مدح: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ دسامبر ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - 'قوت' به 'قوت'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'قوت' به 'قوت')
خط ۱۷: خط ۱۷:
*استاد [[محمد رضا حکیمی]] در این باره می‌نویسد: «... شاعرانِ [[سلف]] ### [[313]]### که در دامان این [[تعالیم]]، [[تربیت یافته]] بودند، هرگز به سوی مدح گویی- به معنای متعارف- نمی‌گراییدند و آن را مذموم می‌دانستند و از نظر [[شرع]]، منهیّ. بعدها بیشترِ شاعرانِ مذهبی، به ویژه در زبان پارسی از اصالت کار دور ماندند و در [[مدایح]] [[دینی]] نیز غرضِ اصلی را رها کردند. باری، در [[شعر]] مذهبی نظر کلی بر نشر مبادی [[دین]] بود و احیای حقایق [[ایمان]] و زنده کردن [[دل‌ها]] و [[جان‌ها]] و جاری ساختن [[خون]] [[حماسه]] و [[تعهّد]] در رگ‌ها و پی‌ها. از این رو [[شاعران]] بزرگ [[شیعه]] همیشه برای حکومت‌های [[فاسد]]، خطری بزرگ محسوب می‌شدند؛ زیرا آنان در خلال مدح [[آل محمد]]{{صل}} حقایق [[دین]] و [[صفات لازم]] [[حاکم]] [[دینی]] را یاد می‌کردند و با ذکر [[صفات]] [[اسلامی]] [[امامان]]{{عم}} و مقایسه و [[تحقیر]] [[زمامداران]]، [[دل‌ها]] را به [[حق]] و [[حکومت]] [[حق]] توجه می‌دادند.»..<ref>ادبیات و تعهد در اسلام، محمدرضا حکیمی، ص ۲۷۴.</ref> این شیوه و پیمودن این راه، [[الهام]] گرفته از رهنمودهای خود [[ائمه]]{{عم}}: بود و آن حضرات، هم با صراحت، مشوّق و فراخواننده صاحبان این [[هنر]] به [[دفاع از حق]] و [[فضیلت]] بودند و هم [[رفتار]] و [[سیره عملی]] آنان در [[زندگی]]، [[مؤیّد]] این‌گونه [[شاعران]] بود. [[ائمه]] [[شیعه]]{{عم}}، لفظاً و عملًا، با صراحت و کنایه، مدافع [[شاعران]] [[متعهد]] و مدیحه سرایان [[متّقی]] و مرثیه خوانان [[حق]] [[شعار]] بودند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۷-۱۰۴.</ref>.  
*استاد [[محمد رضا حکیمی]] در این باره می‌نویسد: «... شاعرانِ [[سلف]] ### [[313]]### که در دامان این [[تعالیم]]، [[تربیت یافته]] بودند، هرگز به سوی مدح گویی- به معنای متعارف- نمی‌گراییدند و آن را مذموم می‌دانستند و از نظر [[شرع]]، منهیّ. بعدها بیشترِ شاعرانِ مذهبی، به ویژه در زبان پارسی از اصالت کار دور ماندند و در [[مدایح]] [[دینی]] نیز غرضِ اصلی را رها کردند. باری، در [[شعر]] مذهبی نظر کلی بر نشر مبادی [[دین]] بود و احیای حقایق [[ایمان]] و زنده کردن [[دل‌ها]] و [[جان‌ها]] و جاری ساختن [[خون]] [[حماسه]] و [[تعهّد]] در رگ‌ها و پی‌ها. از این رو [[شاعران]] بزرگ [[شیعه]] همیشه برای حکومت‌های [[فاسد]]، خطری بزرگ محسوب می‌شدند؛ زیرا آنان در خلال مدح [[آل محمد]]{{صل}} حقایق [[دین]] و [[صفات لازم]] [[حاکم]] [[دینی]] را یاد می‌کردند و با ذکر [[صفات]] [[اسلامی]] [[امامان]]{{عم}} و مقایسه و [[تحقیر]] [[زمامداران]]، [[دل‌ها]] را به [[حق]] و [[حکومت]] [[حق]] توجه می‌دادند.»..<ref>ادبیات و تعهد در اسلام، محمدرضا حکیمی، ص ۲۷۴.</ref> این شیوه و پیمودن این راه، [[الهام]] گرفته از رهنمودهای خود [[ائمه]]{{عم}}: بود و آن حضرات، هم با صراحت، مشوّق و فراخواننده صاحبان این [[هنر]] به [[دفاع از حق]] و [[فضیلت]] بودند و هم [[رفتار]] و [[سیره عملی]] آنان در [[زندگی]]، [[مؤیّد]] این‌گونه [[شاعران]] بود. [[ائمه]] [[شیعه]]{{عم}}، لفظاً و عملًا، با صراحت و کنایه، مدافع [[شاعران]] [[متعهد]] و مدیحه سرایان [[متّقی]] و مرثیه خوانان [[حق]] [[شعار]] بودند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۷-۱۰۴.</ref>.  
* [[امام جواد]]{{ع}} به «[[عبدالله]] بن صلت» نوشت که: در سوگ من و پدرم [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} مرثیه بسرای<ref>وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۶۸، حدیث۵.</ref>[[امام رضا]]{{عم}} فرموده است: {{عربی|«ما قال فینا مؤمنٌ شِعراً یَمْدحُنا به إِلّا بَنَی الله له فی الجنهِ أَوسعَ مِنَ الدّنیا سَبْعَ مَرّاتٍ»}}<ref> وسائل الشیعه، ص ۴۶۷، حدیث ۳؛ بحار الانوار چاپ بیروت، ج ۷۶، ص ۲۹۱.</ref>هیچ مؤمنی درباره ما شعری در [[ستایش]] ما نمی‌گوید، جز آنکه [[خداوند]] در [[بهشت]]، برای او به اندازه بیش از هفت برابر [[دنیا]] بنا نهد. پیشوای ششم [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} فرموده است: {{عربی|«مَن قالَ «فینا» بیتَ شِعرٍ بَنی اللهُ لهُ بیتاً فی الجَنهِ»}}<ref>وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۶۷.</ref> هرکس درباره ما یک [[بیت]] [[شعر]] بسراید، [[خداوند]] به [[پاداش]] آن [[خانه]] ای در [[بهشت]] برایش می‌سازد. توجه و عنایتی که در این‌گونه [[روایات]]- که مکرّر هم [[نقل]] شده- روی تعبیرِ «فینا» است، یعنی درباره ما و در [[حق]] و [[شأن]] ما، نشان دهنده بعد [[تعهّد]] و [[حماسه]] و جنبه [[حق]] گرایانه [[شعر]] است که [[ارزش]] دهنده [[شعر]] و بیانِ ادبی است. [[تجلیل]] شعری از [[ائمه]]{{عم}}، [[تجلیل]] و [[ستایش]] [[حق]] و [[اسلام]] و [[عدالت]] است و بیان مظلومیت‌های آنان و مرثیه سرایی برای [[شهیدان]] [[اهل بیت]]{{عم}}، به طور ضمنی [[مبارزه]] با [[ستم]] و خفقانِ [[حکّام]] [[جور]] است و آنچنان [[مقدس]] و [[ارزشمند]] است که هم تراز و هم پایه با [[عبادت]]، در ارزشمندترین لحظه‌ها و [[مکان‌های مقدس]] [[عبادت]] به حساب آمده است و گوش کردن به آن هم [[عبادت]] است. «کمیت»، در موسم [[حج]] و ایام تشریق در «[[منا]]» [[خدمت]] [[امام صادق]]{{ع}} می‌رسد و از [[حضور امام]]{{ع}} اجازه می‌طلبد تا شعری را که سروده است بخواند. [[امام]]{{ع}} می‌فرماید: این ایام، ایام بزرگی است (یعنی [[شعر]] [[خواندن]] در این [[موقعیت]] [[عبادی]] و حساس، مناسب نیست). کمیت می‌گوید: «انّها فیکم!»-[[شعر]]، درباره شماست (یعنی مکتبی و موضع [[دار]] و مبین [[حق]] است). [[امام]]{{ع}} می‌‌فرماید: بخوان!<ref>الغدیر، علامه امینی، ج۲، ص۱۹۲.</ref>. چنین برخورد و اجازه گرفتنی را هم در «ایام البیض» با [[امام باقر]]{{ع}} داشته و سروده خویش را درباره [[شهدای کربلا]] خوانده است و حاضرین با [[شعر]] او گریسته‌اند و [[امام باقر]]{{ع}} او را [[دعا]] کرده است<ref>الغدیر، ج ۲، ص۲۴۲.</ref> قالب مدح و مرثیه، معمولًا برای بیان گفتنی‌ها- از [[فضایل]] [[اهل بیت]]{{عم}} و [[مظالم]] [[امویان]]- مورد استفاده قرار می‌‌گرفته است و این‌گونه اشعار هم دست به دست و دهان به دهان می‌گشته و [[نقل]] می‌شده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۷-۱۰۴.</ref>.
* [[امام جواد]]{{ع}} به «[[عبدالله]] بن صلت» نوشت که: در سوگ من و پدرم [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} مرثیه بسرای<ref>وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۶۸، حدیث۵.</ref>[[امام رضا]]{{عم}} فرموده است: {{عربی|«ما قال فینا مؤمنٌ شِعراً یَمْدحُنا به إِلّا بَنَی الله له فی الجنهِ أَوسعَ مِنَ الدّنیا سَبْعَ مَرّاتٍ»}}<ref> وسائل الشیعه، ص ۴۶۷، حدیث ۳؛ بحار الانوار چاپ بیروت، ج ۷۶، ص ۲۹۱.</ref>هیچ مؤمنی درباره ما شعری در [[ستایش]] ما نمی‌گوید، جز آنکه [[خداوند]] در [[بهشت]]، برای او به اندازه بیش از هفت برابر [[دنیا]] بنا نهد. پیشوای ششم [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} فرموده است: {{عربی|«مَن قالَ «فینا» بیتَ شِعرٍ بَنی اللهُ لهُ بیتاً فی الجَنهِ»}}<ref>وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۶۷.</ref> هرکس درباره ما یک [[بیت]] [[شعر]] بسراید، [[خداوند]] به [[پاداش]] آن [[خانه]] ای در [[بهشت]] برایش می‌سازد. توجه و عنایتی که در این‌گونه [[روایات]]- که مکرّر هم [[نقل]] شده- روی تعبیرِ «فینا» است، یعنی درباره ما و در [[حق]] و [[شأن]] ما، نشان دهنده بعد [[تعهّد]] و [[حماسه]] و جنبه [[حق]] گرایانه [[شعر]] است که [[ارزش]] دهنده [[شعر]] و بیانِ ادبی است. [[تجلیل]] شعری از [[ائمه]]{{عم}}، [[تجلیل]] و [[ستایش]] [[حق]] و [[اسلام]] و [[عدالت]] است و بیان مظلومیت‌های آنان و مرثیه سرایی برای [[شهیدان]] [[اهل بیت]]{{عم}}، به طور ضمنی [[مبارزه]] با [[ستم]] و خفقانِ [[حکّام]] [[جور]] است و آنچنان [[مقدس]] و [[ارزشمند]] است که هم تراز و هم پایه با [[عبادت]]، در ارزشمندترین لحظه‌ها و [[مکان‌های مقدس]] [[عبادت]] به حساب آمده است و گوش کردن به آن هم [[عبادت]] است. «کمیت»، در موسم [[حج]] و ایام تشریق در «[[منا]]» [[خدمت]] [[امام صادق]]{{ع}} می‌رسد و از [[حضور امام]]{{ع}} اجازه می‌طلبد تا شعری را که سروده است بخواند. [[امام]]{{ع}} می‌فرماید: این ایام، ایام بزرگی است (یعنی [[شعر]] [[خواندن]] در این [[موقعیت]] [[عبادی]] و حساس، مناسب نیست). کمیت می‌گوید: «انّها فیکم!»-[[شعر]]، درباره شماست (یعنی مکتبی و موضع [[دار]] و مبین [[حق]] است). [[امام]]{{ع}} می‌‌فرماید: بخوان!<ref>الغدیر، علامه امینی، ج۲، ص۱۹۲.</ref>. چنین برخورد و اجازه گرفتنی را هم در «ایام البیض» با [[امام باقر]]{{ع}} داشته و سروده خویش را درباره [[شهدای کربلا]] خوانده است و حاضرین با [[شعر]] او گریسته‌اند و [[امام باقر]]{{ع}} او را [[دعا]] کرده است<ref>الغدیر، ج ۲، ص۲۴۲.</ref> قالب مدح و مرثیه، معمولًا برای بیان گفتنی‌ها- از [[فضایل]] [[اهل بیت]]{{عم}} و [[مظالم]] [[امویان]]- مورد استفاده قرار می‌‌گرفته است و این‌گونه اشعار هم دست به دست و دهان به دهان می‌گشته و [[نقل]] می‌شده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۷-۱۰۴.</ref>.
