نصب الهی امام: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ اکتبر ۲۰۲۰
خط ۴۳: خط ۴۳:
* بعد از پذیرفتن [[ضرورت وجود نص]] و [[ضرورت وجود نصب|نصب]] از طرف [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} مصداق آن کیست؟  
* بعد از پذیرفتن [[ضرورت وجود نص]] و [[ضرورت وجود نصب|نصب]] از طرف [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} مصداق آن کیست؟  
*در پاسخ این سؤال این نکته را تذکر می‌‌دهیم بعد از ثبوت اصل [[ضرورت نصب]] خود به خود [[امامت]] [[منصوص]] [[امام علی|علی]]{{ع}} نیز ثابت می‌‌شود، برای اینکه [[اکثریت]] قریب به اتفاق [[اهل سنت]] منکر وجود [[نص]] بر [[خلافت]] خلفای خودشان هستند، خواهد آمد. اما [[شیعه]] [[امامت حضرت علی]]{{ع}} را با [[آیات]] و [[روایات]] متعدد اثبات می‌‌کند که تفصیل آن در پاسخ [[شبهه]] انکار [[نص]] در [[قرآن]] و سنت خواهد آمد. به دیگر سخن [[اهل سنت]] بر مصداق اصل [[نص]] کسی را معرفی نمی‌کنند، در این صورت آنان دوباره باید به اشکالات پیشین لازم از عدم [[انتصاب]] جواب دهند، اما [[شیعه]] با اثبات [[ضرورت نصب]] مصداق بلکه مصادیق آن را نیز با [[نصوص]] مختلف ثابت می‌‌کند.
*در پاسخ این سؤال این نکته را تذکر می‌‌دهیم بعد از ثبوت اصل [[ضرورت نصب]] خود به خود [[امامت]] [[منصوص]] [[امام علی|علی]]{{ع}} نیز ثابت می‌‌شود، برای اینکه [[اکثریت]] قریب به اتفاق [[اهل سنت]] منکر وجود [[نص]] بر [[خلافت]] خلفای خودشان هستند، خواهد آمد. اما [[شیعه]] [[امامت حضرت علی]]{{ع}} را با [[آیات]] و [[روایات]] متعدد اثبات می‌‌کند که تفصیل آن در پاسخ [[شبهه]] انکار [[نص]] در [[قرآن]] و سنت خواهد آمد. به دیگر سخن [[اهل سنت]] بر مصداق اصل [[نص]] کسی را معرفی نمی‌کنند، در این صورت آنان دوباره باید به اشکالات پیشین لازم از عدم [[انتصاب]] جواب دهند، اما [[شیعه]] با اثبات [[ضرورت نصب]] مصداق بلکه مصادیق آن را نیز با [[نصوص]] مختلف ثابت می‌‌کند.
==تحقق نصب [[امام]] از سوی [[خدا]]==
==تحقق نصب الهی امام==
==تحقق نصب [[امام]] از سوی [[خدا]]===
*پس از [[اثبات]] [[وجوب]] نصبِ [[امام]] بر [[خدا]]، این سؤال پیش می‌آید که آیا [[خدا]] این [[نصب]] [[واجب]] را انجام داده یا نداده است؟ [[ادله]] قطعیِ [[عقلی]] و نقلیِ [[قرآنی]] و [[روایی]] وجود دارد که: [[زمین]]، هیچ‌گاه از [[حاکم]] [[منصوب]] به [[نصب الهی]] خالی نمی‌ماند.<ref>{{متن حدیث|اَلْأَرْضُ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۷۸.</ref>. در [[روایات]] منقول از [[اهل بیت]]{{عم}} آمده است: {{متن حدیث|لَوْ خَلَتِ الْأَرْضُ سَاعَةً وَاحِدَةً مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا}}<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغيبة، ج۱، ص۱۴۱. این مضمون با الفاظ متفاوتی نیز نقل شده است؛ از جمله: از [[امام صادق]]{{ع}} نقل است که [[امام سجاد]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|وَ لَوْ لاَ مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا}}. صدوق، محمد بن علی، كمال الدين، ج۱، ص۲۰۷؛ از [[امام باقر]]{{ع}} نقل است که فرمود: {{متن حدیث|لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ يَوْماً وَاحِداً بِلاَ إِمَامٍ مِنَّا لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا}}. طبری صغیر، محمد بن جریر، دلائل الإمامة، ج۱، ص۴۳۶.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [https://www.aparat.com/v/2dil0?playlist=376197 درس دوم «امامت در اندیشه اسلامی»]</ref>.
