جز
جایگزینی متن - 'نداری' به 'نداری'
(-رده:امام علی; ±رده:حوادث جنگ صفین←رده:جنگ صفین using HotCat) |
جز (جایگزینی متن - 'نداری' به 'نداری') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
*[[وقعة صفین (کتاب)|وقعة صفین]]- به [[نقل]] از [[جابر بن عمیر انصاری]]، در بیان [[دلاوری]] [[علی]]{{ع}} در [[جنگ صفین]]-: نه؛ [[سوگند]] به خداوندی که [[محمد]]{{صل}} را به [[حق]] به [[پیامبری]] برانگیخت، از زمانی که [[خدا]] [[آسمانها]] و [[زمین]] را آفرید، هرگز نشنیدهایم که پیشوای مردمی در یک روز، به دستِ خویش چنین کند که [[علی]]{{ع}} کرد. چنان که شمارندگان ذکر کردهاند، او بیش از پانصد نامآورِ [[عرب]] را هلاک کرد؛ با شمشیرِ کج شده خود به میدان میرفت و میگفت: "از خدای عز و جل و شما پوزش میخواهم که [شمشیرم] چنین است. [[عزم]] کرده بودم که آن را [[صیقل]] دهم؛ اما این [[سخن پیامبر]] [[خدا]] مرا از این کار باز داشت که فراوان میفرمود:" شمشیری جز [[ذوالفقار]] و جوانْمردی جز [[علی]] نیست" و این در حالی بود که من پیش روی او میجنگیدم". ما آن [[شمشیر]] را میگرفتیم و صاف میکردیم. سپس وی آن را از دستهای ما گرفته، با آن به پهنای صف [دشمن] یورش میبُرد. نه؛ به [[خدا]] [[سوگند]]، صولتِ هیچ شیری در شکار [[دشمن]]، بیش از او نبود. رحمتِ فرا گسترِ [[خداوند]] بر او باد!<ref>[[وقعة صفین (کتاب)|وقعة صفین]]، ص ۴۷۷.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۳۷-۴۴۷.</ref>. | *[[وقعة صفین (کتاب)|وقعة صفین]]- به [[نقل]] از [[جابر بن عمیر انصاری]]، در بیان [[دلاوری]] [[علی]]{{ع}} در [[جنگ صفین]]-: نه؛ [[سوگند]] به خداوندی که [[محمد]]{{صل}} را به [[حق]] به [[پیامبری]] برانگیخت، از زمانی که [[خدا]] [[آسمانها]] و [[زمین]] را آفرید، هرگز نشنیدهایم که پیشوای مردمی در یک روز، به دستِ خویش چنین کند که [[علی]]{{ع}} کرد. چنان که شمارندگان ذکر کردهاند، او بیش از پانصد نامآورِ [[عرب]] را هلاک کرد؛ با شمشیرِ کج شده خود به میدان میرفت و میگفت: "از خدای عز و جل و شما پوزش میخواهم که [شمشیرم] چنین است. [[عزم]] کرده بودم که آن را [[صیقل]] دهم؛ اما این [[سخن پیامبر]] [[خدا]] مرا از این کار باز داشت که فراوان میفرمود:" شمشیری جز [[ذوالفقار]] و جوانْمردی جز [[علی]] نیست" و این در حالی بود که من پیش روی او میجنگیدم". ما آن [[شمشیر]] را میگرفتیم و صاف میکردیم. سپس وی آن را از دستهای ما گرفته، با آن به پهنای صف [دشمن] یورش میبُرد. نه؛ به [[خدا]] [[سوگند]]، صولتِ هیچ شیری در شکار [[دشمن]]، بیش از او نبود. رحمتِ فرا گسترِ [[خداوند]] بر او باد!<ref>[[وقعة صفین (کتاب)|وقعة صفین]]، ص ۴۷۷.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۳۷-۴۴۷.</ref>. | ||
==[[آرامش]] [[امام]]{{ع}} در عرصه [[نبرد]]== | ==[[آرامش]] [[امام]]{{ع}} در عرصه [[نبرد]]== | ||
*[[وقعة صفین (کتاب)|وقعة صفین]]- به [[نقل]] از [[ابو اسحاق]]-: در روز [ی از جنگ] [[صفین]]، [[علی]]{{ع}} با نیزهای کوتاه در دست، برون آمد و بر [[سعید بن قیس]] [[هَمْدانی]] گذشت. سعید به وی گفت: ای [[امیر مؤمنان]]! آیا [[بیم]] | *[[وقعة صفین (کتاب)|وقعة صفین]]- به [[نقل]] از [[ابو اسحاق]]-: در روز [ی از جنگ] [[صفین]]، [[علی]]{{ع}} با نیزهای کوتاه در دست، برون آمد و بر [[سعید بن قیس]] [[هَمْدانی]] گذشت. سعید به وی گفت: ای [[امیر مؤمنان]]! آیا [[بیم]] نداری در حالی که نزدیک [[دشمن]] حرکت میکنی، کسی قصد جانِ تو کند؟ [[علی]]{{ع}} به وی گفت: "[[خداوند]] برای هر کس نگاهبانانی گماشته که او را نگاه میدارند از این که در چاهی افتد یا دیواری بر وی فرو ریزد یا گزندی به او رسد؛ و آنگاه که قَدَر در رسد، او را به تقدیر وا نهند"<ref>[[وقعة صفین (کتاب)|وقعة صفین]]، ص ۲۵۰.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۳۷-۴۴۷.</ref>. | ||
==[[رسوایی]] عمرو بن عاص== | ==[[رسوایی]] عمرو بن عاص== | ||
*[[عیون الأخبار (کتاب)|عیون الأخبار]]، [[ابن قتیبه]]- به [[نقل]] از مَدائنی: روزی [[عمرو بن عاص]]، [[معاویه]] را دید که میخندد. به او گفت: از چه میخندی ای [[امیر المؤمنین]]؟ خدایت [همواره] شاد کناد! گفت: از تیزْ ذهنیات میخندم، آن گاه که در برابر [[فرزند]] [[ابوطالب]]، عورتت را عریان کردی! هان؛ به [[خدا]] [[سوگند]]، او را [[بخشنده]] و بزرگوار دریافتی؛ وگرنه اگر میخواست، تو را میکشت. عمرو گفت: ای [[امیر المؤمنین]]! هان؛ به [[خدا]] [[سوگند]]، من سمت راست تو بودم. آنگاه که [[علی]] تو را به [[مبارزه]] فرا میخوانْد، چشمانت چپ میشد، نَفَسَت بَند میآمد و حالتی در تو ظاهر میگشت که [[دوست]] نمیدارم برایت بگویم. پس یا به خود بخند و یا دست بردار<ref>عیون الأخبار، ابن قتیبة، ج ۱، ص ۱۶۹.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۳۷-۴۴۷.</ref>. | *[[عیون الأخبار (کتاب)|عیون الأخبار]]، [[ابن قتیبه]]- به [[نقل]] از مَدائنی: روزی [[عمرو بن عاص]]، [[معاویه]] را دید که میخندد. به او گفت: از چه میخندی ای [[امیر المؤمنین]]؟ خدایت [همواره] شاد کناد! گفت: از تیزْ ذهنیات میخندم، آن گاه که در برابر [[فرزند]] [[ابوطالب]]، عورتت را عریان کردی! هان؛ به [[خدا]] [[سوگند]]، او را [[بخشنده]] و بزرگوار دریافتی؛ وگرنه اگر میخواست، تو را میکشت. عمرو گفت: ای [[امیر المؤمنین]]! هان؛ به [[خدا]] [[سوگند]]، من سمت راست تو بودم. آنگاه که [[علی]] تو را به [[مبارزه]] فرا میخوانْد، چشمانت چپ میشد، نَفَسَت بَند میآمد و حالتی در تو ظاهر میگشت که [[دوست]] نمیدارم برایت بگویم. پس یا به خود بخند و یا دست بردار<ref>عیون الأخبار، ابن قتیبة، ج ۱، ص ۱۶۹.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۳۷-۴۴۷.</ref>. |