جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
*[[مردم]] در دنیا بر دو گونهاند: گروهی در دنیا برای دنیا [[تلاش]] کنند و [[آخرت]] را از یاد برند. از [[فقر]] بازماندگانشان ترسند، ولی از ناداری خود هرگز؛ پس [[عمر]] خود را در راه منفعت دیگران تباه سازند. گروهی دیگر در دنیا برای [[آخرت]] [[تلاش]] کنند، پس آنچه سهم آنان از دنیا باشد بدون [[تلاش]] دریافت دارند و در نتیجه هر دو بهره را برند: دنیا و آخرتشان آباد شود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۶۱: {{متن حدیث|"النَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلَانِ؛ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا، قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ، يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ [يُخَلِّفُ] الْفَقْرَ وَ يَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ، فَيُفْنِي عُمُرَهُ فِي مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ؛ وَ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، فَجَاءَهُ الَّذِي لَهُ مِنَ الدُّنْيَا بِغَيْرِ عَمَلٍ، فَأَحْرَزَ الْحَظَّيْنِ مَعاً وَ مَلَكَ الدَّارَيْنِ جَمِيعاً، فَأَصْبَحَ وَجِيهاً عِنْدَ اللَّهِ، لَا يَسْأَلُ اللَّهَ حَاجَةً فَيَمْنَعُهُ [فَيَمْنَعَه]"}}</ref>. زندگی دنیا در [[فرهنگ دینی]]، زندگی محدود و کوتاهی است که در میان دو بینهایت قرار گرفته. گرچه آغاز زندگی [[انسان]] ازلی نیست و [[آفرینش]] او در زمانی خاص صورت گرفته، اما برای [[آدمی]] پایانی وجود ندارد و او موجودی جاودانه است. آنچه اهمیت دارد این است که [[سرنوشت]] ابدی [[آدمی]] در مدت زمان کوتاه [[زندگی دنیوی]] او تعیین میشود. از اینرو [[طول عمر]] [[انسان]] در دنیا، گرچه به نسبت هستی پایانناپذیر او زمان بلندی نیست، اما از عمق و ژرفایی بهرهمند است که تعیین کننده [[سعادت]] و [[ضلالت]] [[آدمی]] است. [[امام]] {{ع}} میفرماید: شما برای [[آخرت]] آفریده شدهاید، نه برای دنیا؛ برای بقا آفریده شدهاید، نه برای فنا<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|"وَاعلَم يَا بُنَيَّ أَنَّكَ إِنَّمَا خُلِقْتَ لِلْآخِرَةِ لَا لِلدُّنْيَا وَ لِلْفَنَاءِ لَا لِلْبَقَاءِ}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 400.</ref>. | *[[مردم]] در دنیا بر دو گونهاند: گروهی در دنیا برای دنیا [[تلاش]] کنند و [[آخرت]] را از یاد برند. از [[فقر]] بازماندگانشان ترسند، ولی از ناداری خود هرگز؛ پس [[عمر]] خود را در راه منفعت دیگران تباه سازند. گروهی دیگر در دنیا برای [[آخرت]] [[تلاش]] کنند، پس آنچه سهم آنان از دنیا باشد بدون [[تلاش]] دریافت دارند و در نتیجه هر دو بهره را برند: دنیا و آخرتشان آباد شود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۶۱: {{متن حدیث|"النَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلَانِ؛ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا، قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ، يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ [يُخَلِّفُ] الْفَقْرَ وَ يَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ، فَيُفْنِي عُمُرَهُ فِي مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ؛ وَ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، فَجَاءَهُ الَّذِي لَهُ مِنَ الدُّنْيَا بِغَيْرِ عَمَلٍ، فَأَحْرَزَ الْحَظَّيْنِ مَعاً وَ مَلَكَ الدَّارَيْنِ جَمِيعاً، فَأَصْبَحَ وَجِيهاً عِنْدَ اللَّهِ، لَا يَسْأَلُ اللَّهَ حَاجَةً فَيَمْنَعُهُ [فَيَمْنَعَه]"}}</ref>. زندگی دنیا در [[فرهنگ دینی]]، زندگی محدود و کوتاهی است که در میان دو بینهایت قرار گرفته. گرچه آغاز زندگی [[انسان]] ازلی نیست و [[آفرینش]] او در زمانی خاص صورت گرفته، اما برای [[آدمی]] پایانی وجود ندارد و او موجودی جاودانه است. آنچه اهمیت دارد این است که [[سرنوشت]] ابدی [[آدمی]] در مدت زمان کوتاه [[زندگی دنیوی]] او تعیین میشود. از اینرو [[طول عمر]] [[انسان]] در دنیا، گرچه به نسبت هستی پایانناپذیر او زمان بلندی نیست، اما از عمق و ژرفایی بهرهمند است که تعیین کننده [[سعادت]] و [[ضلالت]] [[آدمی]] است. [[امام]] {{ع}} میفرماید: شما برای [[آخرت]] آفریده شدهاید، نه برای دنیا؛ برای بقا آفریده شدهاید، نه برای فنا<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|"وَاعلَم يَا بُنَيَّ أَنَّكَ إِنَّمَا خُلِقْتَ لِلْآخِرَةِ لَا لِلدُّنْيَا وَ لِلْفَنَاءِ لَا لِلْبَقَاءِ}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 400.</ref>. | ||
*از آنجا که [[انسان]] در [[زندگی دنیوی]] خود با عنصر [[اراده]] و [[اختیار]] روبهروست، میتواند آینده خود را تعیین کند. از اینرو [[خداوند]] در [[قرآن]] میفرماید "برای [[انسان]] چیزی جز حاصل [[تلاش]] او نیست"<ref>{{متن قرآن| وَأَن لَّيْسَ لِلإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى}}؛ سوره نجم، آیه ۳۹</ref>. [[انسان]] در زندگی به [[اختیار]] خود میاندیشد، اعتقادهای خود را میسازد و به اعتقادهای خود عمل میکند. مجموعه اینها چگونه زیستن او را رقم میزند. البته باید توجه داشت که [[اختیار انسان]] در دنیا، [[اختیار]] مطلق نیست، بلکه [[امر بین الامرین]] و در راستای [[اراده خداوند]] است. آنان که سعادتمندانه زیستند، از طریق [[زندگی دنیوی]] توانستند بهره برگیرند. [[امام]] [[مردمان]] را به بهرهگیری مناسب از فرصت زندگی فرامیخواند. دنیا سرایی است که باید در آن افزون بر تلاشهای مادی، برای [[آخرت]] نیز توشه برداشت و [[امنیت]] فردای [[قیامت]] را فراهم ساخت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶۳: {{متن حدیث|"أَلَا إِنَّ الدُّنْيَا دَارٌ لَا يُسْلَمُ مِنْهَا إِلَّا فِيهَا وَ لَا يُنْجَى بِشَيْءٍ كَانَ لَهَا؛ ابْتُلِيَ النَّاسُ بِهَا فِتْنَةً، فَمَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لَهَا أُخْرِجُوا مِنْهُ وَ حُوسِبُوا عَلَيْهِ وَ مَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لِغَيْرِهَا قَدِمُوا عَلَيْهِ وَ أَقَامُوا فِيهِ"}}</ref>. از منظر [[امام]]، دنیا بهخودی خود نقشی در [[سعادت]] یا [[شقاوت]] [[آدمی]] ندارد. [[انسانها]] خود با برداشتهای مختلف از زندگی و نوع نگاه خود به دنیا، تصویر آنرا مجسم میکنند: دنیا برای کسی که گفتارش را راست انگارد، سرای [[راستی]]، برای کسی که [[حقیقت]] آن را دریابد، سرای عافیت، برای کسی که از آن برای آخرتش توشه برگیرد، سرای توانگری و برای کسی که از آن [[پند]] پذیرد، سرای [[اندرز]] و [[موعظه]] است. دنیا نمازگاه [[دوستان]] [[خدا]]، مصلّای [[فرشتگان]] [[خدا]]، محل [[نزول وحی]] [[خدا]] و بازارگاه [[دوستان]] خداست که در آن کسب [[رحمت]] کنند و سودشان [[بهشت]] است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۶: {{متن حدیث|"إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا؛ مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 400.</ref>. | *از آنجا که [[انسان]] در [[زندگی دنیوی]] خود با عنصر [[اراده]] و [[اختیار]] روبهروست، میتواند آینده خود را تعیین کند. از اینرو [[خداوند]] در [[قرآن]] میفرماید "برای [[انسان]] چیزی جز حاصل [[تلاش]] او نیست"<ref>{{متن قرآن| وَأَن لَّيْسَ لِلإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى}}؛ سوره نجم، آیه ۳۹</ref>. [[انسان]] در زندگی به [[اختیار]] خود میاندیشد، اعتقادهای خود را میسازد و به اعتقادهای خود عمل میکند. مجموعه اینها چگونه زیستن او را رقم میزند. البته باید توجه داشت که [[اختیار انسان]] در دنیا، [[اختیار]] مطلق نیست، بلکه [[امر بین الامرین]] و در راستای [[اراده خداوند]] است. آنان که سعادتمندانه زیستند، از طریق [[زندگی دنیوی]] توانستند بهره برگیرند. [[امام]] [[مردمان]] را به بهرهگیری مناسب از فرصت زندگی فرامیخواند. دنیا سرایی است که باید در آن افزون بر تلاشهای مادی، برای [[آخرت]] نیز توشه برداشت و [[امنیت]] فردای [[قیامت]] را فراهم ساخت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶۳: {{متن حدیث|"أَلَا إِنَّ الدُّنْيَا دَارٌ لَا يُسْلَمُ مِنْهَا إِلَّا فِيهَا وَ لَا يُنْجَى بِشَيْءٍ كَانَ لَهَا؛ ابْتُلِيَ النَّاسُ بِهَا فِتْنَةً، فَمَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لَهَا أُخْرِجُوا مِنْهُ وَ حُوسِبُوا عَلَيْهِ وَ مَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لِغَيْرِهَا قَدِمُوا عَلَيْهِ وَ أَقَامُوا فِيهِ"}}</ref>. از منظر [[امام]]، دنیا بهخودی خود نقشی در [[سعادت]] یا [[شقاوت]] [[آدمی]] ندارد. [[انسانها]] خود با برداشتهای مختلف از زندگی و نوع نگاه خود به دنیا، تصویر آنرا مجسم میکنند: دنیا برای کسی که گفتارش را راست انگارد، سرای [[راستی]]، برای کسی که [[حقیقت]] آن را دریابد، سرای عافیت، برای کسی که از آن برای آخرتش توشه برگیرد، سرای توانگری و برای کسی که از آن [[پند]] پذیرد، سرای [[اندرز]] و [[موعظه]] است. دنیا نمازگاه [[دوستان]] [[خدا]]، مصلّای [[فرشتگان]] [[خدا]]، محل [[نزول وحی]] [[خدا]] و بازارگاه [[دوستان]] خداست که در آن کسب [[رحمت]] کنند و سودشان [[بهشت]] است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۶: {{متن حدیث|"إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا؛ مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 400.</ref>. | ||
*نگاه دنیاگرایانه به دنیا [[مردمان]] را در پرده [[غفلت]] [[اسیر]] میکند و از مسیر [[حق]] و [[اعتدال]] دور میسازد. از اینرو [[امام]] {{ع}} [[مردمان]] را از دنیا طلبی برحذر میدارد و نسبت به ماهیت گولزننده آن [[آگاه]] میسازد: به [[راستی]]، دنیا تو را نفریفته، تو خود فریفته آن شدهای. دنیا هر چیز را که از آن عبرتی توان گرفت، برایت | *نگاه دنیاگرایانه به دنیا [[مردمان]] را در پرده [[غفلت]] [[اسیر]] میکند و از مسیر [[حق]] و [[اعتدال]] دور میسازد. از اینرو [[امام]] {{ع}} [[مردمان]] را از دنیا طلبی برحذر میدارد و نسبت به ماهیت گولزننده آن [[آگاه]] میسازد: به [[راستی]]، دنیا تو را نفریفته، تو خود فریفته آن شدهای. دنیا هر چیز را که از آن عبرتی توان گرفت، برایت آشکار ساخت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۴: {{متن حدیث|"وَ حَقّاً أَقُولُ، مَا الدُّنْيَا غَرَّتْكَ وَ لَكِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ، وَ لَقَدْ كَاشَفَتْكَ الْعِظَاتِ"}}</ref>. تأکید بر موضوع [[میانهروی]] در همه امور زندگی، از جمله بهرهگیری از مواهب دنیا، روشی است که [[امام]] برای زندگی [[پاک]] به [[مردمان]] معرفی میکند. از اینرو در [[نامه]] به فرزندش میفرماید بدان که تو به هر آنچه [[آرزو]] داری نخواهی رسید و بیشتر از زمان [[مرگ]] نخواهی ماند... پس در کسب (و کار این [[جهان]]) سخت مگیر و در داد و ستد [[میانهروی]] کن... مبادا مرکبهای [[آز]] و [[طمع]] تو را به سرعت پیش ببرند و تو را به [[هلاکت]] افکنند<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|"وَ اعْلَمْ يَقِيناً أَنَّكَ لَنْ تَبْلُغَ أَمَلَكَ وَ لَنْ تَعْدُوَ أَجَلَكَ... فَخَفِّضْ فِي الطَّلَبِ وَ أَجْمِلْ فِي الْمُكْتَسَبِ... وَ إِيَّاكَ أَنْ تُوجِفَ بِكَ مَطَايَا الطَّمَعِ فَتُورِدَكَ مَنَاهِلَ الْهَلَكَةِ"}}</ref>. در فرازی دیگر نیز میفرماید: از دنیا همان را برگیر که نزد تو آید و از آنچه روی از تو برمیتابد، روی برتاب. اگر چنین نتوانی، اندازه نگهدار<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۸۷: {{متن حدیث|"خُذْ مِنَ الدُّنْيَا مَا أَتَاكَ، وَ تَوَلَّ عَمَّا تَوَلَّى عَنْكَ؛ فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ، فَأَجْمِلْ فِي الطَّلَبِ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 400- 401.</ref>. | ||
*[[امام]] در معرفی خصوصیات یکی از [[اولیای خدا]]، او را اینگونه معرفی میکند: پیش از این مرا [[برادری]] بود، در [[راه خدا]]؛ کوچک بودن دنیا در نظرش، او را در چشم من بزرگ داشته بود...<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۸۱: {{متن حدیث|"كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ وَ كَانَ [يُعَظِّمُهُ] يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِه"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 401.</ref>. | *[[امام]] در معرفی خصوصیات یکی از [[اولیای خدا]]، او را اینگونه معرفی میکند: پیش از این مرا [[برادری]] بود، در [[راه خدا]]؛ کوچک بودن دنیا در نظرش، او را در چشم من بزرگ داشته بود...<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۸۱: {{متن حدیث|"كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ وَ كَانَ [يُعَظِّمُهُ] يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِه"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 401.</ref>. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==[[شناخت]] دنیا== | ==[[شناخت]] دنیا== | ||
*[[امام]] {{ع}} با تمثیلهایی زیبا کوشیده است ماهیت دنیای نکوهیده را برای [[مردمان]] | *[[امام]] {{ع}} با تمثیلهایی زیبا کوشیده است ماهیت دنیای نکوهیده را برای [[مردمان]] آشکار سازد. از اینرو در فرازی دنیا را چون مار خوش خط و خالی به تصویر میکشد که ظاهری نرم و زیبا، اما [[باطنی]] پر از زهر کشنده دارد<ref>نهج البلاغه، نامه ۶۸: {{متن حدیث|"أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ الْحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّهَا قَاتِلٌ سَمُّهَا"}}</ref> و در فرازی دیگر دنیا را فریب دهنده، زیانرسان و گذرا توصیف میکند که [[خدای سبحان]] هرگز آن را نه بهعنوان [[پاداش]] [[دوستان]] خود پسندید و نه [[کیفر]] دشمنانش و [[مردم]] در این دنیا کاروانیاناند که هنوز بار نگشوده و نیاسوده، به ناگاه به بانگ کاروانسالار، باید کوچ کنند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۰۷: {{متن حدیث|"وَ قَالَ (عليه السلام) فِي صِفَةِ الدُّنْيَا:تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ؛ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمْ يَرْضَهَا ثَوَاباً لِأَوْلِيَائِهِ، وَ لَا عِقَاباً لِأَعْدَائِهِ؛ وَ إِنَّ أَهْلَ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ، بَيْنَا هُمْ حَلُّوا إِذْ صَاحَ بِهِمْ سَائِقُهُمْ، فَارْتَحَلُوا"}}</ref>. جاذبههای [[فریبنده]] دنیا [[مردمان]] را [[اسیر]] خود میکند و [[هدف]] اصلی [[آفرینش]] را که [[مقام قرب]] [[خداوند]] است از یاد آنها میبرد. از اینرو [[امام]] به عنوان یک اصل تربیتی بر این موضوع تأکید میورزد تا مبادا [[انسانها]] [[غفلت]] ورزند و از [[هدف آفرینش]] دور شوند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 401.</ref>. | ||
==دنیا، کوتاه و گذرا== | ==دنیا، کوتاه و گذرا== |