*پس از [[اثبات]] [[وجوب]] نصبِ [[امام]] بر [[خدا]]، این سؤال پیش می‌آید که آیا [[خدا]] این [[نصب]] [[واجب]] را انجام داده یا نداده است؟ [[ادله]] قطعیِ [[عقلی]] و نقلیِ [[قرآنی]] و [[روایی]] وجود دارد که: [[زمین]]، هیچ‌گاه از [[حاکم]] [[منصوب]] به [[نصب الهی]] خالی نمی‌ماند.<ref>{{متن حدیث|اَلْأَرْضُ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۷۸.</ref>. در [[روایات]] منقول از [[اهل بیت]]{{عم}} آمده است: {{متن حدیث|لَوْ خَلَتِ الْأَرْضُ سَاعَةً وَاحِدَةً مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا}}<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغيبة، ج۱، ص۱۴۱. این مضمون با الفاظ متفاوتی نیز نقل شده است؛ از جمله: از [[امام صادق]]{{ع}} نقل است که [[امام سجاد]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|وَ لَوْ لاَ مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا}}. صدوق، محمد بن علی، كمال الدين، ج۱، ص۲۰۷؛ از [[امام باقر]]{{ع}} نقل است که فرمود: {{متن حدیث|لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ يَوْماً وَاحِداً بِلاَ إِمَامٍ مِنَّا لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا}}. طبری صغیر، محمد بن جریر، دلائل الإمامة، ج۱، ص۴۳۶.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [https://www.aparat.com/v/2dil0?playlist=376197 درس دوم «امامت در اندیشه اسلامی»]</ref>.
*این مضمون، در منابع [[اهل‌سنت]] با عبارت دیگری آمده است؛ در [[صحاح]] [[اهل‌سنت]] آمده است: امر [[خلافت]] همواره در [[قریش]] خواهد ماند تا هر زمانی که از [[مردم]] دو نفر باقی بماند<ref>{{متن حدیث|لا يَزالُ هذا الأمْرُ في قُرَيْشٍ ما بَقِيَ مِنَ النَّاسِ اثْنانِ}}؛ مسند أحمد بن حنبل، ح۴۶۹۲ و ح۵۵۲۵ و صحيح مسلم، ح۳۳۹۸.</ref>. معلوم است که چرا این [[روایت]] {{متن حدیث|ما بَقِيَ مِنَ النَّاسِ اثْنانِ}} را مطرح کرده است؛ علت اینکه واژه {{متن حدیث|اثْنانِ}} به کار رفته، این است که یکی از آنها [[امام]] و دیگری [[مأموم]] است؛ [[امام]] بدون [[مأموم]] و [[حاکم]] بدون محکوم معنا ندارد؛ زیرا [[امام]]، از مقولات اضافی است؛ یعنی اگر امامی باشد باید کسی هم وجود داشته باشد که به او ائتمام کند و گرنه [[امام]] نخواهد بود. بنابر این، روی کره [[زمین]] همیشه باید یک امامی از [[قریش]] وجود داشته باشد<ref>البته لفظ این حدیث، در صحیح بخاری تحریف شده است و به گونه‌ای آورده شده که دیگر این مضمون را ندارد. به نقل بخاری حدیث این‌گونه است: {{متن حدیث|لا يَزالُ هذا الأمْرُ في قُرَيْشٍ ما بَقِيَ منهمُ اثْنانِ}}. صحيح البخاري، ح۳۲۶۲ و ح۶۶۳۴؛ یعنی مادامی که دو قریشی وجود داشته باشد، باید یکی از آنها امام باشد! این متن خود بر جعلی بودن خود گواه است؛ چون معنای درستی ندارد؛ زیرا مشروط‌کردن برقراری امامت و خلافت بر وجود دو قریشی فاقد معنا و نکته است. چه لزومی دارد دو قریشی باشد تا امامت و خلافت برقرار بماند؟ آیا وجود یک قریشی کافی نیست؟! به نظر می‌رسد، بخاری - یا راویان او - این حدیث را با لفظی بی‌معنا و تحریف‌شده آورده‌اند؛ چون نقل صحیح این حدیث، مذهب امامیه را تأیید می‌کند. آنجاکه در حدیث اصلی «من الناس» آمده بود، «اثنان» منطقی است؛ زیرا از میان «مردم» دست‌کم باید دو نفر باشند که یکی امام و یکی مأموم باشد اما اینجا چرا اثنان گفته شده است؟! این موضوع و امثال آن - مانند: تعویض متن {{متن حدیث|مَنْ أَطَاعَ أَمِيرِي فَقَدْ أَطَاعَنِي}} (صحيح البخاري، ح۶۶۳۱) به متن تحریف شده {{عربی|ومَن يُطِعِ الأمِيرَ فقَدْ أطَاعَنِي}} (صحيح البخاري، ح۳۲۶۲) تا شامل هر امیری بشود؛ چه فاسق و چه عادل- به بحث حدیثی گسترده‌ای نیازمند است.</ref>.<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [https://www.aparat.com/v/2dil0?playlist=376197 درس دوم «امامت در اندیشه اسلامی»]</ref>
*این مضمون، در منابع [[اهل‌سنت]] با عبارت دیگری آمده است؛ در [[صحاح]] [[اهل‌سنت]] آمده است: امر [[خلافت]] همواره در [[قریش]] خواهد ماند تا هر زمانی که از [[مردم]] دو نفر باقی بماند<ref>{{متن حدیث|لا يَزالُ هذا الأمْرُ في قُرَيْشٍ ما بَقِيَ مِنَ النَّاسِ اثْنانِ}}؛ مسند أحمد بن حنبل، ح۴۶۹۲ و ح۵۵۲۵ و صحيح مسلم، ح۳۳۹۸.</ref>. معلوم است که چرا این [[روایت]] {{متن حدیث|ما بَقِيَ مِنَ النَّاسِ اثْنانِ}} را مطرح کرده است؛ علت اینکه واژه {{متن حدیث|اثْنانِ}} به کار رفته، این است که یکی از آنها [[امام]] و دیگری [[مأموم]] است؛ [[امام]] بدون [[مأموم]] و [[حاکم]] بدون محکوم معنا ندارد؛ زیرا [[امام]]، از مقولات اضافی است؛ یعنی اگر امامی باشد باید کسی هم وجود داشته باشد که به او ائتمام کند و گرنه [[امام]] نخواهد بود. بنابر این، روی کره [[زمین]] همیشه باید یک امامی از [[قریش]] وجود داشته باشد<ref>البته لفظ این حدیث، در صحیح بخاری تحریف شده است و به گونه‌ای آورده شده که دیگر این مضمون را ندارد. به نقل بخاری حدیث این‌گونه است: {{متن حدیث|لا يَزالُ هذا الأمْرُ في قُرَيْشٍ ما بَقِيَ منهمُ اثْنانِ}}. صحيح البخاري، ح۳۲۶۲ و ح۶۶۳۴؛ یعنی مادامی که دو قریشی وجود داشته باشد، باید یکی از آنها امام باشد! این متن خود بر جعلی بودن خود گواه است؛ چون معنای درستی ندارد؛ زیرا مشروط‌کردن برقراری امامت و خلافت بر وجود دو قریشی فاقد معنا و نکته است. چه لزومی دارد دو قریشی باشد تا امامت و خلافت برقرار بماند؟ آیا وجود یک قریشی کافی نیست؟! به نظر می‌رسد، بخاری - یا راویان او - این حدیث را با لفظی بی‌معنا و تحریف‌شده آورده‌اند؛ چون نقل صحیح این حدیث، مذهب امامیه را تأیید می‌کند. آنجاکه در حدیث اصلی «من الناس» آمده بود، «اثنان» منطقی است؛ زیرا از میان «مردم» دست‌کم باید دو نفر باشند که یکی امام و یکی مأموم باشد اما اینجا چرا اثنان گفته شده است؟! این موضوع و امثال آن - مانند: تعویض متن {{متن حدیث|مَنْ أَطَاعَ أَمِيرِي فَقَدْ أَطَاعَنِي}} (صحيح البخاري، ح۶۶۳۱) به متن تحریف شده {{عربی|ومَن يُطِعِ الأمِيرَ فقَدْ أطَاعَنِي}} (صحيح البخاري، ح۳۲۶۲) تا شامل هر امیری بشود؛ چه فاسق و چه عادل- به بحث حدیثی گسترده‌ای نیازمند است.</ref>.<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [https://www.aparat.com/v/2dil0?playlist=376197 درس دوم «امامت در اندیشه اسلامی»]</ref>
۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش