آیا امکان ملاقات با امام مهدی وجود دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - '{{یادآوری پانویس}}' به '')
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
خط ۴۹: خط ۴۹:
:::::*شکی نیست در [[دوران غیبت صغرا]] که بخشی از [[دوران غیبت]] آن [[حضرت]] است، برخی [[شیعیان]]- به ویژه [[نایبان خاص]] آن [[حضرت]] را [[ملاقات]] کرده‌اند؛ بنابراین شکی نیست که روایت‌های یاد شده، تخصیص خورده و [[ملاقات]] با آن [[حضرت]] امکان دارد.  
:::::*شکی نیست در [[دوران غیبت صغرا]] که بخشی از [[دوران غیبت]] آن [[حضرت]] است، برخی [[شیعیان]]- به ویژه [[نایبان خاص]] آن [[حضرت]] را [[ملاقات]] کرده‌اند؛ بنابراین شکی نیست که روایت‌های یاد شده، تخصیص خورده و [[ملاقات]] با آن [[حضرت]] امکان دارد.  
::::::درباره [[امکان ملاقات]]، برخی [[اندیشوران]] [[شیعه]] نیز چنین نوشته‌اند:
::::::درباره [[امکان ملاقات]]، برخی [[اندیشوران]] [[شیعه]] نیز چنین نوشته‌اند:
:::::*[[سید مرتضی]] می‌نویسد:... همانا ممتنع نیست که [[امام]] برای برخی دوستانش [[آشکار]] شود؛ از افرادی که از سوی آنها ترسی وجود ندارد<ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۸.</ref>.
:::::*[[سید مرتضی]] می‌نویسد:... همانا ممتنع نیست که [[امام]] برای برخی دوستانش آشکار شود؛ از افرادی که از سوی آنها ترسی وجود ندارد<ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۸.</ref>.
:::::*[[شیخ طوسی]] نیز می‌نویسد: نخست ما با جزم و [[یقین]] نمی‌دانیم که آن [[محبوب]] [[دل‌ها]] از دیده همه دوستدارانش [[نهان]] و [[غایب]] است؛ بلکه امکان دارد برای بیشتر آنان ظاهر شود<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۹۹.</ref>.
:::::*[[شیخ طوسی]] نیز می‌نویسد: نخست ما با جزم و [[یقین]] نمی‌دانیم که آن [[محبوب]] [[دل‌ها]] از دیده همه دوستدارانش [[نهان]] و [[غایب]] است؛ بلکه امکان دارد برای بیشتر آنان ظاهر شود<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۹۹.</ref>.
:::::*[[سید بن طاووس]] نیز خطاب به [[فرزند]] خود در این‌باره فرموده است: [[امام]]، اکنون از جمیع [[شیعیان]] [[غایب]] است؛ ولی ممتنع نیست گروهی از آنان به [[ملاقات]] [[حضرت]] مشرف شده، از گفتار و [[کردار]] او استفاده کنند<ref>سید بن طاوس، الطرائف، ص ۱۸۵.</ref>.
:::::*[[سید بن طاووس]] نیز خطاب به [[فرزند]] خود در این‌باره فرموده است: [[امام]]، اکنون از جمیع [[شیعیان]] [[غایب]] است؛ ولی ممتنع نیست گروهی از آنان به [[ملاقات]] [[حضرت]] مشرف شده، از گفتار و [[کردار]] او استفاده کنند<ref>سید بن طاوس، الطرائف، ص ۱۸۵.</ref>.
خط ۶۶: خط ۶۶:
:::::#این که گفته شده است: "[[راوی]] آن، [[شیخ طوسی]]، به [[توقیع]] عمل نکرده است"، درست نیست؛ چرا که آنچه [[شیخ طوسی]] [[نقل]] کرده است، به [[دوران غیبت صغرا]] مربوط می‌شود و [[توقیع]]، نفی ادعای دیدن در [[دوران غیبت کبرا]] را موردنظر دارد و مدعی [[دیدار]] در این زمان را باید [[تکذیب]] کرد.
:::::#این که گفته شده است: "[[راوی]] آن، [[شیخ طوسی]]، به [[توقیع]] عمل نکرده است"، درست نیست؛ چرا که آنچه [[شیخ طوسی]] [[نقل]] کرده است، به [[دوران غیبت صغرا]] مربوط می‌شود و [[توقیع]]، نفی ادعای دیدن در [[دوران غیبت کبرا]] را موردنظر دارد و مدعی [[دیدار]] در این زمان را باید [[تکذیب]] کرد.
:::::#این که گفته‌اند: "از [[توقیع]] اعراض شده است" درست نیست؛ زیرا [[عالمان]] بزرگوار ما که پس از [[شیخ صدوق]]، به [[نقل]] [[توقیع]] پرداخته‌اند، به آن، [[باور]] داشته و در [[سند]] و دلالت آن، تردیدی نکرده‌اند. افزون بر آن، این که هنگامی اعراض [[اصحاب]] از [[توقیع]] اثبات می‌شود که همه ناقلان [[حدیث]] یاد شده، ادعای [[ملاقات]] را [[باور]] داشته باشند و چون چنین چیزی- نه به دلالت مطابقی و نه التزامی- از [[کلام]] آنها قابل برداشت نیست و بلکه در مواردی برخلاف آن است، نمی‌توان گفت به طور کلی [[اصحاب]] از آن اعراض کرده‌اند. علاوه بر آن، اعراض برخی باعث [[ضعف حدیث]] نمی‌شود. ممکن است گفته شود منظور [[توقیع]]، مشاهده همراه با ادعای [[سفارت]] یا [[وکالت]] از جانب [[حضرت مهدی]]{{ع}} و رساندن [[پیام]] به آن [[حضرت]] و گرفتن پاسخ از ایشان است. این احتمال، خلاف ظاهر عبارت [[حضرت مهدی]]{{ع}} در [[توقیع شریف]] است؛ زیرا در آن صورت، [[امام]] باید می‌فرمود: {{عربی|" أَلَا فَمَنْ ادعی الْمُشَاهَدَةِ مَعَ السِّفَارَةَ أَوْ الوکالة فَهُوَ کذاب "}}؛ درحالی که به صورت مطلق می‌گوید: "هرکس [[ادعای مشاهده]] کند، [[دروغگو]] است". اینجا لازم است به برخی سخنان بزرگان اشاره کنیم که در آن، ضمن پذیرش [[امکان ملاقات]]، گفته‌اند در صورت [[ملاقات]]، فرد ملاقات‌کننده پرده از [[راز]] [[دیدار]] خود بر نخواهد داشت و این، همان [[تکذیب]] ادعای [[ملاقات]] است.
:::::#این که گفته‌اند: "از [[توقیع]] اعراض شده است" درست نیست؛ زیرا [[عالمان]] بزرگوار ما که پس از [[شیخ صدوق]]، به [[نقل]] [[توقیع]] پرداخته‌اند، به آن، [[باور]] داشته و در [[سند]] و دلالت آن، تردیدی نکرده‌اند. افزون بر آن، این که هنگامی اعراض [[اصحاب]] از [[توقیع]] اثبات می‌شود که همه ناقلان [[حدیث]] یاد شده، ادعای [[ملاقات]] را [[باور]] داشته باشند و چون چنین چیزی- نه به دلالت مطابقی و نه التزامی- از [[کلام]] آنها قابل برداشت نیست و بلکه در مواردی برخلاف آن است، نمی‌توان گفت به طور کلی [[اصحاب]] از آن اعراض کرده‌اند. علاوه بر آن، اعراض برخی باعث [[ضعف حدیث]] نمی‌شود. ممکن است گفته شود منظور [[توقیع]]، مشاهده همراه با ادعای [[سفارت]] یا [[وکالت]] از جانب [[حضرت مهدی]]{{ع}} و رساندن [[پیام]] به آن [[حضرت]] و گرفتن پاسخ از ایشان است. این احتمال، خلاف ظاهر عبارت [[حضرت مهدی]]{{ع}} در [[توقیع شریف]] است؛ زیرا در آن صورت، [[امام]] باید می‌فرمود: {{عربی|" أَلَا فَمَنْ ادعی الْمُشَاهَدَةِ مَعَ السِّفَارَةَ أَوْ الوکالة فَهُوَ کذاب "}}؛ درحالی که به صورت مطلق می‌گوید: "هرکس [[ادعای مشاهده]] کند، [[دروغگو]] است". اینجا لازم است به برخی سخنان بزرگان اشاره کنیم که در آن، ضمن پذیرش [[امکان ملاقات]]، گفته‌اند در صورت [[ملاقات]]، فرد ملاقات‌کننده پرده از [[راز]] [[دیدار]] خود بر نخواهد داشت و این، همان [[تکذیب]] ادعای [[ملاقات]] است.
::::::[[سید مرتضی]]، بدون آن که قاطعانه [[ملاقات]] با [[حضرت]] را بپذیرد، [[عدم امکان ملاقات]] را غیر قطعی دانسته، می‌نویسد: {{عربی|"أَنَا غیر قاطعین علی انَّ أَمَامَ لَا یصل الیه أَحَدُ وَ لَا یلقاه بِشْرٍ فَهَذَا أَمَرَ غیر مَعْلُومٍ وَ لَا سبیل الی الْقَطْعُ علیه..."}}<ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۵.</ref>؛ ما قطع نداریم دست کسی به [[امام]] نمی‌رسد و [[بشر]] نمی‌تواند او را [[ملاقات]] کند. این، امری غیر معلوم است که راهی بر قطع به آن نیست. وی آن‌گاه با فاصله چند صفحه، در پاسخ به این پرسش که اگر [[غیبت]] [[حضرت]] به سبب [[ترس]] از [[دشمنان]] است، چرا از [[دوستان]] [[پنهان]] است؟ می‌نویسد: {{عربی|"...  انْهَ غیر مُمْتَنِعٍ انَّ یکون الامام  یظهر لِبَعْضِ اولیائه مِمَّنْ لَا یخشی مِنْ جِهَتِهِ شیئا مِنْ أَسْبَابِ الْخَوْفِ ، فَانٍ هَذَا مِمَّا لَا یمکن الْقَطْعُ [[علی]] ارْتِفَاعِهِ وَ امْتِنَاعُهُ ، وَ أَنَّمَا یعلم کل وَاحِدٍ مِنْ شیعته حَالِ نَفْسِهِ وَ لَا [[سبیل]] لَهُ الی الْعِلْمِ بِحَالِ غیره"}}<ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۸.</ref>؛... همانا ممتنع نیست که [[امام]] برای برخی دوستانش [[آشکار]] شود؛ از افرادی که از سوی آنها ترسی وجود ندارد. پس به درستی که این، از اموری است که قطع بر امتناع و ارتفاع آن ممکن نیست. و هریک از [[شیعیان]] حال خودش را می‌داند و راهی نیست برای [[آگاهی]] به حال دیگران. درباره فرمایش [[سید مرتضی]] نکاتی قابل تأمل است:
::::::[[سید مرتضی]]، بدون آن که قاطعانه [[ملاقات]] با [[حضرت]] را بپذیرد، [[عدم امکان ملاقات]] را غیر قطعی دانسته، می‌نویسد: {{عربی|"أَنَا غیر قاطعین علی انَّ أَمَامَ لَا یصل الیه أَحَدُ وَ لَا یلقاه بِشْرٍ فَهَذَا أَمَرَ غیر مَعْلُومٍ وَ لَا سبیل الی الْقَطْعُ علیه..."}}<ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۵.</ref>؛ ما قطع نداریم دست کسی به [[امام]] نمی‌رسد و [[بشر]] نمی‌تواند او را [[ملاقات]] کند. این، امری غیر معلوم است که راهی بر قطع به آن نیست. وی آن‌گاه با فاصله چند صفحه، در پاسخ به این پرسش که اگر [[غیبت]] [[حضرت]] به سبب [[ترس]] از [[دشمنان]] است، چرا از [[دوستان]] [[پنهان]] است؟ می‌نویسد: {{عربی|"...  انْهَ غیر مُمْتَنِعٍ انَّ یکون الامام  یظهر لِبَعْضِ اولیائه مِمَّنْ لَا یخشی مِنْ جِهَتِهِ شیئا مِنْ أَسْبَابِ الْخَوْفِ ، فَانٍ هَذَا مِمَّا لَا یمکن الْقَطْعُ [[علی]] ارْتِفَاعِهِ وَ امْتِنَاعُهُ ، وَ أَنَّمَا یعلم کل وَاحِدٍ مِنْ شیعته حَالِ نَفْسِهِ وَ لَا [[سبیل]] لَهُ الی الْعِلْمِ بِحَالِ غیره"}}<ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۸.</ref>؛... همانا ممتنع نیست که [[امام]] برای برخی دوستانش آشکار شود؛ از افرادی که از سوی آنها ترسی وجود ندارد. پس به درستی که این، از اموری است که قطع بر امتناع و ارتفاع آن ممکن نیست. و هریک از [[شیعیان]] حال خودش را می‌داند و راهی نیست برای [[آگاهی]] به حال دیگران. درباره فرمایش [[سید مرتضی]] نکاتی قابل تأمل است:
::::::الف) در بخش نخست گفتار خود فقط استبعاد [[عدم امکان ملاقات]] را رد کرده و این، به معنای پذیرش ادعای [[ملاقات]] نیست؛ چرا که اگر او- دست کم- ادعای [[ملاقات]] را قبول داشت، به طور حتم بر آن تأکید می‌کرد.
::::::الف) در بخش نخست گفتار خود فقط استبعاد [[عدم امکان ملاقات]] را رد کرده و این، به معنای پذیرش ادعای [[ملاقات]] نیست؛ چرا که اگر او- دست کم- ادعای [[ملاقات]] را قبول داشت، به طور حتم بر آن تأکید می‌کرد.
::::::ب) او در واپسین جمله [[کلام]] خویش (راهی نیست برای [[آگاهی]] به حال دیگران) به اشاره، ادعای [[ملاقات]] را نیز رد کرده است.
::::::ب) او در واپسین جمله [[کلام]] خویش (راهی نیست برای [[آگاهی]] به حال دیگران) به اشاره، ادعای [[ملاقات]] را نیز رد کرده است.
۲۱۸٬۰۵۷

ویرایش