←صلوات فرستادن
خط ۲۹۲: | خط ۲۹۲: | ||
===[[صلوات]] فرستادن=== | ===[[صلوات]] فرستادن=== | ||
قرآن کریم [[مسلمانان]] را به فرستادن [[سلام]] و صلوات به پیامبر اکرم{{صل}} [[فرمان]] میدهد: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref> برپایه [[روایات]] متعددی که از طریق شماری از [[اصحاب]] و در [[منابع شیعه]] <ref>مستدرک الوسائل، ج۵، ص۳۴۹.</ref> و [[سنی]] <ref>صحیح البخاری، ج۶، ص۵۱؛ صحیح مسلم، ج۱، ص۳۰۵؛ جامع البیان، ج۲۲، ص۵۳ - ۵۵.</ref> گزارش شدهاند، در پی [[نزول]] این [[آیه]]، برخی از اصحاب درباره چگونگی صلوات فرستادن بر وی پرسیدند و آن حضرت بر گفتن {{متن حدیث| اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ }}. تأکید و ضمن ناقص [[خواندن]] صلوات بدون یاد کرد از "[[آلمحمد]]" از آن [[نهی]] کرده است. این روایات که شمار فراوانی از آنها در منابع اهلسنت آمدهاند،<ref>الدرّ المنثور، ج، ۵، ص۲۱۶ - ۲۱۷؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۴۴.</ref> همواره مورد استناد [[دانشمندان شیعه]] برای [[اثبات]] دیدگاه خویش درباره صورت مطلوب صلوات فرستادن بودهاند.<ref>خصائص الوحی المبین، ص۲۰۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۹۱ - ۴۹۲؛ التفسیر الکاشف، ج۶، ص۲۳۷ - ۲۳۸.</ref> آنها هنگام صلوات فرستادن بر پیامبر اکرم{{صل}} در تشهد [[نماز]] و جز آن، با عبارت {{متن حدیث|اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ}} بر [[خاندان]] آن حضرت نیز صلوات میفرستند.<ref>المقنعه، ص۳۲۹؛ مصباح المتهجد، ص۶۲۰.</ref> افزون بر روایات یاد شده، برخی [[آیات قرآن]] نیز نشان میدهند که صلوات، به پیامبر اکرم{{صل}}اختصاص ندارد و [[خداوند]] و [[فرشتگان]] بر همه مؤمنانی که هنگام [[مصیبت]] [[صبر]] میکنند یا [[اهل ذکر]] فراوان و تسبیحگوی [[خداوند]] در هر بامداد و شامگاهان باشند نیز [[صلوات]] میفرستند. {{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمْوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ}}<ref>«و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش!همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم) بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافتهاند» سوره بقره، آیه ۱۵۵-۱۵۷.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلا هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا }}<ref>«ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستایید اوست آنکه بر شما درود میفرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۴۱-۴۳.</ref> [[اهل بیت]]{{عم}} از مصادیق برجسته این گروه از [[مؤمنان]] هستند و طبق [[آیات]] یاد شده، حتی به [[تنهایی]] و جدای از [[پیامبراکرم]]{{صل}}نیز میتوان بر آنها صلوات فرستاد.<ref>کنز العرفان، ج۱، ص۱۳۹.</ref> شافعیها و حنبلیها نیز با [[اعتقاد]] به [[وجوب]] صلوات در تشهد [[نماز]]، اینگونه صلوات میفرستند؛<ref> الام، ج۱، ص۱۴۰ - ۱۴۱؛ کنز العرفان، ج۱، ص۱۳۲.</ref> اما مالکیها و حنفیها اصل صلوات در تشهد را [[مستحب]] میشمارند.<ref>کنز العرفان، ج۱، ص۱۳۲؛ الشیعه فی المیزان، ص۴۴۳.</ref> برخی از [[اهلسنت]] با استناد به نیآمدن "آلمحمّد" در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref>، صلوات را ویژه [[پیامبر]]{{صل}} و صلوات فرستادن بر "[[آل محمد]]" را ساخته و پرداخته [[شیعیان]] دانستهاند. آنان براساس برخی آیات {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و کسانی که پس از آنان آمدهاند میگویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفتهاند بیامرز و در دلهای ما کینهای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشایندهای» سوره حشر، آیه ۱۰.