دلیل عقلی عصمت امام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'نادرست' به 'نادرست')
خط ۱۵: خط ۱۵:
در اصطلاح [[متکلمان]] [[عصمت]] لطفی است که به واسطه آن، [[صدور گناه]] و [[خطا]] از [[معصوم]] ممتنع می‌‌گردد بدون اینکه از وی سلب [[اختیار]] شود. خواجه [[طوسی]] (م ۶۷۲) [[عصمت]] را چنین تعریف کرده است: {{عربی| و العصمه هی کون المکلف بحیث لا یمکن أن یصدر عنه المعاصی من غیر اجبار له علی ذلک}}<ref>قواعد العقائد، می‌‌۷۲. علامه حلی نیز بر لطف بودن تأکید دارد علامه حلی، باب حادی عشر، ص ۶۶. در مفهوم و حقیقت عصمت و منشأ آن بحث‌های فراوانی در کتب کلامی به تفصیل مطرح شده است ر.ک: کشف المراد با عبارت و لا تنافی العصمه القدره، ص ۱۸۵ و اللوامع الهیه، ص ۲۴۴ و امامت پژوهی، ص ۱۵۴ و بحث از مفهوم و حقیقت عصمت در کتاب معارف و عقائد ۴، ص ۱۰۹ به تفصیل گذشت.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۰۱-۱۰۴</ref>.
در اصطلاح [[متکلمان]] [[عصمت]] لطفی است که به واسطه آن، [[صدور گناه]] و [[خطا]] از [[معصوم]] ممتنع می‌‌گردد بدون اینکه از وی سلب [[اختیار]] شود. خواجه [[طوسی]] (م ۶۷۲) [[عصمت]] را چنین تعریف کرده است: {{عربی| و العصمه هی کون المکلف بحیث لا یمکن أن یصدر عنه المعاصی من غیر اجبار له علی ذلک}}<ref>قواعد العقائد، می‌‌۷۲. علامه حلی نیز بر لطف بودن تأکید دارد علامه حلی، باب حادی عشر، ص ۶۶. در مفهوم و حقیقت عصمت و منشأ آن بحث‌های فراوانی در کتب کلامی به تفصیل مطرح شده است ر.ک: کشف المراد با عبارت و لا تنافی العصمه القدره، ص ۱۸۵ و اللوامع الهیه، ص ۲۴۴ و امامت پژوهی، ص ۱۵۴ و بحث از مفهوم و حقیقت عصمت در کتاب معارف و عقائد ۴، ص ۱۰۹ به تفصیل گذشت.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۰۱-۱۰۴</ref>.
==[[دلایل عقلی عصمت امام]]==
==[[دلایل عقلی عصمت امام]]==
چند دلیل مختصر:
# [[امام]] [[مسئولیت]] [[تفسیر]] صحیح قرآن، تفصیل [[احکام]] [[شریف]] و... را بر دوش دارد و هم مجری [[قوانین اسلامی]] است. لذا امام باید از خطای در امور مربوط به [[سعادت انسان]]، [[معصوم]] باشد. بر این اساس امام باید تفسیر صحیح [[آیات]] را در [[اختیار]] [[مردم]] قرار دهد و آیات کلی را باید بیان نماید و احکام را [[اجرا]] کند لذا باید معصوم باشد ت اهم به‌صورت کامل آشنا به [[دین]] باشد و شیوه صحیح اجرا را بداند<ref>ر.ک. صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی، ص ۲۰۹.</ref>.
#آنچه [[وجود امام]] را ضروری می‌کرد، راهی تضمین شده برای [[هدایت]] [[انسان‌ها]] به [[سعادت واقعی]] بود؛ یعنی امام تنها [[راه]] مطمئن برای نیل انسان‌ها به کمال [[واقعی]] است و بدون عصمت، این [[اطمینان]] [[سلب]] شده و این راه، تضمین شده نخواهد بود؛ بنابراین غرض [[خداوند]] از [[آفرینش انسان]] تحقق نمی‌یابد و حکمتی برای این کار وجود نخواهد داشت.
#امکان [[اشتباه]] [[مردم]] در [[فهم]] و اجرای برنامه [[سعادت]] بخش [[اسلام]] [[دلیل]] نیاز [[جامعه]] به وجود [[وجود امام]] است؛ یعنی [[امام]] برای تصحیح حرکت [[اجتماع]] و جلوگیری از [[انحراف]]، لازم است در جامعه حضور داشته باشد، حال اگر امام نیز خود اشتباه کند، به امام دیگری نیاز دارد تا او را از اشتباه [[حفظ]] کند و این به [[تسلسل]] منجر می‌شود که [[باطل]] است.
# امام باید مورد [[اعتماد]] مردم باشد تا گفتار و [[کردار]] او را مورد [[پیروی]] قرار دهند و در تمام [[شئون زندگی]] او را الگوی خود قرار دهند. حال اگر امام دچار [[خطا]] و انحراف شود، [[اطمینان]] و [[وثوق]] مردم از او [[سلب]] شده، دیگر از او [[اطاعت]] نخواهد کرد و در این صورت فلسفه‌ای برای وجود امام بی‌مأموم باقی نمی‌ماند؛ البته [[علما]] [[دلایل]] فراوانی اقامه کرده‌اند که در این جا به همین مقدار بسنده کردیم <ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۵۱.</ref>.
برای [[اثبات عصمت امام]] و [[لزوم]] آن [[ادله]] فراوانی اقامه شده است<ref>علامه حلی در کتاب ارزشمند الالفین مجموع ادله عصمت امام را به بیش از ۱۰۰۰ دلیل رسانده است اعم از دلیل عقلی و نقلی.</ref> هر چند که [[ادله]] [[ضرورت عصمت پیامبر]]<ref>ر.ک: معارف و عقائد ۴، ص ۱۲۰.</ref> در بحث از [[عصمت امام]] نیز قابل استفاده است<ref>ر.ک: عقائد الإمامیة، ص ۶۷: {{عربی|عقیدتنا فی عصمه الإمام و نعتقد أن الإمام کالنبی یجب أن یکون معصوما من جمیع الرذائل و الفواحش ما ظهر منها و ما بطن من سن الطفولیه إلی الموت عمدا و سهوا کما یجب أن یکون معصوما من السهو و الخطأ و النسیان لان الائمه حفظه الشرع و القوامون علیه حالهم فی ذلک حال النبیّ{{صل}} و الدلیل الذی اقتضانا أن نعتقد بعصمه الانبیاء هو نفسه یقتضینا أن نعتقد بعصمه الائمه بلافرق}}.</ref>.
برای [[اثبات عصمت امام]] و [[لزوم]] آن [[ادله]] فراوانی اقامه شده است<ref>علامه حلی در کتاب ارزشمند الالفین مجموع ادله عصمت امام را به بیش از ۱۰۰۰ دلیل رسانده است اعم از دلیل عقلی و نقلی.</ref> هر چند که [[ادله]] [[ضرورت عصمت پیامبر]]<ref>ر.ک: معارف و عقائد ۴، ص ۱۲۰.</ref> در بحث از [[عصمت امام]] نیز قابل استفاده است<ref>ر.ک: عقائد الإمامیة، ص ۶۷: {{عربی|عقیدتنا فی عصمه الإمام و نعتقد أن الإمام کالنبی یجب أن یکون معصوما من جمیع الرذائل و الفواحش ما ظهر منها و ما بطن من سن الطفولیه إلی الموت عمدا و سهوا کما یجب أن یکون معصوما من السهو و الخطأ و النسیان لان الائمه حفظه الشرع و القوامون علیه حالهم فی ذلک حال النبیّ{{صل}} و الدلیل الذی اقتضانا أن نعتقد بعصمه الانبیاء هو نفسه یقتضینا أن نعتقد بعصمه الائمه بلافرق}}.</ref>.
می [[توان]] گفت: توجه به [[حقیقت]] [[منصب امامت]] و [[شئون]] و مسؤولیت‌ها و [[وظائف امام]] به عنوان [[جانشین پیامبر]]{{صل}} برای اثبات [[ضرورت]] صفت [[عصمت]] [[کافی]] است. به [[بیان]] دیگر تحقق [[امامت]] و انجام [[وظائف]] [[هادیان الهی]] بدون داشتن [[عصمت]] امکان پذیر نیست<ref>همان گونه که لاهیجی می‌‌گوید: و حق وجوب عصمت است چه همچنان که وجود امام لطف است عصمت امام نیز لطف است. بلکه لطف بودن متحقق نشود مگر به عصمت. سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص ۱۱۴.</ref>. برخی این [[بیان]] را [[بهترین]] [[دلیل]] برای اثبات [[ضرورت]] [[عصمت امام]] دانسته و گفته‌اند نیازی به [[ادله]] خواجه [[طوسی]] نیست<ref>ر.ک: بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة، ج ۲، ص ۳۹.</ref>. اما به نظر می‌‌رسد ادله‌ای که امثال [[خواجه نصیرالدین طوسی]] اقامه کرده‌اند می‌‌تواند تفصیل و توضیحی برای این [[بیان]] اجمالی تلقی گردد. در اینجا برای رعایت اختصار از میان [[ادله عقلی]] فراوانی که بر [[لزوم عصمت امام]] اقامه شده است به توضیح چند [[دلیل]] خواجه اکتفا می‌‌شود:
می [[توان]] گفت: توجه به [[حقیقت]] [[منصب امامت]] و [[شئون]] و مسؤولیت‌ها و [[وظائف امام]] به عنوان [[جانشین پیامبر]]{{صل}} برای اثبات [[ضرورت]] صفت [[عصمت]] [[کافی]] است. به [[بیان]] دیگر تحقق [[امامت]] و انجام [[وظائف]] [[هادیان الهی]] بدون داشتن [[عصمت]] امکان پذیر نیست<ref>همان گونه که لاهیجی می‌‌گوید: و حق وجوب عصمت است چه همچنان که وجود امام لطف است عصمت امام نیز لطف است. بلکه لطف بودن متحقق نشود مگر به عصمت. سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص ۱۱۴.</ref>. برخی این [[بیان]] را [[بهترین]] [[دلیل]] برای اثبات [[ضرورت]] [[عصمت امام]] دانسته و گفته‌اند نیازی به [[ادله]] خواجه [[طوسی]] نیست<ref>ر.ک: بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة، ج ۲، ص ۳۹.</ref>. اما به نظر می‌‌رسد ادله‌ای که امثال [[خواجه نصیرالدین طوسی]] اقامه کرده‌اند می‌‌تواند تفصیل و توضیحی برای این [[بیان]] اجمالی تلقی گردد.  
===[[دلیل]] اول) [[لزوم]] تسلسل===
[[دلیل]] [[ضرورت]] [[نصب]] [[امامت]] رفع [[خطا]] از [[امت]] است و اگر [[امام]] [[معصوم]] نباشد، باید به [[امام]] دیگر مراجعه کرد و اگر او هم [[معصوم]] نباشد، [[رجوع]] به [[امام]] دیگر لازم می‌‌آید و از آنجا که تسلسل، [[باطل]] است [[وجود امام]] [[معصوم]] ضروری خواهد بود. [[محقق طوسی]] می‌‌گوید: {{عربی| و امتناع التسلسل یوجب عصمته}}<ref>ر.ک: [[کشف]] المراد، ص ۱۸۴. و ر.ک: الذخیرة فی [[علم]] الکلام، ص ۴۳۰ و [[فاضل مقداد]]، إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، ص ۳۳۲ و [[امامت]] پژوهی، ص ۱۵۸.
</ref>.
===[[دلیل]] دوم) [[حفظ شریعت]]===
[[مسؤولیت]] مهم [[امام]]، [[حفاظت]] از [[شرع]] و [[معارف دینی]] از زیاده و نقصان و [[انحرافات]] است و کسی که [[معصوم]] نیست نمی‌تواند چنین وظیفه‌ای را به درستی انجام دهد. [[محقق طوسی]] می‌‌گوید: {{عربی| و لانه حافظ للشرع}}
 
اشکال: [[حفاظت]] و [[مراقبت]] از [[دین]] وابسته به [[امام]] به تنهایی نیست بلکه [[قرآن]] و [[سنت]] و [[اجماع امت]] و [[اجتهاد]] صحیح [[امام]] است که مجموعاً این مهم را فراهم می‌‌آورد و اگر [[امام]] دچار [[خطا]] و اشتباه شود با [[تذکر]] دیگر [[عالمان]] و [[مجتهدان]] [[دینی]] قابل جبران است. علاوه بر اینکه با اشتباه [[امام]] و غیر او، [[شریعت]] در جای خود محفوظ است و بر آن لطمه‌ای وارد نمی‌گردد<ref>ر.ک: شرح تجرید العقائد قوشجی، ص ۳۶۷.</ref>.
 
پاسخ: اولاً امور مذکور بدون [[وجود امام]] [[معصوم]] نمی‌تواند [[مانع]] از [[انحراف در دین]] شوند، زیرا؛ [[مسلمانان]] اتفاق دارند که [[قرآن]] به تنهایی نمی‌تواند [[حافظ]] [[دین]] باشد و [[تفسیر]] و استقبال از [[قرآن]]، متفاوت است و برداشت صحیح و قابل [[اطمینان]] در [[احکام]] و [[معارف]] مورد [[نیاز]] از [[قرآن]] برای غیر [[معصوم]] مقدور نیست<ref>ر.ک: الحاشیه علی الهیات شرح الجدید، ص ۲۰۲ و امامت در بینش اسلامی، ص ۲۳۵.</ref>. این مشکل در [[سنت]] هم باقی است یعنی تمام [[سنت]] به صورتی که قابل [[اعتماد]] باشد و موجب برطرف شدن تحیر و سرگردانی شود در دسترس همه قرار ندارد و [[اجماع]] هم بدون [[کشف]] از رای [[معصوم]] قابل [[اطمینان]] نخواهد بود.
 
ثانیاً: سایر [[مجتهدان]] نیز مانند [[امام]] غیر [[معصوم]] با اجتهادات و آراء ظنی نمی‌توانند [[امت]] را به نحو [[شایسته]] [[هدایت]] کنند. با نگاه عمیق و ژرف به [[حقیقت امامت]] و [[هدایت الهی]]، سخن از [[اجتهاد]] و برداشت‌های سطحی و احتمالی از منابع [[دین]] برای پاسخ به سوالات در [[معارف]] و [[احکام]] جایی ندارد.


ثالثاً: هر چند [[معارف]] و [[احکام دین]] ثبوتاً و در واقع از هر گونه صدمه و خدشه در [[امان]] است اما [[ضرورت]] [[عصمت امام]] مربوط به [[تبیین احکام]] و [[معارف]] [[دین]] در [[مقام]] اثبات و [[هدایت]] [[جامعه]] به [[دین]] [[ناب]] و [[خالص]] بدون شائبه [[انحراف]] و کج فهمی است. بنابراین اگر [[امام]] و [[پیشوای امت]] [[معصوم]] نباشد در [[دین]] [[نقص]] وارد می‌‌شود<ref>یعنی شریعت در واقع و نفس الامر از هر عیب و نقصی محفوظ است و اختلاف در آراء و نظرات مجتهدان تأثیری بر دین و شریعت در مقام واقع نمی‌گذارد و ممکن است نظر برخی از مجتهدان با واقع شریعت منطبق باشد و برخی دیگر منطبق نباشد. به بیان دیگر این اشکال ناشی از خلط بین مقام واقع و ثبوت با مقام اثبات است.</ref>.
===نخست: [[دلیل تسلسل]]===


رابعاً: برداشت‌ها و تفسیرهای متفاوت [[مجتهدان]] خود نیز [[نیازمند]] شاخص معتبر و مرجعی برای [[حل اختلافات]] [[علمی]] است تا [[فصل الخطاب]] آراء و نظرات متفاوت قرار گیرد و آن عبارت است از [[امام]] [[معصوم]]<ref>ر.ک: وحی و نبوت، ص۴۰-۴۴ و خاتمیت، ص ۲۷-۶۰.</ref>.
===دوم: [[دلیل حفظ دین]]===
===[[دلیل]] سوم) [[لزوم]] تضاد===
اگر [[امام]] مرتکب [[خطا]] یا گناهی شود، از سویی [[نهی]] و [[تبری]] جستن از عمل او لازم می‌‌شود از سوی دیگر به [[دلیل]] [[وجوب]] [[اطاعت از اولی الامر]] باید از او که [[امام]] و مقتداست [[تبعیت]] کرد؛ [[نافرمانی]] و [[انکار]] با [[اطاعت]] قابل جمع نیست. [[محقق طوسی]] می‌‌گوید: {{عربی| ولوجوب الانکار علیه لو اقدم علی المعصیه فیضاد امر الطاعه}}<ref>ر.ک: کشف المراد، ص ۱۸۴.</ref>.
===[[دلیل]] چهارم) [[نقض غرض]]===
غرض و [[هدف]] از [[نصب امام]] [[پیروی]] و [[انقیاد]] [[امت]] از [[اوامر و نواهی]] اوست و [[امام]] به معنی مقتدا و الگوی [[مردم]] است. حال بر فرض عدم [[عصمت]] و انجام [[معصیت]] و صدور [[خطا]] و اشتباه از او این [[هدف]] نقض می‌‌شود زیرا [[پیروی]] از غیر [[معصوم]] و [[عاصی]] و [[خطاکار]] لازم نیست. خواجه [[طوسی]] می‌‌گوید: {{عربی| و یفوت الغرض من نصبه}}


اشکال به [[دلیل]] سوم و چهارم: [[وجوب]] [[اطاعت از امام]] فقط در مواردی است که [[امام]] [[خطا]] نکرده باشد لذا تخلف از او در سایر موارد محذوری ندارد<ref>ر.ک: قوشجی، شرح تجرید الاعتقاد، ص ۳۶۷.</ref>. پاسخ: تشخیص درست از نادرست و [[خطا]] از صواب در کارهای مدعی [[امامت]] و [[هدایت]]، بر عهده کیست؟ اگر [[امت]] این تشخیص را به صورت کامل داشتند نیازی به [[امام]] و [[هادی]] [[الهی]] نبود. حاصل [[کلام]] این که [[امام]] برای [[انجام وظیفه]] مهم [[هدایت]] و [[راهنمایی]] [[امت]] به [[معارف]] و اجرای درست [[احکام]] ابزاری لازم دارد که یکی از آنها [[عصمت]] است. با [[عصمت]] [[جانشین]] [[دینی]] [[رفتار]] کنند. [[پیامبر]]، [[امت]] می‌‌توانند به [[معارف]] صحیح دسترسی یافته و در [[مقام عمل]] نیز مطابق با [[وظیفه]] [[دینی]] [[رفتار]] کنند<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۰۱-۱۰۴</ref>.
===سوم: [[دلیل امتناع تناقض]]===


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
۲۱۸٬۱۷۹

ویرایش