خزاعی بن عبدنهم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'پیامبر اعظم ج۵]]، ج۵' به 'پیامبر اعظم ج۵]]'
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'پیامبر اعظم ج۵]]، ج۵' به 'پیامبر اعظم ج۵]]')
خط ۸: خط ۸:


==مقدمه==
==مقدمه==
[[خزاعی]]، از قبیله [[ربیعه]] است. وی همان کسی است که بت‌های مزینه را [[شکست]] و سپس به [[پیامبر]]{{صل}} ملحق شد و [[اسلام]] آورد. پس از [[اسلام آوردن]] خزاعی، پیامبر{{صل}}، زنی از [[طایفه]] از د را به همسری او در آورد. او یکی از افرادی بود که پیامبر{{صل}} غنیمت‌های [[جنگی]] را به او می‌سپرد. او به همراه برادرش مغفل و فرزندش [[عبدالله]] در کنار پیامبر{{صل}} بودند. او در [[بصره]] [[وفات]] کرد<ref>انساب الأشراف، بلاذری، ج۱۱، ص۳۳۴.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[خزاعی بن عبدنهم (مقاله)|مقاله "خزاعی بن عبدنهم"]]، [[ دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ج۵، ص:۵۵.</ref>.
[[خزاعی]]، از قبیله [[ربیعه]] است. وی همان کسی است که بت‌های مزینه را [[شکست]] و سپس به [[پیامبر]]{{صل}} ملحق شد و [[اسلام]] آورد. پس از [[اسلام آوردن]] خزاعی، پیامبر{{صل}}، زنی از [[طایفه]] از د را به همسری او در آورد. او یکی از افرادی بود که پیامبر{{صل}} غنیمت‌های [[جنگی]] را به او می‌سپرد. او به همراه برادرش مغفل و فرزندش [[عبدالله]] در کنار پیامبر{{صل}} بودند. او در [[بصره]] [[وفات]] کرد<ref>انساب الأشراف، بلاذری، ج۱۱، ص۳۳۴.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[خزاعی بن عبدنهم (مقاله)|مقاله "خزاعی بن عبدنهم"]]، [[ دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ص:۵۵.</ref>.


==بت‌شکنی خزاعی==
==بت‌شکنی خزاعی==
خط ۱۹: خط ۱۹:
از [[قربانی]] برای او روی برگرداندم و [[آیین]] امروزه [[دین]] [[محمد]]{{صل}} است؛ دادار [[آسمان]]، آن خدای والای [[بخشنده]] است.<ref>{{عربی|ذهبت الی نهم لأذبح عنده عتیرة نسک، کالذی کنت أفعل  فقلت لنفسی حین راجعت عقلها أهذا اله ابکم لیس یعقل!  أبیت، فدینی الیوم دین محمد اله السماء الماجد المتفضل}}</ref>؛
از [[قربانی]] برای او روی برگرداندم و [[آیین]] امروزه [[دین]] [[محمد]]{{صل}} است؛ دادار [[آسمان]]، آن خدای والای [[بخشنده]] است.<ref>{{عربی|ذهبت الی نهم لأذبح عنده عتیرة نسک، کالذی کنت أفعل  فقلت لنفسی حین راجعت عقلها أهذا اله ابکم لیس یعقل!  أبیت، فدینی الیوم دین محمد اله السماء الماجد المتفضل}}</ref>؛


آنگاه به پیامبر{{صل}} پیوست و خود اسلام آورد، و اسلام [[قبیله]] خویش "مزینه" را نیز به گردن گرفت<ref>الاصنام، ابن الکلبی (ترجمه: جلالی نایینی)، ص۱۳۶.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[خزاعی بن عبدنهم (مقاله)|مقاله "خزاعی بن عبدنهم"]]، [[ دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ج۵، ص:۵۵-۵۶.</ref>.
آنگاه به پیامبر{{صل}} پیوست و خود اسلام آورد، و اسلام [[قبیله]] خویش "مزینه" را نیز به گردن گرفت<ref>الاصنام، ابن الکلبی (ترجمه: جلالی نایینی)، ص۱۳۶.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[خزاعی بن عبدنهم (مقاله)|مقاله "خزاعی بن عبدنهم"]]، [[ دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ص:۵۵-۵۶.</ref>.


==نقش خزاعی در واقعه [[فتح مکه]]==
==نقش خزاعی در واقعه [[فتح مکه]]==
خط ۲۶: خط ۲۶:
پیامبر{{صل}} پس از این واقعه، شبانه پیک‌هایی را به نزد سران [[قبایل]] مکه فرستاد و به آنها گفت که در [[محل]] معینی که به پیک گفته بود، آماده [[دیدار]] با [[پیامبر]]{{صل}} باشند. پیکی نیز به سوی [[خزاعی]]، فرزند عبدنهم، فرستاد که او را در منطقه [[روحاء]] و در [[بت]] [[خانه]] [[قبیله]] شان، مزینه، دیدار کند و پیکی به سوی [[عبد الله بن مالک]] فرستاد که در منطقه [[غفار]] به [[ملاقات]] پیامبر{{صل}} بیاید و پیکی به سوی [[قدامة]] بن [[ثمامه]] فرستاد که در [[بنی سلیم]] پیامبر{{صل}} را ببیند. پیامبر{{صل}} در [[سال هشتم هجری]] و [[روز جمعه]] در حالی که دو [[روز]] از [[ماه رمضان]] می‌گذشت، به سوی [[مکه]] حرکت کرد. پیامبر{{صل}} در محل‌هایی که مشخص کرده بود با سران [[قبایل]] از جمله [[خزاعی بن عبدنهم]] ملاقات کرد<ref>تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۵۸.</ref>.
پیامبر{{صل}} پس از این واقعه، شبانه پیک‌هایی را به نزد سران [[قبایل]] مکه فرستاد و به آنها گفت که در [[محل]] معینی که به پیک گفته بود، آماده [[دیدار]] با [[پیامبر]]{{صل}} باشند. پیکی نیز به سوی [[خزاعی]]، فرزند عبدنهم، فرستاد که او را در منطقه [[روحاء]] و در [[بت]] [[خانه]] [[قبیله]] شان، مزینه، دیدار کند و پیکی به سوی [[عبد الله بن مالک]] فرستاد که در منطقه [[غفار]] به [[ملاقات]] پیامبر{{صل}} بیاید و پیکی به سوی [[قدامة]] بن [[ثمامه]] فرستاد که در [[بنی سلیم]] پیامبر{{صل}} را ببیند. پیامبر{{صل}} در [[سال هشتم هجری]] و [[روز جمعه]] در حالی که دو [[روز]] از [[ماه رمضان]] می‌گذشت، به سوی [[مکه]] حرکت کرد. پیامبر{{صل}} در محل‌هایی که مشخص کرده بود با سران [[قبایل]] از جمله [[خزاعی بن عبدنهم]] ملاقات کرد<ref>تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۵۸.</ref>.


[[سپاهیان]] پیامبر{{صل}} در [[فتح مکه]] از قبایل مختلف بودند، از جمله: از [[سلیم]]، هزار مرد و به قولی هفتصد مرد بودند و از مزینه، [[طایفه]] خزاعی بن عبدنهم، هزار مرد و از غفار، چهارصد مرد و از [[اسلم]] چهارصد مرد و طوایفی از [[قریش]] و [[اسد]] و [[تمیم]] و جز ایشان و از سایر قبایل جماعاتی و گروه‌هایی از [[مهاجرین]] و [[انصار]] حضور داشتند<ref>تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (ترجمه: آیتی)، ج۱، ص۴۴۲.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[خزاعی بن عبدنهم (مقاله)|مقاله "خزاعی بن عبدنهم"]]، [[ دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ج۵، ص:۵۶-۵۷.</ref>.
[[سپاهیان]] پیامبر{{صل}} در [[فتح مکه]] از قبایل مختلف بودند، از جمله: از [[سلیم]]، هزار مرد و به قولی هفتصد مرد بودند و از مزینه، [[طایفه]] خزاعی بن عبدنهم، هزار مرد و از غفار، چهارصد مرد و از [[اسلم]] چهارصد مرد و طوایفی از [[قریش]] و [[اسد]] و [[تمیم]] و جز ایشان و از سایر قبایل جماعاتی و گروه‌هایی از [[مهاجرین]] و [[انصار]] حضور داشتند<ref>تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (ترجمه: آیتی)، ج۱، ص۴۴۲.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[خزاعی بن عبدنهم (مقاله)|مقاله "خزاعی بن عبدنهم"]]، [[ دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ص:۵۶-۵۷.</ref>.


==[[اسلام]] اولین قبیله بعد از فتح مکه==
==[[اسلام]] اولین قبیله بعد از فتح مکه==
خط ۴۳: خط ۴۳:
وقتی خزاعی این شعر را شنید، در میان [[قوم]] خود به پا خاست و گفت: "ای قوم من! پیامبر{{صل}} نسبت به شما [[لطف]] خاص دارد که به حسان دستور داده است تا برای شما شعری بسراید. در [[حقیقت]]، [[خدا]] شما را [[وصف]] کرده است؛ پس به پا خیزید و [[اسلام]] آورید و به حضورش بشتابید<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۲۳۷.</ref>.
وقتی خزاعی این شعر را شنید، در میان [[قوم]] خود به پا خاست و گفت: "ای قوم من! پیامبر{{صل}} نسبت به شما [[لطف]] خاص دارد که به حسان دستور داده است تا برای شما شعری بسراید. در [[حقیقت]]، [[خدا]] شما را [[وصف]] کرده است؛ پس به پا خیزید و [[اسلام]] آورید و به حضورش بشتابید<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۲۳۷.</ref>.


پس از این قضایا حدود چهارصد نفر از قبیله مزینه به [[سرپرستی]] خزاعی به نزد پیامبر{{صل}} آمدند و [[پیروی]] خود را از پیامبر{{صل}} اعلام کردند. آنها هنگام رفتن به پیامبر{{صل}} گفتند: ای [[رسول خدا]]! ما توشه [[راه]] نداریم. پیامبر{{صل}} به یکی از [[اصحاب]] دستور داد که مقداری خرما برایشان تهیه کند. آنگاه به [[محل زندگی]] خود بازگشتند<ref>سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۶، ص۴۱۱.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[خزاعی بن عبدنهم (مقاله)|مقاله "خزاعی بن عبدنهم"]]، [[ دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ج۵، ص:۵۷-۵۸.</ref>.
پس از این قضایا حدود چهارصد نفر از قبیله مزینه به [[سرپرستی]] خزاعی به نزد پیامبر{{صل}} آمدند و [[پیروی]] خود را از پیامبر{{صل}} اعلام کردند. آنها هنگام رفتن به پیامبر{{صل}} گفتند: ای [[رسول خدا]]! ما توشه [[راه]] نداریم. پیامبر{{صل}} به یکی از [[اصحاب]] دستور داد که مقداری خرما برایشان تهیه کند. آنگاه به [[محل زندگی]] خود بازگشتند<ref>سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۶، ص۴۱۱.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[خزاعی بن عبدنهم (مقاله)|مقاله "خزاعی بن عبدنهم"]]، [[ دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ص:۵۷-۵۸.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش