جز
جایگزینی متن - 'شرکت' به 'شرکت'
جز (جایگزینی متن - 'کف' به 'کف') |
جز (جایگزینی متن - 'شرکت' به 'شرکت') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[امام علی]]{{ع}} در همه [[غزوات]] [[رسول خدا]]{{صل}}، جز [[غزوه تبوک]] که آن هم به امر [[پیامبر]]{{صل}} در [[مدینه]] ماند، | *[[امام علی]]{{ع}} در همه [[غزوات]] [[رسول خدا]]{{صل}}، جز [[غزوه تبوک]] که آن هم به امر [[پیامبر]]{{صل}} در [[مدینه]] ماند، شرکت کرد و در همه این [[جنگها]] او جزء دلاوران و حماسهسازان این [[جنگها]] بود. در ادامه به برخی از این [[غزوات]] اشاره میکنیم: | ||
==[[جنگ بدر]]== | ==[[جنگ بدر]]== | ||
*پس از شانزده ماه از [[هجرت پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]]، در نخستین [[جنگ]]، که به نام [[غزوه بدر]] مشهور است، [[سپاه اسلام]] و [[مشرکان]] مقابل هم قرار گرفتند و در آن، [[مشرکان]] به [[سختی]] از [[سپاه اسلام]] [[شکست]] خوردند. در این [[جنگ]] پس از اردو زدن [[سپاه اسلام]] در نزدیکی چاههای [[بدر]]، به [[دستور]] [[رسول خدا]]{{صل}} گروهی به [[فرماندهی]] [[امام علی]]{{ع}} کنار چاههای [[بدر]] رفتند تا درباره [[لشکر]] [[مشرکان]] اطلاعات بیشتری به [[دست]] آورند. آنها در آنجا یک شتر آبکش و دو [[غلام]] که از آن [[قریش]] بودند دیدند که هر دو را دستگیر کرده و به نزد [[پیامبر]]{{صل}} آوردند. [[پیامبر]]{{صل}} بعد از پرسیدن سؤالاتی از آنها به [[اصحاب]] خود فرمودند: "شهر [[مکه]] پارههای جگر خود را بیرون ریخته است"<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۱۴۲؛ الکامل، ابن اثیر، ج۲، ص۲۱۲؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۳، ص۳۲۴.</ref>. | *پس از شانزده ماه از [[هجرت پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]]، در نخستین [[جنگ]]، که به نام [[غزوه بدر]] مشهور است، [[سپاه اسلام]] و [[مشرکان]] مقابل هم قرار گرفتند و در آن، [[مشرکان]] به [[سختی]] از [[سپاه اسلام]] [[شکست]] خوردند. در این [[جنگ]] پس از اردو زدن [[سپاه اسلام]] در نزدیکی چاههای [[بدر]]، به [[دستور]] [[رسول خدا]]{{صل}} گروهی به [[فرماندهی]] [[امام علی]]{{ع}} کنار چاههای [[بدر]] رفتند تا درباره [[لشکر]] [[مشرکان]] اطلاعات بیشتری به [[دست]] آورند. آنها در آنجا یک شتر آبکش و دو [[غلام]] که از آن [[قریش]] بودند دیدند که هر دو را دستگیر کرده و به نزد [[پیامبر]]{{صل}} آوردند. [[پیامبر]]{{صل}} بعد از پرسیدن سؤالاتی از آنها به [[اصحاب]] خود فرمودند: "شهر [[مکه]] پارههای جگر خود را بیرون ریخته است"<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۱۴۲؛ الکامل، ابن اثیر، ج۲، ص۲۱۲؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۳، ص۳۲۴.</ref>. |