دادخواهی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵٬۰۰۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
خط ۱۵: خط ۱۵:
*این عنوان در [[قرآن کریم]] صریحاً به کار نرفته است؛ اما معنای واژگان و اصطلاحی [[دادخواهی]] را از آیاتی چند که واژگانی همچون [[حکم]] و مشتقات آن {{متن قرآن|مَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام  خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند  و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد چگونه تو را به داوری می‌گیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی می‌گردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۲-۴۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَا إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ}}<ref>«و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟ آنگاه که بر داود وارد شدند و او از ایشان ترسید؛ گفتند: نترس! ما دو داد خواهیم که یکی بر دیگری ستم کرده است، میان ما به درستی داوری کن و ستم مکن و ما را به راه میانه  راهنما باش! این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و می‌گوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد» سوره ص، آیه ۲۱-۲۳.</ref>؛ {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت  برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است  و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز می‌گردانند» سوره نساء، آیه ۶۰-۶۱.</ref>، {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref> اشتکا و برخی مشتقات آن {{متن قرآن|قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه می‌کرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را می‌شنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«گفت: پریشانی  و اندوهگینی خود را تنها به خداوند شکوه می‌برم و از خداوند چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره یوسف، آیه ۸۶.</ref>، انتصار و [[استنصار]] {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}}<ref>«جز آنان که ایمان دارند و کارهای شایسته انجام می‌دهند و خداوند را بسیار یاد می‌کنند و پس از آنکه ستم دیده باشند داد می‌ستانند  و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست ایراد تنها بر کسانی‌ست که به مردم ستم می‌ورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی می‌کنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۱-۴۲.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده‌اند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما در دین یاری بجویند باید یاری کنید مگر در برابر گروهی که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره انفال، آیه ۷۲.</ref>، {{متن قرآن|فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ يَا مُوسَى أَتُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِيدُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ}}<ref>«آنگاه هراسان در حالی که (هر سو را) پاس می‌داشت  بامداد به آن شهر درآمد ؛ ناگهان همان که دیروز از او یاری خواسته بود از او فریاد خواست؛ موسی به او گفت: بی‌گمان تو گمراهی آشکاری. آنگاه چون خواست به کسی که دشمن هر دوی آنها بود تاخت آورد گفت: ای موسی! آیا می‌خواهی که مرا همچون کسی که دیروز کشتی بکشی؟ تو جز این نمی‌خواهی که در این (سر) زمین گردنکش باشی و نمی‌خواهی که از مصلحان باشی» سوره قصص، آیه ۱۸-۱۹.</ref>، [[تنازع]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، [[استغاثه]] {{متن قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ}}<ref>«و هنگام بی‌خبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش  که با هم کارزار می‌کردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش  بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراه‌کننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.</ref>، جهر {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref> دربردارند و از برخی [[آیات]] دیگر، مانند {{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و دارایی‌های همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید  تا بخشی از دارایی‌های مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.</ref>، {{متن قرآن|وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید و شویش را کنار در، یافتند؛ زن گفت: کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ}}<ref>«و (یوسف) از آن دو تن به آنکه گمان می‌برد رهایی می‌یابد گفت: نزد سرورت از من یاد کن! اما شیطان یادکرد سرورش را از یاد او برد و (یوسف) چند سال در زندان فروماند» سوره یوسف، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ}}<ref>«و پادشاه گفت: او را پیش من آورید! چون فرستاده نزد او آمد، وی گفت: نزد سرورت باز گرد و از او بپرس: حال زنانی که دست خود را بریدند چه بود؟ بی‌گمان پروردگار من به نیرنگ آنان داناست» سوره یوسف، آیه ۵۰.</ref> و {{متن قرآن|قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا}}<ref>«گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.</ref> می‌توان برداشت کرد<ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>.
*این عنوان در [[قرآن کریم]] صریحاً به کار نرفته است؛ اما معنای واژگان و اصطلاحی [[دادخواهی]] را از آیاتی چند که واژگانی همچون [[حکم]] و مشتقات آن {{متن قرآن|مَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام  خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند  و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد چگونه تو را به داوری می‌گیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی می‌گردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۲-۴۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَا إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ}}<ref>«و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟ آنگاه که بر داود وارد شدند و او از ایشان ترسید؛ گفتند: نترس! ما دو داد خواهیم که یکی بر دیگری ستم کرده است، میان ما به درستی داوری کن و ستم مکن و ما را به راه میانه  راهنما باش! این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و می‌گوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد» سوره ص، آیه ۲۱-۲۳.</ref>؛ {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت  برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است  و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز می‌گردانند» سوره نساء، آیه ۶۰-۶۱.</ref>، {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref> اشتکا و برخی مشتقات آن {{متن قرآن|قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه می‌کرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را می‌شنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«گفت: پریشانی  و اندوهگینی خود را تنها به خداوند شکوه می‌برم و از خداوند چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره یوسف، آیه ۸۶.</ref>، انتصار و [[استنصار]] {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}}<ref>«جز آنان که ایمان دارند و کارهای شایسته انجام می‌دهند و خداوند را بسیار یاد می‌کنند و پس از آنکه ستم دیده باشند داد می‌ستانند  و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست ایراد تنها بر کسانی‌ست که به مردم ستم می‌ورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی می‌کنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۱-۴۲.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده‌اند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما در دین یاری بجویند باید یاری کنید مگر در برابر گروهی که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره انفال، آیه ۷۲.</ref>، {{متن قرآن|فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ يَا مُوسَى أَتُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِيدُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ}}<ref>«آنگاه هراسان در حالی که (هر سو را) پاس می‌داشت  بامداد به آن شهر درآمد ؛ ناگهان همان که دیروز از او یاری خواسته بود از او فریاد خواست؛ موسی به او گفت: بی‌گمان تو گمراهی آشکاری. آنگاه چون خواست به کسی که دشمن هر دوی آنها بود تاخت آورد گفت: ای موسی! آیا می‌خواهی که مرا همچون کسی که دیروز کشتی بکشی؟ تو جز این نمی‌خواهی که در این (سر) زمین گردنکش باشی و نمی‌خواهی که از مصلحان باشی» سوره قصص، آیه ۱۸-۱۹.</ref>، [[تنازع]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، [[استغاثه]] {{متن قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ}}<ref>«و هنگام بی‌خبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش  که با هم کارزار می‌کردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش  بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراه‌کننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.</ref>، جهر {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref> دربردارند و از برخی [[آیات]] دیگر، مانند {{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و دارایی‌های همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید  تا بخشی از دارایی‌های مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.</ref>، {{متن قرآن|وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید و شویش را کنار در، یافتند؛ زن گفت: کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ}}<ref>«و (یوسف) از آن دو تن به آنکه گمان می‌برد رهایی می‌یابد گفت: نزد سرورت از من یاد کن! اما شیطان یادکرد سرورش را از یاد او برد و (یوسف) چند سال در زندان فروماند» سوره یوسف، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ}}<ref>«و پادشاه گفت: او را پیش من آورید! چون فرستاده نزد او آمد، وی گفت: نزد سرورت باز گرد و از او بپرس: حال زنانی که دست خود را بریدند چه بود؟ بی‌گمان پروردگار من به نیرنگ آنان داناست» سوره یوسف، آیه ۵۰.</ref> و {{متن قرآن|قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا}}<ref>«گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.</ref> می‌توان برداشت کرد<ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>.


 
==پیشینه [[دادخواهی]]==
 
در [[جوامع]] نخستین بشری که [[حکومت]] و [[قانون]] نبود، مدّعی [[حق]]، خودش هم دادخواه بود و هم دادستان<ref>ر. ک: تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۵.</ref> و با [[پیشرفت]] [[جوامع]]، [[دادخواهی]] شکل دیگری پیدا کرد و دادخواه با کمک [[جامعه]] ریش‌سفیدان برای احقاق [[حق]] خویش می‌کوشید و با جایگزین شدن [[قانون]] و [[دولت]] به جای عرف، [[شیوه]] [[دادخواهی]] [[تحول]] یافت و سازوکارهای مناسب‌تری برای [[دادخواهی]] و دادستانی فراهم شد<ref>ر. ک: تاریخ تمدن، ج۱، ص ۳۵.</ref>. [[ادیان الهی]] که درباره دارا و ندار یکسان می‌اندیشند و [[عدالت‌محوری]] از ارکان اساسی و مشترک همه آنهاست، در [[تکامل]] این شیوه‌ها بسیار مؤثر بوده و به خواسته، دادخواه، دادستان و راهکارهای رسیدن به [[حق]] اهتمام داشته‌اند. بر این اساس است که [[مجازات]] [[قصاص]] * و دیه از راهکارهای مناسب [[دین یهود]] و دیگر [[ادیان ابراهیمی]] برای [[پاسخگویی]] به خواسته دادخواه در برخی مواردند ([[مائده]] / ۵، ۴۵) <ref>ر. ک: کتاب مقدس، عدد: ۳۵: ۳۰ ـ ۳۱؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۹۱.</ref>[[قرآن کریم]] درباره دادخواهی‌هایی در دوره‌های [[تاریخی]] گذشته سخن گفته است: [[آیه]] ۲۵ [[یوسف]] / ۱۲ طرح دعوای [[زلیخا]] ضد [[یوسف]]{{ع}} نزد همسرش است؛ هنگامی که [[یوسف]]{{ع}} به خواسته [[نامشروع]] [[زلیخا]] تن نداد و [[همسر]] [[زلیخا]] [[حضرت]]{{ع}} را در حال فرار و [[زلیخا]] را به دنبال او دید: «... واَلفَیا سَیِّدَها لَدَاالبابِ قالَت ما جَزاءُ مَن اَرادَ بِاَهلِکَ سوءًا»<ref>مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۳۹۰؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۱۸۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۱۷۱.</ref>. در این [[دادخواهی]]، گرچه [[یوسف]]{{ع}} ستمدیده و همه شواهد به سود او بود، چون [[زلیخا]] به منبع [[قدرت]] تکیه داشت، به [[دروغ]] [[حضرت]] را متجاوز شناسانده و ضد او [[دادخواهی]] کرد و از [[قدرت]] همسرش برای محکوم کردن [[یوسف]]{{ع}} بهره گرفته و [[همسر]] [[زلیخا]] [[حضرت]] را به زندان محکوم کرد. ([[یوسف]] / ۱۲، ۲۹) [[یوسف]]{{ع}} نیز در فرصتی مناسب برای احقاق [[حق]] خویش از [[عزیز مصر]] [[دادخواهی]] کرد و از او خواست برای [[آشکار]] شدن [[حق]] از [[زنان]] [[مصر]] [[حقیقت]] را جویا شود: «فَلَمّا جاءَهُ الرَّسولُ قالَ ارجِع اِلی رَبِّکَ فَسـ ٔ لهُ ما بالُ النِّسوَةِ الّـتی قَطَّعنَ اَیدِیَهُنَّ اِنَّ رَبّی بِکَیدِهِنَّ [[عَلیم]]» ([[یوسف]] / ۱۲، ۵۰) <ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۸۰؛ التبیان، ج ۶، ص ۱۵۲.</ref>که سرانجام، [[حقانیت]] [[حضرت]] روشن و به [[برائت]] او [[حکم]] و پس از ۷ سال از زندان [[آزاد]] شد<ref>التبیان، ج ۶، ص ۱۸۴؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۱۹۵ ـ ۱۹۶.</ref>. در زمان [[پیامبری]] [[موسی]]{{ع}} با کشته شدن [[جوان]] بنی‌اسرائیلی، ستیزه و شکاف میان آنان ایجاد شد و اولیای دم برای [[دادخواهی]] نزد [[حضرت]] رفتند<ref>ر. ک: تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۸۸؛ تفسیر ثعلبی، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۴.</ref>. [[موسی]]{{ع}} به [[دستور الهی]] به آنها [[فرمان]] داد گاوی را بکشند و قسمتی از [[بدن]] آن را به [[بدن]] مقتول بزنند تا زنده شود و [[قاتل]] را بشناساند: «واِذ قَتَلتُم نَفسـًا فَادّ رَءتُم فیها واللّهُ مُخرِجٌ ما کُنتُم تَکتُمون * فَقُلنَا اضرِبوهُ بِبَعضِها کَذلِکَ یُحیِ اللّهُ المَوتی.»... (بقره / ۲، ۷۲ ـ ۷۳) <ref> التبیان، ج ۱، ص ۳۰۴؛ الکشاف، ج ۱، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۰.</ref>پس از بهانه‌جویی‌های [[یهود]]، [[دستور]] [[موسی]]{{ع}} با تأخیر انجام و از این راه [[قاتل]] مشخص شد<ref>عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۵۹.</ref>. در [[قرآن]] از ادامه قصه چیزی نیست؛ اما از آنجا که تنها [[حکم]] معیّن در [[دین یهود]] درباره [[قاتل]] [[قصاص]] است<ref>ر. ک: کتاب مقدس، اعداد ۳۵: ۳۰ ـ ۳۱.</ref>، وی را [[قصاص]] کردند. [[آیات]] ۲۱ ـ ۲۳ ص / ۳۸ <ref>تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۵۶؛ الصافی، ج ۱، ص ۱۴۴.</ref>نیز گویای [[دادخواهی]] شاکیانی‌اند که به شیوه‌ای نامعمول بر [[داود]]{{ع}} درآمده و مایه [[ترس]] وی شدند: «وهَل اَتـکَ نَبَؤُا الخَصمِ اِذ تَسَوَّرُوا المِحراب * اِذ دَخَلوا عَلی داوودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالوا لا تَخَف خَصمانِ [[بَغی]] بَعضُنا عَلی بَعضٍ فَاحکُم بَینَنا بِالحَقِّ ولا تُشطِط واهدِنا.».. و پس از رفع [[نگرانی]] [[حضرت]] و درخواست [[حکم]] عادلانه، شاکی ادعا کرد [[برادر]] او در حالی که ۹۹ میش دارد می‌خواهد تنها میش وی را نیز بستاند و در این زمینه بر او در [[کلام]] و [[محاجه]] [[غلبه]] کرده است:<ref>جامع‌البیان، ج ۲۳، ص ۸۹ ـ ۹۲، ۱۷۶؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۳۵۱ ـ ۳۵۲.</ref> «اِنَّ هـذا اَخی لَهُ تِسعٌ وتِسعونَ نَعجَةً ولِیَ نَعجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ اَکفِلنیها وعَزَّنی فِی الخِطاب».<ref>التبیان، ج ۸، ص ۵۵۱ ـ ۵۵۳؛ تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۵۳ ـ ۵۴.</ref>[[داود]]{{ع}} پیش از شنیدن سخن طرف دعوا [[داوری]] کرد که [[پشیمانی]] و [[استغفار]] وی را در پی داشت.<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۹۲ ـ ۱۹۳.</ref> [[آیه]] ۷۸ [[انبیاء]] / ۲۱ نیز از [[داوری]] [[داود]] و [[سلیمان]]{{ع}} در [[دادخواهی]] شخصی یاد می‌کند که تاکستان وی با ورود شبانه گوسفندانی به باغ او خساراتی دیده و صاحب باغ به [[دادخواهی]] نزد [[داود]]{{ع}} می‌رود: «وداوودَ وسُلَیمـنَ اِذ یَحکُمانِ فِی الحَرثِ اِذ نَفَشَت فیهِ غَنَمُ القَومِ».<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۷۳ ـ ۷۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۳۰۷.</ref> به فرموده [[امام باقر]]{{ع}} [[داود]] و [[سلیمان]]{{ع}} در این زمینه با هم [[مناظره]] داشتند و [[خدا]] [[حکم واقعی]] را به [[سلیمان]]{{ع}} فهماند<ref>نور الثقلین، ج ۳، ص ۴۴۳.</ref>. [[مفسران]] در [[تعیین]] [[حکم]] [[سلیمان]]{{ع}} در این مورد [[اختلاف]] دارند: به [[باور]] برخی، [[داود]]{{ع}} به ملکیت گوسفندان برای باغدار [[حکم]] کرد؛ اما [[سلیمان]]{{ع}} به گرفتن شیر و پشم گوسفندان در همان سال<ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۳۶۶؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۱۸.</ref> و بعضی روغن گوسفندان در آن سال و کار صاحبان گوسفند برای [[آبادانی]] دوباره باغ تا بازگشت آن به پیش از خرابی را به آن افزوده‌اند<ref>تفسیر الثوری، ص ۲۰۳.</ref>. به هر روی، [[حکم]] [[سلیمان]]{{ع}} با [[حکم واقعی]] تطابق داشت. به سخن برخی در این زمینه، «فهمناها» فهماندن [[حکم]] را نمی‌رساند، وگرنه باید مذکر می‌آمد، پس [[حقیقت]] این قضیه مراد است که [[سلیمان]]{{ع}} آن را با کمک [[خدا]] دریافت<ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص ۳۸؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۲۵۳.</ref>. برخی نیز عبارت «وکُنّا لِحُکمِهِم شـهِدین» را [[دلیل]] بر یکی بودن و [[مصون از خطا]] بودن [[حکم داود]] و [[سلیمان]] دانسته؛ لیکن تفاوت دو [[حکم]] را در کیفیت [[اجرا]] دانسته‌اند، چرا که [[حکم]] [[سلیمان]] سبک‌تر و سازگارتر بوده است.<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۳۱۲.</ref> [[آیات]] ۹۳ ـ ۹۴ کهف / ۱۸ درباره [[دادخواهی]] قومی از [[ذوالقرنین]] برای ستم‌زدایی یأجوج و مأجوج‌اند که از [[ذوالقرنین]] [[دادخواهی]] کرده و از او خواستند که سدّی میان این دو کوه پدید آورد، تا [[مانع]] [[ستم]] آنان شود و هزینه‌های آن را بر عهده گرفتند:<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۳۶۱ ـ ۳۶۲؛ منهج الصادقین، ج ۵، ص ۳۶۷ ـ ۳۶۸؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۳۵۹ ـ ۳۶۰.</ref> «... وَجَدَ مِن دونِهِما قَومـًا لا یَکادونَ یَفقَهونَ قَولا * قالوا یـذَا القَرنَینِ اِنَّ یَأجوجَ ومَأجوجَ مُفسِدونَ فِی الاَرضِ فَهَل نَجعَلُ لَکَ خَرجـًا عَلی اَن تَجعَلَ بَینَنا وبَینَهُم سَدّا». (کهف / ۱۸، ۹۳ ـ ۹۴) [[ذوالقرنین]] نیز با آهن و مس سدّی محکم ساخت که [[قوم]] [[یأجوج و مأجوج]]، نه می‌توانستند از آن بالا بروند و نه در آن سوراخی ایجاد کنند. (کهف / ۱۸، ۹۴) [[آیه]] ۶۵ [[نساء]] / ۴ نیز [[دادخواهی]] کردن پیش [[پیامبر]]{{صل}} و از صمیم [[قلب]] [[تسلیم شدن]] در مقابل [[داوری]] ایشان را از شروط [[ایمان]] برمی‌شمرد: «فَلا ورَبِّکَ لا یُؤمِنونَ حَتّی یُحَکِّموکَ فیما شَجَرَ بَینَهُم ثُمَّ لا یَجِدوا فی اَنفُسِهِم حَرَجـًا مِمّا قَضَیتَ ویُسَلِّموا تَسلیمـا». [[مفسران]] [[شأن نزول]] [[آیه]] را درباره زبیربن [[عوام]] یا یکی از [[انصار]] دانسته‌اند که در زمینه آبیاری نخلستان‌ها [[اختلاف]] کردند و برای [[حل اختلاف]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} رفته و [[حضرت]] [[حکم]] کردند که نخست [[زبیر]] زراعت خود را آبیاری کند سپس [[انصاری]]؛ [[مرد]] [[انصاری]] از این [[حکم]] ناراحت شد و [[رسول خدا]]{{صل}} را به جانبداری از [[زبیر]] متهم کرد که پسر عمه‌اش بود. [[پیامبر]]{{صل}} از این سخن ناخشنود و رنگ مبارکشان دگرگون و در این هنگام، [[آیه]] یاد شده نازل شد.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۶.</ref> همین [[شأن نزول]]، ذیل [[آیات]] ۴۷ ـ ۵۲ [[نور]] / ۲۴ نیز آمده است؛<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۳۶.</ref> با این تفاوت که ذیل [[آیات]] یاد شده [[نزاع]] میان [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و [[عثمان]] یا [[مغیرة]] بن وائل در مورد زمینی گزارش شده است که از [[علی]]{{ع}} خریداری کرده بود که [[حضرت امیر]]{{ع}} فرمود میان ما [[پیامبر]]{{صل}} [[داوری]] کنند؛ ولی [[حکم بن ابی‌العاص]] که از [[منافقان]] بود به خریدار گفت که مبادا زیر بار [[داوری]] [[پیامبر]]{{صل}} بروی، زیرا به سود پسر عمویش [[علی]]{{ع}} [[داوری]] خواهد کرد.
 
* [[آیه]] ۴۲ [[مائده]] / ۵ [[رسول خدا]]{{صل}} را برای [[داوری]] در مقابل [[دادخواهی]] [[اهل کتاب]] ([[یهود]]) مختار می‌خواند و در صورت قبول [[داوری]] میان آنها بر رعایت [[عدالت]] تأکید می‌ورزد: «... فَاِن جاءوکَ فَاحکُم بَینَهُم اَو اَعرِض عَنهُم... واِن حَکَمتَ فَاحکُم بَینَهُم بِالقِسطِ اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُقسِطین» و [[آیه]] ۴۳ [[مائده]] / ۵ با شگفتی از [[پیامبر]]{{صل}} می‌پرسد که آنها با وجود [[حکم]] [[تورات]] چگونه برای [[دادخواهی]] پیش تو می‌آیند؛ آنان از [[حکم خدا]] رویگردانند و هرگز [[ایمان]] نمی‌آورند: «وکَیفَ یُحَکِّمونَکَ وعِندَهُمُ التَّورةُ فیها حُکمُ اللّهِ ثُمَّ یَتَوَلَّونَ مِن بَعدِ ذلِکَ وما اُولکَ بِالمُؤمِنین». [[آیه]] ۵۹ [[نساء]] / ۴ از [[لزوم]] [[دادخواهی]] [[سخن]] گفته: «... فَاِن تَنـزَعتُم فی شَی‌ءٍ فَرُدّوهُ اِلَی اللّهِ والرَّسولِ.».. و [[دادخواهی]] پیش [[حضرت]] را از [[نشانه‌های ایمان]] به [[خدا]] و [[روز قیامت]] و امری [[پسندیده]] و دارای فرجامی [[نیکو]] می‌شمرد: «... اِن کُنتُم تُؤمِنونَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ ذلِکَ خَیرٌ واَحسَنُ تَأویلا».
 
ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>.


==مقدمه==
==مقدمه==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش