شناخت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۵۱۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:


==[[اقسام شناخت]]==
==[[اقسام شناخت]]==
* [[شناخت]] از منظرهای گوناگون تقسیماتی دارد؛ مانند اینکه [[شناخت]] از چه راهی به دست می‌آید و آیا از راه [[حس]]، [[عقل]]، [[کشف]] یا [[وحی]] حاصل می‌شود؟ براساس این ملاک، [[شناخت]] به اقسام چهارگانه ذیل قسمت می‌شود<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
*[[شناخت]] از منظرهای گوناگون تقسیماتی دارد؛ مانند اینکه [[شناخت]] از چه راهی به دست می‌آید و آیا از راه [[حس]]، [[عقل]]، [[کشف]] یا [[وحی]] حاصل می‌شود؟ براساس این ملاک، [[شناخت]] به اقسام چهارگانه ذیل قسمت می‌شود<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
===[[شناخت حسی]]===
===[[شناخت حسی]]===
* [[شناخت]] حسّی از راه به‌کارگیری ابزار حسّی در [[امور مادی]] و [[محسوسات]] به دست می‌آید و به [[تنهایی]] یقین‌آور نیست، زیرا آنچه را [[حس]] [[ادراک]] می‌کند، تنها در طرف [[اثبات]] است نه جانب [[نفی]]؛ برای مثال، با ابزار حسّی می‌فهمیم [[نور]] موجود است؛ ولی این مقدار [[شناخت]] که با دیدن [[نور]] حاصل می‌شود، سبب [[یقین]] به وجود [[نور]] نمی‌شود. [[یقین]] به وجود [[نور]] هنگامی حاصل می‌شود که قاعده عقلیِ [[امتناع]] [[اجتماع]] نقیضین را شناخته و بر اساس آن قیاسی استثنایی تشکیل داده و از آن نتیجه قطعی و [[یقینی]] به دست آوریم؛ بدین گونه که گفته شود [[نور]] با [[حس]] [[مشاهده]] می‌شود. پس موجود است و هر شی‌ء یا موجود است یا معدوم و [[اجتماع]] وجود و عدم یک شی‌ء در آنِ واحد محال است. پس عدم آن [[نور]] مستحیل است، در نتیجه وجود آن ضروری و [[یقینی]] است<ref>شناخت‌شناسی در قرآن، ص۲۱۲.</ref>.در باره قلمرو کارکرد حواس در [[شناخت]]، برخی راه [[افراط]] را پیموده و تنها راه [[شناخت]] را [[ابزار حسی]] می‌دانند؛ ولی [[حکمای اسلامی]] تفاوتی میان [[ادراکات]] [[حسی]] و [[عقلی]] نگذاشته و هر دو را معتبر دانسته‌اند<ref> شناخت در قرآن، ص۳۳ - ۳۴.</ref>. [[قرآن]] [[اعتماد]] کامل بر [[شناخت]] حسّی و [[تجربی]] را مردود می‌داند، زیرا [[عقل]] و [[الهام]] و [[فطرت]] نیز از ابزار و منابع شناخت‌اند. اموری مانند [[توحید]] و [[معاد]] و [[غیب]] و امور [[اخلاقی]] و [[عبادی]] [[دین]] با [[حس]] ثابت نمی‌شوند، بلکه این [[معارف]] بر [[فطرت]] ([[روم]] / ۳۰، ۳۰) و [[استدلال]] و [[برهان عقلی]]: «اَفِی [[اللّه]] شَکٌّ فاطِرِ السَّمـوتِ و الاَرضِ» ([[ابراهیم]] / ۱۴، ۱۰) استوارند.
*[[شناخت]] حسّی از راه به‌کارگیری ابزار حسّی در [[امور مادی]] و [[محسوسات]] به دست می‌آید و به [[تنهایی]] یقین‌آور نیست، زیرا آنچه را [[حس]] [[ادراک]] می‌کند، تنها در طرف [[اثبات]] است نه جانب [[نفی]]؛ برای مثال، با ابزار حسّی می‌فهمیم [[نور]] موجود است؛ ولی این مقدار [[شناخت]] که با دیدن [[نور]] حاصل می‌شود، سبب [[یقین]] به وجود [[نور]] نمی‌شود. [[یقین]] به وجود [[نور]] هنگامی حاصل می‌شود که قاعده عقلیِ [[امتناع]] [[اجتماع]] نقیضین را شناخته و بر اساس آن قیاسی استثنایی تشکیل داده و از آن نتیجه قطعی و [[یقینی]] به دست آوریم؛ بدین گونه که گفته شود [[نور]] با [[حس]] [[مشاهده]] می‌شود. پس موجود است و هر شی‌ء یا موجود است یا معدوم و [[اجتماع]] وجود و عدم یک شی‌ء در آنِ واحد محال است. پس عدم آن [[نور]] مستحیل است، در نتیجه وجود آن ضروری و [[یقینی]] است<ref>شناخت‌شناسی در قرآن، ص۲۱۲.</ref>.
* [[قرآن]] کسانی را که [[حس‌گرایی]] و [[اعتماد]] کامل بر [[حس]] را اساس [[پذیرش]] باورهای خود قرار داده و [[انتظار]] داشتند [[خدا]] را با چشم ببینند به شدّت [[نکوهش]] کرده و آنان را [[مستکبر]] و [[سرکش]] دانسته است: «و قالَ الَّذینَ لا یَرجونَ لِقاءَنا لَولاَ اُنزِلَ عَلَینَا المَلـئِکَةُ اَو نَری رَبَّنا لَقَدِ استَکبَروا فی اَنفُسِهِم و عَتَو عُتُوًّا کَبیرا». ([[فرقان ]]/ ۲۵، ۲۱) [[بنی‌اسرائیل]] از این دسته بودند، زیرا خواستار دیدن حسّی [[خداوند]] بودند. (بقره / ۲، ۵۵) [[اعتماد]] آنان بر حسّ چنان شدید بود که از همین راه، [[سامری]] با ساختن مجسمه گوساله‌ای آنان را از [[توحید]] [[منحرف]] کرد و به [[شرک]] و گوساله‌پرستی واداشت<ref>التبیان، ج ۴، ص ۵۴۵؛ معرفت‌شناسی در قرآن، ص ۲۴۶.</ref> ([[اعراف]] / ۷، ۱۴۸) ویژگی [[شناخت]] حسّی، [[خطاپذیری]] آن است، زیرا دیگران می‌توانند در آن [[تصرف]] کنند؛ مانند تصرفی که ساحران دارند: «قالَ اَلقوا فَلَمّا اَلقَوا سَحَروا اَعیُنَ النّاسِ و استَرهَبوهُم و جاءو بِسِحرٍ [[عَظیم]]». ([[اعراف]] / ۷، ۱۱۶) ساحران یا با استفاده از سرعت حرکات دست و مهارت جابه‌جایی اشیاء، یا با تلقین‌های مؤثر و جملات هول‌انگیز، مطالب را برای مخاطبانْ [[خارق‌العاده]] جلوه می‌دهند<ref>نمونه، ج۶، ص۲۹۲؛ من وحی القرآن، ج۱۰، ص۲۰۸.</ref> [[فرعون]] نیز که به حسگرایی [[بنی‌اسرائیل]] در [[شناخت]] [[آگاه]] بود، [[دستور]] داد رصدخانه‌ای بسازند تا بگوید ما در [[آسمان‌ها]] نیز [[سیر]] [[علمی]] و رصد نجومی کردیم؛ ولی خدای ادعایی [[موسی]] را ندیدیم: «و قالَ فِرعَونُ یـاَیُّهَا المَلاَُ ما عَلِمتُ لَکُم مِن اِلـهٍ غَیری فَاَوقِد لی یـهـمـنُ عَلَی الطّینِ فَاجعَل لی صَرحًا لَعَلّی اَطَّلِعُ اِلی اِلـهِ [[موسی]]». (قصص / ۲۸، ۳۸)<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۵۱.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
*در باره قلمرو کارکرد حواس در [[شناخت]]، برخی راه [[افراط]] را پیموده و تنها راه [[شناخت]] را [[ابزار حسی]] می‌دانند؛ ولی [[حکمای اسلامی]] تفاوتی میان [[ادراکات]] [[حسی]] و [[عقلی]] نگذاشته و هر دو را معتبر دانسته‌اند<ref> شناخت در قرآن، ص۳۳ - ۳۴.</ref>.
 
*[[قرآن]] [[اعتماد]] کامل بر [[شناخت]] حسّی و [[تجربی]] را مردود می‌داند، زیرا [[عقل]] و [[الهام]] و [[فطرت]] نیز از ابزار و منابع شناخت‌اند. اموری مانند [[توحید]] و [[معاد]] و [[غیب]] و امور [[اخلاقی]] و [[عبادی]] [[دین]] با [[حس]] ثابت نمی‌شوند، بلکه این [[معارف]] بر [[فطرت]] {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین  روی (دل) را برای این دین راست بدار!  بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref> و [[استدلال]] و [[برهان عقلی]]: {{متن قرآن|ْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>« آیا درباره خداوند- آفریننده آسمان‌ها و زمین- تردیدی هست؟ » سوره ابراهیم، آیه ۱۰.</ref> استوارند.
*[[قرآن]] کسانی را که [[حس‌گرایی]] و [[اعتماد]] کامل بر [[حس]] را اساس [[پذیرش]] باورهای خود قرار داده و [[انتظار]] داشتند [[خدا]] را با چشم ببینند به شدّت [[نکوهش]] کرده و آنان را [[مستکبر]] و [[سرکش]] دانسته است: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوًّا كَبِيرًا }}<ref>«و آنان که به لقای ما امیدوار نیستند می‌گویند: چرا بر ما فرشتگان را فرو نفرستاده‌اند یا پروردگارمان را نمی‌بینیم؟ به راستی خود را بزرگ شمردند  و سرکشی بزرگی ورزیدند» سوره فرقان، آیه ۲۱.</ref>[[بنی‌اسرائیل]] از این دسته بودند، زیرا خواستار دیدن حسّی [[خداوند]] بودند {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمی‌آوریم و در حالی که خود می‌نگریستید  آذرخش شما را فرا گرفت» سوره بقره، آیه ۵۵.</ref>. [[اعتماد]] آنان بر حسّ چنان شدید بود که از همین راه، [[سامری]] با ساختن مجسمه گوساله‌ای آنان را از [[توحید]] [[منحرف]] کرد و به [[شرک]] و گوساله‌پرستی واداشت {{متن قرآن|وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِينَ}}<ref>«و قوم موسی در نبود او، از زیورهای (زراندود) خود گوساله‌ای ساختند، پیکری که بانگی داشت، آیا ندیدند که با آنان سخن نمی‌گوید و راهی به آنان نمی‌نماید؟ آن را (به پرستش) گرفتند و ستمکار بودند» سوره اعراف، آیه ۱۴۸.</ref><ref>التبیان، ج ۴، ص ۵۴۵؛ معرفت‌شناسی در قرآن، ص ۲۴۶.</ref>
*ویژگی [[شناخت]] حسّی، [[خطاپذیری]] آن است، زیرا دیگران می‌توانند در آن [[تصرف]] کنند؛ مانند تصرفی که ساحران دارند: {{متن قرآن|قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ}}<ref>«گفت: شما بیفکنید! و چون (ریسمان‌های خود را) افکندند مردم را چشم‌بندی کردند و به هراس افکندند و جادویی سترگ (در میان) آوردند» سوره اعراف، آیه ۱۱۶.</ref> ساحران یا با استفاده از سرعت حرکات دست و مهارت جابه‌جایی اشیاء، یا با تلقین‌های مؤثر و جملات هول‌انگیز، مطالب را برای مخاطبانْ [[خارق‌العاده]] جلوه می‌دهند<ref>نمونه، ج۶، ص۲۹۲؛ من وحی القرآن، ج۱۰، ص۲۰۸.</ref> [[فرعون]] نیز که به حسگرایی [[بنی‌اسرائیل]] در [[شناخت]] [[آگاه]] بود، [[دستور]] داد رصدخانه‌ای بسازند تا بگوید ما در [[آسمان‌ها]] نیز [[سیر]] [[علمی]] و رصد نجومی کردیم؛ ولی خدای ادعایی [[موسی]] را ندیدیم: {{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«و فرعون گفت: ای سرکردگان! من خدایی جز خویشتن برای شما نمی‌شناسم پس ای هامان! برای من آجر بساز  و کاخی (بلند) برایم برآور شاید من به خدای موسی آگاهی یابم و من او را از دروغگویان می‌پندارم» سوره قصص، آیه ۳۸.</ref><ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۵۱.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[شناخت عقلی]]===
===[[شناخت عقلی]]===
* [[شناخت عقلی]] با نیروی [[عقل]] و [[تفکر]] حاصل می‌شود و یقین‌آور است. [[یقین]]، [[علم]] پیراسته از هرگونه [[شکّ]]<ref>المیزان، ج۷، ص۱۷۲؛ التحقیق، ج۱۴، ص۵۲، «یقن».</ref> و جزم به ثبوت محمول برای موضوع و جزم به [[امتناع]] [[سلب]] محمول از موضوع و زوال‌ناپذیر بودن این دو جزم است<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۵۵.</ref>. توجه به [[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[خورشید و ماه]] و حرکت هریک تا سرآمدی معین و [[تدبیر]] [[جهان]]، به [[شناخت]] [[یقینی]] به [[ملاقات]] [[پروردگار]] و [[معاد]] می‌رسد: «اللّهُ الَّذی رَفَعَ السَّمـوتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَونَها ثُمَّ استَوی عَلَی العَرشِ و سَخَّرَ الشَّمسَ و القَمَرَ کُلٌّ یَجری لاَِجَلٍ مُسَمًّی یُدَبِّرُ الاَمرَ یُفَصِّلُ الآیـتِ لَعَلَّکُم بِلِقاءِ رَبِّکُم توقِنون». (رعد / ۱۳، ۲) از این [[آیه]] به دست می‌آید نظر و تفکری که به [[شناخت خدا]] بینجامد، [[واجب]] است. در غیر این صورت تفصیل [[آیات]] از سوی [[خدا]] بی‌معناست<ref>نک: مجمع البیان، ج۶، ص۴۲۱.</ref>. [[شناخت]] [[یقینی]] از عوامل رسیدن به [[منصب امامت]] و عهده‌داری [[هدایت مردم]] است: «و جَعَلنا مِنهُم اَئِمَّةً یَهدونَ بِاَمرِنا لَمّا صَبَروا و کانوا بِـآیـتِنا یوقِنون». ([[سجده]] / ۳۲، ۲۴) مراد از ارائه [[ملکوت]] به [[ابراهیم]]{{ع}} نیز ارائه نیرویی است که با آن از [[شک]] به [[یقین]] و [[توحید]] رسید: «و کَذلک نُری اِبرهیمَ مَلَکوتَ السَّمـوتِ و الاَرضِ و لِیَکونَ مِنَ الموقِنین» (انعام / ۶، ۷۵)<ref>من هدی القرآن، ج۳، ص۱۱۱؛ نک: مجمع البیان، ج۴، ص۴۹۸.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
*[[شناخت عقلی]] با نیروی [[عقل]] و [[تفکر]] حاصل می‌شود و یقین‌آور است. [[یقین]]، [[علم]] پیراسته از هرگونه [[شکّ]]<ref>المیزان، ج۷، ص۱۷۲؛ التحقیق، ج۱۴، ص۵۲، «یقن».</ref> و جزم به ثبوت محمول برای موضوع و جزم به [[امتناع]] [[سلب]] محمول از موضوع و زوال‌ناپذیر بودن این دو جزم است<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۵۵.</ref>.
