بنی ضمرة بن کنانه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بزرگی' به 'بزرگی'
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'بزرگی' به 'بزرگی')
خط ۱۳: خط ۱۳:
بنی‌‌ضمره به صورت مجموعه‌‌های پراکنده در منطقه گسترده‌‌ای حد فاصل بندر یَنْبُع در جهت [[غرب]] [[مدینه]] و جُحْفه در جهت جنوب واقع در میانه [[راه]] یثرب به [[مکه]] مستقر بودند. سرزمینهایی چون مَرُّود،<ref>معجم البلدان، ج ۵، ص ۱۱۲.</ref> بَزْواء،<ref>معجم مااستعجم، ج ۲، ص ۲۲۸؛ معجم البلدان، ج ۱، ص ۴۱۱.</ref> هَدَّه،<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۹.</ref> اُثَیْل،<ref>معجم البلدان، ج ۱، ص ۹۳ ـ ۹۴.</ref> ودّان،<ref>معجم البلدان، ج ۵، ص ۳۶۵.</ref> مِرْجَم،<ref>معجم البلدان، ج ۵، ص ۱۰۲.</ref> یَنْبُع،<ref>معجم مااستعجم، ج ۴، ص ۲۲۸.</ref> اَبْواء <ref>المفصل، ج ۷، ص ۳۵۱.</ref> و [[بدر]] <ref>معجم البلدان، ج ۱، ص ۲۱۳؛ المفصل، ج ۷، ص ۳۵۵. </ref> و کوههای نِصع در [[حجاز]] و ثافل اکبر و اصغر از کوههای [[تهامه]]<ref>معجم مااستعجم، ج ۱، ص ۱۲۷؛ معجم‌‌البلدان، ج ۲، ص ۷۱؛ ج‌‌۵، ص ۲۸۸.</ref> (امروزه به نام جبل صبح و جبل بنی‌‌ایوب نامیده می‌‌شود)،<ref>معجم معالم الحجاز، ج ۸، ص ۱۱۳.</ref> آبراههای وادی جُمیش.<ref> المغازی، ج ۳، ص ۱۱۱۲.</ref> و وادی دوْم <ref>معجم ما استعجم، ج ۲، ص ۱۸۱.</ref> و آبهای شُبیکه، بَرود و کُلَیّه <ref>معجم ما استعجم، ج ۱، ص ۲۲۷؛ ج ۳، ص ۶۴.</ref> را به بنی‌‌ضمره نسبت داده‌‌اند. خرّار نیز آبی برای بنی‌‌زُهیر و بنی‌‌بدر از تیره‌‌های فرعی بنوضمره <ref> معجم مااستعجم، ج ۲، ص ۱۲۱.</ref> و بُغَیبغه، غَیقَه و اَذناب‌‌الصفراء از آبهای مشترک بنوغفار و بنوضمره شمرده شده‌‌اند.<ref> الروض المعطار، ص ۱۱۳.</ref> بنوضمره برای ییلاق به رُکبه و برای قشلاق به ذات نُکیف در تهامه ‌‌می‌‌رفتند.<ref>معجم قبائل الحجاز، ۲۷۵.</ref>
بنی‌‌ضمره به صورت مجموعه‌‌های پراکنده در منطقه گسترده‌‌ای حد فاصل بندر یَنْبُع در جهت [[غرب]] [[مدینه]] و جُحْفه در جهت جنوب واقع در میانه [[راه]] یثرب به [[مکه]] مستقر بودند. سرزمینهایی چون مَرُّود،<ref>معجم البلدان، ج ۵، ص ۱۱۲.</ref> بَزْواء،<ref>معجم مااستعجم، ج ۲، ص ۲۲۸؛ معجم البلدان، ج ۱، ص ۴۱۱.</ref> هَدَّه،<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۹.</ref> اُثَیْل،<ref>معجم البلدان، ج ۱، ص ۹۳ ـ ۹۴.</ref> ودّان،<ref>معجم البلدان، ج ۵، ص ۳۶۵.</ref> مِرْجَم،<ref>معجم البلدان، ج ۵، ص ۱۰۲.</ref> یَنْبُع،<ref>معجم مااستعجم، ج ۴، ص ۲۲۸.</ref> اَبْواء <ref>المفصل، ج ۷، ص ۳۵۱.</ref> و [[بدر]] <ref>معجم البلدان، ج ۱، ص ۲۱۳؛ المفصل، ج ۷، ص ۳۵۵. </ref> و کوههای نِصع در [[حجاز]] و ثافل اکبر و اصغر از کوههای [[تهامه]]<ref>معجم مااستعجم، ج ۱، ص ۱۲۷؛ معجم‌‌البلدان، ج ۲، ص ۷۱؛ ج‌‌۵، ص ۲۸۸.</ref> (امروزه به نام جبل صبح و جبل بنی‌‌ایوب نامیده می‌‌شود)،<ref>معجم معالم الحجاز، ج ۸، ص ۱۱۳.</ref> آبراههای وادی جُمیش.<ref> المغازی، ج ۳، ص ۱۱۱۲.</ref> و وادی دوْم <ref>معجم ما استعجم، ج ۲، ص ۱۸۱.</ref> و آبهای شُبیکه، بَرود و کُلَیّه <ref>معجم ما استعجم، ج ۱، ص ۲۲۷؛ ج ۳، ص ۶۴.</ref> را به بنی‌‌ضمره نسبت داده‌‌اند. خرّار نیز آبی برای بنی‌‌زُهیر و بنی‌‌بدر از تیره‌‌های فرعی بنوضمره <ref> معجم مااستعجم، ج ۲، ص ۱۲۱.</ref> و بُغَیبغه، غَیقَه و اَذناب‌‌الصفراء از آبهای مشترک بنوغفار و بنوضمره شمرده شده‌‌اند.<ref> الروض المعطار، ص ۱۱۳.</ref> بنوضمره برای ییلاق به رُکبه و برای قشلاق به ذات نُکیف در تهامه ‌‌می‌‌رفتند.<ref>معجم قبائل الحجاز، ۲۷۵.</ref>


[[محل]] سکونت ایشان در مسیر تجاری [[مکه]] به [[شام]] بود و همین مسئله [[فرصت]] بهره‌‌مندی و شرکت در [[تجارت]] را برایشان مهیا می‌‌ساخت. یاقوت <ref>معجم البلدان، ج ۱، ص ۷۱.</ref> [[بنوضمره]] را [[اصحاب]] جلال و رغبت و [[یسار]] ([[بزرگی]]، [[اراده]] و [[ثروت]]) دانسته که گویای [[موقعیت]] مناسب [[اقتصادی]] ایشان است. برخی نیز ایشان را اصحاب [[بیوت]] (پرجمعیت)، [[گله]] دار و متمکّن دانسته‌‌اند.<ref>الاعلام، ج ۳، ص ۲۱۶.</ref> این [[قبیله]] در دوران [[جاهلی]] در چندین [[جنگ]] شرکت داشت که از جمله آنها جنگ فِجار است که ‌‌حدود ۲۶ سال [[پیش از بعثت]] [[رسول خدا]] رخ داد ‌‌که ‌‌قریش به [[حمایت]] آنان برخاست و با قیس‌‌ عیلان جنگید.<ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۱، ص ۱۹۶؛ انساب الاشراف، ج ۱،ص ۱۱۱.</ref> [[معبد بن صخر]]، [[برادر]] [[رئیس]] بنوضمره [[پرچمدار]] ضمریان در جنگ عُکاظ از جنگ‌های فرعی [[فجار]] بود.<ref> الاکمال، ج ۳، ص ۱۳۶.</ref>جنگ دیگر ایشان با [[بنو‌‌ محارب ‌‌بن فهر]]، بر سر آب دادن به شتران درگرفت،<ref> المنمق، ص ۱۲۳.</ref> چنان‌‌که در جنگ شَهْوَره از جنگ‌های بنو‌‌کنانه، ضمریان با [[قریش]] و دو تیره دیگر [[کنانی]] به نامهای بنی‌‌دیل و بنی‌‌لیث درگیر شدند.<ref>المنمق، ص ۱۳۲.</ref> بنوضمره با برخی [[قبایل]] دیگر کنانی چون اشجعیان، همپیمان بودند<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص ۱۴۶.</ref>.<ref>[[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد، منصور]]، [[بنی ضمرة بن کنانه (مقاله)|مقاله « بنی ضمرة بن کنانه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
[[محل]] سکونت ایشان در مسیر تجاری [[مکه]] به [[شام]] بود و همین مسئله [[فرصت]] بهره‌‌مندی و شرکت در [[تجارت]] را برایشان مهیا می‌‌ساخت. یاقوت <ref>معجم البلدان، ج ۱، ص ۷۱.</ref> [[بنوضمره]] را [[اصحاب]] جلال و رغبت و [[یسار]] (بزرگی، [[اراده]] و [[ثروت]]) دانسته که گویای [[موقعیت]] مناسب [[اقتصادی]] ایشان است. برخی نیز ایشان را اصحاب [[بیوت]] (پرجمعیت)، [[گله]] دار و متمکّن دانسته‌‌اند.<ref>الاعلام، ج ۳، ص ۲۱۶.</ref> این [[قبیله]] در دوران [[جاهلی]] در چندین [[جنگ]] شرکت داشت که از جمله آنها جنگ فِجار است که ‌‌حدود ۲۶ سال [[پیش از بعثت]] [[رسول خدا]] رخ داد ‌‌که ‌‌قریش به [[حمایت]] آنان برخاست و با قیس‌‌ عیلان جنگید.<ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۱، ص ۱۹۶؛ انساب الاشراف، ج ۱،ص ۱۱۱.</ref> [[معبد بن صخر]]، [[برادر]] [[رئیس]] بنوضمره [[پرچمدار]] ضمریان در جنگ عُکاظ از جنگ‌های فرعی [[فجار]] بود.<ref> الاکمال، ج ۳، ص ۱۳۶.</ref>جنگ دیگر ایشان با [[بنو‌‌ محارب ‌‌بن فهر]]، بر سر آب دادن به شتران درگرفت،<ref> المنمق، ص ۱۲۳.</ref> چنان‌‌که در جنگ شَهْوَره از جنگ‌های بنو‌‌کنانه، ضمریان با [[قریش]] و دو تیره دیگر [[کنانی]] به نامهای بنی‌‌دیل و بنی‌‌لیث درگیر شدند.<ref>المنمق، ص ۱۳۲.</ref> بنوضمره با برخی [[قبایل]] دیگر کنانی چون اشجعیان، همپیمان بودند<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص ۱۴۶.</ref>.<ref>[[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد، منصور]]، [[بنی ضمرة بن کنانه (مقاله)|مقاله « بنی ضمرة بن کنانه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


==برجستگان و شخصیتهای [[بنی ضمره]]==
==برجستگان و شخصیتهای [[بنی ضمره]]==
خط ۳۳: خط ۳۳:
۵ ماه پس از [[غزوه ابواء]]، [[رسول خدا]]{{صل}} در [[سال دوم هجری]] مجددا برای [[تصرف]] [[کاروان تجاری قریش]] رهسپار ذی‌‌العُشیره شد که سرانجام با برخی ضمریان حاضر در این مکان پیمان دیگری بست. [[ابن‌‌اسحاق]] و [[ابن‌‌سعد]] در گزارشهای مربوط به این [[غزوه]]، از پیمان دیگری افزون بر پیمان پیشین یاد می‌‌کنند <ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۳۳؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۷.</ref> که با بنومُدلج و همپیمانان ضَمری ایشان بسته شد. به احتمال، شماری از طوایف فرعی بنوضمره که پیش از این به پیمان [[ابواء]] نپیوسته بودند در [[فرصت]] پیش آمده، توانسته‌‌اند همراه بنومُدلِج خود را همپیمان رسول خدا{{صل}} سازند. [[یعقوبی]] برخلاف دیگران، بدون یاد از پیمان رسول خدا{{صل}} با ضمریان در غزوه ابواء، گزارش پیمان [[پیامبر]] با بنی‌‌ضمره را در [[غزوه ذات العشیره]] آورده است.<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۶۶.</ref> رسول خدا{{صل}} بر اساس [[روابط]] خود با [[بنی ضمره]]، چارپایانی را که در [[حمله]] [[سعدبن ابی وقاص]] به کاروان [[قریش]] در [[سریّه]] خرّار (پس از ابواء).<ref> السیرة النبویه، ج ۲، ص ۲۵۱.</ref> از ایشان به [[غنیمت]] گرفت به آنان بازگرداند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۶۹.</ref>
۵ ماه پس از [[غزوه ابواء]]، [[رسول خدا]]{{صل}} در [[سال دوم هجری]] مجددا برای [[تصرف]] [[کاروان تجاری قریش]] رهسپار ذی‌‌العُشیره شد که سرانجام با برخی ضمریان حاضر در این مکان پیمان دیگری بست. [[ابن‌‌اسحاق]] و [[ابن‌‌سعد]] در گزارشهای مربوط به این [[غزوه]]، از پیمان دیگری افزون بر پیمان پیشین یاد می‌‌کنند <ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۳۳؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۷.</ref> که با بنومُدلج و همپیمانان ضَمری ایشان بسته شد. به احتمال، شماری از طوایف فرعی بنوضمره که پیش از این به پیمان [[ابواء]] نپیوسته بودند در [[فرصت]] پیش آمده، توانسته‌‌اند همراه بنومُدلِج خود را همپیمان رسول خدا{{صل}} سازند. [[یعقوبی]] برخلاف دیگران، بدون یاد از پیمان رسول خدا{{صل}} با ضمریان در غزوه ابواء، گزارش پیمان [[پیامبر]] با بنی‌‌ضمره را در [[غزوه ذات العشیره]] آورده است.<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۶۶.</ref> رسول خدا{{صل}} بر اساس [[روابط]] خود با [[بنی ضمره]]، چارپایانی را که در [[حمله]] [[سعدبن ابی وقاص]] به کاروان [[قریش]] در [[سریّه]] خرّار (پس از ابواء).<ref> السیرة النبویه، ج ۲، ص ۲۵۱.</ref> از ایشان به [[غنیمت]] گرفت به آنان بازگرداند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۶۹.</ref>


به نظر می‌‌رسد پای‌‌بندی بنی‌‌ضمره به پیمانهایی که با [[مسلمانان]] بستند از ضمانت چندانی برخوردار نبوده است و مسلمانان گاه نگران [[دشمنی]] آنها بودند، چنان‌‌که در [[شأن نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن| وَدُّواْ لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُواْ فَتَكُونُونَ سَوَاء فَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ أَوْلِيَاء حَتَّىَ يُهَاجِرُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلاَ نَصِيرًا إِلاَّ الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَىَ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ أَوْ جَاؤُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَن يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُواْ قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلاً}}<ref>«آنها دوست می‌دارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر می‌شدید تا با ایشان یگانه می‌بودید پس هیچ‌یک از آنان را دوست مگیرید تا در راه خداوند هجرت کنند و اگر رویگردان شدند هر کجا آنان را یافتید بگیرید و بکشید و از ایشان یار و یاوری مگیرید مگر آنان را که با گروهی وابستگی دارند که میان شما و ایشان پیمانی است یا آنکه با دلتنگی از نبرد با شما و یا نبرد با قوم خویش، نزد شما آمده‌اند- و اگر خداوند می‌خواست آنان را بر شما چیرگی می‌داد و با شما به نبرد می‌پرداختند- باری، اگر اینان از شما کناره‌جویی کردند و با شما نبرد نکردند و از در سازش درآمدند، خداوند برای شما (در تجاوز) بر آنان راهی ننهاده است» سوره نساء، آیه ۸۹-۹۰.</ref> [[مفسران]] بدان اشاره کرده‌‌اند<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۵۳.</ref> [[رسول خدا]]{{صل}} به پیمانی که با ضمریان داشت [[وفادار]] ماند؛ اما با توجه به گزارشها و شواهد می‌‌توان در [[وفاداری]] [[بنوضمره]] به این [[پیمان]] پس از ناکامی [[مسلمانان]] در [[جنگ احد]] و حوادث دیگری مانند بئر معونه و [[رجیع]]، [[تردید]] کرد. دو گزارش مؤید [[تزلزل]] ضمریان و نادیده گرفتن پیمان از سوی آنان است: اولین گزارش مربوط به فرستادن نُمیلة بن [[حارث]] از سوی رسول خدا{{صل}} به سوی بنوضمره است که معلوم شد نه می‌‌جنگند و نه صلح می‌‌کنند. [[پیامبر]] نیز آنان را به حال خود واگذاشت و به [[یاران]] خود نیروی بسیار و [[بزرگی]] ایشان را متذکر شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۷۳.</ref>
به نظر می‌‌رسد پای‌‌بندی بنی‌‌ضمره به پیمانهایی که با [[مسلمانان]] بستند از ضمانت چندانی برخوردار نبوده است و مسلمانان گاه نگران [[دشمنی]] آنها بودند، چنان‌‌که در [[شأن نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن| وَدُّواْ لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُواْ فَتَكُونُونَ سَوَاء فَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ أَوْلِيَاء حَتَّىَ يُهَاجِرُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلاَ نَصِيرًا إِلاَّ الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَىَ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ أَوْ جَاؤُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَن يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُواْ قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلاً}}<ref>«آنها دوست می‌دارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر می‌شدید تا با ایشان یگانه می‌بودید پس هیچ‌یک از آنان را دوست مگیرید تا در راه خداوند هجرت کنند و اگر رویگردان شدند هر کجا آنان را یافتید بگیرید و بکشید و از ایشان یار و یاوری مگیرید مگر آنان را که با گروهی وابستگی دارند که میان شما و ایشان پیمانی است یا آنکه با دلتنگی از نبرد با شما و یا نبرد با قوم خویش، نزد شما آمده‌اند- و اگر خداوند می‌خواست آنان را بر شما چیرگی می‌داد و با شما به نبرد می‌پرداختند- باری، اگر اینان از شما کناره‌جویی کردند و با شما نبرد نکردند و از در سازش درآمدند، خداوند برای شما (در تجاوز) بر آنان راهی ننهاده است» سوره نساء، آیه ۸۹-۹۰.</ref> [[مفسران]] بدان اشاره کرده‌‌اند<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۵۳.</ref> [[رسول خدا]]{{صل}} به پیمانی که با ضمریان داشت [[وفادار]] ماند؛ اما با توجه به گزارشها و شواهد می‌‌توان در [[وفاداری]] [[بنوضمره]] به این [[پیمان]] پس از ناکامی [[مسلمانان]] در [[جنگ احد]] و حوادث دیگری مانند بئر معونه و [[رجیع]]، [[تردید]] کرد. دو گزارش مؤید [[تزلزل]] ضمریان و نادیده گرفتن پیمان از سوی آنان است: اولین گزارش مربوط به فرستادن نُمیلة بن [[حارث]] از سوی رسول خدا{{صل}} به سوی بنوضمره است که معلوم شد نه می‌‌جنگند و نه صلح می‌‌کنند. [[پیامبر]] نیز آنان را به حال خود واگذاشت و به [[یاران]] خود نیروی بسیار و بزرگی ایشان را متذکر شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۷۳.</ref>


دومین گزارش مربوط به [[سریّه]] [[اسامة بن زید]] به سوی بنوضمره است.<ref> اسد الغابه، ج ۵، ص ۱۳۵؛ الاصابه، ج ۶، ص ۵۹؛ فتح‌‌الباری، ج‌‌۱۲، ص ۱۷۱.</ref> [[اسامه]] فردی از [[بنوضمره]] را که بدو [[سلام]] کرد کشت، زیرا به [[گمان]] وی، سلام او [[فریب]] و برای فرار از [[مرگ]] بود. [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان، چون (برای جهاد) در راه خداوند به سفر می‌روید خوب بررسی کنید و به کسی که به شما ابراز اسلام می‌کند  نگویید: تو مؤمن نیستی، که بخواهید کالای ناپایدار  این جهان را بجویید زیرا غنیمت‌های بسیار نزد خداوند است؛ خود نیز در گذشته چنین بودید و خداوند» سوره نساء، آیه ۹۴.</ref> عمل وی را [[نکوهش]] کرد.<ref> جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۰۴.</ref> بی‌‌ثباتی ضمریان و [[انتظار]] [[غلبه]] یکی از [[مکه]] و [[مدینه]] بر دیگری را در رخدادهای بعدی نیز می‌‌توان [[مشاهده]] کرد. در سال چهارم بر اساس وعده‌‌ای که [[رسول خدا]]{{صل}} پس از [[غزوه احد]] با [[قریش]] داشت برای [[نبرد]] در منطقه [[بدر]] حاضر شد. [[مَخْشیّ بن عمرو]] بزرگ [[قبیله]] بنوضمره، [[خدمت]] رسول خدا{{صل}} آمد. [[پیامبر]] به مخشی پیشنهاد کرد که اگر [[تمایل]] به [[پیمان]] پیشین ندارد آن را [[لغو]] کرده، به [[جنگ]] پردازند که مخشی بن عمرو نپذیرفت و [[پایبندی]] خود را به پیمان اعلام کرد.<ref>السیرة النبویه، ج ۳، ص ۲۱۰.</ref> برخورد مقتدرانه رسول خدا{{صل}} در [[سخن گفتن]] با ضمریان، سیاستی حساب شده از سوی پیامبر{{صل}} قلمداد شده است، زیرا [[هدف]] آن [[حضرت]] این بود که [[آمادگی]] کامل [[مسلمانان]] برای جنگ با قریش به گوش آنان برسد و رسول خدا{{صل}} می‌‌دانست که مخشی‌‌بن عمرو و عده‌‌ای دیگر که با قریش سر‌‌و‌‌سرّی دارند چنین کاری را خواهند کرد.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۸۸.</ref>
دومین گزارش مربوط به [[سریّه]] [[اسامة بن زید]] به سوی بنوضمره است.<ref> اسد الغابه، ج ۵، ص ۱۳۵؛ الاصابه، ج ۶، ص ۵۹؛ فتح‌‌الباری، ج‌‌۱۲، ص ۱۷۱.</ref> [[اسامه]] فردی از [[بنوضمره]] را که بدو [[سلام]] کرد کشت، زیرا به [[گمان]] وی، سلام او [[فریب]] و برای فرار از [[مرگ]] بود. [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان، چون (برای جهاد) در راه خداوند به سفر می‌روید خوب بررسی کنید و به کسی که به شما ابراز اسلام می‌کند  نگویید: تو مؤمن نیستی، که بخواهید کالای ناپایدار  این جهان را بجویید زیرا غنیمت‌های بسیار نزد خداوند است؛ خود نیز در گذشته چنین بودید و خداوند» سوره نساء، آیه ۹۴.</ref> عمل وی را [[نکوهش]] کرد.<ref> جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۰۴.</ref> بی‌‌ثباتی ضمریان و [[انتظار]] [[غلبه]] یکی از [[مکه]] و [[مدینه]] بر دیگری را در رخدادهای بعدی نیز می‌‌توان [[مشاهده]] کرد. در سال چهارم بر اساس وعده‌‌ای که [[رسول خدا]]{{صل}} پس از [[غزوه احد]] با [[قریش]] داشت برای [[نبرد]] در منطقه [[بدر]] حاضر شد. [[مَخْشیّ بن عمرو]] بزرگ [[قبیله]] بنوضمره، [[خدمت]] رسول خدا{{صل}} آمد. [[پیامبر]] به مخشی پیشنهاد کرد که اگر [[تمایل]] به [[پیمان]] پیشین ندارد آن را [[لغو]] کرده، به [[جنگ]] پردازند که مخشی بن عمرو نپذیرفت و [[پایبندی]] خود را به پیمان اعلام کرد.<ref>السیرة النبویه، ج ۳، ص ۲۱۰.</ref> برخورد مقتدرانه رسول خدا{{صل}} در [[سخن گفتن]] با ضمریان، سیاستی حساب شده از سوی پیامبر{{صل}} قلمداد شده است، زیرا [[هدف]] آن [[حضرت]] این بود که [[آمادگی]] کامل [[مسلمانان]] برای جنگ با قریش به گوش آنان برسد و رسول خدا{{صل}} می‌‌دانست که مخشی‌‌بن عمرو و عده‌‌ای دیگر که با قریش سر‌‌و‌‌سرّی دارند چنین کاری را خواهند کرد.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۸۸.</ref>
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش