اسماء بنت عمیس در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۸: خط ۸:


==مقدمه==
==مقدمه==
[[اسماء بنت عمیس بن معد بن حارث بن تیم بن کعب]]<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۶.</ref>، اصالتاً [[یمنی]]<ref>اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۱۴.</ref> و یکی از [[بانوان]] بزرگ [[اسلام]] است که [[زندگی]] عجیبی داشته است. او در ابتدا به [[دعوت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} لبیک گفت و همراه همسرش [[جعفر بن ابی‌طالب]] (که پس از [[شهادت]] به [[جعفر طیار]] ملقب شد) به [[حبشه]] [[مهاجرت]] کرد<ref>رسائل المرتضی، شریف مرتضی، ج۱، ص۴۰۸؛ غنیة النزوع، ابن زهره حلبی، ص۷۶ (پاورقی)؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۴-۱۷۸۵.</ref>.
[[اسماء بنت عمیس بن معد بن حارث بن تیم بن کعب]]<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۶.</ref>، اصالتاً [[یمنی]]<ref>اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۱۴.</ref> و یکی از [[بانوان]] بزرگ [[اسلام]] است که [[زندگی]] عجیبی داشته است. او در ابتدا به [[دعوت پیامبر اسلام]]{{صل}} لبیک گفت و همراه همسرش [[جعفر بن ابی‌طالب]] (که پس از [[شهادت]] به [[جعفر طیار]] ملقب شد) به [[حبشه]] [[مهاجرت]] کرد<ref>رسائل المرتضی، شریف مرتضی، ج۱، ص۴۰۸؛ غنیة النزوع، ابن زهره حلبی، ص۷۶ (پاورقی)؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۴-۱۷۸۵.</ref>.
در دوران [[هجرت]] سه [[فرزند]] به [[دنیا]] آورد: [[عبدالله]]، که بعدها [[همسر]] [[حضرت زینب]]، [[دختر امیرالمؤمنین]]{{ع}} شد، [[محمد]] و [[عون]]؛ و ظاهراً از [[جعفر]] همین سه [[فرزند]] را داشت<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۴-۱۷۸۵؛ البته فرزندان اسماء از جعفر طیار را متعدد ذکر کرده‌اند؛ مثلاً در الاحتجاج طبرسی (ج۱، ص۱۲۵) این اسامی آمده است: عبدالله، عون (شهید شده در کربلا)، محمد اکبر (شهید شده در صفین)، محمد اصغر (شهید شده در کربلا)، عبدالله اکبر (او یکی از افراد مشهور به اجواد (بخشندگان) بنی هاشم است؛ دیگر اجواد بنی‌هاشم عبارت‌اند از: امام حسن{{ع}}، امام حسین{{ع}}، عبدالله بن عباس، عبدالله اکبر (قطب السخاء) که در جنگ‌های صفین و جمل شرکت کرده است)، عبدالله اصغر، حمید و حسین.</ref>. هنگام [[فتح خیبر]] [[جعفر]] و اسماء از [[مهاجرت]] بازگشتند، در این هنگام [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَا أَدْرِي بِأَيِّهِمَا أَنَا أَفْرَحُ أَكثر بِقُدُومِ جَعْفَرٍ أَمْ بِفَتْحِ خَيْبَرَ}}<ref>الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۱۷۲.</ref>؛ اسماء پس از آن‌که همسرش [[جعفر]]، در [[جنگ موته]] کشته شد به همسری [[ابوبکر]] درآمد<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۴-۱۷۸۵؛ ظاهراً سال ازدواج اسماء با ابوبکر بن ابی قحافه در سال وقوع جنگ حنین است (الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۴).</ref> و برای او هم [[محمد بن ابی بکر]] را به [[دنیا]] آورد<ref>عمدة المطالب، ابن عنبه، ص۳۶.</ref> که یکی از فداییان [[امام علی]]{{ع}} بود و [[امام علی]]{{ع}} نیز به ایشان بسیار علاقه‌مند بودند و مکرر می‌فرمودند: “محمد [[فرزند من]] است از صلب ابی‌بکر”<ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ{{ع}}: كَانَتِ النَّجَابَةُ مِنْ قِبَلِ أُمِّهِ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ لَا مِنْ قِبَلِ أَبِيهِ}} (الاختصاص، شیخ مفید، ص۷۰). محمد بن ابی بکر در سال حجة الوداع در منطقه بیداء متولد شد (الهدایه، شیخ صدوق، ص۱۰۰).</ref>.