</ref> برای [[اصحاب]] و [[خاندان پیامبر]]{{صل}} [[طلب]] غفران و [[رضوان الهی]] کرده <ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۱۳۶؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۲، ص۱۹۱ - ۱۹۲.</ref> و گاه در سخنان و نوشتههای خود همراه با «[[آلمحمد]]»، بر [[همسران]] و اصحاب آن [[حضرت]] نیز صلوات میفرستند.<ref>الموطا، ج۱، ص۳؛ حاشیة رد المحتار، ج۱، ص۱۴.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | قرآن کریم [[مسلمانان]] را به فرستادن [[سلام]] و صلوات به پیامبر اکرم{{صل}} [[فرمان]] میدهد: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref> برپایه [[روایات]] متعددی که از طریق شماری از [[اصحاب]] و در [[منابع شیعه]] <ref>مستدرک الوسائل، ج۵، ص۳۴۹.</ref> و [[سنی]] <ref>صحیح البخاری، ج۶، ص۵۱؛ صحیح مسلم، ج۱، ص۳۰۵؛ جامع البیان، ج۲۲، ص۵۳ - ۵۵.</ref> گزارش شدهاند، در پی [[نزول]] این [[آیه]]، برخی از اصحاب درباره چگونگی صلوات فرستادن بر وی پرسیدند و آن حضرت بر گفتن {{متن حدیث| اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ }}. تأکید و ضمن ناقص [[خواندن]] صلوات بدون یاد کرد از "[[آلمحمد]]" از آن [[نهی]] کرده است. این روایات که شمار فراوانی از آنها در منابع اهلسنت آمدهاند،<ref>الدرّ المنثور، ج، ۵، ص۲۱۶ - ۲۱۷؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۴۴.</ref> همواره مورد استناد [[دانشمندان شیعه]] برای [[اثبات]] دیدگاه خویش درباره صورت مطلوب صلوات فرستادن بودهاند.<ref>خصائص الوحی المبین، ص۲۰۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۹۱ - ۴۹۲؛ التفسیر الکاشف، ج۶، ص۲۳۷ - ۲۳۸.</ref> آنها هنگام صلوات فرستادن بر پیامبر اکرم{{صل}} در تشهد [[نماز]] و جز آن، با عبارت {{متن حدیث|اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ}} بر [[خاندان]] آن حضرت نیز صلوات میفرستند.<ref>المقنعه، ص۳۲۹؛ مصباح المتهجد، ص۶۲۰.</ref> افزون بر روایات یاد شده، برخی [[آیات قرآن]] نیز نشان میدهند که صلوات، به پیامبر اکرم{{صل}}اختصاص ندارد و [[خداوند]] و [[فرشتگان]] بر همه مؤمنانی که هنگام [[مصیبت]] [[صبر]] میکنند یا [[اهل ذکر]] فراوان و تسبیحگوی [[خداوند]] در هر بامداد و شامگاهان باشند نیز [[صلوات]] میفرستند. {{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمْوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ}}<ref>«و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش!همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم) بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافتهاند» سوره بقره، آیه ۱۵۵-۱۵۷.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلا هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا }}<ref>«ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستایید اوست آنکه بر شما درود میفرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۴۱-۴۳.</ref> [[اهل بیت]]{{عم}} از مصادیق برجسته این گروه از [[مؤمنان]] هستند و طبق [[آیات]] یاد شده، حتی به [[تنهایی]] و جدای از [[پیامبراکرم]]{{صل}}نیز میتوان بر آنها صلوات فرستاد.<ref>کنز العرفان، ج۱، ص۱۳۹.</ref> شافعیها و حنبلیها نیز با [[اعتقاد]] به [[وجوب]] صلوات در تشهد [[نماز]]، اینگونه صلوات میفرستند؛<ref> الام، ج۱، ص۱۴۰ - ۱۴۱؛ کنز العرفان، ج۱، ص۱۳۲.