حکمت در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۳: خط ۴۳:
==اقسام [[حکمت]]==
==اقسام [[حکمت]]==
حکمت بر دو قسم است: نظری و عملی.  
حکمت بر دو قسم است: نظری و عملی.  
# حکمت در بُعد نظری شامل هست‌ها و نیست‌ها و [[شناخت]] اشیاست همانطور که هستند و در نهایت به حصول [[ایمان]] می‌انجامد<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۳۰۱.</ref>. در واقع حکمت [[جهان‌بینی]] نیست؛ چرا که جهان‌بینی [[تفسیر]] کلی [[نظام آفرینش]]، یا شناخت اجمالی است که [[انبیا]] در اولین [[اقدام]] خود {{متن قرآن|يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ}}<ref>«آیات وی را بر آنان می‌خواند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref>، به [[انسان]] می‌آموزند؛ ولی [[آموزش]] حکمت، آخرین مرحله [[هدایت]] است که انبیا پس از همه مراحل آن را به [[پیروان]] خود آموزش می‌دهند<ref>بهایی، مفتاح الفلاح، ص۲۸۹؛ محمد صالح مازندرانی، شرح أصول کافی، ج۳، ص۸۳.</ref>. همچنین نگاه سطحی به همه پدیده‌ها نیست که در این صورت برای [[فراگیری]] آن به [[پیامبران]] نیاز نیست، حکمت، جهان‌یابی و پی بردن به [[حقیقت]] عالم وجود است. خردمندانی که از حکمت برخوردارند، در ورای تمامی مظاهر و [[نشانه‌ها]]، وجود [[مقدس]] [[حق]] را می‌بیند. حکمت، شناخت تفصیلی از حقیقت موجودات است<ref>ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ج۱،ص۲۸۸-۲۹۱.</ref>.
# '''حکمت در بُعد نظری''' شامل هست‌ها و نیست‌ها و [[شناخت]] اشیاست همانطور که هستند و در نهایت به حصول [[ایمان]] می‌انجامد<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۳۰۱.</ref>. در واقع حکمت [[جهان‌بینی]] نیست؛ چرا که جهان‌بینی [[تفسیر]] کلی [[نظام آفرینش]]، یا شناخت اجمالی است که [[انبیا]] در اولین [[اقدام]] خود {{متن قرآن|يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ}}<ref>«آیات وی را بر آنان می‌خواند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref>، به [[انسان]] می‌آموزند؛ ولی [[آموزش]] حکمت، آخرین مرحله [[هدایت]] است که انبیا پس از همه مراحل آن را به [[پیروان]] خود آموزش می‌دهند<ref>بهایی، مفتاح الفلاح، ص۲۸۹؛ محمد صالح مازندرانی، شرح أصول کافی، ج۳، ص۸۳.</ref>. همچنین نگاه سطحی به همه پدیده‌ها نیست که در این صورت برای [[فراگیری]] آن به [[پیامبران]] نیاز نیست، حکمت، جهان‌یابی و پی بردن به [[حقیقت]] عالم وجود است. خردمندانی که از حکمت برخوردارند، در ورای تمامی مظاهر و [[نشانه‌ها]]، وجود [[مقدس]] [[حق]] را می‌بیند. حکمت، شناخت تفصیلی از حقیقت موجودات است<ref>ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ج۱،ص۲۸۸-۲۹۱.</ref>.
# حکمت در بُعد عملی، شامل شناخت بایدها و نبایدها و [[آگاهی]] از این است که [[اعمال آدمی]] در چه شرایطی [[نیک]] یا شر است و در نهایت باعث بروز [[عمل صالح]] و [[زندگی پاک]] می‌شود<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۳۰۱.</ref>. به عبارت دیگر حکمت در بُعد عملی عمل کردن به مقتضای چنین [[معرفتی]] است<ref>ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ج۱،ص۲۸۸-۲۹۱.</ref>.
# '''حکمت در بُعد عملی'''، شامل شناخت بایدها و نبایدها و [[آگاهی]] از این است که [[اعمال آدمی]] در چه شرایطی [[نیک]] یا شر است و در نهایت باعث بروز [[عمل صالح]] و [[زندگی پاک]] می‌شود<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۳۰۱.</ref>. به عبارت دیگر حکمت در بُعد عملی عمل کردن به مقتضای چنین [[معرفتی]] است<ref>ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ج۱،ص۲۸۸-۲۹۱.</ref>.
 
==شرایط فراگیری حکمت==
==شرایط فراگیری حکمت==
برای فراگیری حکمت، دو شرط اساسی وجود دارد: نخست آنکه حکمت تنها از کسانی فراگرفتنی است که خود، این [[راه]] را [[طی]] کرده و از زلال حکمت الاهی نوشیده باشند. از آنجا که حکمت، عطیۀ الاهی است، تنها [[بندگان]] [[برگزیده]] از آن بهره‌مند شده‌اند، پیامبران در [[صدر]] مردان برگزیده جای دارند؛ بنابراین انبیای الاهی بزرگ‌ترین حکمای [[حقیقی]] و [[برترین]] معلمان حکمت الاهی بوده<ref>سوره آل عمران، آیه۴۸؛ سوره نساء، آیه۱۱۳؛ سوره مائده، آیه۱۱۰؛ سوره اسراء، آیه ۳۹.</ref> و [[انسان]] در هر دوره، برای برخورداری از این چشمه جوشان [[فیض]] الاهی چاره‌ای جز [[پیروی]] از ایشان ندارد. شرط دیگر [[فراگیری]] [[حکمت]]، [[آمادگی]] زمینه است. [[رذیلت‌های اخلاقی]] که انسان بر اثر وسوسۀ مدام [[شیاطین]] به آنها دچار می‌شود، از [[سپاهیان]] [[جهل]] و [[فضیلت‌های اخلاقی]] از سپاهیان عقل‌اند<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۱۵.</ref>. بنابراین برای [[تهذیب]] باید سپاهیان [[عقل]] و سپاهیان جهل را [[شناخت]]. از دیدگاه [[قرآن]]، [[تزکیه اخلاق]] زیربنا و اصل است؛ کسانی که خود را [[تزکیه]] نکنند به شناخت [[حقیقی]] [[دست]] نمی‌یابند. از این رو [[قرآن کریم]] در طرح [[هدایتی]] [[پیامبران]]، [[تعلیم]] حکمت را پس از تزکیه قرار داده است؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب) ، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>.
برای فراگیری حکمت، دو شرط اساسی وجود دارد: نخست آنکه حکمت تنها از کسانی فراگرفتنی است که خود، این [[راه]] را [[طی]] کرده و از زلال حکمت الاهی نوشیده باشند. از آنجا که حکمت، عطیۀ الاهی است، تنها [[بندگان]] [[برگزیده]] از آن بهره‌مند شده‌اند، پیامبران در [[صدر]] مردان برگزیده جای دارند؛ بنابراین انبیای الاهی بزرگ‌ترین حکمای [[حقیقی]] و [[برترین]] معلمان حکمت الاهی بوده<ref>سوره آل عمران، آیه۴۸؛ سوره نساء، آیه۱۱۳؛ سوره مائده، آیه۱۱۰؛ سوره اسراء، آیه ۳۹.</ref> و [[انسان]] در هر دوره، برای برخورداری از این چشمه جوشان [[فیض]] الاهی چاره‌ای جز [[پیروی]] از ایشان ندارد. شرط دیگر [[فراگیری]] [[حکمت]]، [[آمادگی]] زمینه است. [[رذیلت‌های اخلاقی]] که انسان بر اثر وسوسۀ مدام [[شیاطین]] به آنها دچار می‌شود، از [[سپاهیان]] [[جهل]] و [[فضیلت‌های اخلاقی]] از سپاهیان عقل‌اند<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۱۵.</ref>. بنابراین برای [[تهذیب]] باید سپاهیان [[عقل]] و سپاهیان جهل را [[شناخت]]. از دیدگاه [[قرآن]]، [[تزکیه اخلاق]] زیربنا و اصل است؛ کسانی که خود را [[تزکیه]] نکنند به شناخت [[حقیقی]] [[دست]] نمی‌یابند. از این رو [[قرآن کریم]] در طرح [[هدایتی]] [[پیامبران]]، [[تعلیم]] حکمت را پس از تزکیه قرار داده است؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب) ، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>.
۱۱۳٬۱۸۶

ویرایش