در دوران [[هجرت]] سه فرزند به [[دنیا]] آورد: [[عبدالله]]، که بعدها [[همسر]] [[حضرت زینب]]، [[دختر امیرالمؤمنین]]{{ع}} شد، [[محمد]] و [[عون]]؛ و ظاهراً از [[جعفر]] همین سه فرزند را داشت<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۴-۱۷۸۵؛ البته فرزندان اسماء از جعفر طیار را متعدد ذکر کرده‌اند؛ مثلاً در الاحتجاج طبرسی (ج۱، ص۱۲۵) این اسامی آمده است: عبدالله، عون (شهید شده در کربلا)، محمد اکبر (شهید شده در صفین)، محمد اصغر (شهید شده در کربلا)، عبدالله اکبر (او یکی از افراد مشهور به اجواد (بخشندگان) بنی هاشم است؛ دیگر اجواد بنی‌هاشم عبارت‌اند از: امام حسن{{ع}}، امام حسین{{ع}}، عبدالله بن عباس، عبدالله اکبر (قطب السخاء) که در جنگ‌های صفین و جمل شرکت کرده است)، عبدالله اصغر، حمید و حسین.</ref>. هنگام [[فتح خیبر]] جعفر و [[اسماء]] از مهاجرت بازگشتند، در این هنگام [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَا أَدْرِي بِأَيِّهِمَا أَنَا أَفْرَحُ أَكثر بِقُدُومِ جَعْفَرٍ أَمْ بِفَتْحِ خَيْبَرَ}}<ref>الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۱۷۲.</ref>؛ اسماء پس از آن‌که همسرش جعفر، در [[جنگ موته]] کشته شد به همسری [[ابوبکر]] درآمد<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۴-۱۷۸۵؛ ظاهراً سال ازدواج اسماء با ابوبکر بن ابی قحافه در سال وقوع جنگ حنین است (الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۴).</ref> و برای او هم [[محمد بن ابی بکر]] را به دنیا آورد<ref>عمدة المطالب، ابن عنبه، ص۳۶.</ref> که یکی از فداییان [[امام علی]]{{ع}} بود و امام علی{{ع}} نیز به ایشان بسیار علاقه‌مند بودند و مکرر می‌فرمودند: “محمد [[فرزند من]] است از صلب ابی‌بکر”<ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ{{ع}}: كَانَتِ النَّجَابَةُ مِنْ قِبَلِ أُمِّهِ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ لَا مِنْ قِبَلِ أَبِيهِ}} (الاختصاص، شیخ مفید، ص۷۰). محمد بن ابی بکر در سال حجة الوداع در منطقه بیداء متولد شد (الهدایه، شیخ صدوق، ص۱۰۰).</ref>.
 
پس از درگذشت [[ابوبکر]]، او [[افتخار]] همسری امیرالمؤمنین علی بن [[ابی‌طالب]]{{ع}} را یافت و از آن [[حضرت]] هم [[فرزندی]] به نام [[یحیی]] آورد<ref>اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۱۴؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۴؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۵.</ref>؛ گرچه بعضی فرزند دیگری به نام [[عون]] را نیز ذکر کرده‌اند<ref>عمدة الطالب، ابن عنبه، ص۳۶؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۴-۱۷۸۵؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۱۴.</ref>.
او از طرف [[مادر]] دارای نه یا ده [[خواهر]] بود که یکی از ایشان به نام [[میمونه]]، دختر [[حارث]]، [[همسر]] [[رسول اکرم]]{{صل}}، دیگری، [[ام‌الفضل]]، همسر [[عباس]]، عموی بزرگوار [[پیامبر اسلام]] و دیگری [[سلمی]]، همسر [[حمزه]] [[سیدالشهدا]]، عموی [[جعفر طیار]] بود. بنابراین، این هم افتخاری بود برای اسماء‌که [[همسران]] [[خواهران]] او اشخاصی مانند [[پیامبر]]{{صل}}، حمزه و عباس بودند<ref>مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی، ص۱۱. {{عربی|قيل: كانت أسماء... تحت حمزة بن عبد المطلب فولدت له ابنة تسمى أمة اللَّه [و قيل أمامة]، ثم خلف عليها بعده شداد بن الهاد الليثي... ثم خلف عليها بعد شداد جعفر بن أبي طالب}} (الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۴-۱۷۸۵).</ref>.
روزی [[عمر بن خطاب]] به [[اسماء]] گفت: “شما [[مردم]] خوبی هستید جز اینکه ما به خاطر [[سبقت]] داشتن در [[هجرت]] از شما برتریم”.
اسماء می‌گوید: گفته [[عمر]] را برای [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] کردم، ایشان فرمود: "چنین نیست، بلکه از نظر هجرت هم شما بر دیگران مقدم هستید، زیرا شما دوبار هجرت کردید، بار اول به [[حبشه]] و بار دوم به [[مدینه منوره]]"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه‌: مهدوی دامغانی)، ج۸، ص۲۹۳؛ الآحاد و المثانی، ضحاک، ج۵، ص۴۵۵؛ المعجم الاوسط، طبرانی، ج۶، ص۲۳۱؛ اسدالغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۱۵؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۵؛ أعیان الشیعه، امین عاملی، ج۳، ص۳۰۶.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۱۲.</ref>.


پس از درگذشت [[ابوبکر]]، او [[افتخار]] همسری امیرالمؤمنین علی بن [[ابی‌طالب]]{{ع}} را یافت و از آن [[حضرت]] هم [[فرزندی]] به نام [[یحیی]] آورد<ref>اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۱۴؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۴؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۵.</ref>؛ گرچه بعضی [[فرزند]] دیگری به نام [[عون]] را نیز ذکر کرده‌اند<ref>عمدة الطالب، ابن عنبه، ص۳۶؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۴-۱۷۸۵؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۱۴.</ref>.
او از طرف [[مادر]] دارای نه یا ده [[خواهر]] بود که یکی از ایشان به نام [[میمونه]]، دختر [[حارث]]، [[همسر]] [[رسول اکرم]]{{صل}}، دیگری، [[ام‌الفضل]]، [[همسر]] [[عباس]]، عموی بزرگوار [[پیامبر اسلام]] و دیگری [[سلمی]]، [[همسر]] [[حمزه]] [[سیدالشهدا]]، عموی [[جعفر طیار]] بود. بنابراین، این هم افتخاری بود برای اسماء‌که [[همسران]] [[خواهران]] او اشخاصی مانند [[پیامبر]]{{صل}}، [[حمزه]] و [[عباس]] بودند<ref>مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی، ص۱۱. {{عربی|قيل: كانت أسماء... تحت حمزة بن عبد المطلب فولدت له ابنة تسمى أمة اللَّه [و قيل أمامة]، ثم خلف عليها بعده شداد بن الهاد الليثي... ثم خلف عليها بعد شداد جعفر بن أبي طالب}} (الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۸۴-۱۷۸۵).</ref>.
روزی [[عمر بن خطاب]] به اسماء گفت: “شما [[مردم]] خوبی هستید جز اینکه ما به خاطر [[سبقت]] داشتن در [[هجرت]] از شما برتریم”.
اسماء می‌گوید: گفته [[عمر]] را برای [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] کردم، ایشان فرمود: "چنین نیست، بلکه از نظر [[هجرت]] هم شما بر دیگران مقدم هستید، زیرا شما دوبار [[هجرت]] کردید، بار اول به [[حبشه]] و بار دوم به [[مدینه منوره]]"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه‌: مهدوی دامغانی)، ج۸، ص۲۹۳؛ الآحاد و المثانی، ضحاک، ج۵، ص۴۵۵؛ المعجم الاوسط، طبرانی، ج۶، ص۲۳۱؛ اسدالغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۱۵؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۵؛ أعیان الشیعه، امین عاملی، ج۳، ص۳۰۶.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۱۲.</ref>.
==[[اسماء]] و شنیدن خبر [[شهادت]] [[جعفر]]==
==[[اسماء]] و شنیدن خبر [[شهادت]] [[جعفر]]==
هنگامی که [[پیامبر اسلام]] لشکری را به [[سرزمین]] [[موته]] فرستاد، [[زید بن حارثه]] را [[فرمانده]] ایشان قرار داد و [[پرچم]] را به وی سپرد و فرمود: “اگر [[زید]] کشته شد، [[جعفر بن ابی‌طالب]]{{ع}} فرمانده شماست و اگر جعفر کشته شد [[عبدالله بن رواحه]] فرمانده باشد و اگر او هم [[شهید]] شد هر که را خواستید به عنوان فرمانده [[انتخاب]] کنید”. مردی از [[یهود]] که حاضر بود گفت: “اگر [[محمد]]، [[رسول خدا]] باشد این سه نفر کشته می‌شوند”. [[مردم]] پرسیدند: از کجا می‌گویی؟ او گفت: “انبیای بنی‌اسراییل اگر دو نفر یا صد نفر را به ترتیب [[فرماندهی]] می‌دادند، همه کشته می‌شدند”.
هنگامی که [[پیامبر اسلام]] لشکری را به [[سرزمین]] [[موته]] فرستاد، [[زید بن حارثه]] را [[فرمانده]] ایشان قرار داد و [[پرچم]] را به وی سپرد و فرمود: “اگر [[زید]] کشته شد، [[جعفر بن ابی‌طالب]]{{ع}} فرمانده شماست و اگر جعفر کشته شد [[عبدالله بن رواحه]] فرمانده باشد و اگر او هم [[شهید]] شد هر که را خواستید به عنوان فرمانده [[انتخاب]] کنید”. مردی از [[یهود]] که حاضر بود گفت: “اگر [[محمد]]، [[رسول خدا]] باشد این سه نفر کشته می‌شوند”. [[مردم]] پرسیدند: از کجا می‌گویی؟ او گفت: “انبیای بنی‌اسراییل اگر دو نفر یا صد نفر را به ترتیب [[فرماندهی]] می‌دادند، همه کشته می‌شدند”.
۲۱۸٬۲۱۵

ویرایش