</ref> اما مالکیها و حنفیها اصل صلوات در تشهد را [[مستحب]] میشمارند.<ref>کنز العرفان، ج۱، ص۱۳۲؛ الشیعه فی المیزان، ص۴۴۳.</ref> برخی از [[اهلسنت]] با استناد به نیآمدن "آلمحمّد" در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref>، صلوات را ویژه [[پیامبر]]{{صل}} و صلوات فرستادن بر "[[آل محمد]]" را ساخته و پرداخته [[شیعیان]] دانستهاند. آنان براساس برخی آیات {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و کسانی که پس از آنان آمدهاند میگویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفتهاند بیامرز و در دلهای ما کینهای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشایندهای» سوره حشر، آیه ۱۰.</ref> برای [[اصحاب]] و [[خاندان پیامبر]]{{صل}} [[طلب]] غفران و [[رضوان الهی]] کرده <ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۱۳۶؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۲، ص۱۹۱ - ۱۹۲.</ref> و گاه در سخنان و نوشتههای خود همراه با «[[آلمحمد]]»، بر [[همسران]] و اصحاب آن [[حضرت]] نیز صلوات میفرستند.<ref>الموطا، ج۱، ص۳؛ حاشیة رد المحتار، ج۱، ص۱۴.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
==اندیشههای [[تفسیری]] و [[علوم قرآنی]] [[شیعه]]== | |||
[[مفسران]] و [[دانشمندان شیعه]]، در برخی از مباحث تفسیری و علوم قرآنی نیز دیدگاهی متفاوت با [[اهلسنت]] دارند: | |||
===[[تأیید]] [[مصحف]] [[عثمانی]]=== | |||
برخلاف گفته برخی [[مخالفان]] و خاورشناسان،<ref> اصول مذهب الشیعه، ج۱، ص۳۱۹.</ref> [[شیعیان]] متن قرآنِ موجود را معتبر دانسته و [[قرآن]] جداگانهای با عنوان مصحف [[شیعی]] و [[مصحف امام علی]]{{ع}} که دارای [[آیات]] بیشتری باشد، ندارند و وجود برخی [[روایات]] شیعی درباره "مصحف امام علی" و ویژگیهای آن و نیز "جامع بودن [[ائمه]]" نسبت به همه قرآن هرگز به این معنا نیست، بلکه بدین معناست که مصحف امام علی{{ع}} در مواردی مانند ترتیب [[سورهها]]، قرائت، [[شأن نزول]] و مانند آنها دقیقاً به همان صورتِ نازل شده بود و [[تفسیر آیات]] را نیز در برداشت <ref> الکافی، ج۲، ص۶۳۳.</ref> و هیچ کس مانند آن [[حضرت]] و دیگر [[پیشوایان معصوم]]{{عم}} به [[علوم قرآن]] و [[تفسیر]] آن [[آگاهی]] کامل و جامع ندارد.<ref> الکافی، ج۱، ص۲۲۸؛ شرح اصول الکافی، ج۵، ص۳۱۲ - ۳۱۳؛ بحارالانوار، ج۸۹، ص۴۸.</ref> | |||
[[پیشوایان]]، [[دانشمندان]]، [[قاریان]]، حافظان و هنرمندان شیعه نقش بسیار برجستهای در تنظیم، شکلگذاری، زیباسازی، [[ثبت]] و ضبط قرآن موجود و صورتبندی آن داشتهاند. پس از [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[امام علی]]{{ع}}نخستین کسی بود که [[اندیشه]] [[گردآوری قرآن]] را مطرح ساخت و به این کار پرداخت.<ref> بحارالانوار، ج۸۹، ص۴۸.</ref> [[یاران]] و [[دوستداران]] آن حضرت مانند [[عبداللّه بن مسعود]]، [[ابی بن کعب]]، [[ابوالدرداء]] و [[مقداد بن اسود]] نیز دارای مهمترین مصاحف بودند. یاران و دوستداران آن حضرت در [[توحید]] مصاحف و پس از آن نیز نقش برجستهای ایفا کردند. پیشنهاد توحیدِ مصاحف در [[زمان]] [[عثمان]] را نخستین بار [[حذیفة بن یمان]] از [[شیعیان علی]]{{ع}} داد. هنگام استنساخ مصاحف، [[ابی بن کعب]] [[مرجع]] رفع اختلافهای مربوط به [[املا]] و ضبط کلمات بود.<ref>تلخیص التمهید، ج۱، ص۱۷۱ - ۱۷۴، ۱۸۱.</ref> شکلگذاری و نقطهگذاری مصحف موجود به دست [[ابوالأسود دوئلی]] و دو [[شاگرد]] او [[نضر بن عاصم]] و [[یحیی بن یعمر]] انجام گرفت.<ref>مناهل العرفان، ج۱، ص۲۸۱؛ تاریخ القرآن، زنجانی، ص۶۸؛ تلخیص التمهید، ج۱، ص۱۹۱ - ۱۹۲.</ref> ضبط حرکات [[قرآن]] به شکل کنونی توسط [[خلیل بن احمد فراهیدی]] انجام شد.<ref>الاتقان، ج۲، ص۴۵۶؛ تلخیص التمهید، ج۱، ص۱۹۴.</ref> افزون بر گروهی از [[ائمه]] بزرگ قرائت، [[دست]] کم ۴ تن از قرّاء هفتگانه نیز [[شیعه]] بودند. | |||
قرائت کنونی قرآن، قرائت حفص است که از [[شاگردان امام صادق]]{{ع}} بود و آن را از [[عاصم]] [[روایت]] کرده است. عاصم از بزرگان شیعه بود و قرائت را از شیخ خود [[سلمی]] گرفت. سلمی نیز از [[یاران امام علی]]{{ع}}بود و از وی گرفته بود<ref>تاریخ القرآن، شاهین، ص۱۶۵ و ۱۷۰؛ مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۴۲ - ۴۳؛ بحار الانوار، ج۹۲، ص۵۳ - ۵۴.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | |||
===[[جمع قرآن]]=== | |||
توقیفی یا [[اجتهادی]] بودن ترتیب کنونی [[آیات]] و [[سورههای قرآن]] از مسائل مهم در بحث جمع [[قرآن کریم]] است. [[دانشمندان شیعه]] به اتفاق بر این باورند که تنظیم [[آیات قرآن]] و آغاز و انجام [[سورهها]] به [[دستور پیامبر]] اکرم{{صل}} صورت گرفته است. در این باره به [[ادله]] چندی از جمله روایاتی معتبر استناد میشود که بر چینش آیات به دست [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[راهنمایی]] [[جبرئیل]]،<ref>البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۴۱.</ref>[[تلاوت]] برخی سورهها با ترتیب کنونی آیات آنها در [[نماز]] به وسیله آن [[حضرت]] <ref>مسند احمد، ج۵، ص۱۹۶؛ الاتقان، ج۱، ص۱۶۲.</ref> و نیز بیان [[ثواب]] تلاوت سورهها همراه با ذکر نام آنها از [[زبان]] [[رسول خدا]]{{صل}} <ref>نک: بحار الانوار، ج۸۹، ص۲۲۳ - ۳۷۳؛ التمهید، ج۲، ص۲۳۰.</ref> دلالت دارند. به رغم وجود این [[اتفاق نظر]] و [[روایات]]، [[علامه طباطبایی]] بر این [[باور]] است که روایات یاد شده توقیفی بودن ترتیب همه آیات را [[ثابت]] نمیکنند.<ref>المیزان، ج۱۲، ص۱۲۱ و ۱۲۸ - ۱۲۹.</ref> شماری از [[دانشمندان]] متقدم <ref>مجمع البیان، ج۱، ص۴۲ - ۴۴؛ متشابه القرآن، ج۲، ص۷۷.</ref> و متأخر <ref>البیان، ص۲۴۰ - ۲۵۲؛ القرآن و روایات المدرستین، ج۱، ص۲۱۳ - ۲۱۴؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۷، ص۳۵۵.</ref> | |||
شیعه، همانند شماری از [[عالمان اهل سنت]] <ref>آلاء الرحمن، ج۱، ص۴۹ - ۵۳؛ البیان، ص۲۳۸ - ۲۴۸.</ref> بر این باورند که [[قرآن کریم]] با ترتیب کنونی [[سورهها]] در [[زمان]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و با [[نظارت]] آن [[حضرت]] گردآوری شد. براساس این دیدگاه که به [[ادله نقلی]] و [[عقلی]] مستند شده، [[قرآن]] با ترتیب کنونی در نوشتافزارهای گوناگون بوده و پس از [[وفات پیامبر]] در میان دو جلد قرار گرفته است. این گروه از [[دانشمندان]]، ترتیب [[سورههای قرآن]] را توقیفی و [[روایات]] [[جمع قرآن]] پس از [[رسول خدا]] را به سبب ضعفِ [[سند]] و [[اضطراب]] و تهافت و تناقضِ مضامین، نامعتبر دانسته <ref>آلاء الرحمن، ج۱، ص۴۹ - ۵۳؛ البیان، ص۲۳۸ - ۲۴۸.</ref> و بر این باورند که قرآن کریم [[اساس دین]] و [[دعوت پیامبر]] اکرم{{صل}} و [[معجزه جاوید]] او و راهنمای [[فکری]] و [[رفتاری]] [[مسلمانان]] است و پذیرفتنی نیست که رسول خدا بدون [[راهنمایی]] و [[اقدام]] درباره تنظیم و قرائت درست، آن را پراکنده به حال خود رها کرده باشد؛ به ویژه اینکه آن حضرت آیندهنگر و نگران [[آینده]] [[امت]] خویش بود.<ref> سعد السعود، ص۱۶، ۱۹۲؛ موسوعة شرف الدین، ج۴، ص۱۶۲۴.</ref> در مقابل، برخی دیگر از [[علمای شیعه]] <ref>فصل الخطاب، ص۱۰ - ۱۲؛ المیزان، ج۱۲، ص۱۲۱؛ التمهید، ج۱، ص۲۳۰.</ref> همانند شماری دیگر از [[اهلسنت]] <ref>المحرر الوجیز، ج۱، ص۴۹ - ۵۰؛ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۵۹.</ref> بر این باورند که قرآن کریم پس از پیامبر اکرم{{صل}} گردآوری شده و ترتیب کنونی سورهها براساس [[اجتهاد]] [[اصحاب]] بوده است. بر پایه دیدگاه سوم، بسیاری از سورههای قرآن در زمان پیامبر اکرم{{صل}}چیده شدهاند و تنها ترتیب برخی از سورهها مانند [[سوره توبه]] در دوران پس از [[پیامبر]] بوده است<ref> تاریخ قرآن، رامیار، ص۲۹۵؛ تاریخ قرآن، حجتی، ص۹۰ - ۹۳.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | |||
===[[تحریف ناپذیری قرآن]]=== | |||
بیشتر علمای شیعه با استناد به [[کتاب و سنت]] و [[عقل]]، بر [[تحریف ناپذیری]] [[قرآن کریم]] تأکید و [[ادله]] [[معتقدان]] به [[تحریف قرآن]] را نقد کردهاند.<ref>دایرة المعارف قرآن کریم، ج۷، ص۳۱۶ - ۳۱۸، ۳۲۵ - ۳۳۰.</ref> در مقابل، برخی گروههای منسوب به [[شیعه]]، مانند [[غُلات]] و نیز بعضی از [[دانشمندان]] اَخباری مسلکِ شیعه به [[تحریف]] [[قرآن کریم]] و حذف بخشی از [[آیات]] آن [[معتقد]] بودهاند. مستند اصلی این دیدگاه، برخی [[روایات]] موجود در [[منابع شیعه]] و [[سنی]] و نیز تفاوتِ مصحفهای منسوب به شماری از [[اصحاب پیامبر اکرم]]{{صل}} است. شماری از [[علما]] و نویسندگان [[اهلسنت]]، به ویژه [[وهابیان]] و نیز برخی خاورشناسان با استناد به دیدگاه این گروه و نیز روایات [[تحریف]]، [[اعتقاد]] به تحریف قرآن را به عموم [[شیعیان]] نسبت داده و از [[عقاید]] آنان به شمار آوردهاند، در حالی که چنین نسبتی [[نادرست]] است، زیرا در منابع اهلسنت نیز روایات و گزارشهایی هستند که بر تحریف قرآن دلالت دارند و برخی از دانشمندان آنها هم با استناد به همین روایات، از تحریف قرآن [[سخن]] گفتهاند؛ اما اکثر قریب به [[اتفاق]] اهلسنت با رد این دیدگاه و نقد مستندات آن بر [[مصونیت]] [[قرآن]] از هر گونه تحریف تأکید میکنند.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | |||
===[[تفسیر قرآن]]=== | |||
تفسیر قرآن و [[کوشش]] برای [[فهم]] درست آن به مثابه نخستین و معتبرترین منبع [[دینی]] [[مسلمانان]] از همان آغاز [[نزول]] تا به امروز مورد اهتمام [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[پیشوایان معصوم]]{{عم}} و مسلمانان بوده است. [[معارف]] و [[علوم قرآن]] کریم از جهت آسانی و [[دشواری]] فهم آنها از الفاظ و عبارتهای آن سطوح مختلفی دارند: مرتبهای از آن برای همه آشنایان با [[زبان عربی]] فهمپذیر است. {{متن قرآن|وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ}}<ref>«و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کردهایم، آیا پندپذیری هست؟» سوره قمر، آیه ۱۷.</ref> بخشی نیاز به [[تدبر]] و تلاش [[علمی]] مناسب دارد و تنها آشنایان با [[قواعد]] و [[فنون]] و صنایع ادبی زبان عربی و برخی [[علوم]] مورد نیاز میتوانند به آن دست یابند؛ اما فهم کامل معارف، علوم و [[احکام]] آن فقط برای پیامبر اکرم{{صل}}و [[امامان معصوم]]{{عم}} امکانپذیر است.<ref>الکافی، ج۱، ص۲۸۶.</ref> مجموع [[سخنان پیامبر اکرم]]{{صل}} و امامان معصوم{{عم}} که در بیان معنایآیات قرآن گفته شده و نیز کوششهای علمی مسلمانان برای تفسیر قرآن سبب پیدایش [[علم تفسیر]] با مکاتب و [[روشهای تفسیری]] گوناگون شده است. | |||
در این میان [[شیعیان]] بیشترین پیشینه را در اندیشههای [[تفسیری]] و [[علوم قرآنی]] دارند. [[امام علی]]{{ع}}،<ref>برای نمونه نک: بصائر الدرجات، ص۱۵۵؛ بحار الانوار، ج۸۹، ص۴۱ - ۴۲.</ref> [[امام حسن]]{{ع}}، [[امام حسین]]{{ع}}،<ref>نک: الدر المنثور، ج۶، ص۳۳۱؛ نور الثقلین، ج۵، ص۵۴۳؛ مکاتب تفسیری، ج۱، ص۱۳۹ - ۱۴۰.</ref> [[حضرت]] [[زهرا]]{{س}} <ref>کشف الاسرار، ج۵، ص۳۳۱.</ref> و [[شاگردان]] و [[یاران امام علی]]{{ع}} مانند [[سلمان]]، [[ابوذر]]، [[مقداد]]،<ref>الکافی، ج۱، ص۱۱۴؛ الخصال، ص۲۵۵.</ref> [[ابنعباس]]،<ref>التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج۱، ص۸۹ - ۹۰؛ سعد السعود، ص۲۷۸؛ بحار الانوار، ج۹۲، ص۱۰۵.</ref> [[ابنمسعود]] <ref>جامع البیان، ج۱، ص۲۸؛ ج۱۷، ص۳۸، ۱۰۵، ۱۱۹؛ سعد السعود، ص۲۸۵؛ تفسیر فرات الکوفی، ص۲۰۶، ۴۶۱، ۴۹۶.</ref> و [[جابر بن عبداللّه انصاری]]<ref>تفسیر ابن ابیحاتم، ج۲، ص۵۶؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۱۴۷؛ قرآن در اسلام، ص۵۱.</ref> از جمله نخستین [[مفسران]] [[قرآن]] و [[پیشگامان]] [[تفسیر]] و علوم قرآنی پس از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بودند. | |||
شیعیان با استناد به [[آیات قرآن]] و [[روایات]] متواتری چون [[حدیث]] [[ثَقَلین]] بر این باورند که ۱۲ پیشوای معصومِ [[اهلبیت]]{{عم}} پس از پیامبر اکرم{{صل}}، [[جانشینان]] [[الهی]] وی و عهدهدار [[تعلیم]] و [[تفسیر قرآن]] کریماند.<ref>الکافی، ج۱، ص۲۸۶؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۰۰؛ تاریخ تفسیر قرآن، بابایی، ج۱، ص۴۹.</ref> آنان [[برگزیده خدا]]، برخوردار از [[علم الهی]]، [[آگاه]] به همه معانی [[ظاهر و باطن قرآن]] و مصون از هرگونه [[خطا]] در [[فهم]] و [[تبیین]] آن هستند.<ref>مکاتب تفسیری، بابایی، ج۱، ص۴۸ - ۷۸؛ شیعهشناسی، ش۲۹، ص۱۱۸ - ۱۳۶، «شیعه ومنزلت ویژه اهل بیت پیامبر{{عم}}در تفسیر قرآن».</ref> برهمین اساس باید پس از [[رسول خدا]]{{صل}}برای فهم کامل و درست و شناختِ جزئیات [[معارف]] و احکامی که در قرآن سربسته بیان شدهاند، به آنها مراجعه کرد و در [[شناخت]] [[عام و خاص]]، [[مطلق و مقید]] و قرینههای بازدارنده از [[ظهور]] [[آیات]] و نیز [[آگاهی]] از [[تأویل]] و معانی [[باطنی]] و فراعُرفی آیات و [[مکتب]] و روش تفسیری درست به روایاتِ معتبرِ رسیده از آنان استناد جست.<ref>مکاتب تفسیری، ج۲، ص۲۷۱ - ۲۷۲.</ref> البته شماری از [[مفسران]]، این دست [[روایات]] را تنها در [[تفسیر آیات]] [[احکام]] <ref>برای آگاهی از نمونه این افراد، نک: التبیان، ج۷، ص۷۶؛ المیزان، ج۱، ص۲۹۳؛ ج۲، ص۳۷۸؛ ج۶، ص۵۷؛ ج۹، ص۲۱۱.</ref> و شماری دیگر در [[تفسیر]] همه [[آیات]] قابل استناد میدانند.<ref>البیان، ص۳۹۸؛ مدخل التفسیر، فاضل لنکرانی، ص۱۷۳ - ۱۷۶.</ref> این گونه روایات و [[مرجعیت]] و [[مقام علمی]] [[امامان]] [[اهلبیت]]{{عم}} مورد [[بیاعتنایی]] [[مفسران اهل سنت]] قرار گرفته است. | |||
هر چند از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[پیشوایان]] معصومِ [[شیعه]] نظریه جامع و صریحی درباره [[مکتب]] و روش [[تفسیری]] صحیح و مورد [[تأیید]] آنان گزارش نشده است، از رهنمودهای کلی آنها میتوان به برخی ویژگیها در این باره پی برد. برخی از ویژگیهای [[مکتب تفسیری]] اهلبیت{{عم}} عبارتاند از: تدّبر در [[آیات محکم]] و [[استمداد]] از [[معصومان]] در تفسیر آیات [[متشابه]]، تفسیر ظاهر آیات با روش عقلایی و عرفی، [[نهی]] و [[نکوهش]] از تفسیر بدون [[علم]] و [[اطمینان]]، [[پرهیز]] از [[تفسیر به رأی]]، اختصاص ندادن آیات به برخی مصادیق حتی [[شأن نزول]] و تفسیر برخی خطابهای [[قرآن]] براساس [[مَثَل]] معروف "به در میگوید تا دیوار بشنود"،<ref>بررسی مکاتب و روشهای تفسیری، ج۱، ص۳۴ - ۴۴.</ref> چنان که با مطالعه و دقت در [[روایات نبوی]] و اهلبیت{{عم}}میتوان ویژگیهای روش تفسیری شیعه و مورد تأیید اهلبیت{{عم}} را برشمرد. | |||
در این روش تفسیری، بر این موارد تأکید شده است: مفاهیم عرفی کلمات، ویژگیهای ادبی [[کلام]]، [[سیاق آیات]]، فضای صدور کلام، آیات دیگر قرآن، ویژگیهای گوینده، آموزههای [[عقلی]] [[بدیهی]] و قطعی، ویژگیهای مخاطب، بیان [[پیشوایان معصوم]]{{عم}}، برخی اجماعهای [[امت]] و بیان معنای [[باطنی]] برخی آیات.<ref>بررسی مکاتب و روشهای تفسیری، ج۱، ص۴۴ - ۶۲.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | |||
===[[باطن قرآن]]=== | |||
باطن قرآن به معانی و مصادیق [[پنهان]] آیات در دو مرتبه عرفی و فراعرفی گفته میشود. معانی پنهان مانند معنای آیات متشابه، معنای [[حروف مقطعه]] و اشاره [[سوره نصر]] به [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}} و مصادیق مانند مصداق بودن [[بنیامیه]] برای {{متن قرآن|فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>« لعنت خداوند بر کافران باد» سوره بقره، آیه ۸۹.</ref><ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۵۰.</ref> معانی و مصادیق عرفی برای عموم فهمپذیر و فرا عرفی ویژه [[راسخان در علم]] است.<ref>بررسی مکاتب و روشهای تفسیری، ج۱، ص۱۸۴.</ref> | |||
[[شیعیان]] با استناد به [[روایات]] فراوان بر این باورند که همه [[آیات قرآن]] افزون بر معنای ظاهری، معنای [[باطنی]] هم دارند <ref>الجامع الصغیر، سیوطی، ج۱، ص۵۳۹؛ المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۱۰۶؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۱۹۷.</ref> و [[پیامبر اکرم]]{{صل}}و [[امامان معصوم]]{{عم}}به همه این معانی آگاهاند.<ref>بحار الانوار، ج۹۲، ص۹۷.</ref> بخشی از روایات یاد شده از معنای باطنی داشتن [[آیات]] خبر داده و بخشی دیگر معنای باطنی بعضی از آیات را بیان کردهاند. برپایه این روایات، همه آیات قرآن معنای باطنی دارند که با معنای ظاهری آنها تفاوت دارند. این معانی برای همگان قابل [[تحمل]] و [[پذیرش]] نیستند <ref>من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۳۶۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۴۲.</ref> و برخی از آنها فقط در [[فهم]] راسخان در علم ([[پیشوایان معصوم]]) میگنجند و برای دیگران فهمپذیر نیستند.<ref>بحار الانوار، ج۲۳، ص۱۹۷؛ ج۹۲، ص۹۷.</ref> | |||
[[باطن قرآن]] و معانی و مصادیق [[پنهان]] آیات دارای دو مرتبه عرفی و فراعرفی است و معیار [[درستی]] آن، دو چیز است: نخست اینکه در چارچوب یکی از دلالتهای عرفی [[کلام]] بگنجند یا [[روایت]] معتبری از [[پیامبر]]{{صل}} یا [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} آن معنای باطنی را برای [[آیه]] گفته باشد. دوم اینکه معنای باطنی با ضروری [[دین]]، [[دلیل عقلی]] قطعی یا صریح و ظاهر آیه یا روایت معتبری [[تعارض]] نداشته باشد.<ref> بررسی مکاتب و روشهای تفسیری، ج۱، ص۱۸۴ - ۱۸۸.</ref> به گفته برخی [[مخالفان]]، [[شیعه]] برای هماهنگ کردن [[قرآن]] با [[عقاید]] خویش به [[باطنگرایی]] در [[تفسیر قرآن]] و [[تأویل]] روی آورده و با منحصر دانستن [[آگاهی]] از آن به [[امامان]] خویش به تعطیل شدن [[عقل]] دیگران در فهم و تفسیر قرآن [[رأی]] داده است؛ همچنین همه یا بیشتر آیات قرآن را درباره امامان، [[دوستان]] و [[دشمنان]] آنها وارد دانستهاند،<ref>التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۲۷.</ref> در حالی که [[اعتقاد]] به وجود معنای باطنی برای قرآن، در [[روایات شیعه]] و [[سنی]] ریشه دارد.<ref>حلیة الاولیاء، ج۱، ص۶۵؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۰؛ ینابیع الموده، ج۱، ص۷۲.</ref> | |||
[[مفسران اهلسنت]] نیز آن را پذیرفته <ref>احیاء علوم الدین، ج۱، ص۲۸۹؛ روح المعانی، ج۱، ص۷.</ref> و جمعی از آنان مانند [[میبدی]] در [[کشف]] الاسرار، [[نیشابوری]] در غرائب القرآن و [[آلوسی]] در [[روح المعانی]] به معانی [[باطنی]] هم اشاره کردهاند.<ref>برای آگاهی بیشتر نک: معرفت، ش۲۶، ص۱۶۷، «باطن قرآن کریم».</ref> البته [[باطنگرایی]] محض هرگز مورد [[تأیید]] [[شیعه دوازده امامی]] نیست. براساس این [[گرایش]] که به [[شیعیان]] [[اسماعیلیه]] نسبت داده شده است، معنای ظاهری [[قرآن]] مراد [[خداوند]] نیست و تنها باید معنای باطنی آن را به دست آورد..<ref> شرح المواقف، ج۸، ص۳۸۸؛ فرق الشیعه، ص۷۵.</ref> این نسبت با توجه به نبود منابع [[تفسیری]] کامل از آنان و نیز تأکید بر اعتبار همزمان [[ظاهر و باطن قرآن]] در برخی نوشتههای آنها چندان اثباتپذیر نیست؛<ref> التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۲۳۹؛ وجه دین، ص۶۱ - ۶۷، ۲۸۰ - ۲۸۱.</ref> | |||
همچنین شیعیان [[تفسیر آیات]] برپایه [[قواعد]] ادبی و اصول عقلایی محاوره را برای غیر [[معصوم]] نیز جایز میدانند. وجود تفسیرهای [[اجتهادی]] فراوان در میان [[شیعه]] که بدون بهره گرفتن از [[روایات]] نیز به [[تبیین]] معنای قرآن پرداختهاند مؤید این معناست. ناظر بودن بیشتر [[آیات قرآن]] به [[امامان اهل بیت]] و [[دوستان]] و [[دشمنان]] آنها نیز که برگرفته از روایات است، بعید به نظر نمیرسد، زیرا بیشتر آیات قرآن در [[ستایش]] [[مؤمنان]] و [[پرهیزگاران]] و [[نکوهش]] [[کافران]]، [[منافقان]]، [[ستمگران]]، [[فاسقان]] و فاجراناند و مصداق کامل و آشکار گروه نخست، [[امامان معصوم]]{{عم}}و [[پیروان راستین]] آنها و از مصادیق آشکار دسته دوم دشمنان آنها هستند.<ref> بررسی مکاتب و روشهای تفسیری، ج۱، ص۱۹۰.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | |||
===[[ناسخ و منسوخ]]=== | |||
شیعیان درباره چند و چون [[آیات]] ناسخ و منسوخ نیز دیدگاهی متفاوت دارند. [[اهلسنت]] گاهی شمار آیات [[نسخ]] شده را تا ۳۰۰ [[آیه]] نیز گفته و نسخ را دارای سه گونه نسخ لفظ و [[حکم]]، نسخ لفظ بدون حکم و [[نسخ]] [[حکم]] بدون لفظ دانستهاند.<ref> نک: تلخیص التمهید، ج۱، ص۳۸۲ - ۳۹۱.</ref> برخی از [[علمای شیعه]] سه گونه یاد شده برای نسخ را درباره [[قرآن]] پذیرفتهاند؛<ref> تفسیر الصراط المستقیم، ج۲، ص۹۰ - ۹۱.</ref> اما بیشتر آنان به ویژه معاصران، ضمن [[پذیرش]] امکان [[عقلی]] و [[شرعی]] اصل نسخ و وجود آن در قرآن، درباره چگونگی [[تشریع]] و [[سازگاری]] آن با [[جاودانگی]] آموزههای قرآن [[استدلال]] کرده؛ اما حجم مورد نظر [[اهلسنت]] درباره [[آیات]] نسخ شده و همه گونههای آن را نپذیرفتهاند. به [[اعتقاد]] این گروه، فقط نسخِ حکم بدون نسخ [[تلاوت]] در قرآن وجود دارد و گونه اول و دوم سر از [[تحریف]] در میآورد. افزون بر آن، مستندات دو گونه اخیر، خبرهای واحدند و موضوع مهمی مانند نسخ در قرآن با [[خبر واحد]] [[ثابت]] نمیشود.<ref>آلاء الرحمن، ج۱، ص۱۱۵؛ التفسیر الکاشف، ج۱، ص۱۷۱؛ المیزان، ج۱، ص۶۷، ۲۵۴ - ۲۴۹.</ref> برخی مانند [[آیت اللّه]] [[خویی]] حتی نسخ حکم بدون نسخ تلاوت را نیز نپذیرفتهاند.<ref> البیان، ص۱۲۳.</ref> این گروه از [[دانشمندان]]، [[ادله]] مورد استناد برای نسخ بسیاری از آیات را نقد کردهاند.<ref>البیان، ص۱۹۲ - ۱۹۳؛ علوم القرآن، حکیم، ص۲۰۷ - ۲۲۷.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== |