اطاعت در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:
*از منظر [[عقلی]] و [[کلامی]] نیز [[وجوب]] [[اطاعت از امام]] یکی از [[احکام]] مهم و بزرگ [[دین]] بوده <ref>کتاب الألفین، ص۴۸.</ref> و [[اطاعت از امام]]، در واقع [[امتثال]] [[اوامر و نواهی]] [[الهی]] است <ref>کتاب الألفین، ص۶۵.</ref>. [[اطاعت از امام]]، زمانی صحیح است که [[معصوم]] باشد<ref>کتاب الألفین، ص۱۸۶.</ref>، چون در غیر این صورت، به [[نافرمانی خداوند]] [[دستور]] خواهد داد که با [[دستورهای الهی]] در تناقض و به همین جهت محال است<ref>کتاب الألفین، ص۲۹۲.</ref>. از سوی دیگر، [[اطاعت الهی]] در همه حال و در همۀ امور [[زندگی]] مطلوب و ضروری است و تنها در سایۀ بهره‌مندی از [[راهنمایی]] [[معصومان]]{{عم}} میتوان به این مرحله از [[اطاعت الهی]] [[دست]] یافت<ref>کتاب الألفین، ص۱۴۳.</ref>.
*از منظر [[عقلی]] و [[کلامی]] نیز [[وجوب]] [[اطاعت از امام]] یکی از [[احکام]] مهم و بزرگ [[دین]] بوده <ref>کتاب الألفین، ص۴۸.</ref> و [[اطاعت از امام]]، در واقع [[امتثال]] [[اوامر و نواهی]] [[الهی]] است <ref>کتاب الألفین، ص۶۵.</ref>. [[اطاعت از امام]]، زمانی صحیح است که [[معصوم]] باشد<ref>کتاب الألفین، ص۱۸۶.</ref>، چون در غیر این صورت، به [[نافرمانی خداوند]] [[دستور]] خواهد داد که با [[دستورهای الهی]] در تناقض و به همین جهت محال است<ref>کتاب الألفین، ص۲۹۲.</ref>. از سوی دیگر، [[اطاعت الهی]] در همه حال و در همۀ امور [[زندگی]] مطلوب و ضروری است و تنها در سایۀ بهره‌مندی از [[راهنمایی]] [[معصومان]]{{عم}} میتوان به این مرحله از [[اطاعت الهی]] [[دست]] یافت<ref>کتاب الألفین، ص۱۴۳.</ref>.
*روایت‌های [[نقل]] شده از [[امام رضا]]{{ع}}، دربارۀ [[اطاعت از خداوند]] و [[اهل بیت]]{{عم}} به پنج دسته تقسیم می‌شود:
*روایت‌های [[نقل]] شده از [[امام رضا]]{{ع}}، دربارۀ [[اطاعت از خداوند]] و [[اهل بیت]]{{عم}} به پنج دسته تقسیم می‌شود:
'''۱. [[اطاعت از خداوند]]:'''
 
==نخست: [[اطاعت از خداوند]]==
*[[امام رضا]]{{ع}} با استناد به [[قرآن]]، [[اطاعت از خداوند]] و [[عبادت]] او جهت آزمودن [[بندگان]] را [[هدف]] اصلی [[خلقت انسان]] می‌داند. ایشان در [[تفسیر]] آیۀ {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا}}<ref>«همان که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکردارترید» سوره ملک، آیه ۲.</ref> فرموده است: "[[خداوند متعال]] مخلوقاتش را آفرید تا آنان را با [[تکلیف]] به [[اطاعت]] و عبادتش بیازماید، اما این کار به جهت [[امتحان]] و کسب تجربه نبود، چون او بر هر چیزی [[آگاه]] است"<ref>التوحید، ص۳۲۱؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۳۵؛ الاحتجاج، ج۲، ص۴۱۲.</ref>.
*[[امام رضا]]{{ع}} با استناد به [[قرآن]]، [[اطاعت از خداوند]] و [[عبادت]] او جهت آزمودن [[بندگان]] را [[هدف]] اصلی [[خلقت انسان]] می‌داند. ایشان در [[تفسیر]] آیۀ {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا}}<ref>«همان که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکردارترید» سوره ملک، آیه ۲.</ref> فرموده است: "[[خداوند متعال]] مخلوقاتش را آفرید تا آنان را با [[تکلیف]] به [[اطاعت]] و عبادتش بیازماید، اما این کار به جهت [[امتحان]] و کسب تجربه نبود، چون او بر هر چیزی [[آگاه]] است"<ref>التوحید، ص۳۲۱؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۳۵؛ الاحتجاج، ج۲، ص۴۱۲.</ref>.
*بر اساس سخن دیگری از آن [[حضرت]]، [[اطاعت از خداوند]]، حتی اگر مسألۀ [[بهشت و جهنم]] نیز مطرح نباشد، [[واجب]] است. [[دلیل]] ایشان بر این موضوع، [[تفضل]] و [[احسان]] [[خداوند]] و [[نعمت‌های خداوند]] به [[بندگان]]، است <ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۸۰.</ref> که با [[اطاعت]] از او در مقابل این [[نعمت‌ها]] [[شکرگزاری]] خواهد شد. پس، از منظر ایشان، [[لزوم]] [[اطاعت از خداوند]] به دو [[دلیل]] آزمودن [[بندگان]] و [[تفضل]] و [[احسان]] [[خداوند]] به [[بندگان]] است.
*بر اساس سخن دیگری از آن [[حضرت]]، [[اطاعت از خداوند]]، حتی اگر مسألۀ [[بهشت و جهنم]] نیز مطرح نباشد، [[واجب]] است. [[دلیل]] ایشان بر این موضوع، [[تفضل]] و [[احسان]] [[خداوند]] و [[نعمت‌های خداوند]] به [[بندگان]]، است <ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۸۰.</ref> که با [[اطاعت]] از او در مقابل این [[نعمت‌ها]] [[شکرگزاری]] خواهد شد. پس، از منظر ایشان، [[لزوم]] [[اطاعت از خداوند]] به دو [[دلیل]] آزمودن [[بندگان]] و [[تفضل]] و [[احسان]] [[خداوند]] به [[بندگان]] است.
*ایشان همچنین به [[اطاعت از خداوند]] به عنوان عنصر محوری در دستیابی به [[شرافت]] و [[برتری]] واقعی بر دیگران تصریح می‌کند. هنگامی که به ایشان گفته می‌شود هیچ کسی در [[زمین]]، پدرانی شریف‌تر از [[پدران]] شما ندارد، [[شرافت]] آنان را به جهت [[تقوا]] و [[اطاعت از خداوند]] می‌داند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۳۶.</ref>.
*ایشان همچنین به [[اطاعت از خداوند]] به عنوان عنصر محوری در دستیابی به [[شرافت]] و [[برتری]] واقعی بر دیگران تصریح می‌کند. هنگامی که به ایشان گفته می‌شود هیچ کسی در [[زمین]]، پدرانی شریف‌تر از [[پدران]] شما ندارد، [[شرافت]] آنان را به جهت [[تقوا]] و [[اطاعت از خداوند]] می‌داند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۳۶.</ref>.
*همچنین در مقابل سخن سخن کسی که ایشان را [[بهترین]] [[مردم]] میدانست، با استناد به آیۀ {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>«بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> فرمود: "هر کس نسبت به [[خداوند]] با تقواتر و مطیع‌تر باشد، از من بهتر است"<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۳۶.</ref>. این سخن، علاوه بر اینکه موافق [[قرآن]] است، کاملاً همسو با روایت‌های دیگر از [[اهل بیت]]{{عم}} در این موضوع نیز می‌باشد؛ از منظر [[اهل بیت]]{{عم}}، محبوب‌ترین [[بنده]] نزد [[خداوند]]، با تقواترین و مطیع‌ترین [[فرد]] است، و [[تقرب به خداوند]] فقط با اطاعتش حاصل می‌گردد<ref>الکافی، ج۳، ص۱۹۰.</ref>.
*همچنین در مقابل سخن سخن کسی که ایشان را [[بهترین]] [[مردم]] میدانست، با استناد به آیۀ {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>«بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> فرمود: "هر کس نسبت به [[خداوند]] با تقواتر و مطیع‌تر باشد، از من بهتر است"<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۳۶.</ref>. این سخن، علاوه بر اینکه موافق [[قرآن]] است، کاملاً همسو با روایت‌های دیگر از [[اهل بیت]]{{عم}} در این موضوع نیز می‌باشد؛ از منظر [[اهل بیت]]{{عم}}، محبوب‌ترین [[بنده]] نزد [[خداوند]]، با تقواترین و مطیع‌ترین [[فرد]] است، و [[تقرب به خداوند]] فقط با اطاعتش حاصل می‌گردد<ref>الکافی، ج۳، ص۱۹۰.</ref>.
'''۲. [[اطاعت از پیامبران]] [[الهی]]:'''
 
==دوم: [[اطاعت از پیامبران الهی]]==
*[[امام رضا]]{{ع}} [[اطاعت از پیامبران]] [[الهی]] را [[واجب]] می‌داند و [[استدلال]] مهمی برای آن می‌آورد. ایشان [[وجوب]] [[شناخت]] و [[اطاعت از پیامبران]] را از آن رو می‌داند که آنچه [[مردم]] برای [[تکامل]] و [[سعادت]] خویش نیاز دارند، در [[اختیار]] آنان نیست و فقط باید از طرف [[خداوند]] دریافت کنند. با توجه به اینکه [[خداوند متعال]] قابل دیدن نیست، برای برقراری [[ارتباط]] با او به کسانی نیاز است تا [[اوامر و نواهی]] [[الهی]] و [[منافع]] و ضررهای مربوط به [[انسان‌ها]] را به واسطۀ [[وحی]]، از طرف [[خداوند]] برای آنان بیان نماید. اینان همان [[پیامبران]] [[معصوم]] هستند. از همین رو، [[شناخت]] و [[اطاعت از پیامبران]] بر [[مردم]] [[واجب]] است تا آمدن [[پیامبران]] لغو نگردد، چون اگر [[پیامبران]] از طرف [[خداوند]] بیایند، اما الزامی به [[شناخت]] و [[اطاعت]] از آنان وجود نداشته باشد، کاری لغو و بدون فایده صورت گرفته است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۰۰.</ref>. بخش اول این [[استدلال]] را می‌توان در [[قرآن]] هم [[مشاهده]] کرد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}<ref>«و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است» سوره شوری، آیه ۵۱.</ref>.
*[[امام رضا]]{{ع}} [[اطاعت از پیامبران]] [[الهی]] را [[واجب]] می‌داند و [[استدلال]] مهمی برای آن می‌آورد. ایشان [[وجوب]] [[شناخت]] و [[اطاعت از پیامبران]] را از آن رو می‌داند که آنچه [[مردم]] برای [[تکامل]] و [[سعادت]] خویش نیاز دارند، در [[اختیار]] آنان نیست و فقط باید از طرف [[خداوند]] دریافت کنند. با توجه به اینکه [[خداوند متعال]] قابل دیدن نیست، برای برقراری [[ارتباط]] با او به کسانی نیاز است تا [[اوامر و نواهی]] [[الهی]] و [[منافع]] و ضررهای مربوط به [[انسان‌ها]] را به واسطۀ [[وحی]]، از طرف [[خداوند]] برای آنان بیان نماید. اینان همان [[پیامبران]] [[معصوم]] هستند. از همین رو، [[شناخت]] و [[اطاعت از پیامبران]] بر [[مردم]] [[واجب]] است تا آمدن [[پیامبران]] لغو نگردد، چون اگر [[پیامبران]] از طرف [[خداوند]] بیایند، اما الزامی به [[شناخت]] و [[اطاعت]] از آنان وجود نداشته باشد، کاری لغو و بدون فایده صورت گرفته است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۰۰.</ref>. بخش اول این [[استدلال]] را می‌توان در [[قرآن]] هم [[مشاهده]] کرد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}<ref>«و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است» سوره شوری، آیه ۵۱.</ref>.
*[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر]] قسمت آخر این [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}، آن را تعلیل مضمون [[آیه]] دانسته است. از دیدگاه ایشان، [[خداوند]] به سبب [[علو]] رتبه نسبت به مخلوقات و [[نظام]] [[حاکم]] بر آنان، بالاتر از آن است که با آنان تکلم نماید. پس به جهت متعالی و [[حکیم]] بودن، توسط [[وحی]] با آنان تکلم می‌کند، چون اقتضای [[حکمت خداوند]]، [[هدایت]] هر نوعی از مخلوقات به [[سعادت]] ویژۀ آن است<ref>المیزان، ج۱۸، ص۷۴.</ref>.
*[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر]] قسمت آخر این [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}، آن را تعلیل مضمون [[آیه]] دانسته است. از دیدگاه ایشان، [[خداوند]] به سبب [[علو]] رتبه نسبت به مخلوقات و [[نظام]] [[حاکم]] بر آنان، بالاتر از آن است که با آنان تکلم نماید. پس به جهت متعالی و [[حکیم]] بودن، توسط [[وحی]] با آنان تکلم می‌کند، چون اقتضای [[حکمت خداوند]]، [[هدایت]] هر نوعی از مخلوقات به [[سعادت]] ویژۀ آن است<ref>المیزان، ج۱۸، ص۷۴.</ref>.
*همچنین [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ زندیقی که از چگونگی [[اثبات]] [[پیامبران]] و [[رسولان]] سؤال کرده بود، استدلالی مشابه مضمون این [[آیه]] ارائه کرده است<ref>الکافی، ج۱، ص۴۱۰.</ref>. بر اساس این [[استدلال]]، چون امکان [[مشاهده]]، تماس و مباشرت و محاجۀ مخلوقات با [[خداوند]] وجود ندارد، پس ثابت می‌شود که [[خداوند]] در میان [[خلق]] خود نمایندگانی دارد که از طرف او برای مخلوقات و بندگانش پیام‌رسانی می‌کنند و آنان را بر [[مصالح]] و منافعشان و آنچه انجامش موجب بقا و ترکش باعث نابودی آنان میگردد، [[آگاه]] میسازند<ref>الکافی، ج۱، ص۴۱۰.</ref>.
*همچنین [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ زندیقی که از چگونگی [[اثبات]] [[پیامبران]] و [[رسولان]] سؤال کرده بود، استدلالی مشابه مضمون این [[آیه]] ارائه کرده است<ref>الکافی، ج۱، ص۴۱۰.</ref>. بر اساس این [[استدلال]]، چون امکان [[مشاهده]]، تماس و مباشرت و محاجۀ مخلوقات با [[خداوند]] وجود ندارد، پس ثابت می‌شود که [[خداوند]] در میان [[خلق]] خود نمایندگانی دارد که از طرف او برای مخلوقات و بندگانش پیام‌رسانی می‌کنند و آنان را بر [[مصالح]] و منافعشان و آنچه انجامش موجب بقا و ترکش باعث نابودی آنان میگردد، [[آگاه]] میسازند<ref>الکافی، ج۱، ص۴۱۰.</ref>.
'''۳. [[اطاعت]] از [[امامان]]{{عم}}:'''
 
==سوم: [[اطاعت از امامان]]{{عم}}==
*[[وجوب]] [[اطاعت از امام]]، یکی از [[احکام]] مهم و بزرگ [[دین]] بوده<ref>کتاب الألفین، ص۴۸.</ref> و [[اطاعت از امام]] در واقع [[امتثال]] [[اوامر و نواهی]] [[الهی]] است<ref>کتاب الألفین، ص۶۵.</ref>. [[وجوب]] [[اطاعت از امام]]، از آن جهت است که [[معصوم]] می‌باشد<ref>کتاب الألفین، ص۱۸۶.</ref>، چون در غیر این صورت، به [[نافرمانی خداوند]] [[دستور]] خواهد داد که با [[دستورهای الهی]] در تناقض و به همین جهت، محال است<ref>کتاب الألفین، ص۲۹۲.</ref>. از سوی دیگر، [[اطاعت الهی]] در همه حال و در همه امور [[زندگی]] مطلوب و ضروری است و تنها در سایه بهره‌مندی از [[راهنمایی]] [[معصومان]]{{عم}} میتوان به این مرحله از [[اطاعت الهی]] [[دست]] یافت<ref>کتاب الألفین، ص۱۴۳.</ref>. همچنین چون [[امامت]] [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} است، [[اطاعت از امام]] نیز مانند [[اطاعت از پیامبر]]{{صل}}، [[واجب]] است<ref>مصباح الهدایة، بهبهانی، ص۱۲۶.</ref>.
*[[وجوب]] [[اطاعت از امام]]، یکی از [[احکام]] مهم و بزرگ [[دین]] بوده<ref>کتاب الألفین، ص۴۸.</ref> و [[اطاعت از امام]] در واقع [[امتثال]] [[اوامر و نواهی]] [[الهی]] است<ref>کتاب الألفین، ص۶۵.</ref>. [[وجوب]] [[اطاعت از امام]]، از آن جهت است که [[معصوم]] می‌باشد<ref>کتاب الألفین، ص۱۸۶.</ref>، چون در غیر این صورت، به [[نافرمانی خداوند]] [[دستور]] خواهد داد که با [[دستورهای الهی]] در تناقض و به همین جهت، محال است<ref>کتاب الألفین، ص۲۹۲.</ref>. از سوی دیگر، [[اطاعت الهی]] در همه حال و در همه امور [[زندگی]] مطلوب و ضروری است و تنها در سایه بهره‌مندی از [[راهنمایی]] [[معصومان]]{{عم}} میتوان به این مرحله از [[اطاعت الهی]] [[دست]] یافت<ref>کتاب الألفین، ص۱۴۳.</ref>. همچنین چون [[امامت]] [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} است، [[اطاعت از امام]] نیز مانند [[اطاعت از پیامبر]]{{صل}}، [[واجب]] است<ref>مصباح الهدایة، بهبهانی، ص۱۲۶.</ref>.
*روایت‌های متعددی از [[امام رضا]]{{ع}} در مواضع مختلف وجود دارد که بر [[واجب الاطاعه]] بودن [[امامان]] دلالت دارد. [[امام رضا]]{{ع}} [[واجب الاطاعه]] بودن را یکی از [[ویژگی‌های امام]] می‌داند<ref>الکافی، ج۱، ص۵۰۰؛ الغیبة، نعمانی، ص۲۲۲؛ الأمالی، صدوق، ص۶۷۹؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۲۱؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۸۰؛ معانی الأخبار، ص۱۰۰.</ref>. طبق [[روایت]] [[امام رضا]]{{ع}} به [[نقل]] از پدرانشان از [[رسول خدا]]{{صل}} [[اطاعت از ائمه]]{{عم}}، [[اطاعت از خداوند]] بوده، و [[معصیت]] آنان، [[معصیت خداوند]]<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۵۸.</ref>. در [[روایت]] مشابهی با همین [[سلسله]] [[سند]]، [[اطاعت]] و [[نافرمانی]] نسبت به [[امامان معصوم]]{{عم}}، [[اطاعت]] و [[نافرمانی]] از [[رسول خدا]]{{صل}} محسوب می‌شود<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۶۰.</ref>. در [[روایت]] دیگری از [[امام رضا]]{{ع}} با همین [[سلسله]] [[سند]]، این چنین آمده است: "ای [[علی]]! تو و [[امامان]] از فرزندانت بعد از من، [[حجت خداوند]] بر [[خلق]] و نشانه‌های او در میان [[مردم]] هستید. هر کس یکی از شما را [[انکار]] نماید، مرا [[انکار]] کرده است. و هر کس یکی از شما را [[نافرمانی]] کند، مرا [[نافرمانی]] نموده است. هر کس به یکی از شما [[ستم]] کند، به من [[ستم]] کرده و هر کس با شما اتصال داشته باشد، با من اتصال دارد. و هر کس از شما [[اطاعت]] کند، مرا [[اطاعت]] کرده است"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۱۳.</ref>. بر اساس این [[روایت]]، چون [[امامان معصوم]]{{عم}} [[حجت خداوند]] بر [[خلق]] او هستند، [[انکار]]، [[ستم]] و [[نافرمانی]] آنان در سطح [[انکار]]، [[ستم]] و [[نافرمانی]] نسبت به [[رسول خدا]]{{صل}} بوده و [[اطاعت]] از آنان نیز همین [[حکم]] را خواهد داشت. از سوی دیگر، در جامعۀ آن روز سؤالات و شبهاتی دربارۀ رابطۀ [[امام]] و [[مردم]] وجود داشته است که [[امام رضا]]{{ع}} آن را پاسخ داده است. عده‌ای [[مردم]] را [[عبد]] [[ائمه]]{{عم}} می‌دانستند و این ادعا را به [[ائمه]]{{عم}} منسوب می‌کردند. [[امام]] این سخن را نقد فرموده و [[واجب الاطاعه]] بودن و [[نصرت]] در [[امور دینی]] را به عنوان رابطۀ صحیح [[امام]] و [[مردم]] مطرح ساخته است<ref>الکافی، ج۱، ص۴۵۹، ۴۶۰؛ الأمالی، مفید، ص۲۵۳؛ الأمالی، طوسی، ص۲۲؛ شرح أصول الکافی، مازندرانی، ج۵، ص۱۸۶؛ مرآة العقول، ج۲، ص۳۳۲.</ref>.
*روایت‌های متعددی از [[امام رضا]]{{ع}} در مواضع مختلف وجود دارد که بر [[واجب الاطاعه]] بودن [[امامان]] دلالت دارد. [[امام رضا]]{{ع}} [[واجب الاطاعه]] بودن را یکی از [[ویژگی‌های امام]] می‌داند<ref>الکافی، ج۱، ص۵۰۰؛ الغیبة، نعمانی، ص۲۲۲؛ الأمالی، صدوق، ص۶۷۹؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۲۱؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۸۰؛ معانی الأخبار، ص۱۰۰.</ref>. طبق [[روایت]] [[امام رضا]]{{ع}} به [[نقل]] از پدرانشان از [[رسول خدا]]{{صل}} [[اطاعت از ائمه]]{{عم}}، [[اطاعت از خداوند]] بوده، و [[معصیت]] آنان، [[معصیت خداوند]]<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۵۸.</ref>. در [[روایت]] مشابهی با همین [[سلسله]] [[سند]]، [[اطاعت]] و [[نافرمانی]] نسبت به [[امامان معصوم]]{{عم}}، [[اطاعت]] و [[نافرمانی]] از [[رسول خدا]]{{صل}} محسوب می‌شود<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۶۰.</ref>. در [[روایت]] دیگری از [[امام رضا]]{{ع}} با همین [[سلسله]] [[سند]]، این چنین آمده است: "ای [[علی]]! تو و [[امامان]] از فرزندانت بعد از من، [[حجت خداوند]] بر [[خلق]] و نشانه‌های او در میان [[مردم]] هستید. هر کس یکی از شما را [[انکار]] نماید، مرا [[انکار]] کرده است. و هر کس یکی از شما را [[نافرمانی]] کند، مرا [[نافرمانی]] نموده است. هر کس به یکی از شما [[ستم]] کند، به من [[ستم]] کرده و هر کس با شما اتصال داشته باشد، با من اتصال دارد. و هر کس از شما [[اطاعت]] کند، مرا [[اطاعت]] کرده است"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۱۳.</ref>. بر اساس این [[روایت]]، چون [[امامان معصوم]]{{عم}} [[حجت خداوند]] بر [[خلق]] او هستند، [[انکار]]، [[ستم]] و [[نافرمانی]] آنان در سطح [[انکار]]، [[ستم]] و [[نافرمانی]] نسبت به [[رسول خدا]]{{صل}} بوده و [[اطاعت]] از آنان نیز همین [[حکم]] را خواهد داشت. از سوی دیگر، در جامعۀ آن روز سؤالات و شبهاتی دربارۀ رابطۀ [[امام]] و [[مردم]] وجود داشته است که [[امام رضا]]{{ع}} آن را پاسخ داده است. عده‌ای [[مردم]] را [[عبد]] [[ائمه]]{{عم}} می‌دانستند و این ادعا را به [[ائمه]]{{عم}} منسوب می‌کردند. [[امام]] این سخن را نقد فرموده و [[واجب الاطاعه]] بودن و [[نصرت]] در [[امور دینی]] را به عنوان رابطۀ صحیح [[امام]] و [[مردم]] مطرح ساخته است<ref>الکافی، ج۱، ص۴۵۹، ۴۶۰؛ الأمالی، مفید، ص۲۵۳؛ الأمالی، طوسی، ص۲۲؛ شرح أصول الکافی، مازندرانی، ج۵، ص۱۸۶؛ مرآة العقول، ج۲، ص۳۳۲.</ref>.
خط ۵۴: خط ۵۷:
*یکی از مسائل کلیدی در این بحث، تساوی همۀ [[اهل بیت]]{{عم}} در [[وجوب اطاعت]] از آنان است و نیز اینکه از این جهت بین آنها هیچ فرقی نیست. بر اساس [[سخن امام]] [[رضا]]{{ع}}، [[ایمان]] [[عبد]] زمانی به کمال میرسد که به اموری مانند تساوی [[اهل بیت]]{{عم}} در [[وجوب اطاعت]] [[شناخت]] پیدا نماید. در همین جهت، [[امام]] تصریح می‌کند که [[اهل بیت]]{{عم}} در [[واجب الاطاعه]] بودن با هم فرقی ندارند، اگرچه برخی مانند [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نسبت به دیگران دارای برتری‌هایی در [[علم]] و [[فضیلت]] هستند<ref>الاختصاص، ص۲۲.</ref>. پس بر اساس روایت‌های [[امام رضا]]{{ع}} در این موضوع، [[واجب الاطاعه]] بودن یکی از [[ویژگی‌های امام]] و [[اطاعت]] از او مانند [[اطاعت از خداوند]] و [[رسول خدا]]{{صل}} [[واجب]] است. این مسأله از آنجا ناشی می‌شود که [[امامت]] [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} است و به همین جهت [[اطاعت از امام]]، مانند [[اطاعت از پیامبر]]{{صل}} [[واجب]] است<ref>مصباح الهدایة، بهبهانی، ص۱۲۶.</ref>.
*یکی از مسائل کلیدی در این بحث، تساوی همۀ [[اهل بیت]]{{عم}} در [[وجوب اطاعت]] از آنان است و نیز اینکه از این جهت بین آنها هیچ فرقی نیست. بر اساس [[سخن امام]] [[رضا]]{{ع}}، [[ایمان]] [[عبد]] زمانی به کمال میرسد که به اموری مانند تساوی [[اهل بیت]]{{عم}} در [[وجوب اطاعت]] [[شناخت]] پیدا نماید. در همین جهت، [[امام]] تصریح می‌کند که [[اهل بیت]]{{عم}} در [[واجب الاطاعه]] بودن با هم فرقی ندارند، اگرچه برخی مانند [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نسبت به دیگران دارای برتری‌هایی در [[علم]] و [[فضیلت]] هستند<ref>الاختصاص، ص۲۲.</ref>. پس بر اساس روایت‌های [[امام رضا]]{{ع}} در این موضوع، [[واجب الاطاعه]] بودن یکی از [[ویژگی‌های امام]] و [[اطاعت]] از او مانند [[اطاعت از خداوند]] و [[رسول خدا]]{{صل}} [[واجب]] است. این مسأله از آنجا ناشی می‌شود که [[امامت]] [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} است و به همین جهت [[اطاعت از امام]]، مانند [[اطاعت از پیامبر]]{{صل}} [[واجب]] است<ref>مصباح الهدایة، بهبهانی، ص۱۲۶.</ref>.
*از سوی دیگر، چون [[لزوم]] [[اطاعت از خداوند]] و [[رسول]] او برای دستیابی به [[سعادت]] است، در صورت عدم [[وجوب]] [[اطاعت از امام]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}}، [[سعادت انسان]] نادیده گرفته خواهد شد. از همین رو، [[اطاعت از امام]] ضامن دستیابی به [[سعادت]] است. علاوه بر این، یکی دیگر از [[دلایل]] [[ضرورت]] [[اطاعت از امام]] آن است که [[امام]] از طرف [[خداوند]] متولی امور [[مردم]] است و [[منصب امامت]] و [[حکومت]] را بر عهده دارد و به همین [[دلیل]] باید از او [[اطاعت]] شود<ref>مرآة العقول، ج۲۶، ص۵۱۷.</ref>.
*از سوی دیگر، چون [[لزوم]] [[اطاعت از خداوند]] و [[رسول]] او برای دستیابی به [[سعادت]] است، در صورت عدم [[وجوب]] [[اطاعت از امام]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}}، [[سعادت انسان]] نادیده گرفته خواهد شد. از همین رو، [[اطاعت از امام]] ضامن دستیابی به [[سعادت]] است. علاوه بر این، یکی دیگر از [[دلایل]] [[ضرورت]] [[اطاعت از امام]] آن است که [[امام]] از طرف [[خداوند]] متولی امور [[مردم]] است و [[منصب امامت]] و [[حکومت]] را بر عهده دارد و به همین [[دلیل]] باید از او [[اطاعت]] شود<ref>مرآة العقول، ج۲۶، ص۵۱۷.</ref>.
'''۴. [[فلسفه]] [[وجوب اطاعت]] از [[اولوالامر]]:'''
 
==چهارم: [[فلسفه وجوب اطاعت از اولوالامر]]==
*[[خداوند]] در [[قرآن]] [[اطاعت]] از کسانی با عنوان "[[اولی الامر]]" را همانند [[اطاعت]] از خود و رسولش [[واجب]] ساخته است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. از سوی دیگر، بسیاری از [[روایت‌ها]] حکایت از آن دارد که [[امامان معصوم]]{{عم}} مصادیق [[اولوالامر]] هستند که [[خداوند]] در [[قرآن]] [[اطاعت]] از آنان را مانند [[اطاعت]] از خود و رسولش [[واجب]] ساخته است <ref>کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۹۲۲؛ التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۲۵۲، ۲۵۳، ۲۶۰؛ الزهد، ابن سعید، ص۱۰۴؛ الاعتقادات، ص۹۴؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۳۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۱.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} نیز در [[تبیین]] مصداق [[اولوالامر]] در این [[آیه]]، آنان را [[امامان معصوم]]{{عم}} معرفی نموده و [[اسامی]] همۀ آنها را به صراحت ذکر کرده است. طبق این [[روایت]]، آنان بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} خلیفۀ آن حضرت‌اند و [[پیشوایی]] [[مسلمانان]] را بر عهده دارند<ref>کفایة الأثر، ص۵۴؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۳؛ إعلام الوری، ج۲، ص۱۸۲.</ref>.
*[[خداوند]] در [[قرآن]] [[اطاعت]] از کسانی با عنوان "[[اولی الامر]]" را همانند [[اطاعت]] از خود و رسولش [[واجب]] ساخته است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. از سوی دیگر، بسیاری از [[روایت‌ها]] حکایت از آن دارد که [[امامان معصوم]]{{عم}} مصادیق [[اولوالامر]] هستند که [[خداوند]] در [[قرآن]] [[اطاعت]] از آنان را مانند [[اطاعت]] از خود و رسولش [[واجب]] ساخته است <ref>کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۹۲۲؛ التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۲۵۲، ۲۵۳، ۲۶۰؛ الزهد، ابن سعید، ص۱۰۴؛ الاعتقادات، ص۹۴؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۳۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۱.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} نیز در [[تبیین]] مصداق [[اولوالامر]] در این [[آیه]]، آنان را [[امامان معصوم]]{{عم}} معرفی نموده و [[اسامی]] همۀ آنها را به صراحت ذکر کرده است. طبق این [[روایت]]، آنان بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} خلیفۀ آن حضرت‌اند و [[پیشوایی]] [[مسلمانان]] را بر عهده دارند<ref>کفایة الأثر، ص۵۴؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۳؛ إعلام الوری، ج۲، ص۱۸۲.</ref>.
*[[امام رضا]]{{ع}} در [[تبیین]] فلسفۀ [[ضرورت]] وجود [[اولوالامر]] و [[دستور]] به [[اطاعت]] از آنان از سوی [[خداوند متعال]]، چند علت مهم بیان کرده است:
*[[امام رضا]]{{ع}} در [[تبیین]] فلسفۀ [[ضرورت]] وجود [[اولوالامر]] و [[دستور]] به [[اطاعت]] از آنان از سوی [[خداوند متعال]]، چند علت مهم بیان کرده است:
خط ۶۱: خط ۶۵:
#جلوگیری از نابودی [[دین]] و [[تغییر]] سنت‌ها و [[احکام الهی]] و [[مبارزه]] با [[بدعتگذاران]] و [[ملحدان]].
#جلوگیری از نابودی [[دین]] و [[تغییر]] سنت‌ها و [[احکام الهی]] و [[مبارزه]] با [[بدعتگذاران]] و [[ملحدان]].
*طبق این [[روایت]]، با توجه به [[نقص]] و احتیاج ذاتی [[مردم]] و [[اختلافات]] میان آنها و تفاوت نظرات و خواهش‌های آنان، اگر کسی نباشد تا [[سرپرستی]] و محافظت از آنچه را [[پیامبران الهی]] آورده‌اند بر عهده گیرد، [[شریعت‌ها]]، سنت‌ها و [[احکام الهی]] [[تغییر]] می‌کند و در نهایت به نابودی همۀ [[مردم]] منتهی می‌شود<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۰۰-۱۰۱.</ref>. بر این اساس، در صورتی که [[اولوالامر]] نباشند یا [[اطاعت]] از آنان [[واجب]] نباشد، امور [[دین]] و دنیای [[مردم]] به نابودی و [[انحطاط]] کشیده می‌شود.
*طبق این [[روایت]]، با توجه به [[نقص]] و احتیاج ذاتی [[مردم]] و [[اختلافات]] میان آنها و تفاوت نظرات و خواهش‌های آنان، اگر کسی نباشد تا [[سرپرستی]] و محافظت از آنچه را [[پیامبران الهی]] آورده‌اند بر عهده گیرد، [[شریعت‌ها]]، سنت‌ها و [[احکام الهی]] [[تغییر]] می‌کند و در نهایت به نابودی همۀ [[مردم]] منتهی می‌شود<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۰۰-۱۰۱.</ref>. بر این اساس، در صورتی که [[اولوالامر]] نباشند یا [[اطاعت]] از آنان [[واجب]] نباشد، امور [[دین]] و دنیای [[مردم]] به نابودی و [[انحطاط]] کشیده می‌شود.
'''۵. [[اطاعت از امام]] [[رضا]]{{ع}}:'''
 
==پنجم: [[اطاعت از امام رضا]]{{ع}}==
*دربارۀ این موضوع دو دسته [[روایت]] وجود دارد:
*دربارۀ این موضوع دو دسته [[روایت]] وجود دارد:
#بخشی از این [[روایت‌ها]]، از غیر [[امام رضا]]{{ع}} رسیده است. طبق سخن [[امام صادق]]{{ع}}، [[زیارت امام رضا]]{{ع}} که همراه با [[معرفت]] به [[واجب الاطاعه]] بودن ایشان از طرف [[خداوند]] باشد، مانند [[زیارت]] [[رسول خدا]]{{صل}} محسوب شده است<ref>الأمالی، صدوق، ص۵۸۷؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۰۸.</ref>. طبق [[روایت]] دیگری از همین [[امام]]، هر کس [[امام رضا]]{{ع}} را که در [[خراسان]]، [[شهید]] و مدفون خواهد شد، با [[معرفت]] به [[حق]] او [[زیارت]] کند، به همراه [[امام صادق]]{{ع}} به [[بهشت]] خواهد رفت، اگرچه [[اهل]] [[گناه کبیره]] هم باشد. ایشان برای [[معرفت]] به [[حق]] [[امام رضا]]{{ع}}، [[امام|امامِ]] واجب‌الطاعه، [[غریب]] و [[شهید]] بودن را مطرح ساخته است که موجب می‌شود ثوابی معادل هفتاد [[شهید]]، مانند کسانی که در مقابل [[رسول خدا]]{{صل}} به [[شهادت]] رسیدند، نصیب [[انسان]] گردد<ref>الأمالی، صدوق، ۱۲۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۸۴.</ref>. البته این سخن به معنای جواز [[ارتکاب گناه]] نیست، بلکه اگر [[انسان]] واجب‌الطاعه بودن [[امام رضا]]{{ع}} را [[باور]] کند و طبق آن عمل نماید، موجب [[سعادت]] او در [[دنیا]] و [[زمینه‌ساز]] [[سعادت]] او در [[آخرت]] خواهد شد. چون [[اهل بیت]]{{عم}} جز به [[اطاعت از خداوند]] [[دستور]] نمی‌دهند، و در صورتی که [[انسان]] [[اطاعت]] از آنان را [[واجب]] بداند، باید به [[دستورهای الهی]] نیز عمل نماید. همچنین [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}}، [[اطاعت از امام]] [[رضا]]{{ع}} را سبب [[هدایت]] می‌داند<ref>إثبات الهداة، ج۴، ص۳۰۶؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۳۲.</ref> و [[نافرمانی]] ایشان را موجب [[کفر]] می‌شمرد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۳۲.</ref>. این متن به صراحت، موضوع [[وجوب اطاعت]] را مطرح نمی‌سازد، اما چون [[اطاعت]] از ایشان سبب [[هدایت]] می‌شود و [[نافرمانی]] ایشان منجر به [[کفر]] می‌گردد، [[ضرورت]] دستیابی به [[هدایت]] و [[رهایی]] از [[کفر]] اقتضا می‌کند که [[اطاعت]] از ایشان [[واجب]] باشد. در یکی از گزارش‌های مرتبط با آن [[حضرت]]، [[سخن]] از مردی [[واقفی]] است که حتی با [[دعوت]] و [[ارشاد]] [[حسن بن علی]] وشا (که به [[دستور امام]] [[رضا]]{{ع}} این کار را انجام داد)، نیز حاضر به بازگشت از واقفی‌گری به طرف [[حق]] نمی‌شود. اما بعد از مدت کمی، مرد نزد [[حسن بن علی]] وشا می‌آید و به [[امامت امام رضا]]{{ع}} و [[واجب‌الاطاعه]] بودن ایشان [[گواهی]] می‌دهد<ref>إثبات الهداة، ج۴، ص۳۶۳.</ref>. [[احمد بن محمد بن ابی‌نصر]] در نامه‌ای که [[خدمت]] آن [[حضرت]] می‌فرستد، تصریح می‌کند: من و خانواده‌ام، [[خداوند]] را با [[اطاعت]] از شما [[دینداری]] می‌کنیم<ref>قرب الإسناد، ص۳۴۸، ۳۴۹.</ref>. موارد اخیر نشان می‌دهد مسأله [[وجوب اطاعت]] از [[امامان]]{{عم}} به عنوان موضوعی مسلّم در بین بسیاری از [[شیعیان]] آن دوره پذیرفته شده بوده است.
#بخشی از این [[روایت‌ها]]، از غیر [[امام رضا]]{{ع}} رسیده است. طبق سخن [[امام صادق]]{{ع}}، [[زیارت امام رضا]]{{ع}} که همراه با [[معرفت]] به [[واجب الاطاعه]] بودن ایشان از طرف [[خداوند]] باشد، مانند [[زیارت]] [[رسول خدا]]{{صل}} محسوب شده است<ref>الأمالی، صدوق، ص۵۸۷؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۰۸.</ref>. طبق [[روایت]] دیگری از همین [[امام]]، هر کس [[امام رضا]]{{ع}} را که در [[خراسان]]، [[شهید]] و مدفون خواهد شد، با [[معرفت]] به [[حق]] او [[زیارت]] کند، به همراه [[امام صادق]]{{ع}} به [[بهشت]] خواهد رفت، اگرچه [[اهل]] [[گناه کبیره]] هم باشد. ایشان برای [[معرفت]] به [[حق]] [[امام رضا]]{{ع}}، [[امام|امامِ]] واجب‌الطاعه، [[غریب]] و [[شهید]] بودن را مطرح ساخته است که موجب می‌شود ثوابی معادل هفتاد [[شهید]]، مانند کسانی که در مقابل [[رسول خدا]]{{صل}} به [[شهادت]] رسیدند، نصیب [[انسان]] گردد<ref>الأمالی، صدوق، ۱۲۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۸۴.</ref>. البته این سخن به معنای جواز [[ارتکاب گناه]] نیست، بلکه اگر [[انسان]] واجب‌الطاعه بودن [[امام رضا]]{{ع}} را [[باور]] کند و طبق آن عمل نماید، موجب [[سعادت]] او در [[دنیا]] و [[زمینه‌ساز]] [[سعادت]] او در [[آخرت]] خواهد شد. چون [[اهل بیت]]{{عم}} جز به [[اطاعت از خداوند]] [[دستور]] نمی‌دهند، و در صورتی که [[انسان]] [[اطاعت]] از آنان را [[واجب]] بداند، باید به [[دستورهای الهی]] نیز عمل نماید. همچنین [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}}، [[اطاعت از امام]] [[رضا]]{{ع}} را سبب [[هدایت]] می‌داند<ref>إثبات الهداة، ج۴، ص۳۰۶؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۳۲.</ref> و [[نافرمانی]] ایشان را موجب [[کفر]] می‌شمرد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۳۲.</ref>. این متن به صراحت، موضوع [[وجوب اطاعت]] را مطرح نمی‌سازد، اما چون [[اطاعت]] از ایشان سبب [[هدایت]] می‌شود و [[نافرمانی]] ایشان منجر به [[کفر]] می‌گردد، [[ضرورت]] دستیابی به [[هدایت]] و [[رهایی]] از [[کفر]] اقتضا می‌کند که [[اطاعت]] از ایشان [[واجب]] باشد. در یکی از گزارش‌های مرتبط با آن [[حضرت]]، [[سخن]] از مردی [[واقفی]] است که حتی با [[دعوت]] و [[ارشاد]] [[حسن بن علی]] وشا (که به [[دستور امام]] [[رضا]]{{ع}} این کار را انجام داد)، نیز حاضر به بازگشت از واقفی‌گری به طرف [[حق]] نمی‌شود. اما بعد از مدت کمی، مرد نزد [[حسن بن علی]] وشا می‌آید و به [[امامت امام رضا]]{{ع}} و [[واجب‌الاطاعه]] بودن ایشان [[گواهی]] می‌دهد<ref>إثبات الهداة، ج۴، ص۳۶۳.</ref>. [[احمد بن محمد بن ابی‌نصر]] در نامه‌ای که [[خدمت]] آن [[حضرت]] می‌فرستد، تصریح می‌کند: من و خانواده‌ام، [[خداوند]] را با [[اطاعت]] از شما [[دینداری]] می‌کنیم<ref>قرب الإسناد، ص۳۴۸، ۳۴۹.</ref>. موارد اخیر نشان می‌دهد مسأله [[وجوب اطاعت]] از [[امامان]]{{عم}} به عنوان موضوعی مسلّم در بین بسیاری از [[شیعیان]] آن دوره پذیرفته شده بوده است.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش