خطبه ۳ نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
خط ۴: خط ۴:
==مقدمه==
==مقدمه==
*خطبۀ سوم [[نهج البلاغه]] - معروف به [[خطبۀ شقشقیه]] - که [[شکوه]] و [[انتقاد]] [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} از [[غصب]] [[خلافت]] است و بیان [[شایستگی]] خود بر [[خلافت]] و [[زعامت]] و [[صبر]] تلخ و جانکاه وی در آن دوران، همچون کسی که [[خار در چشم]] و [[استخوان در گلو]] دارد: {{عربی|صبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی}} آن [[حضرت]] در این [[خطبه]]، علاوه‌بر تصدّی ناروای [[خلافت]] از سوی [[ابوبکر]]، از شیوۀ انتقال آن به [[عمر بن خطاب]] و سپس به [[عثمان]] [[انتقاد]] می‌کند و از [[غارت]] و حیف‌ومیل [[بیت المال]] [[مسلمانان]] از سوی [[عثمان]] [[سخن]] می‌گوید. اشاره به [[پیکار]] خود با [[ناکثین]] و [[قاسطین]] و [[مارقین]] دارد و اینکه خودش به [[دلیل]] حضور حاضر و وجود [[ناصر]] که [[حجت]] را تمام می‌کند و تعهّدی که [[خدا]] از دانایان گرفته است در برابر [[ظلم]] [[ظالمان]] [[سکوت]] نکنند، بار [[خلافت]] را به دوش کشید، وگرنه [[دنیا]] در نظر او بسی بی‌ارزش است. در [[شرح‌ها]] علّت [[شهرت]] این [[خطبه]] به شقشقیّه آمده است. این [[خطبه]] از منابع مهم و صریحی است که از زبان [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}}، به نقد [[سه خلیفه]] و عملکرد [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] آنان و ناشایستگی‌شان برای [[خلافت]] و سزاواری خویش پرداخته است. به لحاظ لحن تند و گزندۀ [[خطبه]] و [[انتقاد]] صریح از [[خلفا]]، بعضی از [[اهل سنت]] گفته‌اند که این [[خطبه]] از سخنان آن [[حضرت]] نیست، بلکه از بافته‌های [[سید رضی]] (گردآورندۀ [[نهج البلاغه]]) است. [[ابن ابی الحدید]] و دیگران با [[دلایل]] متقن ثابت کرده‌اند که این [[خطبه]] از سخنان مولاست و از سبک و [[سیاق]] [[کلام]] [[سیّد رضی]] برنمی‌آید که چنین سخن بگوید. [[ابن ابی الحدید]]، در ردّ این ادعا، از قول ابن خشّاب [[نقل]] می‌کند که این [[خطبه]] را در کتاب‌هایی مطالعه کرده که ۲۰۰ سال قبل از [[تولد]] [[سید رضی]] نگاشته شده است و از منابع کهن‌تر از [[نهج البلاغه]] نیز آن را [[نقل]] می‌کند.<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱ ص ۲۰۵</ref> [[علامه مجلسی]] علاوه‌بر [[نقل]] این [[خطبه]] از منابع [[شیعی]]، می‌گوید در منابع [[اهل سنت]] همچون "[[مناقب (کتاب)|مناقب]]" [[ابن جوزی]]، "[[العقد الفرید]]" [[ابن عبدربّه]]<ref>همان، ج ۴ ص ۷۱ و ج ۷ ص ۸۰. دربارۀ بحث تفضیلی از سند و محتوای آن ر. ک: کیهان فرهنگی، شمارۀ ۱۷۰، ویژۀ بزرگداشت امام علی، مقالۀ کویر خاطره</ref> و در آثار [[ابو علی جبائی]] و [[ابن خشّاب]] و در "[[المواعظ و الزواجر (کتاب)|المواعظ و الزواجر]]" [[حسن]] بن [[عبد]] [[اللّه]] هم آمده است.<ref>بحار الأنوار، ج ۲۹(فتن و محن) ص ۵۰۶</ref> نیز [[علامۀ امینی]] در [[اثبات]] صحّت انتساب آن به [[امیر مؤمنان]]، بحثی جامع دارد.<ref>الغدیر، ج ۹ ص ۳۸۰</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۴۴.</ref>
*خطبۀ سوم [[نهج البلاغه]] - معروف به [[خطبۀ شقشقیه]] - که [[شکوه]] و [[انتقاد]] [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} از [[غصب]] [[خلافت]] است و بیان [[شایستگی]] خود بر [[خلافت]] و [[زعامت]] و [[صبر]] تلخ و جانکاه وی در آن دوران، همچون کسی که [[خار در چشم]] و [[استخوان در گلو]] دارد: {{عربی|صبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی}} آن [[حضرت]] در این [[خطبه]]، علاوه‌بر تصدّی ناروای [[خلافت]] از سوی [[ابوبکر]]، از شیوۀ انتقال آن به [[عمر بن خطاب]] و سپس به [[عثمان]] [[انتقاد]] می‌کند و از [[غارت]] و حیف‌ومیل [[بیت المال]] [[مسلمانان]] از سوی [[عثمان]] [[سخن]] می‌گوید. اشاره به [[پیکار]] خود با [[ناکثین]] و [[قاسطین]] و [[مارقین]] دارد و اینکه خودش به [[دلیل]] حضور حاضر و وجود [[ناصر]] که [[حجت]] را تمام می‌کند و تعهّدی که [[خدا]] از دانایان گرفته است در برابر [[ظلم]] [[ظالمان]] [[سکوت]] نکنند، بار [[خلافت]] را به دوش کشید، وگرنه [[دنیا]] در نظر او بسی بی‌ارزش است. در [[شرح‌ها]] علّت [[شهرت]] این [[خطبه]] به شقشقیّه آمده است. این [[خطبه]] از منابع مهم و صریحی است که از زبان [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}}، به نقد [[سه خلیفه]] و عملکرد [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] آنان و ناشایستگی‌شان برای [[خلافت]] و سزاواری خویش پرداخته است. به لحاظ لحن تند و گزندۀ [[خطبه]] و [[انتقاد]] صریح از [[خلفا]]، بعضی از [[اهل سنت]] گفته‌اند که این [[خطبه]] از سخنان آن [[حضرت]] نیست، بلکه از بافته‌های [[سید رضی]] (گردآورندۀ [[نهج البلاغه]]) است. [[ابن ابی الحدید]] و دیگران با [[دلایل]] متقن ثابت کرده‌اند که این [[خطبه]] از سخنان مولاست و از سبک و [[سیاق]] [[کلام]] [[سیّد رضی]] برنمی‌آید که چنین سخن بگوید. [[ابن ابی الحدید]]، در ردّ این ادعا، از قول ابن خشّاب [[نقل]] می‌کند که این [[خطبه]] را در کتاب‌هایی مطالعه کرده که ۲۰۰ سال قبل از [[تولد]] [[سید رضی]] نگاشته شده است و از منابع کهن‌تر از [[نهج البلاغه]] نیز آن را [[نقل]] می‌کند.<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱ ص ۲۰۵</ref> [[علامه مجلسی]] علاوه‌بر [[نقل]] این [[خطبه]] از منابع [[شیعی]]، می‌گوید در منابع [[اهل سنت]] همچون "[[مناقب (کتاب)|مناقب]]" [[ابن جوزی]]، "[[العقد الفرید]]" [[ابن عبدربّه]]<ref>همان، ج ۴ ص ۷۱ و ج ۷ ص ۸۰. دربارۀ بحث تفضیلی از سند و محتوای آن ر. ک: کیهان فرهنگی، شمارۀ ۱۷۰، ویژۀ بزرگداشت امام علی، مقالۀ کویر خاطره</ref> و در آثار [[ابو علی جبائی]] و [[ابن خشّاب]] و در "[[المواعظ و الزواجر (کتاب)|المواعظ و الزواجر]]" [[حسن]] بن [[عبد]] [[اللّه]] هم آمده است.<ref>بحار الأنوار، ج ۲۹(فتن و محن) ص ۵۰۶</ref> نیز [[علامۀ امینی]] در [[اثبات]] صحّت انتساب آن به [[امیر مؤمنان]]، بحثی جامع دارد.<ref>الغدیر، ج ۹ ص ۳۸۰</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۴۴.</ref>
* [[خطبه]] سوم از معروف‌ترین [[خطبه‌های نهج البلاغه]] است. سبب معروفیت آن رمزگشایی [[امام علی]]{{ع}} از [[غصب خلافت]] و [[آشکار]] ساختن سیمای [[حکومت]] خلفای اول و دوم و سوم است. به‌همین سبب برخی در صدور آن از [[ناحیه]] [[امام]] ایجاد تشکیک کرده‌اند. اما با نگاهی به منابع پیش از [[شریف رضی]] و [[راویان]] این [[خطبه]] پس از او، که از [[راویان]] موثق‌اند، انتساب [[خطبه]] به [[امام]]{{ع}} مسلم می‌شود.
* [[خطبه]] سوم از معروف‌ترین [[خطبه‌های نهج البلاغه]] است. سبب معروفیت آن رمزگشایی [[امام علی]]{{ع}} از [[غصب خلافت]] و آشکار ساختن سیمای [[حکومت]] خلفای اول و دوم و سوم است. به‌همین سبب برخی در صدور آن از [[ناحیه]] [[امام]] ایجاد تشکیک کرده‌اند. اما با نگاهی به منابع پیش از [[شریف رضی]] و [[راویان]] این [[خطبه]] پس از او، که از [[راویان]] موثق‌اند، انتساب [[خطبه]] به [[امام]]{{ع}} مسلم می‌شود.
*با توجه به نام بردن [[امام]] از [[ناکثین]] (۳۶ق)، [[قاسطین]] (اواخر ۳۶) و [[مارقین]] (اواخر ۳۷ یا اوایل ۳۸ق)، می‌توان پنداشت که صدور آن اواخر سال ۳۸ ق باشد.
*با توجه به نام بردن [[امام]] از [[ناکثین]] (۳۶ق)، [[قاسطین]] (اواخر ۳۶) و [[مارقین]] (اواخر ۳۷ یا اوایل ۳۸ق)، می‌توان پنداشت که صدور آن اواخر سال ۳۸ ق باشد.


۲۱۸٬۱۰۷

ویرایش