*توجه به [[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[خورشید و ماه]] و حرکت هریک تا سرآمدی معین و [[تدبیر]] [[جهان]]، به [[شناخت]] [[یقینی]] به [[ملاقات]] [[پروردگار]] و [[معاد]] می‌رسد: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ}}<ref>«خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی  می‌کند، آیات را آشکار می‌دارد باشد که شما به لقای پرورد» سوره رعد، آیه ۲.</ref> از این [[آیه]] به دست می‌آید نظر و تفکری که به [[شناخت خدا]] بینجامد، [[واجب]] است. در غیر این صورت تفصیل [[آیات]] از سوی [[خدا]] بی‌معناست<ref>نک: مجمع البیان، ج۶، ص۴۲۱.</ref>.
*[[شناخت]] [[یقینی]] از عوامل رسیدن به [[منصب امامت]] و عهده‌داری [[هدایت مردم]] است: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند  برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> مراد از ارائه [[ملکوت]] به [[ابراهیم]]{{ع}} نیز ارائه نیرویی است که با آن از [[شک]] به [[یقین]] و [[توحید]] رسید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و این‌گونه ما گستره  آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref><ref>من هدی القرآن، ج۳، ص۱۱۱؛ نک: مجمع البیان، ج۴، ص۴۹۸.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[شناخت]] [[شهودی]]===
===[[شناخت]] [[شهودی]]===
* [[شناخت]] [[شهودی]] از راه دیدن حقایق با چشم درونی و شنیدن آنها با گوش نهانی حاصل می‌شود؛ حقایقی که دیگران از دیدن و شنیدن آنها محروم‌اند. [[رؤیاهای صادق]] از جمله شناخت‌های شهودی‌اند که در آنها حقایق گذشته، حال یا [[آینده]] [[مشاهده]] می‌شوند؛ مانند رؤیای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} درباره [[لزوم]] [[ذبح]] فرزندش: «فَلَمّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعیَ قالَ یـبُنَیَّ اِنّی اَری فِی المَنامِ اَنّی اَذبَحُکَ فَانظُر ماذا تَری». (صافّات / ۳۷، ۱۰۲) [[شناخت]] [[شهودی]] در [[بیداری]] نیز مانند استشمام بوی [[یوسف]]{{ع}} از راه دور توسط [[یعقوب]]{{ع}}: «اِنّی لاََجِدُ ریحَ یوسُفَ لَولا اَن تُفَنِّدون». ([[یوسف]] / ۱۲، ۹۴) این گونه [[شناخت]] در پی [[تزکیه نفس]] و [[تربیت الهی]] به دست می‌آید<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۳۳۲ - ۳۳۳.</ref>. به گفته برخی، [[شناخت]] [[شهودی]]، مرتبه بالای [[علم الیقین]] است: «کَلاّ لَو تَعلَمونَ عِلمَ الیَقین * لَتَرَوُنَّ الجَحیم * ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَینَ الیَقین». ([[تکاثر]] / ۱۰۲، ۵ - ۷)<ref>تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۳۳۴.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
*[[شناخت]] [[شهودی]] از راه دیدن حقایق با چشم درونی و شنیدن آنها با گوش نهانی حاصل می‌شود؛ حقایقی که دیگران از دیدن و شنیدن آنها محروم‌اند. [[رؤیاهای صادق]] از جمله شناخت‌های شهودی‌اند که در آنها حقایق گذشته، حال یا [[آینده]] [[مشاهده]] می‌شوند؛ مانند رؤیای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} درباره [[لزوم]] [[ذبح]] فرزندش: {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.</ref>. [[شناخت]] [[شهودی]] در [[بیداری]] نیز مانند استشمام بوی [[یوسف]]{{ع}} از راه دور توسط [[یعقوب]]{{ع}}: {{متن قرآن|وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلَا أَنْ تُفَنِّدُونِ}}<ref>«و چون کاروان (از شهر مصر) بیرون رفت پدرشان (در کنعان) گفت: اگر مرا گول و خرف ندانید  من بوی یوسف را می‌شنوم» سوره یوسف، آیه ۹۴.</ref> این گونه [[شناخت]] در پی [[تزکیه نفس]] و [[تربیت الهی]] به دست می‌آید <ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۳۳۲ - ۳۳۳.</ref>. به گفته برخی، [[شناخت]] [[شهودی]]، مرتبه بالای [[علم الیقین]] است: {{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ}}<ref>«هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بی‌گمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵-۷.</ref><ref>تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۳۳۴.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[شناخت]] [[وحیانی]]===
===[[شناخت]] [[وحیانی]]===
* [[وحی]] به معنای القای حقایق به گونه مستقیم یا به [[وسیله]] [[فرشته]] [[مأمور]] [[وحی]] از [[مقام]] [[الهی]] به کسی است که [[شایستگی]] دریافت آن را دارد<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۱۹۵.</ref>؛ مانند القای [[قرآن]] بر [[قلب]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}}: «و الَّذی اَوحَینا اِلَیکَ مِنَ الکِتـبِ هُوَ الحَقُّ». (فاطر / ۳۵، ۳۱)؛ «نَزَلَ بِهِ الرّوحُ الاَمین». (شعراء / ۲۶، ۱۹۳) شناختی که از [[وحی]] حاصل می‌شود، درست، روشن و [[پاک‌ترین]] [[شناخت]] است و هیچ‌گونه [[شک]] و شبهه‌ای در آن نیست. گیرنده [[وحی]] موظف است آنچه را به او [[وحی]] می‌شود عرضه کند تا منبع [[شناخت]] دیگران شود: «و اتلُ ما اوحِیَ اِلَیکَ مِن کِتابِ رَبِّکَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِمـتِهِ». (کهف / ۱۸، ۲۷)<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
*[[وحی]] به معنای القای حقایق به گونه مستقیم یا به [[وسیله]] [[فرشته]] [[مأمور]] [[وحی]] از [[مقام]] [[الهی]] به کسی است که [[شایستگی]] دریافت آن را دارد<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۱۹۵.</ref>؛ مانند القای [[قرآن]] بر [[قلب]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}}: {{متن قرآن|وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ}}<ref>«و آنچه از کتاب (آسمانی قرآن) به تو وحی کردیم راستین است و چیزی  را که پیش از آن بوده است راست می‌شمارد، بی‌گمان خداوند به بندگان خویش، آگاهی بیناست» سوره فاطر، آیه ۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ}}<ref>«که روح الامین آن را فرود آورده است» سوره شعراء، آیه ۱۹۳.</ref> شناختی که از [[وحی]] حاصل می‌شود، درست، روشن و [[پاک‌ترین]] [[شناخت]] است و هیچ‌گونه [[شک]] و شبهه‌ای در آن نیست. گیرنده [[وحی]] موظف است آنچه را به او [[وحی]] می‌شود عرضه کند تا منبع [[شناخت]] دیگران شود: {{متن قرآن|وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتَابِ رَبِّكَ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا}}<ref>«و آنچه به تو از کتاب پروردگارت وحی شده است بخوان! برای کلمات او هیچ دگرگون‌کننده‌ای نیست و هرگز جز وی پناهگاهی نخواهی یافت» سوره کهف، آیه ۲۷.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش