←سخاوت
(←عصمت) |
(←سخاوت) |
||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
====[[سخاوت]]==== | ====[[سخاوت]]==== | ||
*[[سخاوت]] از جمله فضلیتهای [[اخلاقی]] است که [[هشام بن حکم]] آن را از [[شرایط امامت]] و متکلمانی همچون [[خواجه نصیر طوسی]]<ref>تلخیص المحصل، رسالة الامامة، ص۴۳۱.</ref> و [[علامه حلی]]<ref>نهج الحق وکشف الصدق، ص۲۴۵.</ref>، آن را از وجوه [[افضلیت امام علی]]{{ع}} دانستهاند. [[سخاوت]] که [[حد وسط]] [[بخل]] و [[اسراف]] است، آن است که [[مال]] در مصارف [[واجب]] یا مستحسن، صرف شود. [[مصرف]] [[واجب]] یا مستحسن، اعم از این است که [[واجب]] یا مستحسن [[شرعی]] باشد یا در طریقه مروّت و عرف و [[عادت]]، لازم یا مستحسن شمرده شود. از اینرو، سخی کسی است که از هر مصرفی که ترک آن شرعأ [[ناپسند]] یا نزد عقلا به حسب [[عرف]] [[قبیح]] است دریغ نورزد و [[مال]] را در آن [[مصرف]] کند. اگر در یکی از آنها مضایقه کند، [[بخیل]]، و اگر [[واجب شرعی]] را ترک کند، گویا بخیلتر باشد<ref>ملا احمد نراقی، معراج السعادة، ص۲۹۴.</ref>. | *[[سخاوت]] از جمله فضلیتهای [[اخلاقی]] است که [[هشام بن حکم]] آن را از [[شرایط امامت]] و متکلمانی همچون [[خواجه نصیر طوسی]]<ref>تلخیص المحصل، رسالة الامامة، ص۴۳۱.</ref> و [[علامه حلی]]<ref>نهج الحق وکشف الصدق، ص۲۴۵.</ref>، آن را از وجوه [[افضلیت امام علی]]{{ع}} دانستهاند. [[سخاوت]] که [[حد وسط]] [[بخل]] و [[اسراف]] است، آن است که [[مال]] در مصارف [[واجب]] یا مستحسن، صرف شود. [[مصرف]] [[واجب]] یا مستحسن، اعم از این است که [[واجب]] یا مستحسن [[شرعی]] باشد یا در طریقه مروّت و عرف و [[عادت]]، لازم یا مستحسن شمرده شود. از اینرو، سخی کسی است که از هر مصرفی که ترک آن شرعأ [[ناپسند]] یا نزد عقلا به حسب [[عرف]] [[قبیح]] است دریغ نورزد و [[مال]] را در آن [[مصرف]] کند. اگر در یکی از آنها مضایقه کند، [[بخیل]]، و اگر [[واجب شرعی]] را ترک کند، گویا بخیلتر باشد<ref>ملا احمد نراقی، معراج السعادة، ص۲۹۴.</ref>. | ||
*با توجه به تعریف فوق، وقتی گفته میشود [[امام]]، سخیترین [[مردمان]] است؛ یعنی اموالی را که در [[اختیار]] دارد در مصارف [[واجب]] یا مستحسن [[مصرف]] میکند. از دیدگاه [[هشام بن حکم [[امام]] باید سخی باشد. وی [[استدلال]] خود را بر این مدّعا به دو بیان تقریر کرده است: | *با توجه به تعریف فوق، وقتی گفته میشود [[امام]]، سخیترین [[مردمان]] است؛ یعنی اموالی را که در [[اختیار]] دارد در مصارف [[واجب]] یا مستحسن [[مصرف]] میکند. از دیدگاه [[هشام بن حکم]] [[امام]] باید سخی باشد. وی [[استدلال]] خود را بر این مدّعا به دو بیان تقریر کرده است: | ||
*'''تقریر نخست:''' [[امام]]، خزانهدار [[مسلمانان]] است و اگر دارای [[سخاوت]] نباشد، ممکن است در [[بیتالمال]] [[طمع]] ورزد و چیزی از آن را بردارد. در این صورت [[خیانتکار]] خواهد بود و [[خداوند]] [[خائن]] را [[حجت]] خویش قرار نمیدهد<ref>شیخ صدوق، کمالالدین و تمامالنعمه، ج۲، ص۳۶۷.</ref>. | *'''تقریر نخست:''' [[امام]]، خزانهدار [[مسلمانان]] است و اگر دارای [[سخاوت]] نباشد، ممکن است در [[بیتالمال]] [[طمع]] ورزد و چیزی از آن را بردارد. در این صورت [[خیانتکار]] خواهد بود و [[خداوند]] [[خائن]] را [[حجت]] خویش قرار نمیدهد<ref>شیخ صدوق، کمالالدین و تمامالنعمه، ج۲، ص۳۶۷.</ref>. | ||
*'''تقریر دوم:''' اگر [[امام]] سخی نباشد، [[صلاحیت امامت]] نخواهد داشت، زیرا [[مردم]] به عطا و [[فضل]] او و تقسیم مساوی [[بیتالمال]] از سوی او میان آنها نیازمندند و او باید [[حق]] را در [[جایگاه]] خویش قرار دهد و به [[عدالت]] [[رفتار]] کند و [[عدالت]] تنها با [[سخاوت]] ممکن است، به [[دلیل]] اینکه وقتی او سخی باشد، چیزی از [[حقوق مردم]] و [[مسلمانان]] را برای خود برنمیدارد و سهم خویش را در تقسیم بر هیچیک از رعیّتش فزونی نمیبخشد. [پس عدم [[سخاوت]]، مستلزم [[خروج]] از [[عدالت]] و در نتیجه [[ظلم]] است و [[ظلم]] با [[عصمت]] ناسازگار است] در حالیکه گفتیم [[امام]]، [[معصوم]] است<ref>شیخ صدوق، عللالشرایع، ص۲۰۴؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۴۴، سخن هشام صورت دو استدلال دارد. گرچه هر دو-چنانکه در متن آمد به یک استدلال برگشت میکند. عبارت وی چنین است: {{عربی| قال و اسخی الخلق؟ قال: لانه ان لم یکن سخیة لم یصلح للامامة لحاجة من این الی زعمت نواله أنه و فضله لابد ان و القسمة یکون بینهم بالسویة و لیجعل الحق فی موضعه لانه اذا کان سخیة لم تتق الناس حقوق الناس و المسلمین ولا یفضل نصیبه فی القسمة علی أحد من رعیته و قد نفسه الی اخذ شیء من قلنا انه معصوم}}.</ref>. | *'''تقریر دوم:''' اگر [[امام]] سخی نباشد، [[صلاحیت امامت]] نخواهد داشت، زیرا [[مردم]] به عطا و [[فضل]] او و تقسیم مساوی [[بیتالمال]] از سوی او میان آنها نیازمندند و او باید [[حق]] را در [[جایگاه]] خویش قرار دهد و به [[عدالت]] [[رفتار]] کند و [[عدالت]] تنها با [[سخاوت]] ممکن است، به [[دلیل]] اینکه وقتی او سخی باشد، چیزی از [[حقوق مردم]] و [[مسلمانان]] را برای خود برنمیدارد و سهم خویش را در تقسیم بر هیچیک از رعیّتش فزونی نمیبخشد. [پس عدم [[سخاوت]]، مستلزم [[خروج]] از [[عدالت]] و در نتیجه [[ظلم]] است و [[ظلم]] با [[عصمت]] ناسازگار است] در حالیکه گفتیم [[امام]]، [[معصوم]] است<ref>شیخ صدوق، عللالشرایع، ص۲۰۴؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۴۴، سخن هشام صورت دو استدلال دارد. گرچه هر دو-چنانکه در متن آمد به یک استدلال برگشت میکند. عبارت وی چنین است: {{عربی| قال و اسخی الخلق؟ قال: لانه ان لم یکن سخیة لم یصلح للامامة لحاجة من این الی زعمت نواله أنه و فضله لابد ان و القسمة یکون بینهم بالسویة و لیجعل الحق فی موضعه لانه اذا کان سخیة لم تتق الناس حقوق الناس و المسلمین ولا یفضل نصیبه فی القسمة علی أحد من رعیته و قد نفسه الی اخذ شیء من قلنا انه معصوم}}.</ref>. |