عقل نظری: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
خط ۱۴: خط ۱۴:
# '''تفاوت غایی:''' گروهی معتقدند [[عقل]] مبدأ [[ادراک]] است و در این جهت هیچ فرقی بین عقل نظری و [[عقل]] عملی نیست، تنها تفاوت این دو با هم، در [[مقام]] [[غایت]] است. هنگامی که [[هدف]] از [[ادراک]] چیزی فقط دانستن آن باشد، مبدأ آن [[ادراک]] را عقل نظری می‌نامند؛ مثل [[ادراک]] حقایق وجود و اگر [[هدف]] از [[ادراک]] چیزی عمل به آن باشد مبدأ آن [[ادراک]] را [[عقل]] عملی می‌گویند؛ مثل [[ادراک]] [[حسن]] [[صدق]] و [[قبح]] [[کذب]]. طبق این نظر، [[عقل]] عملی همانند عقل نظری مبدأ [[ادراک]] است نه مبدأ تحریک<ref>محمدرضا مظفر، المنطق، ج۳۴۳.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۱۷۱.</ref>.
# '''تفاوت غایی:''' گروهی معتقدند [[عقل]] مبدأ [[ادراک]] است و در این جهت هیچ فرقی بین عقل نظری و [[عقل]] عملی نیست، تنها تفاوت این دو با هم، در [[مقام]] [[غایت]] است. هنگامی که [[هدف]] از [[ادراک]] چیزی فقط دانستن آن باشد، مبدأ آن [[ادراک]] را عقل نظری می‌نامند؛ مثل [[ادراک]] حقایق وجود و اگر [[هدف]] از [[ادراک]] چیزی عمل به آن باشد مبدأ آن [[ادراک]] را [[عقل]] عملی می‌گویند؛ مثل [[ادراک]] [[حسن]] [[صدق]] و [[قبح]] [[کذب]]. طبق این نظر، [[عقل]] عملی همانند عقل نظری مبدأ [[ادراک]] است نه مبدأ تحریک<ref>محمدرضا مظفر، المنطق، ج۳۴۳.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۱۷۱.</ref>.


==تفاوت جوهری==
# '''تفاوت جوهری:''' گروه دیگری معتقدند مبدأ [[ادراک]] در وجود [[انسان]]، همان عقل نظری است؛ خواه [[هدف]] از [[ادراک]] خود دانستن باشد یا عمل کردن؛ بنابراین، [[ادراک]] [[وظیفه]] عقل نظری است و [[عقل]] عملی هیچ دخالتی در [[ادراک]] ندارد. [[وظیفه]] [[عقل]] عملی اجرای [[فرامین]] عقل نظری و تحریک [[قوة]] [[غضب]] و [[شهوت]] برای اجرای آن [[احکام]] است<ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۵۷؛ محمد صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۱، ص۷۴.</ref>. بنابراین عقل نظری و [[عقل]] عملی از نظر جوهر متفاوت‌اند. طرفدارن این نظریه برای تحول و [[تکامل عقل]] نظری و [[عقل]] عملی مراحلی را برشمرده‌اند. این مراحل را از [[کلام]] [[شهید ثانی]] نام می‌بریم:
*گروه دیگری معتقدند مبدأ [[ادراک]] در وجود [[انسان]]، همان عقل نظری است؛ خواه [[هدف]] از [[ادراک]] خود دانستن باشد یا عمل کردن؛ بنابراین، [[ادراک]] [[وظیفه]] عقل نظری است و [[عقل]] عملی هیچ دخالتی در [[ادراک]] ندارد. [[وظیفه]] [[عقل]] عملی اجرای [[فرامین]] عقل نظری و تحریک [[قوة]] [[غضب]] و [[شهوت]] برای اجرای آن [[احکام]] است<ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۵۷؛ محمد صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۱، ص۷۴.</ref>. بنابراین عقل نظری و [[عقل]] عملی از نظر جوهر متفاوت‌اند.
* '''اولین مرحله''' عقل نظری که دورترین مرحله آن از [[نقطه کمال]] [[عقل]] محسوب می‌شود، [[عقل]] هیولایی است. به این معنی که [[انسان]] فقط از استعداد [[ادراک]] برخوردار است.
*طرفدارن این نظریه برای تحول و [[تکامل عقل]] نظری و [[عقل]] عملی مراحلی را برشمرده‌اند. این مراحل را از [[کلام]] [[شهید ثانی]] نام می‌بریم:
*'''مرحله دوم''' اینکه [[انسان]] مسائل ضروری را بالفعل [[درک]] کند و برای [[درک]] مسائل نظری آماده شود. این مرحله [[عقل]] بالملكه نامیده می‌شود؛ زیرا در این مرحله، استعداد انتقال به معقولات نظری در [[انسان]] [[راسخ]] شده، به صورت ملکه در می‌آید. [[انسان]] هنگامی که به این مرحله برسد، صلاحیت [[تکلیف]] پیدا می‌کند.
*اولین مرحله عقل نظری که دورترین مرحله آن از [[نقطه کمال]] [[عقل]] محسوب می‌شود، [[عقل]] هیولایی است. به این معنی که [[انسان]] فقط از استعداد [[ادراک]] برخوردار است.
*'''مرحله سوم''' این است که [[انسان]] مسائل نظری را [[درک]] کرده و هر وقت بخواهد با یک التفات آنها را در نظر می‌آورد، بدون اینکه به کسب جدید نیاز باشد؛ این مرحله، [[عقل]] بالفعل نامیده می‌شود.
*مرحله دوم اینکه [[انسان]] مسائل ضروری را بالفعل [[درک]] کند و برای [[درک]] مسائل نظری آماده شود. این مرحله [[عقل]] بالملكه نامیده می‌شود؛ زیرا در این مرحله، استعداد انتقال به معقولات نظری در [[انسان]] [[راسخ]] شده، به صورت ملکه در می‌آید. [[انسان]] هنگامی که به این مرحله برسد، صلاحیت [[تکلیف]] پیدا می‌کند.
*'''مرحله چهارم''' که مرحله کمال عقل نظری است، این است که معقولات نظری را [[مشاهده]] می‌کند. این مرحله را [[عقل]] مستفاد می‌نامند، زیرا این كمال تنها از راه [[ارتباط]] با [[عقل]] فعال که خارج از وجود [[انسان]] است به دست می‌آید.
*مرحله سوم این است که [[انسان]] مسائل نظری را [[درک]] کرده و هر وقت بخواهد با یک التفات آنها را در نظر می‌آورد، بدون اینکه به کسب جدید نیاز باشد؛ این مرحله، [[عقل]] بالفعل نامیده می‌شود.
 
*مرحله چهارم که مرحله کمال عقل نظری است، این است که معقولات نظری را [[مشاهده]] می‌کند. این مرحله را [[عقل]] مستفاد می‌نامند، زیرا این كمال تنها از راه [[ارتباط]] با [[عقل]] فعال که خارج از وجود [[انسان]] است به دست می‌آید.
بنابراین، [[عقل]] هیولایی و [[عقل]] بالملكه، در [[حقیقت]]، استعداد و [[آمادگی]] کمال‌اند. [[عقل]] مستفاد از نظر تحقق بر [[عقل]] بالفعل مقدم است؛ چون بدون مشاهده مكرر، [[قدرت]] استحضار به  دست نمی‌آید، پس [[عقل]] بالفعل هر چند در بقا متأخر از [[عقل]] مستفاد است و پس از [[زوال]] [[مشاهده]] حدوث بر او مقدم است و هم از این رو برخی آن را در مرحله چهارم و پس از مستفاد قرار داده‌اند<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۱۷۱-۱۷۲.</ref>.
*بنابراین [[عقل]] هیولایی و [[عقل]] بالملكه، در [[حقیقت]]، استعداد و [[آمادگی]] کمال‌اند. [[عقل]] مستفاد از نظر تحقق بر [[عقل]] بالفعل مقدم است؛ چون بدون مشاهده مكرر، [[قدرت]] استحضار به  دست نمی‌آید، پس [[عقل]] بالفعل هر چند در بقا متأخر از [[عقل]] مستفاد است و پس از [[زوال]] [[مشاهده]] حدوث بر او مقدم است و هم از این رو برخی آن را در مرحله چهارم و پس از مستفاد قرار داده‌اند<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۱۷۱-۱۷۲.</ref>.


==منابع==
==منابع==
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش