←مفهومشناسی حکمت
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
حکمت در لغت از ریشه [[حکم]] و حکم به معنی بازداشتن است<ref>احمد ابن فارس، معجم مقائیس اللغة، ج۲، ص۹۱؛ سعید الخوری شرتونی، اقرب الموارد؛ احمد بن علی فیومی، المصباح المنیر ج۲، ص ۱۴۵.</ref>؛ ولی بازداشتنی که در راستای [[صلاح]] و جلوگیری از [[فساد]] باشد<ref>راغب اصفهانی، مفردات ص ۲۴۸.</ref>. هنگامی که گفته میشود درباره او چنین حکم کردم، به این معناست که او را از کار خلاف بازداشتهای<ref>احمد بن علی فیومی، المصباح المنیر ج۲، ص ۱۴۵.</ref>. [[حاکم]] را از آن جهت حاکم میگویند که [[ستمکاران]] را از [[ستم]] باز میدارد<ref>ابنمنظور، لسان العرب ج ۱۲ ص ۱۴۰.</ref>. همچنین حکمت به معنی [[دانش]] و [[معرفت]] است که صاحبش را از کارهای سفیهانه و جاهلانه باز میدارد<ref>احمد بن علی فیومی، المصباح المنیر؛ احمد ابن فارس، معجم مقائیس اللغة ج۲، ص۹۱.</ref>. <ref>ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ج۱،ص۲۸۱-۲۸۲.</ref> | حکمت در لغت از ریشه [[حکم]] و حکم به معنی بازداشتن است<ref>احمد ابن فارس، معجم مقائیس اللغة، ج۲، ص۹۱؛ سعید الخوری شرتونی، اقرب الموارد؛ احمد بن علی فیومی، المصباح المنیر ج۲، ص ۱۴۵.</ref>؛ ولی بازداشتنی که در راستای [[صلاح]] و جلوگیری از [[فساد]] باشد<ref>راغب اصفهانی، مفردات ص ۲۴۸.</ref>. هنگامی که گفته میشود درباره او چنین حکم کردم، به این معناست که او را از کار خلاف بازداشتهای<ref>احمد بن علی فیومی، المصباح المنیر ج۲، ص ۱۴۵.</ref>. [[حاکم]] را از آن جهت حاکم میگویند که [[ستمکاران]] را از [[ستم]] باز میدارد<ref>ابنمنظور، لسان العرب ج ۱۲ ص ۱۴۰.</ref>. همچنین حکمت به معنی [[دانش]] و [[معرفت]] است که صاحبش را از کارهای سفیهانه و جاهلانه باز میدارد<ref>احمد بن علی فیومی، المصباح المنیر؛ احمد ابن فارس، معجم مقائیس اللغة ج۲، ص۹۱.</ref>. <ref>ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ج۱،ص۲۸۱-۲۸۲.</ref> | ||
حکمت در اصطلاح به معنای [[شناخت]] و معرفت [[افضل]] اشیاء به [[افضل علوم]]<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۱۴۰.</ref> یا رسیدن به [[حق]] از [[راه]] [[علم]] و [[عقل]] است<ref>احمد بن یوسف سمین حلبی، عمدة الحفاظ، ج۱، ص۵۰۸.</ref>.<ref>ر.ک: نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۲۳۹-۲۴۰</ref> البته اصطلاح حکمت در [[فلسفه]] و [[اخلاق]] هم کاربرد دارد که معنای خاصی برای آن بیان کردهاند: | حکمت در اصطلاح به معنای [[شناخت]] و معرفت [[افضل]] اشیاء به [[افضل علوم]]<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۱۴۰.</ref> یا رسیدن به [[حق]] از [[راه]] [[علم]] و [[عقل]] است<ref>احمد بن یوسف سمین حلبی، عمدة الحفاظ، ج۱، ص۵۰۸.</ref>.<ref>ر.ک: نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۲۳۹-۲۴۰</ref> البته اصطلاح حکمت در [[فلسفه]] و [[اخلاق]] هم کاربرد دارد که معنای خاصی برای آن بیان کردهاند: | ||
# حکمت در اصطلاح [[علوم عقلی]]: حکمت در اصطلاح علوم عقلی عبارت است از معرفت حقایق موجودات، چنان که هستند<ref>مرتضی مطهری، روش رئالیسم، ج۱، ص۵۳ (مقاله دوم)؛ راغب اصفهانی، مفردات ص ۲۴۸.</ref>. این تعریف با عبارتهای مختلفی بیان شده است؛ راغب به [[نقل]] از [[جرجانی]] میگوید: «حکمت عبارت است از دریافت حق با علم و عقل»<ref>راغب اصفهانی، مفردات ص ۲۴۸.</ref> جرجانی نوشته است: «علم به حقایق اشیا به اندازه توان بشری است» و اضافه کرده: «بر این اساس حکمت یکی از [[علوم]] نظری غیر ابزاری است»<ref>جرجانی، تعریفات، ص۳۰.</ref>. از این سخنان استفاده میشود منظور از حکمت در این اصطلاح، همان دانشی است که امروزه فلسفه نام دارد<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۹۰-۹۱.</ref>. اطلاق واژه [[حکمت]] بر این [[دانش]] خاص بیارتباط با اطلاق آن بر مجموعه دانشهای مدون بشری نیست؛ چرا که پیش از پیدایش این اصطلاح خاص، همه [[دانشها]] با عنوان حکمت شناخته میشدند و حکمت را به دو قسم نظری و عملی تقسیم میکردند<ref>ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ج۱،ص۲۸۲-۲۸۳.</ref>. | # '''حکمت در اصطلاح [[علوم عقلی]]''': حکمت در اصطلاح علوم عقلی عبارت است از معرفت حقایق موجودات، چنان که هستند<ref>مرتضی مطهری، روش رئالیسم، ج۱، ص۵۳ (مقاله دوم)؛ راغب اصفهانی، مفردات ص ۲۴۸.</ref>. این تعریف با عبارتهای مختلفی بیان شده است؛ راغب به [[نقل]] از [[جرجانی]] میگوید: «حکمت عبارت است از دریافت حق با علم و عقل»<ref>راغب اصفهانی، مفردات ص ۲۴۸.</ref> جرجانی نوشته است: «علم به حقایق اشیا به اندازه توان بشری است» و اضافه کرده: «بر این اساس حکمت یکی از [[علوم]] نظری غیر ابزاری است»<ref>جرجانی، تعریفات، ص۳۰.</ref>. از این سخنان استفاده میشود منظور از حکمت در این اصطلاح، همان دانشی است که امروزه فلسفه نام دارد<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۹۰-۹۱.</ref>. اطلاق واژه [[حکمت]] بر این [[دانش]] خاص بیارتباط با اطلاق آن بر مجموعه دانشهای مدون بشری نیست؛ چرا که پیش از پیدایش این اصطلاح خاص، همه [[دانشها]] با عنوان حکمت شناخته میشدند و حکمت را به دو قسم نظری و عملی تقسیم میکردند<ref>ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ج۱،ص۲۸۲-۲۸۳.</ref>. | ||
# حکمت در اصطلاح [[اخلاق]]: حکمت در اصطلاح اخلاق عبارت از حالتی است که از [[اعتدال]] [[قوه عاقله]] در نفس پیدا میشود و [[فضیلت]] نفس ناطقه [[انسانی]] به شمار میرود<ref>احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه، تهذیب الاخلاق، ص۴۰.</ref>؛ در واقع حکمت [[حد وسط]] [[افراط و تفریط]] است. برخی پنداشتهاند که حکمت در اصطلاح اخلاق، چون از [[شئون]] [[عقل عملی]] است و [[حکمت عملی]] نامیده میشود، با حکمت عملی در اصطلاح [[علوم عقلی]] یکی است؛ ولی این [[پندار]] [[نادرست]] است؛ چون حکمت در اصطلاح اخلاق یک صفت [[نفسانی]] است که [[افعال]] خاصی از آن صادر میشود، ولی دراصطلاح علوم عقلی نوعی [[شناخت]] و [[معرفت]] است. | # '''حکمت در اصطلاح [[اخلاق]]''': حکمت در اصطلاح اخلاق عبارت از حالتی است که از [[اعتدال]] [[قوه عاقله]] در نفس پیدا میشود و [[فضیلت]] نفس ناطقه [[انسانی]] به شمار میرود<ref>احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه، تهذیب الاخلاق، ص۴۰.</ref>؛ در واقع حکمت [[حد وسط]] [[افراط و تفریط]] است. برخی پنداشتهاند که حکمت در اصطلاح اخلاق، چون از [[شئون]] [[عقل عملی]] است و [[حکمت عملی]] نامیده میشود، با حکمت عملی در اصطلاح [[علوم عقلی]] یکی است؛ ولی این [[پندار]] [[نادرست]] است؛ چون حکمت در اصطلاح اخلاق یک صفت [[نفسانی]] است که [[افعال]] خاصی از آن صادر میشود، ولی دراصطلاح علوم عقلی نوعی [[شناخت]] و [[معرفت]] است. | ||
خلاصه آنکه حکمت عملیه در دو معنی به کار میرود: | خلاصه آنکه حکمت عملیه در دو معنی به کار میرود: | ||
## شناخت اخلاق و سجایای نفس و سیاستهای [[خانوادگی]] و [[مدنی]]؛ | ## شناخت اخلاق و سجایای نفس و سیاستهای [[خانوادگی]] و [[مدنی]]؛ | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
حکمت عملی به معنی اول، اصطلاح معقول و قسیم [[حکمت نظری]] است و افراطش نیز مانند اصلش فضیلت است و [[ارزشمند]]، ولی حکمت عملی به معنی دوم، اصطلاح [[اخلاقی]] و خلقی مخصوص است که افراطش نیز همانند تفریطش [[رذیلت]] است<ref>محمد حیدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة، ج۱، ص۱۱۶.</ref>.<ref>ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ج۱،ص۲۸۳-۲۸۴.</ref> | حکمت عملی به معنی اول، اصطلاح معقول و قسیم [[حکمت نظری]] است و افراطش نیز مانند اصلش فضیلت است و [[ارزشمند]]، ولی حکمت عملی به معنی دوم، اصطلاح [[اخلاقی]] و خلقی مخصوص است که افراطش نیز همانند تفریطش [[رذیلت]] است<ref>محمد حیدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة، ج۱، ص۱۱۶.</ref>.<ref>ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ج۱،ص۲۸۳-۲۸۴.</ref> | ||
بنابراین حکمت معرفت و دانش مطابق با [[حقیقت]] است، مرحلهای بالاتر از [[علم]] که [[انسان]] را به حقیقت امور میرساند و باطلی در آن [[راه]] نداشته باشد. [[قرآن]]، [[پیامبران]] را آموزگارانِ «علم و حکمت» معرفی میکند و [[لقمان]] را کسی میشناساند که [[خداوند]] به او «حکمت» داده بود<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ}}«و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم، که خداوند را سپاس گزار! و هر که سپاس گزارد به سود خویش سپاس گزارده است؛ و هر که ناسپاسی ورزد خداوند، بینیازی ستوده است» سوره لقمان، آیه ۱۲.</ref> و به همین سبب او را [[لقمان حکیم]] گویند. از آنجا که [[حکمت]] نوعی [[درک]] و دریافت صحیح و [[حقیقی]] است، [[سخن]] و کاری که با [[حق]] منطبق باشد، «حکیمانه» خوانده میشود<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۹۰-۹۱.</ref>. | بنابراین حکمت معرفت و دانش مطابق با [[حقیقت]] است، مرحلهای بالاتر از [[علم]] که [[انسان]] را به حقیقت امور میرساند و باطلی در آن [[راه]] نداشته باشد. [[قرآن]]، [[پیامبران]] را آموزگارانِ «علم و حکمت» معرفی میکند و [[لقمان]] را کسی میشناساند که [[خداوند]] به او «حکمت» داده بود<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ}}«و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم، که خداوند را سپاس گزار! و هر که سپاس گزارد به سود خویش سپاس گزارده است؛ و هر که ناسپاسی ورزد خداوند، بینیازی ستوده است» سوره لقمان، آیه ۱۲.</ref> و به همین سبب او را [[لقمان حکیم]] گویند. از آنجا که [[حکمت]] نوعی [[درک]] و دریافت صحیح و [[حقیقی]] است، [[سخن]] و کاری که با [[حق]] منطبق باشد، «حکیمانه» خوانده میشود<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۹۰-۹۱.</ref>. | ||
==حکمت در [[قرآن]]== | ==حکمت در [[قرآن]]== | ||
واژه حکمت در [[آیات]] زیادی به کار رفته است؛ از منظر [[قرآن کریم]]، حکمت [[خیر]] فراوانی است که [[خداوند متعال]] به [[بندگان]] برگزیدهاش [[عطا]] میکند: {{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«به هر که خواهد فرزانگی میبخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref>. درباره [[حضرت داود]] میفرماید: {{متن قرآن|وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref> و درباره [[عیسی بن مریم]]، میفرماید: {{متن قرآن|وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ}}<ref>«و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل میآموزد» سوره آل عمران، آیه ۴۸.</ref>، همچنین درباره [[لقمان]] آمده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ}}<ref>«و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم» سوره لقمان، آیه ۱۲.</ref>. | واژه حکمت در [[آیات]] زیادی به کار رفته است؛ از منظر [[قرآن کریم]]، حکمت [[خیر]] فراوانی است که [[خداوند متعال]] به [[بندگان]] برگزیدهاش [[عطا]] میکند: {{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«به هر که خواهد فرزانگی میبخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref>. درباره [[حضرت داود]] میفرماید: {{متن قرآن|وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref> و درباره [[عیسی بن مریم]]، میفرماید: {{متن قرآن|وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ}}<ref>«و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل میآموزد» سوره آل عمران، آیه ۴۸.</ref>، همچنین درباره [[لقمان]] آمده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ}}<ref>«و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم» سوره لقمان، آیه ۱۲.</ref>. |