آزادی اندیشه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مانع' به 'مانع'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مانع' به 'مانع')
خط ۴: خط ۴:
==مقدمه==
==مقدمه==
*[[اسلام]]، [[دین]] [[اندیشه]] است و در آموزه‌های [[پیامبر]]{{صل}} آزادی [[اندیشه]] و بیان اهمیت والایی دارد. [[خداوند]] در [[قرآن]] در این باره می‌فرماید: کسانی که از [[نعمت]] [[عقل]] و حواسشان [[بهره]] نمی‌گیرند و در [[حکمت]] [[آفرینش انسان]] و [[جهان]] [[تدبر]] نمی‌کنند، از دیدگاه [[قرآن کریم]]، گمراه‌تر از چارپایان هستند<ref>سوره اعراف، آیه۱۷۹ و سوره انفال، آیه۲۲.</ref>. هم چنین از [[پیامبر اسلام]] [[نقل]] شده است: یک ساعت [[تفکر]]، بهتر از یک سال [[عبادت]] است<ref>ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۲، ص ۵۶؛ امام صادق{{ع}}، مصالح الشریعه، ص ۱۷۱ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۱۰۵.</ref> <ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۹۰-۹۱.</ref>.
*[[اسلام]]، [[دین]] [[اندیشه]] است و در آموزه‌های [[پیامبر]]{{صل}} آزادی [[اندیشه]] و بیان اهمیت والایی دارد. [[خداوند]] در [[قرآن]] در این باره می‌فرماید: کسانی که از [[نعمت]] [[عقل]] و حواسشان [[بهره]] نمی‌گیرند و در [[حکمت]] [[آفرینش انسان]] و [[جهان]] [[تدبر]] نمی‌کنند، از دیدگاه [[قرآن کریم]]، گمراه‌تر از چارپایان هستند<ref>سوره اعراف، آیه۱۷۹ و سوره انفال، آیه۲۲.</ref>. هم چنین از [[پیامبر اسلام]] [[نقل]] شده است: یک ساعت [[تفکر]]، بهتر از یک سال [[عبادت]] است<ref>ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۲، ص ۵۶؛ امام صادق{{ع}}، مصالح الشریعه، ص ۱۷۱ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۱۰۵.</ref> <ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۹۰-۹۱.</ref>.
*در سال چهارم [[هجرت]] که [[یهودیان]] [[بنی نضیر]] به سبب [[خیانت]] به [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]]، به ترک وطن مجبور شدند، [[انصار]] می‌خواستند به [[اجبار]]، پسران و [[برادران]] خود را به پذیرش [[اسلام]] مجبور کنند و [[مانع]] رفتن آنها بشوند و به آنها می‌گفتند: "باید بمانید و [[مسلمان]] شوید؛ اما آنها نمی‌پذیرفتند و می‌خواستند با آنها بروند. در این هنگام، این [[آیه]] نازل شد که در پذیرش [[اسلام]] و [[ایمان]] اجباری نیست؛ چون آنها به رشد رسیده، [[هدایت]] را از [[ضلالت]] تشخیص می‌دهند". پس [[پیامبر]]{{صل}} به [[انصار]] فرمود: پسران و [[برادران]] شما آزادند که یا شما را برگزینند، که در این صورت از شما هستند و یا آنها را [[انتخاب]] کنند، که در این صورت از [[یهودیان]] هستند؛ ولی آنان [[اسلام]] را نپذیرفتند و همراه [[یهودیان]]، [[مدینه]] را ترک گفتند<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۲، ص ۳۴۷؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۳، ص ۱۰؛ ابن ابی الحاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۴۹۳ و عبدالله بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج ۱، ص ۱۵۵.</ref> <ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۹۱.</ref>.
*در سال چهارم [[هجرت]] که [[یهودیان]] [[بنی نضیر]] به سبب [[خیانت]] به [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]]، به ترک وطن مجبور شدند، [[انصار]] می‌خواستند به [[اجبار]]، پسران و [[برادران]] خود را به پذیرش [[اسلام]] مجبور کنند و مانع رفتن آنها بشوند و به آنها می‌گفتند: "باید بمانید و [[مسلمان]] شوید؛ اما آنها نمی‌پذیرفتند و می‌خواستند با آنها بروند. در این هنگام، این [[آیه]] نازل شد که در پذیرش [[اسلام]] و [[ایمان]] اجباری نیست؛ چون آنها به رشد رسیده، [[هدایت]] را از [[ضلالت]] تشخیص می‌دهند". پس [[پیامبر]]{{صل}} به [[انصار]] فرمود: پسران و [[برادران]] شما آزادند که یا شما را برگزینند، که در این صورت از شما هستند و یا آنها را [[انتخاب]] کنند، که در این صورت از [[یهودیان]] هستند؛ ولی آنان [[اسلام]] را نپذیرفتند و همراه [[یهودیان]]، [[مدینه]] را ترک گفتند<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۲، ص ۳۴۷؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۳، ص ۱۰؛ ابن ابی الحاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۴۹۳ و عبدالله بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج ۱، ص ۱۵۵.</ref> <ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۹۱.</ref>.
*در [[سیره پیامبر]]{{صل}} هیچ گونه اجباری در پذیرش [[اسلام]] وجود نداشت و آن [[حضرت]] با شیوه [[تبلیغ]] آگاهانه [[دین]] با [[منطق]] [[موعظه]] و [[گفتگو]] و [[حسن خلق]]، [[مردم]] را به [[اسلام]] فرا می‌خواند.
*در [[سیره پیامبر]]{{صل}} هیچ گونه اجباری در پذیرش [[اسلام]] وجود نداشت و آن [[حضرت]] با شیوه [[تبلیغ]] آگاهانه [[دین]] با [[منطق]] [[موعظه]] و [[گفتگو]] و [[حسن خلق]]، [[مردم]] را به [[اسلام]] فرا می‌خواند.
*روزی شخصی به نام صفوان نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و خواست که ایشان اجازه دهد که دو ماه در [[مکه]] بماند و درباره [[اسلام]] تحقیق کند تا [[حقیقت]] و درستی این [[دین]] برایش روشن شود و [[ایمان]] آورد.[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: من چهار ماه به تو [[فرصت]] می‌دهم که آزادانه راه خود را [[انتخاب]] کنی<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۳، السیرة النبویه (ابن هشام، ج ۲، ص ۴۱۸، المغازی، ج ۲، ص ۸۵۴ و عیون الاثر، ج ۲، ص ۲۲۸. </ref> <ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۹۱.</ref>.
*روزی شخصی به نام صفوان نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و خواست که ایشان اجازه دهد که دو ماه در [[مکه]] بماند و درباره [[اسلام]] تحقیق کند تا [[حقیقت]] و درستی این [[دین]] برایش روشن شود و [[ایمان]] آورد.[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: من چهار ماه به تو [[فرصت]] می‌دهم که آزادانه راه خود را [[انتخاب]] کنی<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۳، السیرة النبویه (ابن هشام، ج ۲، ص ۴۱۸، المغازی، ج ۲، ص ۸۵۴ و عیون الاثر، ج ۲، ص ۲۲۸. </ref> <ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۹۱.</ref>.
۲۱۸٬۱۹۶

ویرایش