بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==[[نسب]]== | ==[[نسب]]== | ||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} بعد از [[ازدواج]] با [[حضرت خدیجه]] دارای شش دو پسر و چهار دختر شدند: [[قاسم]] و [[عبدالله]] معروف به [[طیب]] و [[طاهر]]، [[زینب]]، [[امکلثوم]]، [[رقیه]] و [[فاطمه]]{{س}}<ref>قرب الاسناد، حمیری، ص۹؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۸؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۶ ـ ۴۰۵. </ref>. | [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بعد از [[ازدواج]] با [[حضرت خدیجه]] دارای شش دو پسر و چهار دختر شدند: [[قاسم]] و [[عبدالله]] معروف به [[طیب]] و [[طاهر]]، [[زینب]]، [[امکلثوم]]، [[رقیه]] و [[فاطمه]]{{س}}<ref>قرب الاسناد، حمیری، ص۹؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۸؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۶ ـ ۴۰۵. </ref>. | ||
رقیه دومین دختر [[رسول اکرم]]{{صل}} است و پیش از [[اسلام]] با پسر عموی پدرش "[[ | رقیه دومین دختر [[رسول اکرم]]{{صل}} است و پیش از [[اسلام]] با پسر عموی پدرش "[[عتبة]] بن [[ابولهب بن عبدالمطلب]]"ازدواج کرد. [[مادر]] عتبة "امجمیل" دختر "[[حرب بن امیه]]" است که بعد از [[نزول]] [[سوره]] [[مبارک]] "مسد" به "حماله الحطب" معروف شد. امجمیل و [[ابولهب]] پس از نزول سوره "مسد" که [[مذمت]] خودشان بود، عتبة بن ابولهب را مجبور کردند تا همسرش رقیه را [[طلاق]] دهد و به او گفتند: "دختر [[محمد]] را رها کن" و ابولهب گفت: "اگر همسرت را طلاق ندهی، با تو [[قطع]] رابطه میکنم"<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۱.</ref>. | ||
البته پیامبر اکرم{{صل}} قبلاً طلاق رقیه را از | البته پیامبر اکرم{{صل}} قبلاً طلاق رقیه را از عتبة بن ابولهب خواسته بود و خود رقیه نیز به این امر [[راضی]] بود، به [[دلیل]] آنکه عتبة او را سخت در [[اذیت]] و فشار قرار میداد لذا [[پیامبر]]{{صل}} عتبة را [[نفرین]] کرد و فرمود: خداوندا یکی از سگهای خود را بر وی مسلط کن. پس از چندی شیری بر وی حمله نمود و او را پاره پاره نمود<ref>اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۱۴۰. </ref>. سرانجام با نزول سوره "مسد" و به دلیل [[مسلمان]] شدن رقیه، عتبة او را طلاق داد<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۳۹. </ref>.<ref>ر.ک: [[حبیب محمدزاده|محمدزاده،حبیب]]، [[رقیه و امکلثوم (مقاله)|رقیه و امکلثوم]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۸۶-۳۸۷؛ [[فرهاد علیزاده|علیزاده، فرهاد]]، [[رقیه و امکلثوم دختران رسول خدا (مقاله)|مقاله «رقیه و امکلثوم دختران رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۴۳-۲۴۴.</ref> | ||
==ازدواج رقیه با [[عثمان بن عفان]]== | ==ازدواج رقیه با [[عثمان بن عفان]]== | ||
رقیه پس از جدایی از | رقیه پس از جدایی از عتبة بن ابولهب با "عثمان بن عفان"ازدواج کرد<ref>ابو بکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۳۹؛ احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، م ص۴۰۱. </ref>. البته بنابر قولی [[ازدواج]] [[رقیه]] با "[[عثمان بن عفان]]" در [[زمان]] [[جاهلیت]] صورت گرفت<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۷۵؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۱۴۲؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۷، ص۲۸۷. </ref>. او برای عثمان بن عفان پسری به نام "[[عبدالله]]" به [[دنیا]] آورد که در [[کودکی]] از دنیا رفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۳۰. </ref>، در یکی از روزها خروسی با منقار چشم عبدالله را زخمی نمود و در نتیجه عبدالله مریض شد و از دنیا رفت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۳۰؛ اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۱۴۰. </ref> و برای [[دفن]] او [[عثمان]] در [[مدینه]] ماند و در [[جنگ بدر]] [[شرکت]] نکرد<ref>اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۱۴۰. </ref>.<ref>ر.ک: [[حبیب محمدزاده|محمدزاده،حبیب]]، [[رقیه و امکلثوم (مقاله)|رقیه و امکلثوم]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۸۷؛ [[فرهاد علیزاده|علیزاده، فرهاد]]، [[رقیه و امکلثوم دختران رسول خدا (مقاله)|مقاله «رقیه و امکلثوم دختران رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۲۴۳-۲۴۴.</ref> | ||
بنابر قول دیگر، عبدالله در [[سال ۴ هجری]] و بعد از مادرش رقیه از دنیا رفت<ref>تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الحفدة و المتاع، ج۵، ص۳۵۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۱۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۹. </ref>. رقیه در هر دو [[هجرت]] با عثمان بن عفان به [[حبشه]] رفت و در هجرت نخست، کودکی را سقط کرد. رقیه پس از [[سفر]] عثمان بن عفان به مدینه که هم زمان با هجرت [[حضرت رسول]]{{صل}} بود، به مدینه رفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۰. </ref>؛ البته آنها زودتر از سایر [[مسلمانان]] از حبشه به [[مکه]] بازگشته بودند و قبل از [[رسول اکرم]]{{صل}} به مدینه هجرت کردند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۴۱۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۳؛ ج۳، ص۴۰. </ref>.<ref>ر.ک: [[حبیب محمدزاده|محمدزاده،حبیب]]، [[رقیه و امکلثوم (مقاله)|رقیه و امکلثوم]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۸۷.</ref> | بنابر قول دیگر، عبدالله در [[سال ۴ هجری]] و بعد از مادرش رقیه از دنیا رفت<ref>تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الحفدة و المتاع، ج۵، ص۳۵۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۱۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۹. </ref>. رقیه در هر دو [[هجرت]] با عثمان بن عفان به [[حبشه]] رفت و در هجرت نخست، کودکی را سقط کرد. رقیه پس از [[سفر]] عثمان بن عفان به مدینه که هم زمان با هجرت [[حضرت رسول]]{{صل}} بود، به مدینه رفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۰. </ref>؛ البته آنها زودتر از سایر [[مسلمانان]] از حبشه به [[مکه]] بازگشته بودند و قبل از [[رسول اکرم]]{{صل}} به مدینه هجرت کردند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۴۱۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۳؛ ج۳، ص۴۰. </ref>.<ref>ر.ک: [[حبیب محمدزاده|محمدزاده،حبیب]]، [[رقیه و امکلثوم (مقاله)|رقیه و امکلثوم]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۸۷.</ref> | ||
==[[وفات]] [[رقیه]]== | ==[[وفات]] [[رقیه]]== |