←مقدمه
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
عثمان بن حنیف در دوران [[خلیفه دوم]]، [[مسئول]] جمعآوری [[مالیات]] [[عراق]]، مَساحی <ref>تعیین مساحت اراضی</ref>[[زمین]] و [[تعیین]] [[خراج]] و [[جزیه]] آن دیار بود. [[امام]]{{ع}} در [[زمان]] [[خلافت ظاهری]]، عثمان بن حنیف را به [[فرمانداری]] [[بصره]] برگزید. نقش [[عثمان]] در [[فتنه]] [[جمل]] نقشی برجسته است. امام{{ع}} زمانی که از فتنه [[ناکثین]] اطلاع یافت در نامهای به عثمان، ضمن [[تبیین]] موضع ناکثین، او را به برخورد با آنها [[فرمان]] داد. در [[نامه]] امام آمده است: هنگامی که با آنها مواجه شدی آنها را بر پایبندی به [[پیمان]] خویش فراخوان. اگر پذیرفتند با آنها به [[نیکی]] [[رفتار]] کن، وگرنه با آنها به [[جنگ]] بپرداز. | عثمان بن حنیف در دوران [[خلیفه دوم]]، [[مسئول]] جمعآوری [[مالیات]] [[عراق]]، مَساحی <ref>تعیین مساحت اراضی</ref>[[زمین]] و [[تعیین]] [[خراج]] و [[جزیه]] آن دیار بود. [[امام]]{{ع}} در [[زمان]] [[خلافت ظاهری]]، عثمان بن حنیف را به [[فرمانداری]] [[بصره]] برگزید. نقش [[عثمان]] در [[فتنه]] [[جمل]] نقشی برجسته است. امام{{ع}} زمانی که از فتنه [[ناکثین]] اطلاع یافت در نامهای به عثمان، ضمن [[تبیین]] موضع ناکثین، او را به برخورد با آنها [[فرمان]] داد. در [[نامه]] امام آمده است: هنگامی که با آنها مواجه شدی آنها را بر پایبندی به [[پیمان]] خویش فراخوان. اگر پذیرفتند با آنها به [[نیکی]] [[رفتار]] کن، وگرنه با آنها به [[جنگ]] بپرداز. | ||
او پس از اطلاع از فتنه ناکثین | او پس از اطلاع از فتنه ناکثین میان [[مردم]] حاضر شد و مواضع خویش را تبیین و آنها را بر [[حمایت از امام]] [[حق]] تحریک کرد و از مواضع آنها [[آگاه]] شد. همچنین نمایندگانی ([[ابوالاسود دوئلی]] و [[عمران بن حصین خزاعی]]) را برای [[گفتوگو]] با ناکثین بهسوی آنها گسیل داشت. اما پس از چندی گفتوگوها به نتیجهای نرسید و درگیری شدیدی بین طرفین آغاز شد. عثمان بن حنیف و ناکثین، [[پیماننامه]] صلحی [[امضا]] کردند و قرار بر آن شد تا رسیدن [[امام علی]]{{ع}} به بصره از جنگ و [[خونریزی]] [[پرهیز]] کنند. اما ناکثین پیمان خود را شکستند و شبانه به [[دارالاماره]] [[حمله]] کردند و پس از دستگیری او را بستند و موهای صورت او را از ریشه درآوردند. آنها قصد [[جان]] [[عثمان بن حنیف]] کردند، لکن او به [[فرمانداری]] [[برادر]] خویش، [[سهل بن حنیف]] بر [[مدینه]]، [[متوسل]] شد و آنها را [[تهدید]] کرد چنانچه آسیبی به او رسانند، برادرش در مدینه [[خویشان]] آنها را مورد [[آزار]] قرار خواهد داد. بدینترتیب از کشتن او چشم پوشیدند و رهایش کردند. لکن جنایتهای [[ناکثین]] در [[بصره]] ادامه پیدا کرد. [[عثمان]] پس از [[رهایی]] از دست ناکثین در منطقه [[ذیقار]] به [[امام علی]]{{ع}} پیوست. [[امام]] با [[مشاهده]] وضعیت او متأثر شد و خطاب به او فرمود: "ای عثمان، من تو را بهصورت پیرمردی دارای ریش فرستادم، اکنون با چهره [[جوان]] بازگشتی!" | ||
عثمان در [[روزگار]] استانداری خود روزی به [[مجلسی]] خصوصی حاضر شد که مردانی ثروتمند برقرار کرده بودند. امام{{ع}} چون از این امر باخبر شد، نامهای در [[نکوهش]] این عمل به وی نوشت و او را به شدت [[سرزنش]] کرد<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ، يَا ابْنَ حُنَيْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْيَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاكَ إِلَى مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَيْهَا، تُسْتَطَابُ لَكَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَيْكَ الْجِفَانُ؛ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ. فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ، فَمَا اشْتَبَهَ عَلَيْكَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ، وَ مَا أَيْقَنْتَ بِطِيبِ [وَجْهِهِ] وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۴۵</ref>. | عثمان در [[روزگار]] استانداری خود روزی به [[مجلسی]] خصوصی حاضر شد که مردانی ثروتمند برقرار کرده بودند. امام{{ع}} چون از این امر باخبر شد، نامهای در [[نکوهش]] این عمل به وی نوشت و او را به شدت [[سرزنش]] کرد<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ، يَا ابْنَ حُنَيْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْيَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاكَ إِلَى مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَيْهَا، تُسْتَطَابُ لَكَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَيْكَ الْجِفَانُ؛ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ. فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ، فَمَا اشْتَبَهَ عَلَيْكَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ، وَ مَا أَيْقَنْتَ بِطِيبِ [وَجْهِهِ] وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۴۵</ref>. |