* [[علامه امینی]] درباره «[[سید حمیری]]» که یکی از این [[وارسته]] مردان [[مخلص]] [[اهل بیت]]{{عم}} و [[شاعران]] نام‌آور و صاحب [[ولایت]] و توانا و بلندپایه و چیره دست و [[پاکدل]] [[شیعه]] و یادآور بزرگ [[حماسه]] [[عاشورا]] بود و نزد [[امام صادق]]{{ع}} منزلتی [[عظیم]] داشت و سروده‌های انقلابی و مرثیه‌های سوزناک و پرمحتوایش از [[نفوذ]] و [[شهرت]] و [[قوت]] کم نظیری بهره‌مند بود. می‌گوید: «... از بسیاری از [[شاعران]]، در [[جدیت]] و [[دعوت]] به بنیاد [[استوار]]، پیشی گرفت و در [[ستایش]] [[عترت]] [[پاک]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، فراوان [[شعر]] گفت و با [[ایثار]] [[جان]] و هستی در راه تقویت [[روح]] [[ایمان]] در [[جامعه]] و احیای دل‌های مرده، با پراکندن و نشر [[فضایل]] «[[آل الله]]» و گسترش [[فضایل]] این [[خاندان]] و [[نکوهش]] و [[انتقاد]] از دشمنانشان، از دیگر [[شاعران]]، [[برتر]] و بالاتر گشت.... و به گفته «[[ابوالفرج اصفهانی]]» شعرهایش یا آمیخته به مدح [[بنی هاشم]]، یا [[بدگویی]] و [[انتقاد]] از [[دشمنان]] و مخالفانشان بود.»..<ref>الغدیر، ج ۲، ص۲۴۰.</ref>این، نمونه‌ای از «[[تولّی]]» و «[[تبرّی]]» در محتوای شعری اوست. البته تنها به مرحله [[قلبی]] و زبانی اکتفا نمی‌کرد و این موضع، در عمل و [[رفتار اجتماعی]] و گسستن‌ها و پیوستن‌های او هم مشهود بود، که [[علامه امینی]] در این مورد هم می‌نویسد: «[[سید حمیری]]، همه [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} را به‌گونه‌ای در قالب اشعارش گنجانید. حضور در هر [[مجلسی]] که در آن [[آل محمد]] یاد نمی‌شد او را ملول و خسته می‌کرد و هرگز به محفلی که خالی از ذکر آنان بود [[انس]] و [[الفت]] نداشت»<ref>الغدیر، ج ۲، ص۱۰۲.</ref> «دِعبل» نیز یکی از این [[شاعران]] والامقام و بلندپایه است که سروده‌هایش آوازه و [[شهرت]] و [[نفوذ]] خاصّی داشت و مورد [[تکریم]] [[شایسته]] [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} قرار گرفت. قصیده معروفِ «مدارسُ آیاتٍ.».. او، که در سوگ شهدای [[آل محمد]]{{عم}} و به [[خون]] خفتگان [[دشت]] [[کربلا]] و بیان [[فضایل]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[عصمت]] و [[عترت]] [[طاهره]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} است، یکی از [[بهترین]] [[کارها]] و زیباترین شعرهای اوست<ref>به بحث تحلیلی علامه امینی درباره این قصیده، رجوع شود به: الغدیر، ج ۲، ص ۳۵۰.</ref> و در مسائل دیگر، به خصوص در مدح [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[مرثیه]] [[امام حسین|اباعبدالله الحسین]]{{ع}} و [[ستایش]] از [[ائمه]]{{عم}}، شعرهای فراوانی دارد<ref>برخی از اشعار دعبل در موارد یاد شده، در الغدیر، ج ۲، ص ۳۸۱ به بعد نقل شده است.</ref> روشن است که حرکت در چنین خطّی و داشتن چنین موضعی متعهّدانه و [[قاطع]] و صریح، برای [[شاعران]]، گران تمام می‌شده است و [[زندگی]] سراسر [[سختی]] و فشار و [[هراس]] این‌گونه [[فرزانگان]] شیردل و شعرای [[بی‌باک]]، نشان این [[حقیقت]] است. برای این سخن نمونه‌های فراوان می‌توان یاد کرد. از جمله کمیت بن [[زید]]- شاعر معروف [[اهل بیت]]{{عم}} که تاکنون به صورت مکرر نامش آورده شده- یکی از آنان است. کمیت، به خاطر قصیده بلند و بالایی که در بعضی از ابیات آن، به مدح [[بنی هاشم]] و بیان سوگنامه برای [[زید بن علی]] و پسرش [[یحیی بن زید]] پرداخته بود، وقتی گزارش این قصیده تعهدبار به «هشام بن [[عبدالملک]]» رسید، به [[والی]] آن روز [[کوفه]] (خالد بن [[عبدالله]] قسری) نوشت و [[سوگند]] داد که دست و زبان کمیت را [[قطع]] کند... که ناگهان، کمیت، [[خانه]] خود را در محاصره نیروهای سواره [[والی]] دید، کمیت را دستگیر کردند و به زندان افکندند<ref>الغدیر، ج ۲، ص ۱۹۵.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۷-۱۰۴.</ref>.  
* [[علامه امینی]] درباره «[[سید حمیری]]» که یکی از این [[وارسته]] مردان [[مخلص]] [[اهل بیت]]{{عم}} و [[شاعران]] نام‌آور و صاحب [[ولایت]] و توانا و بلندپایه و چیره دست و [[پاکدل]] [[شیعه]] و یادآور بزرگ [[حماسه]] [[عاشورا]] بود و نزد [[امام صادق]]{{ع}} منزلتی [[عظیم]] داشت و سروده‌های انقلابی و مرثیه‌های سوزناک و پرمحتوایش از [[نفوذ]] و [[شهرت]] و قوت کم نظیری بهره‌مند بود. می‌گوید: «... از بسیاری از [[شاعران]]، در [[جدیت]] و [[دعوت]] به بنیاد [[استوار]]، پیشی گرفت و در [[ستایش]] [[عترت]] [[پاک]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، فراوان [[شعر]] گفت و با [[ایثار]] [[جان]] و هستی در راه تقویت [[روح]] [[ایمان]] در [[جامعه]] و احیای دل‌های مرده، با پراکندن و نشر [[فضایل]] «[[آل الله]]» و گسترش [[فضایل]] این [[خاندان]] و [[نکوهش]] و [[انتقاد]] از دشمنانشان، از دیگر [[شاعران]]، [[برتر]] و بالاتر گشت.... و به گفته «[[ابوالفرج اصفهانی]]» شعرهایش یا آمیخته به مدح [[بنی هاشم]]، یا [[بدگویی]] و [[انتقاد]] از [[دشمنان]] و مخالفانشان بود.»..<ref>الغدیر، ج ۲، ص۲۴۰.</ref>این، نمونه‌ای از «[[تولّی]]» و «[[تبرّی]]» در محتوای شعری اوست. البته تنها به مرحله [[قلبی]] و زبانی اکتفا نمی‌کرد و این موضع، در عمل و [[رفتار اجتماعی]] و گسستن‌ها و پیوستن‌های او هم مشهود بود، که [[علامه امینی]] در این مورد هم می‌نویسد: «[[سید حمیری]]، همه [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} را به‌گونه‌ای در قالب اشعارش گنجانید. حضور در هر [[مجلسی]] که در آن [[آل محمد]] یاد نمی‌شد او را ملول و خسته می‌کرد و هرگز به محفلی که خالی از ذکر آنان بود [[انس]] و [[الفت]] نداشت»<ref>الغدیر، ج ۲، ص۱۰۲.</ref> «دِعبل» نیز یکی از این [[شاعران]] والامقام و بلندپایه است که سروده‌هایش آوازه و [[شهرت]] و [[نفوذ]] خاصّی داشت و مورد [[تکریم]] [[شایسته]] [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} قرار گرفت. قصیده معروفِ «مدارسُ آیاتٍ.».. او، که در سوگ شهدای [[آل محمد]]{{عم}} و به [[خون]] خفتگان [[دشت]] [[کربلا]] و بیان [[فضایل]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[عصمت]] و [[عترت]] [[طاهره]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} است، یکی از [[بهترین]] [[کارها]] و زیباترین شعرهای اوست<ref>به بحث تحلیلی علامه امینی درباره این قصیده، رجوع شود به: الغدیر، ج ۲، ص ۳۵۰.</ref> و در مسائل دیگر، به خصوص در مدح [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[مرثیه]] [[امام حسین|اباعبدالله الحسین]]{{ع}} و [[ستایش]] از [[ائمه]]{{عم}}، شعرهای فراوانی دارد<ref>برخی از اشعار دعبل در موارد یاد شده، در الغدیر، ج ۲، ص ۳۸۱ به بعد نقل شده است.</ref> روشن است که حرکت در چنین خطّی و داشتن چنین موضعی متعهّدانه و [[قاطع]] و صریح، برای [[شاعران]]، گران تمام می‌شده است و [[زندگی]] سراسر [[سختی]] و فشار و [[هراس]] این‌گونه [[فرزانگان]] شیردل و شعرای [[بی‌باک]]، نشان این [[حقیقت]] است. برای این سخن نمونه‌های فراوان می‌توان یاد کرد. از جمله کمیت بن [[زید]]- شاعر معروف [[اهل بیت]]{{عم}} که تاکنون به صورت مکرر نامش آورده شده- یکی از آنان است. کمیت، به خاطر قصیده بلند و بالایی که در بعضی از ابیات آن، به مدح [[بنی هاشم]] و بیان سوگنامه برای [[زید بن علی]] و پسرش [[یحیی بن زید]] پرداخته بود، وقتی گزارش این قصیده تعهدبار به «هشام بن [[عبدالملک]]» رسید، به [[والی]] آن روز [[کوفه]] (خالد بن [[عبدالله]] قسری) نوشت و [[سوگند]] داد که دست و زبان کمیت را [[قطع]] کند... که ناگهان، کمیت، [[خانه]] خود را در محاصره نیروهای سواره [[والی]] دید، کمیت را دستگیر کردند و به زندان افکندند<ref>الغدیر، ج ۲، ص ۱۹۵.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۷-۱۰۴.</ref>.  
*می‌بینیم که داستان خونبار [[شیعه]] در [[ادبیات]] و شعرش، فقط در [[ائمه]] [[معصوم]]{{عم}} خلاصه نمی‌شود، بلکه به بیان [[فضایل]] [[علویون]] دیگر هم که در [[مبارزه]] با [[امویان]] شربت [[شهادت]] می‌نوشیدند می‌پرداختند. نام و چهره کسانی همچون: «حِمّانی افَوه»، «سدیف بن میمون»، «عبدی [[کوفی]]»، «صنوبری»، «ابی فراس»، «کشاجم»، «[[سید رضی]]»، «[[سید مرتضی]]»، «مهیار دیلمی»، «[[خطیب]] خوارزمی»، «[[صاحب بن عباد]]» و ده‌ها تن دیگر در این رواق خونین می‌درخشد و آثارشان سرشار از [[لطافت]] و ظرافت و [[زیبایی]] در سوگ [[شهیدان]] و مدح [[ائمه]] است<ref>برای آشنایی به شعر و زندگی‌نامه این شاعران به مجلّداتِ الغدیر جلدهای ۲ و ۳ و ۴ مراجعه کنید. همچنین بحث مستوفا و عالمانه و تحقیقی مرحوم علامه امینی درباره شعر در تاریخ اسلام و شاعرانِ متعهد [[شیعه]] و مقام و احترامشان نزد ائمه، موضع امامان در این رابطه، برخورد خوب و شایسته عالمان بزرگ دین با عنصر شعر موضع دار و مکتبی و در خدمت هدف متعالی، در الغدیر، ج ۲، صفحات ۲ تا ۲۴ یا در ترجمه فارسی الغدیر، بسیار مفید و مطالعه‌اش برای علاقمندان به این‌گونه مباحث، آموزنده و راهگشاست.</ref> علاوه بر به‌کارگیری [[شعر]] در قالب «[[مدایح]] و مراثی» شیوه‌های دیگری هم در «احیای امر» [[ائمه]]{{عم}} مرسوم بوده است، که برپا کردن مراسم [[عزاداری]] و [[گریه]] و [[نوحه]] بر [[مظلومیت]] [[اهل بیت]]{{عم}} و [[شهدای کربلا]] یکی از آنها است. از پرداختن به این بحث هم چشم می‌پوشیم، چرا که [[نیازمند]] تألیفی مستقل است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۷-۱۰۴.</ref>.
*می‌بینیم که داستان خونبار [[شیعه]] در [[ادبیات]] و شعرش، فقط در [[ائمه]] [[معصوم]]{{عم}} خلاصه نمی‌شود، بلکه به بیان [[فضایل]] [[علویون]] دیگر هم که در [[مبارزه]] با [[امویان]] شربت [[شهادت]] می‌نوشیدند می‌پرداختند. نام و چهره کسانی همچون: «حِمّانی افَوه»، «سدیف بن میمون»، «عبدی [[کوفی]]»، «صنوبری»، «ابی فراس»، «کشاجم»، «[[سید رضی]]»، «[[سید مرتضی]]»، «مهیار دیلمی»، «[[خطیب]] خوارزمی»، «[[صاحب بن عباد]]» و ده‌ها تن دیگر در این رواق خونین می‌درخشد و آثارشان سرشار از [[لطافت]] و ظرافت و [[زیبایی]] در سوگ [[شهیدان]] و مدح [[ائمه]] است<ref>برای آشنایی به شعر و زندگی‌نامه این شاعران به مجلّداتِ الغدیر جلدهای ۲ و ۳ و ۴ مراجعه کنید. همچنین بحث مستوفا و عالمانه و تحقیقی مرحوم علامه امینی درباره شعر در تاریخ اسلام و شاعرانِ متعهد [[شیعه]] و مقام و احترامشان نزد ائمه، موضع امامان در این رابطه، برخورد خوب و شایسته عالمان بزرگ دین با عنصر شعر موضع دار و مکتبی و در خدمت هدف متعالی، در الغدیر، ج ۲، صفحات ۲ تا ۲۴ یا در ترجمه فارسی الغدیر، بسیار مفید و مطالعه‌اش برای علاقمندان به این‌گونه مباحث، آموزنده و راهگشاست.</ref> علاوه بر به‌کارگیری [[شعر]] در قالب «[[مدایح]] و مراثی» شیوه‌های دیگری هم در «احیای امر» [[ائمه]]{{عم}} مرسوم بوده است، که برپا کردن مراسم [[عزاداری]] و [[گریه]] و [[نوحه]] بر [[مظلومیت]] [[اهل بیت]]{{عم}} و [[شهدای کربلا]] یکی از آنها است. از پرداختن به این بحث هم چشم می‌پوشیم، چرا که [[نیازمند]] تألیفی مستقل است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۷-۱۰۴.</ref>.


۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش