←موانع قلبی [اخلاقی] حكمت
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
*یکی از مهمترین موانع [[پیروی]] [[مشرکان]] از [[پیامبران]] الاهی، این بود که ایشان با [[پیروی]] از [[پدران]] و پیشینیان، راه [[فهم]] و [[درک]] [[آیات]] و حکم الاهی را بر خویش میبستند. | *یکی از مهمترین موانع [[پیروی]] [[مشرکان]] از [[پیامبران]] الاهی، این بود که ایشان با [[پیروی]] از [[پدران]] و پیشینیان، راه [[فهم]] و [[درک]] [[آیات]] و حکم الاهی را بر خویش میبستند. | ||
*[[قرآن کریم]] در موارد زیادی ایشان را به خاطر [[پیروی]] بیدلیل از [[پدران]] و نیاکان خود [[سرزنش]] نموده است. از جمله میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۲۹۵-۲۹۷.</ref>. | *[[قرآن کریم]] در موارد زیادی ایشان را به خاطر [[پیروی]] بیدلیل از [[پدران]] و نیاکان خود [[سرزنش]] نموده است. از جمله میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۲۹۵-۲۹۷.</ref>. | ||
===موانع [[قلبی]] [[اخلاقی]] | ===موانع [[قلبی]] [[اخلاقی]] [[حکمت]]=== | ||
[[رذیلتهای اخلاقی]] به | *[[رذیلتهای اخلاقی]] به طور کلی موجب [[انحراف]] [[نفس]] از حالت طبیعی میشوند و [[قلب]] [[انسان]] را که به طور [[فطری]] آماده [[پذیرش]] [[نور]] [[حکمت]] است، تاریک و زنگاری میکنند. | ||
[[امام هادی]]{{ع}} | *[[امام هادی]]{{ع}} میفرماید: "[[حکمت]] در جانهای [[فاسد]] اثر نمیکند"<ref>{{متن حدیث|اَلْحِكْمَةُ لاَ تَنْجَعُ فِي اَلطِّبَاعِ اَلْفَاسِدَةِ}}؛ موانع [[قلبی]] [[[اخلاقی]]] حكمت | ||
{{متن حدیث|اَلْحِكْمَةُ لاَ تَنْجَعُ فِي اَلطِّبَاعِ اَلْفَاسِدَةِ}} | *[[رذیلتهای اخلاقی]] به طور کلی موجب [[انحراف]] [[نفس]] از حالت طبیعی میشوند و [[قلب]] [[انسان]] را که به طور [[فطری]] آماده [[پذیرش]] [[نور]] [[حکمت]] است، تاریک و زنگاری میکنند. | ||
*[[امام هادی]]{{ع}} میفرماید: "[[حکمت]] در جانهای [[فاسد]] اثر نمیکند" <ref>{{متن حدیث|اَلْحِكْمَةُ لاَ تَنْجَعُ فِي اَلطِّبَاعِ اَلْفَاسِدَةِ}}؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۷۰</ref>. | |||
*از [[حضرت عیسی]]{{ع}} [[روایت]] است: "مشک در صورتی میتواند ظرف عسل باشد که سوراخ نباشد، بوی بد ندهد و خشکیده نباشد، [[قلب]] [[آدمی]] نیز در صورتی میتواند [[حکمت]] را در خود نگه دارد که با [[شهوات]] پاره، با [[طمع]] [[آلوده]] و با [[غوطه]] در نحشتها، سخت نشده باشد<ref>حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۰۴.</ref>. | |||
*تعدادی از رذیلتها که در [[روایات]] به طور خاص به عنوان [[مانع]] [[حکمت]] یاد شده، عبارت است از [[دنیا دوستی]]، [[کبر]]، [[عجب]]، [[غضب]] و [[آرزو]]. | |||
#'''[[دنیا دوستی]]:''' [[دنیا دوستی]] به معنی تعلق خاطر و [[وابستگی به دنیا]]، ریشه تمامی بدیها و آغاز همه [[فتنهها]] و از موانع [[فهم]] و [[حکمت]] است. [[علی]] در نامهای به یکی از [[یاران]] خود نوشته است: "[[دنیا]] را ترک کن، که [[دنیا دوستی]] [[انسان]] راکور و کر میکند"<ref>{{متن حدیث|فَارْفُضِ اَلدُّنْيَا فَإِنَّ حُبَّ اَلدُّنْيَا يُعْمِي وَ يُصِمُّ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۳۱.</ref>. و میفرماید: "کسی که [[زینت]] [[دنیا]] را بپسندد چشمانش کور میشود"<ref>{{متن حدیث|مَنْ رَاقَهُ زِبْرِجُ اَلدُّنْيَا أَعْقَبَ نَاظِرَيْهِ كَمَهاً}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۳۶.</ref>. و میفرماید: "به خاطر [[دنیا]] [[دوستی]] است که گوشها از شنیدن [[حکمت]] کر و [[قلوب]] از دیدن [[نور]] [[بصیرت]] کور شدهاند"<ref>{{متن حدیث|لِحُبِّ اَلدُّنْيَا صَمَتَ اَلْأَسْمَاعُ عَنْ سِمَاعِ اَلْحِكْمَةِ وَ عَمِيَتِ اَلْقُلُوبُ عَنْ نُورِ اَلْبَصِيرَةِ}}؛ ر.ک: محمد بن مرتضی فیض کاشانی، المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۶، ص۲۲۸.</ref>. | |||
#'''[[کبر]]:''' [[کبر]] به معنی دلخوشی و [[اعتماد]] بر [[خودبرتربینی]]<ref>سید عبدالله شبّر، الاخلاق.</ref>، آفت [[عقل]] و [[مانع]] پیدایش [[حکمت]] است. [[امام]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: "بدترین آفت عقل، [[کبر]] است<ref>{{متن حدیث|شَرُّ آفَاتِ اَلْعَقْلِ اَلْكِبْرُ}}؛ میرزا حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۷۵، ص۱۸۶.</ref>.[[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: "هیچگاه کبر به [[قلب]] [[انسان]] داخل نمیشود مگر آنکه عقلش به همان [[میزان]] چه کم باشد، چه زیاد ناقص میشود"<ref>{{متن حدیث|مَا دَخَلَ قَلْبَ اِمْرِئٍ شَيْءٌ مِنَ اَلْكِبْرِ إِلاَّ نَقَصَ مِنْ عَقْلِهِ مِثْلَ مَا دَخَلَهُ مِنْ ذَلِكَ قَلَّ ذَلِكَ أَوْ كَثُرَ}}؛ حسین بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۳۹۶.</ref>. [[امام کاظم]]{{ع}} میفرماید: "کشت در [[زمین]] نرم میروید نه بر روی سنگ صاف؛ همینطور است [[حکمت]] در [[قلب]] [[انسان]] [[فروتن]] ساکن میشود نه در [[قلب]] انسانهای [[متکبر]] [[سرکش]]"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اَلزَّرْعَ يَنْبُتُ فِي اَلسَّهْلِ وَ لاَ يَنْبُتُ فِي اَلصَّفَا فَكَذَلِكَ اَلْحِكْمَةُ تَعْمَرُ فِي قَلْبِ اَلْمُتَوَاضِعِ وَ لاَ تَعْمَرُ فِي قَلْبِ اَلْمُتَكَبِّرِ اَلْجَبَّارِ}}؛ حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحت العقول عن آل الرسول، ص۳۹۶.</ref>. | |||
[[ | #'''[[عُجب]]:''' [[عُجب]] یا [[خودپسندی]] عبارت است از اینکه [[انسان]] عملی را که انجام داده، بزرگ بشمرد و بر آن تکیه کند و فراموش کند که این عمل، نعمتی است که [[خدا]] بر او ارزانی داشته است<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۹، ص۳۰۸؛ محمدامین زینالدین، حکمة التقوی، ج۱، ص۳۸۷.</ref>. در این حال است که [[انسان]] به عمل خود [[افتخار]] میکند و [[احساس]] میکند همه [[حقوق]] مولویت [[خدا]] را ادا کرده است<ref>سید محمدباقر صدر، الفتاوی الواضحة، ص۵۴.</ref>. [[عُجب]]، [[دشمن]] [[عقل انسان]] است. [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: "[[خودپسندی]] [[عقل]] را تباه میکند"<ref>{{متن حدیث|اَلْعُجْبُ يُفْسِدُ اَلْعَقْلَ}}؛ جمالالدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، تصحیح سید جلالالدین محدث، ج۱، ص۱۸۹.</ref>. طبق روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}: [[خودپسند]]، همان احمقی است که [[عیسی بن مریم]]{{ع}}از معالجه او اظهار عجز کرده و فرموده است هیچ راهی برای مداوای او نیست. | ||
#'''[[طمع]]:''' [[طمع]] یکی از شاخههای [[دنیادوستی]] و به معنی [[انتظار]] و توقع [[مال]] از دیگران است. کسی که [[انتظار]] دارد [[مردم]] از [[اموال]] خود به او بدهند، طمعکار است<ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۱۰۶.</ref>. از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] است: "[[طمع]]، [[ایمان]] را از [[قلب]] بیرون میکند"<ref>محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۵.</ref>. [[طمع]] آفت [[عقل]] است و [[مانع]] [[حکمت]]. [[علی]]{{ع}} میفرماید: "عقلها بیشتر هنگامی به [[زمین]] میخورند که [[طمع]] فعال میشود"<ref>{{متن حدیث|أَكْثَرُ مَصَارِعِ اَلْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ اَلْمَطَامِعِ}}؛ حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۰۴.</ref>. از این [[سخن]] [[شریف]]، استفاده میشود که [[ظهور]] [[طمع]] در [[نفس]] [[آدمی]] باعث تعطیل [[قوه عاقله]] میشود؛ بنابراین، طبیعی است که از پیدایش [[حکمت]] جلوگیری کند. [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} میفرماید: "[[طمع]] [[حکمت]] را از [[قلوب]] [[دانشمندان]] میبرد"<ref>{{متن حدیث|الطمع يذهب الحكمة من قلوب العلماء}}؛ عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الجامع الصغیر، ج۲، ص۱۴۲.</ref>. چرا که به تعبیر [[حضرت عیسی]]{{ع}}، طمع [[قلب]] را [[آلوده]] میکند <ref>حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۰۴.</ref>. و [[قلب]] [[آلوده]] صلاحیت نگهداری [[حکمت]] را ندارد. در چنین شرایطی است که [[علم]] و [[دانش]] ابزار توسعه [[ظلم]]، رواج رذیلتها و توجیه [[ستم]] میشود و به جای آنکه [[انسان]] را در [[راه کمال]] [[یاری]] کند، سنگ راه او میشود. | |||
#'''[[غضب]]:''' [[خشم]] مساوی با عدم [[تعادل]] [[روحی]] است، هنگامی که [[آتش]] [[غضب]] در [[نفس]] [[آدمی]] شعله میکشد، اولین کارکرد آن تعطیل [[قوه عاقله]] است. به همین [[دلیل]] است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[غضب]] را از شعبههای [[جنون]] و [[اصل]] [[حماقت]] شمرده است، میفرماید: "[[خشم]] نوعی دیوانگی است، چون صاحبش پشیمان میشود و اگر پشیمان نشود دیوانگیش پابرجاست"<ref>{{متن حدیث|اَلْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ اَلْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكَمٌ}}؛ نهج البلاغه، شریف رضی، حکمت ۲۵۵؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۶۲.</ref>. و میفرماید: "ریشه و [[اصل]] [[حماقت]] [[غضب]] است"<ref>{{متن حدیث|رَأْسُ اَلْحُمْقِ اَلْغَضَبَ}}؛ ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ص۸۸.</ref>. بنابراین [[انسان]] خشمناک به طور کلی از نیروی [[اندیشه]] و [[تعقل]] [[محروم]] است و با این [[وصف]] نمیتواند [[حکمت]] به دست آورد. [[خشم]] نه تنها [[مانع]] کسب [[حکمت]]، بلکه [[مانع]] [[بهره]] وری از آن نیز میشود. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: "[[خشم]]، [[قلب]] [[انسان]] [[حکیم]] را از بین میبرد"<ref>{{متن حدیث|اَلْغَضَبُ مَمْحَقَةٌ لِقَلْبِ اَلْحَكِيمِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۲۰۵.</ref>. از این [[سخن]] [[شریف]] استفاده میشود که [[انسان]] حتی اگر حکمتی اندوخته باشد، به هنگام [[خشم]] نمیتواند از آن بهرهمند شود. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: "[[قلبی]] که به [[بیماری]] [[غضب]] یا [[شهوت]] گرفتار است از [[حکمت]] بهرهای نمیبرد"<ref>{{متن حدیث|غير منتقع بالحكمة عقل معلول بالغضب و الشهوة }}؛ جمالالدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، تصحیح سید جلالالدین محدث، ج۴، ص۳۸۰.</ref>. | |||
و | #'''[[آرزوی دراز]]:''' [[آرزوی دراز]] از [[شعب]] [[دنیادوستی]] است؛ [[انسان]] را از حقایق دور و با خیالات سرگرم میکند. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ}}<ref>«آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۳.</ref>. آرزوی دراز، [[قلب]] راکور، [[نور]] [[تفکر]] را خاموش و نیروی عاقله را سرگرم و مشغول میکند؛ چنانکه گویی اصلا [[عقلی]] در وجود [[آدمی]] نیست. نیروی [[یادآوری]] و [[تذکر]] را از [[انسان]] میگیرد به طوری که [[موقعیت]] خویش را فراموش میکند و چنان او را دچار [[غفلت]] میکند که لغزیدنش در هر ورطهای، دور از [[انتظار]] نخواهد بود. | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} میفرمود: کسی که به [[دنیا]] روی آورد و [[آرزوهای دراز]] کند، به همان [[میزان]] که به [[دنیا]] روی آورده، [[خداوند]] قلبش را کور میکند<ref>حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۶۰.</ref>. [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} میفرماید: "[[آرزو]] [[عقل]] را سرگرم و یاد را فراموش میکند"<ref>{{متن حدیث|أَنَّ اَلْأَمَلَ يُسْهِي اَلْعَقْلَ وَ يُنْسِي اَلذِّكْرَ}}؛ نهج البلاغه، شریف رضی، خطبه ۸۶.</ref>. | |||
*[[آرزو]] [[انسان]] را به سوی [[غفلت]] میراند<ref>حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۱۵۲.</ref>. این همه آفت از آن روست که [[علم]] و [[حکمت]] در [[جهان]] [[حقیقت]] به دست میآید و [[انسان]] آرز و پرور در [[عالم]] [[خیال]] با آرزوهای خویش سرگرم است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۲۹۷-۳۰۱.</ref>. | |||
{{متن حدیث| | |||
[[ | |||
[[امام | |||
{{متن حدیث| | |||
[[ | |||
[[ | |||
[[ | |||
[[ | |||
[[ | |||
[[ | |||
[ | |||
[[خشم]] مساوی با عدم [[تعادل]] [[روحی]] است، هنگامی که [[آتش]] [[غضب]] در [[نفس]] [[آدمی]] شعله میکشد، اولین کارکرد آن تعطیل [[قوه عاقله]] است. به همین [[دلیل]] است که [[امیرالمؤمنین]] | |||
{{متن حدیث|اَلْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ اَلْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكَمٌ}} | |||
[[ | |||
{{متن حدیث|رَأْسُ اَلْحُمْقِ اَلْغَضَبَ}} | |||
بنابراین [[انسان]] خشمناک به طور کلی از نیروی [[اندیشه]] و [[تعقل]] [[محروم]] است و با این [[وصف]] نمیتواند [[حکمت]] به دست آورد. [[خشم]] نه تنها [[مانع]] کسب [[حکمت]]، بلکه [[مانع]] [[بهره]] وری از آن نیز میشود. [[امام صادق]]{{ع}} | |||
[[ | |||
[[ | |||
[[رسول خدا]]{{صل}} | |||
کسی که به [[دنیا]] روی آورد و [[آرزوهای دراز]] کند، به همان [[میزان]] که به [[دنیا]] روی آورده، [[خداوند]] قلبش را کور میکند<ref>حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۶۰.</ref>. | |||
امیرالمؤمنین علی{{ع}} | |||
[[آرزو]] [[انسان]] را به سوی [[غفلت]] | |||
==منابع== | ==منابع== |