جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان') |
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
*بیگمان این [[حکمت]]، اساسیترین [[دلیل]] بر این رخداد بزرگ است؛ امّا از آنجا که برخی [[شیعیان]]، همواره این پرسش را مطرح میکردند، در سخنان [[پیشوایان]] [[معصوم]]{{عم}} به برخی حکمتهای ظاهری [[غیبت]] آن حضرت نیز اشاره شده است؛ از این رو بدانها نیز اشارهای گذرا میکنیم. | *بیگمان این [[حکمت]]، اساسیترین [[دلیل]] بر این رخداد بزرگ است؛ امّا از آنجا که برخی [[شیعیان]]، همواره این پرسش را مطرح میکردند، در سخنان [[پیشوایان]] [[معصوم]]{{عم}} به برخی حکمتهای ظاهری [[غیبت]] آن حضرت نیز اشاره شده است؛ از این رو بدانها نیز اشارهای گذرا میکنیم. | ||
#'''برای حفظ [[جان]] آن حضرت:''' در بررسی [[روایات]] مربوط به [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} مییابیم یکی از حکمتهای ظاهری [[پنهانزیستی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، [[امان]] ماندن آن حضرت از گزند بدخواهان و [[ستمگران]] است<ref> محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۹؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۴۲</ref>. [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة]]، ابتدای فصل پنجم، چنین نگاشته است: "هیچ علتی جز [[بیم]] حضرت از کشته شدن خویش، مانع [[ظهور]] وی نیست. اگر اینگونه نباشد، [[نهان]] بودن در پس پرده [[غیبت]] برایش روا نخواهد بود. آن [[محبوب]] دلها، دشواریها و [[آزار]] و اذیت را [[تحمل]] میکند؛ زیرا [[مقام]] و [[جایگاه]] والای [[امامان]] و [[پیامبران]]{{عم}} به سبب [[تحمل]] [[رنج]] و دشواریهای بزرگ آنان در [[راه خدا]] بوده است. البته این نه بدان معنا است که آن حضرت، از [[شهادت]] و کشته شدن در [[راه خدا]] هراس دارد؛ بلکه آن حضرت، چون آخرین [[ذخیره الهی]] در [[زمین]] است و آن [[حاکمیت]] فراگیر و جهانی که در تمام [[ادیان]] وعده داده شده است، فقط به دست او تحقق مییابد؛ بنابراین بر [[خداوند]] سبحانه و تعالی است که به هر وسیله ممکن، او را تا روز [[موعود]] [[حفاظت]] نماید و [[حکمت الهی]] نیز بر [[پنهانزیستی]] او تعلق گرفته است. شبیه این [[پنهانزیستی]] با ویژگیهای خاص خود درباره برخی از پیامبران- هنگامی که بر [[جان]] خویش [[بیم]] داشتند- اتفاق افتاده بود که میتوان به پنهان شدن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[شعب ابی طالب]] و نیز در [[غار حرا]] در برخی زمانها اشاره کرد. میدانیم هیچ دلیلی برای چنین پنهان شدنی نبود، مگر [[ترس]] از ضررهایی که آن حضرت را تهدید میکرد. | #'''برای حفظ [[جان]] آن حضرت:''' در بررسی [[روایات]] مربوط به [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} مییابیم یکی از حکمتهای ظاهری [[پنهانزیستی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، [[امان]] ماندن آن حضرت از گزند بدخواهان و [[ستمگران]] است<ref> محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۹؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۴۲</ref>. [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة]]، ابتدای فصل پنجم، چنین نگاشته است: "هیچ علتی جز [[بیم]] حضرت از کشته شدن خویش، مانع [[ظهور]] وی نیست. اگر اینگونه نباشد، [[نهان]] بودن در پس پرده [[غیبت]] برایش روا نخواهد بود. آن [[محبوب]] دلها، دشواریها و [[آزار]] و اذیت را [[تحمل]] میکند؛ زیرا [[مقام]] و [[جایگاه]] والای [[امامان]] و [[پیامبران]]{{عم}} به سبب [[تحمل]] [[رنج]] و دشواریهای بزرگ آنان در [[راه خدا]] بوده است. البته این نه بدان معنا است که آن حضرت، از [[شهادت]] و کشته شدن در [[راه خدا]] هراس دارد؛ بلکه آن حضرت، چون آخرین [[ذخیره الهی]] در [[زمین]] است و آن [[حاکمیت]] فراگیر و جهانی که در تمام [[ادیان]] وعده داده شده است، فقط به دست او تحقق مییابد؛ بنابراین بر [[خداوند]] سبحانه و تعالی است که به هر وسیله ممکن، او را تا روز [[موعود]] [[حفاظت]] نماید و [[حکمت الهی]] نیز بر [[پنهانزیستی]] او تعلق گرفته است. شبیه این [[پنهانزیستی]] با ویژگیهای خاص خود درباره برخی از پیامبران- هنگامی که بر [[جان]] خویش [[بیم]] داشتند- اتفاق افتاده بود که میتوان به پنهان شدن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[شعب ابی طالب]] و نیز در [[غار حرا]] در برخی زمانها اشاره کرد. میدانیم هیچ دلیلی برای چنین پنهان شدنی نبود، مگر [[ترس]] از ضررهایی که آن حضرت را تهدید میکرد. | ||
#'''[[آزمایش]] [[انسانها]]:''' یکی دیگر از حکمتهای [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} [[آزمایش]] [[مردم]] است. از آنجا که این نوع [[آزمایش]]، به [[دلیل]] عدم حضور ظاهری [[امام]]، بسیار مشکل و طاقت فرسا است، در [[تکامل]] روحی انسانها نقش بسیار مهم و مؤثری دارد. با این [[آزمایش]] است که | #'''[[آزمایش]] [[انسانها]]:''' یکی دیگر از حکمتهای [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} [[آزمایش]] [[مردم]] است. از آنجا که این نوع [[آزمایش]]، به [[دلیل]] عدم حضور ظاهری [[امام]]، بسیار مشکل و طاقت فرسا است، در [[تکامل]] روحی انسانها نقش بسیار مهم و مؤثری دارد. با این [[آزمایش]] است که آشکار میشود چه کسی ثابت قدم و استوار، و چه کسی در [[ایمان]] و [[اعتقاد]] سست و مردد است. [[جابر جعفی]] گوید: "به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کردم [[فرج]] شما چه هنگام خواهد بود؟ حضرت فرمود: هیهات، هیهات، [[فرج]] ما فرا نمیرسد، تا زمانی که شما [[غربال]] شوید، تا [[خداوند]] سبحانه و تعالی ناخالصیها را محو و نابود کند و آنچه [[خالص]] و زلال است، باقی نهد"<ref>{{عربی|" هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَا يَكُونُ فَرَجُنَا حَتَّى تُغَرْبَلُوا ثُمَ تُغَرْبَلُوا ثُمَ تُغَرْبَلُوا يَقُولُهَا ثَلَاثاً حَتَّى يَذْهَبَ الْكَدِرُ وَ يَبْقَى الصَّفْوُ "}}؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۳۹</ref>. روشن است در این [[امتحان]] بزرگ کسانی سربلند خواهند بود که دارای [[جایگاه]] والایی از [[ایمان]] و عمل [[شایسته]] باشند و کسانی که در این امور دچار کاستی باشند، بیشتر دچار لغزش و سقوط خواهند شد.[[امام صادق]]{{ع}} تبلور این [[حقیقت]] را چنین بیان کرده است: "و اینگونه است که [[غیبت]] [[قائم]] طولانی خواهد بود، تا اینکه [[حق]] محض آشکار شود و [[ایمان]]، از کدورتها و پیرایهها صاف و زلال گردد. این آشکار شدن، با بازگشت افرادی صورت میپذیرد که دارای طینت ناپاکی هستند، از [[پیروان]] ظاهری [[اهل بیت]]{{عم}}؛ یعنی همانها که [[ترس]] [[نفاق]] بر آنها میرود<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۱۷۰، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۵۵</ref>. از مجموع سخنان [[معصومان]]{{عم}} به دست میآید که مهمترین ویژگی مرتبط با [[امتحان]] و [[آزمایش]] انسانها در این دوران، گریز آنها از [[دین]] و آموزههای آن و به اوج رسیدن [[دنیا]] پرستی است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۳۰۶، ح ۴۷۶؛ ر</ref> ک: [[شیخ صدوق]]، [[ثواب الاعمال]] و عقاب الاعمال، ص ۲۵۳</ref> که آن را از دورههای دیگر متمایز کرده است. [[معصومان]]{{عم}} برای این دوران، پس از بیان برخی ویژگیها، هشدارهایی نیز دادهاند که با توجه به آنها، آزمایشهای بزرگ از مهمترین ویژگی این دوران است<ref> میرزا حسین طبرسی نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۷۹، ح ۱۳۳۰۵؛ مسلم بن حجاج، صحیح، ج ۱، ص ۱۳۱</ref>. افرادی که با ویژگیهای این دوران، [[ایمان]] خود را به خوبی حفظ کرده، پروای الهی داشته باشند، [[ارزش]] والایی دارند. در این باره وقتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از چهرههای پیروز این دوران یاد میکند، با شگفتی به [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} چنین میفرماید: "ای [[علی]]! بدان شگفتآورترین [[مردم]] در [[ایمان]] و بزرگترین آنان در [[یقین]]، کسانی هستند که در پایان دوران- با آنکه [[پیامبر]] خود را [[درک]] نکردهاند و از [[امام]] خود در پردهاند- به نوشتهای سیاه بر صفحهای سپید، [[ایمان]] میآورند"<ref> {{عربی|" يَا عَلِيُ أَعْجَبُ النَّاسِ إِيمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ يَقِيناً قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَّبِيَ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَيَاض "}}، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۶؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۸، باب ۲۵، ح ۸</ref>. افسوس بر آنان که در این دوران، اسیر وسوسههای بیپایان [[شیطان]] و [[هواهای نفسانی]] شده، در دام تاریک [[نادانی]] و [[عصیان]] زندگی میکنند. | ||
#'''[[آزادگی]] از [[بیعت]] دیگران:''' دیدگاه برخی [[روایات]]، این است که آن حضرت، با [[غیبت]] خود، از [[بیعت]] با طاغوتهای زمان در [[امان]] خواهد بود. [[امام مجتبی]]{{ع}}- آن هنگام که برای حفظ [[مصالح اسلام]] و [[مسلمین]] به [[سازش]] با [[معاویه]] تن داد و [[مردم]]، زبان به سرزنش حضرتش گشودند- چنین فرمود: "آیا ندانستید که هیچ یک از ما [[امامان]] نیست، مگر اینکه [[بیعت]] با [[ستمگری]] بر گردن او قرار میگیرد؛ جز [[امام مهدی|قائم]] که [[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]]{{ع}} پشت سرش [[نماز]] میگزارد. به درستی که [[خداوند]] سبحانه و تعالی ولادتش را پنهان و شخصش را مخفی میسازد، تا آنگاه که [[قیام]] میکند، [[بیعت]] هیچکس بر گردنش نباشد<ref> طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹</ref>.[[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} در توقیعی در پاسخ به برخی پرسشها فرمود: "درباره [[علت غیبت]] پرسیده بودید؛ [[خداوند]] سبحانه و تعالی در [[قرآن کریم]] میفرماید: ای اهل [[ایمان]]! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت میشوید. بدانید هرکدام از پدران من، [[بیعت]] یکی از طاغوتهای زمان خویش را بر گردن داشتند؛ ولی من هنگامی که [[قیام]] میکنم، [[بیعت]] هیچ یک از گردنکشان و طاغوتهای زمان را بر گردن ندارم"<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴</ref>. | #'''[[آزادگی]] از [[بیعت]] دیگران:''' دیدگاه برخی [[روایات]]، این است که آن حضرت، با [[غیبت]] خود، از [[بیعت]] با طاغوتهای زمان در [[امان]] خواهد بود. [[امام مجتبی]]{{ع}}- آن هنگام که برای حفظ [[مصالح اسلام]] و [[مسلمین]] به [[سازش]] با [[معاویه]] تن داد و [[مردم]]، زبان به سرزنش حضرتش گشودند- چنین فرمود: "آیا ندانستید که هیچ یک از ما [[امامان]] نیست، مگر اینکه [[بیعت]] با [[ستمگری]] بر گردن او قرار میگیرد؛ جز [[امام مهدی|قائم]] که [[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]]{{ع}} پشت سرش [[نماز]] میگزارد. به درستی که [[خداوند]] سبحانه و تعالی ولادتش را پنهان و شخصش را مخفی میسازد، تا آنگاه که [[قیام]] میکند، [[بیعت]] هیچکس بر گردنش نباشد<ref> طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹</ref>.[[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} در توقیعی در پاسخ به برخی پرسشها فرمود: "درباره [[علت غیبت]] پرسیده بودید؛ [[خداوند]] سبحانه و تعالی در [[قرآن کریم]] میفرماید: ای اهل [[ایمان]]! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت میشوید. بدانید هرکدام از پدران من، [[بیعت]] یکی از طاغوتهای زمان خویش را بر گردن داشتند؛ ولی من هنگامی که [[قیام]] میکنم، [[بیعت]] هیچ یک از گردنکشان و طاغوتهای زمان را بر گردن ندارم"<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴</ref>. | ||
#'''تأدیب انسانها:''' [[ادب]] کردن انسانها- به ویژه مسلمانها- یکی دیگر از فلسفههای [[غیبت]] است؛ چرا که بیشتر آنها در زمان زندگی و حضور [[امامان]] پیشین، آنگونه که [[شایسته]] بود از ایشان استفاده و [[حمایت]] نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود، سبب محروم شدن [[جامعه بشری]] از [[فیض]] آنها شدند. [[امام باقر]]{{ع}} در این باره فرمود: " شما مردمی هستید که با [[دل]]، ما را [[دوست]] میدارید؛ ولی عمل شما با این [[محبت]]، ناسازگار است. به [[خدا]] [[سوگند]]! [[اختلاف]] [[اصحاب]] پایان نمییابد و به همین [[دلیل]]، [[صاحب]] شما از دست شما گرفته میشود ...."<ref>{{عربی|" وَ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِكُمْ وَ يُخَالِفُ ذَلِكَ فِعْلُكُمْ وَ اللَّهِ مَا يَسْتَوِي اخْتِلَافُ أَصْحَابِكَ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَى صَاحِبِكُم "}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۰</ref> | #'''تأدیب انسانها:''' [[ادب]] کردن انسانها- به ویژه مسلمانها- یکی دیگر از فلسفههای [[غیبت]] است؛ چرا که بیشتر آنها در زمان زندگی و حضور [[امامان]] پیشین، آنگونه که [[شایسته]] بود از ایشان استفاده و [[حمایت]] نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود، سبب محروم شدن [[جامعه بشری]] از [[فیض]] آنها شدند. [[امام باقر]]{{ع}} در این باره فرمود: " شما مردمی هستید که با [[دل]]، ما را [[دوست]] میدارید؛ ولی عمل شما با این [[محبت]]، ناسازگار است. به [[خدا]] [[سوگند]]! [[اختلاف]] [[اصحاب]] پایان نمییابد و به همین [[دلیل]]، [[صاحب]] شما از دست شما گرفته میشود ...."<ref>{{عربی|" وَ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِكُمْ وَ يُخَالِفُ ذَلِكَ فِعْلُكُمْ وَ اللَّهِ مَا يَسْتَوِي اخْتِلَافُ أَصْحَابِكَ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَى صَاحِبِكُم "}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۰</ref> | ||
*بدین سان [[غیبت]] آخرین [[حجّت]] [[خداوند]] سبحانه و تعالی نماد [[خشم]] [[خداوند]] بر زمینیان است که با چراغهای [[هدایت]] به گونهای ناشایست برخورد کردند. | *بدین سان [[غیبت]] آخرین [[حجّت]] [[خداوند]] سبحانه و تعالی نماد [[خشم]] [[خداوند]] بر زمینیان است که با چراغهای [[هدایت]] به گونهای ناشایست برخورد کردند. | ||
*افزون بر آنچه یاد شد، به مواردی همچون: [[تربیت]] انسانهای مناسب برای [[قیام]] و [[حکومت جهانی]] و ایجاد [[اشتیاق]] جهانی برای [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} نیز اشاره شده است. | *افزون بر آنچه یاد شد، به مواردی همچون: [[تربیت]] انسانهای مناسب برای [[قیام]] و [[حکومت جهانی]] و ایجاد [[اشتیاق]] جهانی برای [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} نیز اشاره شده است. | ||
*با توجه به آنکه [[روایات]] یاد شده فقط به برخی از حکمتهای [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} اشاره کرده بود و در روایاتی نیز اساس [[حکمت غیبت]] آن حضرت، [[رازی]] از رازهای [[خداوند]] سبحانه و تعالی دانسته شده است و با توجه به اینکه [[عصر ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} عصر | *با توجه به آنکه [[روایات]] یاد شده فقط به برخی از حکمتهای [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} اشاره کرده بود و در روایاتی نیز اساس [[حکمت غیبت]] آن حضرت، [[رازی]] از رازهای [[خداوند]] سبحانه و تعالی دانسته شده است و با توجه به اینکه [[عصر ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} عصر آشکار شدن حقایق است، از [[روایات]] استفاده میشود حکمتهای اساسی [[غیبت]] آن حضرت، [[پس از ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} آشکار خواهد شد. | ||
*[[امام صادق]]{{ع}} در این باره فرمود: "... [[حکمت غیبت]] او، همان حکمتی است که در [[غیبت]] حجتهای الهی پیش از او بوده است و وجه [[حکمت غیبت]] او پس از ظهورش | *[[امام صادق]]{{ع}} در این باره فرمود: "... [[حکمت غیبت]] او، همان حکمتی است که در [[غیبت]] حجتهای الهی پیش از او بوده است و وجه [[حکمت غیبت]] او پس از ظهورش آشکار شود؛ همچنان که وجه [[حکمت]] کارهای [[خضر]] از شکستن کشتی و کشتن پسر و به پا داشتن دیوار بر [[حضرت موسی|موسی]]{{ع}} روشن نبود، تا آنکه هنگام جدایی آنها فرا رسید"<ref> [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، باب ۴۴، ح ۱۱</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۴۷-۵۵.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت ج۲]]، ص؟.</ref>. | ||
==علت غیبت امام مهدی در موعودنامه== | ==علت غیبت امام مهدی در موعودنامه== | ||
*در [[نامه]] [[مبارک]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} به [[شیخ مفید]]، [[علت]] [[غیبت]] و طولانی شدن آن چنین آمده است: {{عربی|"فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ"}}<ref>بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۶.</ref>؛ باید بدانند که جز برخی رفتارهای ناشایسته آنان که ناخوشایند ما است و ما آن عملکرد را زیبنده [[شیعیان]] نمیدانیم، عامل دیگری ما را از آنان دور نمیدارد. [[حقیقت]] این است که انبوهی از [[روایات]] به صراحت، بیانگر این است که تمام اعمال ما، در عصر هر [[امام]] و [[پیشوایی]] از [[پیشوایان معصوم]] در هفته دوبار، در روزهای [[دوشنبه]] و [[پنجشنبه]] به [[امام]] [[راستین]] [[جامعه]] ارائه میشود. از اینرو طبیعی است که [[امام]] نمیپسندد که [[شیعه]] او به راه [[انحراف]] و اشتباه و گناهآلود شود و همین آلودگی به [[گناه]] است که [[توفیق]] [[تشرف]] را از آنان سلب و آنان را از افتخار [[دیدار]] [[محروم]] میسازد. در همان [[نامه]] [[حضرت]] به [[شیخ مفید]] آمده است که: "اگر [[پیروان]] و [[شیعیان]] ما -که [[خدا]] آنان را در فرمانبرداری خویش [[توفیق]] ارزانیشان دارد- به [[راستی]] در راه [[وفای به عهد]] و پیمانی که بر دوش دارند، همدل و یکصدا بودند، هرگز [[سعادت]] [[دیدار]] ما از آنان به تأخیر نمیافتاد". به [[راستی]] او [[غیبت]] نکرده است، ما [[غفلت]] کردهایم. هرچه هست از ماست و باید [[علت]] [[غیبت]] را در خویش و رفتارمان جستوجو کنیم<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۰۰.</ref>. | *در [[نامه]] [[مبارک]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} به [[شیخ مفید]]، [[علت]] [[غیبت]] و طولانی شدن آن چنین آمده است: {{عربی|"فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ"}}<ref>بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۶.</ref>؛ باید بدانند که جز برخی رفتارهای ناشایسته آنان که ناخوشایند ما است و ما آن عملکرد را زیبنده [[شیعیان]] نمیدانیم، عامل دیگری ما را از آنان دور نمیدارد. [[حقیقت]] این است که انبوهی از [[روایات]] به صراحت، بیانگر این است که تمام اعمال ما، در عصر هر [[امام]] و [[پیشوایی]] از [[پیشوایان معصوم]] در هفته دوبار، در روزهای [[دوشنبه]] و [[پنجشنبه]] به [[امام]] [[راستین]] [[جامعه]] ارائه میشود. از اینرو طبیعی است که [[امام]] نمیپسندد که [[شیعه]] او به راه [[انحراف]] و اشتباه و گناهآلود شود و همین آلودگی به [[گناه]] است که [[توفیق]] [[تشرف]] را از آنان سلب و آنان را از افتخار [[دیدار]] [[محروم]] میسازد. در همان [[نامه]] [[حضرت]] به [[شیخ مفید]] آمده است که: "اگر [[پیروان]] و [[شیعیان]] ما -که [[خدا]] آنان را در فرمانبرداری خویش [[توفیق]] ارزانیشان دارد- به [[راستی]] در راه [[وفای به عهد]] و پیمانی که بر دوش دارند، همدل و یکصدا بودند، هرگز [[سعادت]] [[دیدار]] ما از آنان به تأخیر نمیافتاد". به [[راستی]] او [[غیبت]] نکرده است، ما [[غفلت]] کردهایم. هرچه هست از ماست و باید [[علت]] [[غیبت]] را در خویش و رفتارمان جستوجو کنیم<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۰۰.</ref>. | ||
*[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "موضوع [[غیبت]] سری است از [[اسرار]] [[خداوند]] و غیبی است از [[غیوب الهی]]، چون [[خدا]] را [[حکیم]] میدانیم باید اعتراف کنم که کارهایش از روی [[حکمت]] صادر میشود؛ گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.</ref>. از این [[حدیث]] به خوبی | *[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "موضوع [[غیبت]] سری است از [[اسرار]] [[خداوند]] و غیبی است از [[غیوب الهی]]، چون [[خدا]] را [[حکیم]] میدانیم باید اعتراف کنم که کارهایش از روی [[حکمت]] صادر میشود؛ گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.</ref>. از این [[حدیث]] به خوبی آشکار میشود که [[علت]] و [[فلسفه]] اصلی [[غیبت]]، جزء [[اسرار الهی]] است و جز [[ائمه]] اطهار {{عم}} کسی نمیداند؛ آنها هم [[مأذون]] به بازگو کردن آن نبودند. ولی در پارهای [[روایات]]<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، باب علة الغیبة.</ref>، بعضی از حکمتهای آن بیان شده که به آنها اشاره میکنیم: | ||
#'''[[آزمایش]] و [[امتحان]]''': [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]] {{ع}} میفرماید: "برای [[صاحب الامر]] ناچار غیبتی خواهد بود، بهطوری که گروهی از [[مؤمنین]] از [[عقیده]] برمیگردند. [[خدا]] به وسیله [[غیبت]]، بندگانش را [[امتحان]] میکند"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳.</ref>. | #'''[[آزمایش]] و [[امتحان]]''': [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]] {{ع}} میفرماید: "برای [[صاحب الامر]] ناچار غیبتی خواهد بود، بهطوری که گروهی از [[مؤمنین]] از [[عقیده]] برمیگردند. [[خدا]] به وسیله [[غیبت]]، بندگانش را [[امتحان]] میکند"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳.</ref>. | ||
#'''[[بیعت نکردن]] با [[ستمکاران]]''': [[امام رضا|علی بن موسی الرضا]] {{ع}} فرمود: "گویا شیعیانم را میبینم که هنگام [[مرگ]] سومین فرزندم ([[امام عسکری]] {{ع}}) در جست و جوی [[امام]] خود همهجا را میگردند، اما او را نمییابند. عرض کردم برای چه؟ فرمود: برای اینکه امامشان [[غایب]] میشود. عرض کردم چرا [[غایب]] میشود؟ فرمود: برای اینکه وقتی با [[شمشیر]] [[قیام]] کرد، [[بیعت]] احدی در گردنش نباشد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.</ref>. | #'''[[بیعت نکردن]] با [[ستمکاران]]''': [[امام رضا|علی بن موسی الرضا]] {{ع}} فرمود: "گویا شیعیانم را میبینم که هنگام [[مرگ]] سومین فرزندم ([[امام عسکری]] {{ع}}) در جست و جوی [[امام]] خود همهجا را میگردند، اما او را نمییابند. عرض کردم برای چه؟ فرمود: برای اینکه امامشان [[غایب]] میشود. عرض کردم چرا [[غایب]] میشود؟ فرمود: برای اینکه وقتی با [[شمشیر]] [[قیام]] کرد، [[بیعت]] احدی در گردنش نباشد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.</ref>. |