت]]، از اهمیّت بالایی برخوردار و جایگاهی [[الهی]] است که توسط [[رسول خدا]]{{صل}} یا [[ولی خدا]] به دیگران معرّفی می‌شود: [[امامت]] چه به معنای [[حکومت]] و [[خلافت]] و چه به معنای [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]] و [[حجت الهی]] باشد به اوصاف و شرایطی وابسته است که از جمله آنها مسئلۀ [[توانایی]] [[استطاعت]] بدنی و شرایط [[سنی]] است. [[شیعه]] [[امامت]] را بر پایۀ [[لیاقت]] می‌‌داند لذا فرقی نمی‌کند [[امام]] [[کودک]] ۵ ساله یا مرد ۴۰ ساله باشد؛ اما [[اهل سنت]]، [[بلوغ]] را یکی از [[شرایط امام]] می‌دانند و بر این باورند که هرچه سن شخص بیشتر باشد، برای [[امامت]] مناسبت‌تر است. لذا این پرسش‌ را دربارۀ [[امامت]] [[امام زمان]]{{ع}} مطرح می‌‌کنند که آیا کسی می‌تواند در سن [[کودکی]] به [[مقام امامت]] و [[خلافت]] برسد؟ [[کودکی]] که [[تکلیف]] ندارد، چگونه می‌تواند به [[امامت]] برسد؟<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۹۳-۱۹۶؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
* [[امامت]]، از اهمیّت بالایی برخوردار و جایگاهی [[الهی]] است که توسط [[رسول خدا]]{{صل}} یا [[ولی خدا]] به دیگران معرّفی می‌شود: [[امامت]] چه به معنای [[حکومت]] و [[خلافت]] و چه به معنای [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]] و [[حجت الهی]] باشد به اوصاف و شرایطی وابسته است که از جمله آنها مسئلۀ [[توانایی]] [[استطاعت]] بدنی و شرایط [[سنی]] است. [[شیعه]] [[امامت]] را بر پایۀ [[لیاقت]] می‌‌داند لذا فرقی نمی‌کند [[امام]] [[کودک]] ۵ ساله یا مرد ۴۰ ساله باشد؛ اما [[اهل سنت]]، [[بلوغ]] را یکی از [[شرایط امام]] می‌دانند و بر این باورند که هرچه سن شخص بیشتر باشد، برای [[امامت]] مناسبت‌تر است. لذا این پرسش‌ را دربارۀ [[امامت]] [[امام زمان]]{{ع}} مطرح می‌‌کنند که آیا کسی می‌تواند در سن [[کودکی]] به [[مقام امامت]] و [[خلافت]] برسد؟ [[کودکی]] که [[تکلیف]] ندارد، چگونه می‌تواند به [[امامت]] برسد؟<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۹۳-۱۹۶؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
*در پاسخ به این [[پرسش]] چند نکته لازم است:
*در پاسخ به این [[پرسش]] چند نکته لازم است:
# [[نبوت]] [[عیسی]] و [[یحیی]] ({{ع}}) در [[کودکی]]: [[خداوند متعال]] در [[قرآن]] از [[اعطای حکم]] به [[حضرت]] [[یحیی]] و [[نبوت]] به [[حضرت عیسی]] در [[کودکی]] خبر داده است: {{متن قرآن|يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref>«ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری  دادیم؛» سوره مریم، آیه ۱۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}<ref>«(مریم) به او اشارت کرد؛ گفتند: چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟! (نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۲۹ ـ ۳۰</ref>. در اینکه مقصود از اعطای [[حکم خداوند]] برای [[حضرت]] [[یحیی]] چیست؟ آیا شامل [[نبوت]] نیز می‌شود یا نه؟ میان [[مفسران]] [[اختلاف]] نظر وجود دارد. [[قدر]] مشترک و متیقن از "[[حکم]]" قوۀ [[فهم]] و دراکه دقیق و [[الهام]] [[غیبی]] و اعجاب‌انگیزی است. از این [[آیه]] روشن می‌شود [[علم]] و [[قوه]] [[تعقل]] ویژه و [[ارتباط]] [[غیبی]] در [[کودکی]] [[امر]] ممکن بلکه واقع شده است و در آن هیچ بعدی وجود ندارد. اما درباره [[نبوت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} که [[آیه]] صریح در آن است، [[اکثریت]] [[اندیشوران]] [[شیعی]] آن را بر [[نبوت]] در حال [[کودکی]] [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>.سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، اوائل المقالات، ج۴، ص۱۲۵؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص ۴۶؛ تفسیر روح البیان، ج ۵، ص ۳۳۱؛ تفسیر الکشاف، ج ۳، ص ۱۵؛ تفسیر کبیر، ج ۱۱، صص ۱۹۳ و ۲۱۵؛ تأویلات اهل السنۀ، ج ۳، ص ۲۶۴.</ref>. اما [[مفسران اهل سنت]] دیدگاه‌های مختلفی ذکر کرده‌اند و بعضی آن را بر [[نبوت]] [[تفسیر]] نموده‌اند. لذا دیدگاه [[شیعه]] مبنی بر به [[امامت]] رسیدن بعضی [[امامان]] در سن [[کودکی]] [[امر]] محال و [[مخالف]] مبانی [[قرآنی]] نیست<ref>کافی، ج ۲، کتاب الحجۀ، باب الأشارۀ و النص علی ابی الحسن، ج ۱۰ و ۱۳، ص ۳۲۱.</ref>.<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۹۳-۱۹۶؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
# ''[[نبوت]] [[عیسی]] و [[یحیی]] ({{ع}}) در [[کودکی]]'': [[خداوند متعال]] در [[قرآن]] از [[اعطای حکم]] به [[حضرت]] [[یحیی]] و [[نبوت]] به [[حضرت عیسی]] در [[کودکی]] خبر داده است: {{متن قرآن|يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref>«ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری  دادیم؛» سوره مریم، آیه ۱۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}<ref>«(مریم) به او اشارت کرد؛ گفتند: چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟! (نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۲۹ ـ ۳۰</ref>. در اینکه مقصود از اعطای [[حکم خداوند]] برای [[حضرت]] [[یحیی]] چیست؟ آیا شامل [[نبوت]] نیز می‌شود یا نه؟ میان [[مفسران]] [[اختلاف]] نظر وجود دارد. [[قدر]] مشترک و متیقن از "[[حکم]]" قوۀ [[فهم]] و دراکه دقیق و [[الهام]] [[غیبی]] و اعجاب‌انگیزی است. از این [[آیه]] روشن می‌شود [[علم]] و [[قوه]] [[تعقل]] ویژه و [[ارتباط]] [[غیبی]] در [[کودکی]] [[امر]] ممکن بلکه واقع شده است و در آن هیچ بعدی وجود ندارد. اما درباره [[نبوت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} که [[آیه]] صریح در آن است، [[اکثریت]] [[اندیشوران]] [[شیعی]] آن را بر [[نبوت]] در حال [[کودکی]] [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>.سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، اوائل المقالات، ج۴، ص۱۲۵؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص ۴۶؛ تفسیر روح البیان، ج ۵، ص ۳۳۱؛ تفسیر الکشاف، ج ۳، ص ۱۵؛ تفسیر کبیر، ج ۱۱، صص ۱۹۳ و ۲۱۵؛ تأویلات اهل السنۀ، ج ۳، ص ۲۶۴.</ref>. اما [[مفسران اهل سنت]] دیدگاه‌های مختلفی ذکر کرده‌اند و بعضی آن را بر [[نبوت]] [[تفسیر]] نموده‌اند. لذا دیدگاه [[شیعه]] مبنی بر به [[امامت]] رسیدن بعضی [[امامان]] در سن [[کودکی]] [[امر]] محال و [[مخالف]] مبانی [[قرآنی]] نیست<ref>کافی، ج ۲، کتاب الحجۀ، باب الأشارۀ و النص علی ابی الحسن، ج ۱۰ و ۱۳، ص ۳۲۱.</ref>.<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۹۳-۱۹۶؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
#وجود بعضی نوابغ در سن [[کودکی]]: علاوه بر [[پیامبران]]، بعضی نوابع در دوره [[کودکی]] آثار و افعالی بروز می‌‌دهند که مایه تعجب همگان می‌‌گردد، در [[اخبار]] و رسانه‌های خبری می‌‌توان در این موضوع به شواهد و مثال‌هایی زیادی دست‌یافت، مثلاً بچه ۶ - ۷ ساله یا کمتر از آن می‌‌تواند به [[راحتی]] [[زبان]] [[مادری]] و زبان [[بیگانه]] را نوشته و بخواند یا کتاب یا بخشی از آن مثل [[قرآن]] را [[حفظ]] کند که نظیر آن از هم سن و سالان خود بعید است. شیخ [[اسماعیل]] حقی بروسوی صاحب [[تفسیر]] [[روح]] البیان از [[مفسران اهل سنت]]، در ذیل [[آیه]]: {{متن قرآن|وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref>«ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری  دادیم؛» سوره مریم، آیه ۱۲.</ref> گزارش می‌‌کند که برای شیخ سهل بن [[عبد الله]] تستری [[عارف]] نامی‌ در سن ۳ ـ ۷ سالگی حالت انکشاف و [[الهام]] [[غیبی]] رخ داده بود<ref>تفسیر روح البیان، ج ۵، ص ۳۱۹.</ref>.<ref>ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
#'''وجود بعضی نوابغ در سن [[کودکی]]''': علاوه بر [[پیامبران]]، بعضی نوابع در دوره [[کودکی]] آثار و افعالی بروز می‌‌دهند که مایه تعجب همگان می‌‌گردد، در [[اخبار]] و رسانه‌های خبری می‌‌توان در این موضوع به شواهد و مثال‌هایی زیادی دست‌یافت، مثلاً بچه ۶ - ۷ ساله یا کمتر از آن می‌‌تواند به [[راحتی]] [[زبان]] [[مادری]] و زبان [[بیگانه]] را نوشته و بخواند یا کتاب یا بخشی از آن مثل [[قرآن]] را [[حفظ]] کند که نظیر آن از هم سن و سالان خود بعید است. شیخ [[اسماعیل]] حقی بروسوی صاحب [[تفسیر]] [[روح]] البیان از [[مفسران اهل سنت]]، در ذیل [[آیه]]: {{متن قرآن|وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref>«ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری  دادیم؛» سوره مریم، آیه ۱۲.</ref> گزارش می‌‌کند که برای شیخ سهل بن [[عبد الله]] تستری [[عارف]] نامی‌ در سن ۳ ـ ۷ سالگی حالت انکشاف و [[الهام]] [[غیبی]] رخ داده بود<ref>تفسیر روح البیان، ج ۵، ص ۳۱۹.</ref>.<ref>ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
# [[دعوت پیامبر]]{{صل}} از [[علی]]{{ع}} در دورۀ [[کودکی]] به [[اسلام]] و [[تعیین]] [[جانشینی]] وی: [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در دورۀ [[نبوت]] بیست و سه سالۀ خود از هیچ [[کودکی]] نخواست [[اسلام]] را بپذیرد، اما این [[افتخار]] نصیب [[حضرت علی]]{{ع}} شد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[سال سوم هجرت]]، پس از [[نزول]] آیۀ شریفۀ {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref>، [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} را که [[نوجوانی]] بیش نبود، به [[خلافت]] و [[وصایت]] [[منصوب]] کرد و به [[قوم]] خود [[دستور]] داد حرف او را شنیده، از او [[اطاعت]] کنند. علاوه بر [[حضرت علی]]{{ع}}، [[پیامبر]]{{صل}} از [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} در دورۀ [[کودکی]] [[بیعت]] بر [[اسلام]] اخذ نمود که چنین مسئله‌ای در غیر آنها دیده نشده است. این [[دلیل]] بر [[فضیلت]] و صلاحیت ذاتی و منحصر به فرد [[امامان]] است<ref>سلسلۀ مولفات الشیخ المفید، ج ۱۱، جزء دوم، ص ۲۸۷، کتاب الأرشاد.</ref>.<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۹۳-۱۹۶؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
# '''[[دعوت پیامبر]]{{صل}} از [[علی]]{{ع}} در دورۀ [[کودکی]] به [[اسلام]] و [[تعیین]] [[جانشینی]] و'''ی: [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در دورۀ [[نبوت]] بیست و سه سالۀ خود از هیچ [[کودکی]] نخواست [[اسلام]] را بپذیرد، اما این [[افتخار]] نصیب [[حضرت علی]]{{ع}} شد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[سال سوم هجرت]]، پس از [[نزول]] آیۀ شریفۀ {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref>، [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} را که [[نوجوانی]] بیش نبود، به [[خلافت]] و [[وصایت]] [[منصوب]] کرد و به [[قوم]] خود [[دستور]] داد حرف او را شنیده، از او [[اطاعت]] کنند. علاوه بر [[حضرت علی]]{{ع}}، [[پیامبر]]{{صل}} از [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} در دورۀ [[کودکی]] [[بیعت]] بر [[اسلام]] اخذ نمود که چنین مسئله‌ای در غیر آنها دیده نشده است. این [[دلیل]] بر [[فضیلت]] و صلاحیت ذاتی و منحصر به فرد [[امامان]] است<ref>سلسلۀ مولفات الشیخ المفید، ج ۱۱، جزء دوم، ص ۲۸۷، کتاب الأرشاد.</ref>.<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۹۳-۱۹۶؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
# [[امامت امام جواد]]{{ع}} در [[کودکی]]: نکات قبلی [[فضیلت]] ذاتی امکان [[امامت]] در دوره [[کودکی]] را ثابت می‌‌کند، اما [[امامت امام جواد]]{{ع}} در [[کودکی]] بر وقوع آن دلالت کرده و از راه‌های ذیل، [[ثابت]] شده است<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۹۳-۱۹۶؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.</ref>:
# '''[[امامت امام جواد]]{{ع}} در [[کودکی]]''': نکات قبلی [[فضیلت]] ذاتی امکان [[امامت]] در دوره [[کودکی]] را ثابت می‌‌کند، اما [[امامت امام جواد]]{{ع}} در [[کودکی]] بر وقوع آن دلالت کرده و از راه‌های ذیل، [[ثابت]] شده است<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۹۳-۱۹۶؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.</ref>:
##پاسخ به سؤال‌ها و مناظره‌های علمی‌: بعد از [[شهادت امام رضا]]{{ع}}، [[شیعیان]] برای [[یقین]] پیدا کردن به صلاحیت [[حضرت جواد]]{{ع}} برای [[منصب الهی]] [[امامت]]، ابتدا از وی سؤال‌هایی را مطرح کردند، چنان‌که بزرگان [[شیعه]] در [[بغداد]] [[تصمیم]] گرفتند ۸۰ تن از [[فقیهان]] را نزد [[حضرت]] فرستاده و مسئله را [[تحقیق]] کنند. آنان با دریافت جواب علمی‌ دقیق برای سؤال‌های خود از [[کودک]] ۸ ساله به [[امامت]] وی [[ایمان]] آوردند<ref>مسعودی، اثبات الوصیۀ، ص ۲۲۰؛ قندوزی، سنابیع المودۀ، ج ۳ ص ۱۲۶.</ref>. یکی دیگر از مواردی که [[حضرت]] شایستگی‌های ذاتی و [[عنایت الهی]] در [[حق]] خود را در عرصه‌های مختلف نشان داد مناظرۀ علمی‌ میان [[حضرت]] و [[عالمان]] مشهور زمانه خود از طیف [[مخالفان امامت]] و نیز منسوب به [[خلیفه]] بود. آن [[حضرت]] چندین بار با [[عالمان دینی]] [[مناظره]] نموده و همگی آنها را با وجود کمی سن مغلوب خود می‌‌کرد که در [[تاریخ]] [[ثبت]] شده است<ref>الصواعق المحرقۀ، ص ۳۱۲؛ سلسلۀ مصنفات الشیخ المفید، ج ۱۱، جزء ۲، ص ۲۸۲، کتاب الأرشاد؛ مسعودی، اثبات الوصیۀ.</ref>.
##'''پاسخ به سؤال‌ها و مناظره‌های علمی‌''': بعد از [[شهادت امام رضا]]{{ع}}، [[شیعیان]] برای [[یقین]] پیدا کردن به صلاحیت [[حضرت جواد]]{{ع}} برای [[منصب الهی]] [[امامت]]، ابتدا از وی سؤال‌هایی را مطرح کردند، چنان‌که بزرگان [[شیعه]] در [[بغداد]] [[تصمیم]] گرفتند ۸۰ تن از [[فقیهان]] را نزد [[حضرت]] فرستاده و مسئله را [[تحقیق]] کنند. آنان با دریافت جواب علمی‌ دقیق برای سؤال‌های خود از [[کودک]] ۸ ساله به [[امامت]] وی [[ایمان]] آوردند<ref>مسعودی، اثبات الوصیۀ، ص ۲۲۰؛ قندوزی، سنابیع المودۀ، ج ۳ ص ۱۲۶.</ref>. یکی دیگر از مواردی که [[حضرت]] شایستگی‌های ذاتی و [[عنایت الهی]] در [[حق]] خود را در عرصه‌های مختلف نشان داد مناظرۀ علمی‌ میان [[حضرت]] و [[عالمان]] مشهور زمانه خود از طیف [[مخالفان امامت]] و نیز منسوب به [[خلیفه]] بود. آن [[حضرت]] چندین بار با [[عالمان دینی]] [[مناظره]] نموده و همگی آنها را با وجود کمی سن مغلوب خود می‌‌کرد که در [[تاریخ]] [[ثبت]] شده است<ref>الصواعق المحرقۀ، ص ۳۱۲؛ سلسلۀ مصنفات الشیخ المفید، ج ۱۱، جزء ۲، ص ۲۸۲، کتاب الأرشاد؛ مسعودی، اثبات الوصیۀ.</ref>.
##اعتراف [[مأمون]] و دیگر [[مخالفان]]: در پی مناظره‌های متعدد [[حضرت]] با [[عالمان اهل سنت]] همگی آنان از جمله [[مأمون]] به [[ذکاوت]]، صلاحیت و [[فضیلت]] ذاتی [[امام جواد]]{{ع}} در دورۀ [[کودکی]] پی برده و لب به اعتراف گشودند. [[یحیی بن اکثم]] [[رئیس]] علمای [[اهل سنت]] وقت، نخستین [[مخالف]] صفات کمالی [[حضرت]] بود، اما بعد از [[مناظره]] به آن اعتراف نمود. [[مأمون]] بارها نه تنها به [[فضایل]] آن [[حضرت]]، بلکه به [[فلسفه]] و علت آن نیز اشاراتی می‌‌کرد که آن همان [[وابستگی]] به سلسله [[نبوت]] و دریافت [[علم]] و [[فضیلت]] خود از طریق [[الهام]] و [[عنایت الهی]] است. دیگر [[عالمان اهل سنت]] مانند [[ابن حجر]] هیتمی‌ به [[فضل]]، [[علم]]، کمال، [[عظمت]] و ارائه [[برهان]] و [[استدلال]] در [[کودکی]] آن [[حضرت]] اعتراف نمودند<ref>احتجاج الطبرسی، ج ۲، صص ۲۷۶ - ۲۶۹؛ مفید، همان، ص ۲۸۲.</ref>.<ref>ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
##'''اعتراف [[مأمون]] و دیگر [[مخالفان]]''': در پی مناظره‌های متعدد [[حضرت]] با [[عالمان اهل سنت]] همگی آنان از جمله [[مأمون]] به [[ذکاوت]]، صلاحیت و [[فضیلت]] ذاتی [[امام جواد]]{{ع}} در دورۀ [[کودکی]] پی برده و لب به اعتراف گشودند. [[یحیی بن اکثم]] [[رئیس]] علمای [[اهل سنت]] وقت، نخستین [[مخالف]] صفات کمالی [[حضرت]] بود، اما بعد از [[مناظره]] به آن اعتراف نمود. [[مأمون]] بارها نه تنها به [[فضایل]] آن [[حضرت]]، بلکه به [[فلسفه]] و علت آن نیز اشاراتی می‌‌کرد که آن همان [[وابستگی]] به سلسله [[نبوت]] و دریافت [[علم]] و [[فضیلت]] خود از طریق [[الهام]] و [[عنایت الهی]] است. دیگر [[عالمان اهل سنت]] مانند [[ابن حجر]] هیتمی‌ به [[فضل]]، [[علم]]، کمال، [[عظمت]] و ارائه [[برهان]] و [[استدلال]] در [[کودکی]] آن [[حضرت]] اعتراف نمودند<ref>احتجاج الطبرسی، ج ۲، صص ۲۷۶ - ۲۶۹؛ مفید، همان، ص ۲۸۲.</ref>.<ref>ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
# [[امامت امام هادی]]{{ع}} در [[کودکی]]: [[امام هادی]]{{ع}} نیز مانند [[پدر]] گرامی‌ خود در سن [[کودکی]] به [[امامت]] رسید، [[شیعیان]] به [[دلیل]] مشابه یعنی به [[امامت]] رسیدن [[امام جواد]]{{ع}} در دوره [[کودکی]]، [[امامت امام هادی]]{{ع}} را نیز پذیرفتند. در صلاحیت و [[فضیلت]] ذاتی [[امام هادی]]{{ع}} به این نکته بسنده می‌‌کنیم که [[خلیفه]] وقت [[معتصم]] خواست از کمی سن [[حضرت]] استفاده نموده او را زیر نظر یک عالم [[مخالف]] [[شیعه]] زبردستی به نام [[ابوعبدالله]] جنیدی به صورت [[حبس]] در [[خانه]] [[تعلیم و تربیت]] دهد. جنیدی به عنوان استاد خصوصی [[حضرت]] به مدت [[تعیین]] شده به ظاهر به [[تعلیم]] و به تعبیری شست و شوی مغزی [[حضرت]] پرداخت. بزرگان [[شیعه]] از این مسئله ناراحت شده بعد از مدتی وضعیت [[امام]]{{ع}} را از جنیدی پرسیدند، وی گفت: به [[خدا]] قسم، من او را [[تعلیم]] نمی‌دهم بلکه اوست که مرا [[تعلیم]] می‌‌دهد. ثمرۀ این [[تعلیم]] خصوصی روی آوردن جنیدی به [[تشیع]] گردید<ref>مسعودی، اثبات الوصیۀ، ص ۲۳۰.</ref>.  [[کرامات]] و صفات کمالی [[حضرت]] در [[دوران کودکی]] و بعد آن به حدی مانند [[آفتاب]] ظاهر بود که این دستمایه‌ای برای کوته فکران شد و آنان به [[غلو]] روی آرودند<ref>سید ابو القاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۲۴۰، ذیل فارس بن حاتم.</ref>.<ref>ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
# '''[[امامت امام هادی]]{{ع}} در [[کودکی]]''': [[امام هادی]]{{ع}} نیز مانند [[پدر]] گرامی‌ خود در سن [[کودکی]] به [[امامت]] رسید، [[شیعیان]] به [[دلیل]] مشابه یعنی به [[امامت]] رسیدن [[امام جواد]]{{ع}} در دوره [[کودکی]]، [[امامت امام هادی]]{{ع}} را نیز پذیرفتند. در صلاحیت و [[فضیلت]] ذاتی [[امام هادی]]{{ع}} به این نکته بسنده می‌‌کنیم که [[خلیفه]] وقت [[معتصم]] خواست از کمی سن [[حضرت]] استفاده نموده او را زیر نظر یک عالم [[مخالف]] [[شیعه]] زبردستی به نام [[ابوعبدالله]] جنیدی به صورت [[حبس]] در [[خانه]] [[تعلیم و تربیت]] دهد. جنیدی به عنوان استاد خصوصی [[حضرت]] به مدت [[تعیین]] شده به ظاهر به [[تعلیم]] و به تعبیری شست و شوی مغزی [[حضرت]] پرداخت. بزرگان [[شیعه]] از این مسئله ناراحت شده بعد از مدتی وضعیت [[امام]]{{ع}} را از جنیدی پرسیدند، وی گفت: به [[خدا]] قسم، من او را [[تعلیم]] نمی‌دهم بلکه اوست که مرا [[تعلیم]] می‌‌دهد. ثمرۀ این [[تعلیم]] خصوصی روی آوردن جنیدی به [[تشیع]] گردید<ref>مسعودی، اثبات الوصیۀ، ص ۲۳۰.</ref>.  [[کرامات]] و صفات کمالی [[حضرت]] در [[دوران کودکی]] و بعد آن به حدی مانند [[آفتاب]] ظاهر بود که این دستمایه‌ای برای کوته فکران شد و آنان به [[غلو]] روی آرودند<ref>سید ابو القاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۲۴۰، ذیل فارس بن حاتم.</ref>.<ref>ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
 
==[[علل]] [[کودک]] بودن [[امام]]==
==[[علل]] [[کودک]] بودن [[امام]]==
*ممکن است کسی اشکال کند که چه ضرورتی دارد [[امام]] [[کودک]] باشد و مورد [[شک و تردید]] قرار گیرد؟ آیا بهتر نبود [[انسان]] بالغ و مکلّف به [[مقام امامت]] [[برگزیده]] ‌شود؟
*ممکن است کسی اشکال کند که چه ضرورتی دارد [[امام]] [[کودک]] باشد و مورد [[شک و تردید]] قرار گیرد؟ آیا بهتر نبود [[انسان]] بالغ و مکلّف به [[مقام امامت]] [[برگزیده]] ‌شود؟
۱۱۳٬۱۶۴

ویرایش