حجت الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۸۹۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[حجت الهی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[حجت الهی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==[[ضرورت]] وجود [[حجّت الهی]] ([[ولی الله]]) برای [[امتثال]] [[اوامر]] [[خداوند]]==
*برجسته‌ترین ویژگی که [[خداوند]] برای [[انسان]] بر می‌شمارد، [[مقام]] [[بندگی]] است؛ تا به آنجا که گویی [[فلسفه خلقت]] [[انسان]]، [[معرفت]] به [[مقام]] [[بندگی]] [[پروردگار]] است{{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref> «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref>. در [[فرهنگ قرآن]]، تعریف [[بندگی]]، به مراتب عمیق‌تر از مفهوم آن در [[فرهنگ]] متداول است؛ ولی در هر صورت، با استفاده از آن می‌توان [[ضرورت]] وجود ولیّ‌الله را در میان [[مردم]] [[اثبات]] کرد.
*در [[فرهنگ قرآن]]، "[[عبد]]" کسی است که همه [[همّت]] او کسب [[رضایت]] مولا باشد. لذا او باید [[تکالیف]] خود را به خوبی بشناسد، تا بتواند به [[بهترین]] وجه [[رضایت]] مولای خود را کسب نماید.
*نتیجه چنین بینشی آن است که [[انسان]] در عمل باید به دنبال حجّتی بگردد که در [[مقام قرب]] و [[ولایت الهی]] در موقعیّتی قرار داشته باشد که [[خداوند]] [[تولّی]] همه امور او را برعهده گرفته باشد؛ به گونه‌ای که همه حرکات و سکنات و [[قول و فعل]] و حتّی تقریر او بیانگر [[حکم الهی]] باشد. در نتیجه، [[انسان]] با [[اسوه]] قرار دادن او، در [[قیامت]] حجّتی در پیشگاه مولای خود داشته باشد. با این [[برهان]]، از یک سو [[ضرورت]] وجود [[اولیاء الهی]] درمیان [[خلق]] ثابت می‌شود و از سوی دیگر، [[ضرورت]] دائمی [[رجوع]] به آنان [[مبرهن]] می‌گردد؛ چنان‌که [[قرآن]] با بیان‌های گوناگون، مخلوق را این‌چنین معرفی می‌کند: {{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ وَلَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُورًا}}<ref>«و به جای او خدایانی را برگزیدند که چیزی نمی‌آفرینند و خود آفریده می‌شوند و اختیار هیچ سود و زیانی برای خویش و اختیار مرگ و زندگی و برانگیختنی را ندارند» سوره فرقان، آیه ۳.</ref>.
*بیان [[عقلی]] این مطلب، با دقّت در [[رابطه ولایی]] [[خالق]] و مخلوق روشن می‌شود؛ زیرا مخلوق در هستی و [[کمالات]] هستی، تماماً وابسته به [[عنایت]] [[خالق]] است و اگر توجّه ولایی مولا لحظه‌ای از او برداشته شود، نه آنکه [[فقیر]] می‌گردد، بلکه به یکباره معدوم می‌شود. [[بدیهی]] است که در چنین [[فرهنگی]]، احراز کمترین [[استقلال]] در ذات یا صفات در برابر مولا، منافات با [[ادب]] و [[حقیقت]] [[بندگی]] دارد<ref>برای بیان نمونه‌ای از ادب بندگی، اشاره می‌کنیم به گوشه‌ای از دعای امام سجاد{{ع}} در صحیفه: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ... فَإِنِّي عَبْدُكَ وَ فِي قَبْضَتِكَ، نَاصِيَتِي بِيَدِكَ. لَا أَمْرَ لِي مَعَ أَمْرِكَ‌، مَاضٍ فِيَّ حُكْمُكَ، عَدْلٌ فِيَّ قَضَاؤُكَ، وَ لَا قُوَّةَ لِي عَلَى الْخُرُوجِ مِنْ سُلْطَانِكَ، وَ لَا أَسْتَطِيعُ مُجَاوَزَةَ قُدْرَتِكَ، وَ لَا أَسْتَمِيلُ هَوَاكَ، وَ لَا أَبْلُغُ رِضَاكَ، وَ لَا أَنَالُ مَا عِنْدَكَ إِلَّا بِطَاعَتِكَ وَ بِفَضْلِ رَحْمَتِكَ. إِلَهِي أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَيْتُ عَبْداً دَاخِراً لَكَ، لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً إِلَّا بِكَ، أَشْهَدُ بِذَلِكَ عَلَى نَفْسِي، وَ أَعْتَرِفُ بِضَعْفِ قُوَّتِي وَ قِلَّةِ حِيلَتِي، فَأَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي، وَ تَمِّمْ لِي مَا آتَيْتَنِي، فَإِنِّي عَبْدُكَ الْمِسْكِينُ الْمُسْتَكِينُ الضَّعِيفُ الضَّرِيرُ الْحَقِيرُ الْمَهِينُ الْفَقِيرُ الْخَائِفُ الْمُسْتَجِيرُ}}. (الصحیفة السجادیه (ط. الهادی، ۱۳۷۶ ه.ش.)، دعای ۲۱).</ref>.
*نتیجه چنین بینشی در [[نظام]] [[تشریع]] آن است که [[بنده]] [[حقیقی]] می‌باید سراسر [[تسلیم]] درگاه مولای خود باشد؛ به گونه‌ای که نه خود و نه [[کمالات]] خود را ببیند.
*[[بدیهی]] است نیل به چنین [[مقام]] بلندی، با تحصیلات متعارف و مطالعه [[قرآن]] و سایر منابع [[دینی]] به دست نمی‌آید؛ بلکه تنها با قرارگرفتن تحت [[ولایت الهی]] و [[هدایت ایصالی]] [[پروردگار]]، می‌توان به چنین [[مقام]] منیعی دست یافت.
*[[هدایت ایصالی]] [[پروردگار]]، از [[شئون ولایت]] و [[ربوبیّت الهی]] است که مانند سایر رحمت‌های [[خداوند]]، از طریق [[اولیاء الهی]]{{عم}} (یعنی مظاهر اسم [[ولی الله]]) بر [[قلوب]] افراد مستعد (به [[میزان]] استعدادشان) سرازیر می‌گردد. [[مهتدی]]، به مقداری که [[تولّی]] به [[ولایت]] [[اولیاء الهی]]{{عم}} داشته باشد، مستعدّ بهره‌مندی از [[هدایت]] خاصّ آن ذوات [[مقدّس]] می‌شود و از آنجا که [[ولایت]] آنان مندک در [[ولایت الهی]] است، [[تولّی]] کامل به [[ولایت]] آنان، با ذوب شدن در [[محبّت]] ایشان و قبول همه جانبه [[سرپرستی]] آنها مقدور است.
{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان آنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند و چون در کاری همگانی همراه او باشند تا از او اجازه نگیرند (به راهی دیگر) نمی‌روند» سوره نور، آیه ۶۲.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۴۷۹-۴۸۰.</ref>.


==[[ضرورت]] وجود [[ولی الله]] برای تنفیذ تصرّفات==
==[[ضرورت]] وجود [[ولی الله]] برای تنفیذ تصرّفات==
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش