ماتریالیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱
خط ۳۲: خط ۳۲:
##'''اصل تأثیر متقابل پدیده‌ها؛''' بدین معنا که همه چیزها برهم تأثیر متقابل دارند و چه بسا [[علت]] و معلول هر دو برهم اثر بگذارند.
##'''اصل تأثیر متقابل پدیده‌ها؛''' بدین معنا که همه چیزها برهم تأثیر متقابل دارند و چه بسا [[علت]] و معلول هر دو برهم اثر بگذارند.
##'''اصل جهش،''' [[انقلاب]] و [[تکامل]]؛ یعنی همه تغییرات [[جهان]]، تکاملی است نه دوری و تکراری<ref>فلسفه اسلامی و اصول دیالکتیک، ۵۸، ۱۹۰، ۲۸۹ و ۳۱۲.</ref>. نظریه‌پردازان ماتریالیسم دیالکتیک برای اینکه بتوانند از عهده [[تبیین]] تغییرات [[اجتماعی]] قرن خود برآیند، درباره حرکت [[تاریخ]] نیز تئوری ساخته‌اند. تئوری ماتریالیسم دیالکتیک [[تاریخی]] از این گذر پا به وجود نهاد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 399-400.</ref>.
##'''اصل جهش،''' [[انقلاب]] و [[تکامل]]؛ یعنی همه تغییرات [[جهان]]، تکاملی است نه دوری و تکراری<ref>فلسفه اسلامی و اصول دیالکتیک، ۵۸، ۱۹۰، ۲۸۹ و ۳۱۲.</ref>. نظریه‌پردازان ماتریالیسم دیالکتیک برای اینکه بتوانند از عهده [[تبیین]] تغییرات [[اجتماعی]] قرن خود برآیند، درباره حرکت [[تاریخ]] نیز تئوری ساخته‌اند. تئوری ماتریالیسم دیالکتیک [[تاریخی]] از این گذر پا به وجود نهاد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 399-400.</ref>.
#'''[[ماتریالیسم تاریخی]]''': ماتریالیسم تاریخی، یعنی اصالت ماده در [[تاریخ]] و [[جامعه]]. فلسفه مادی که ماتریالیسم تاریخی یا [[مادیّت]] [[تاریخی]] است، یعنی اصالت مادّه در اجتماع، یعنی همچنان که در [[طبیعت]]، [[فکر]] و [[روح]] و معنا اصالت ندارند، تابع و طفیلی ماده هستند و بلکه خودشان هم در [[حقیقت]] مادی و شکلی از ماده هستند، در جامعه نیز که برخی جنبه‌های مادی [[خالص]] دارد که همان تولید و توزیع باشد و برخی جنبه‌های [[معنوی]] دارد که عبارت است از فلسفه [[حاکم]] بر جامعه، [[دین]]، [[هنر]]، [[اخلاق]]، [[قانون]]<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۸۲.</ref>. به تعبیر دیگر یعنی اصالت مادّه در اجتماع و به عبارت دیگر اصالت جنبه‌های [[مادّی]] [[زندگی]] در تحولات تاریخ که [[شؤون]] معنوی به تعبیری که خودشان می‌گویند [[حکم]] روبنا را دارد<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۱۰۱.</ref>. ماتریالیسم تاریخی، یعنی برداشتی [[اقتصادی]] از تاریخ و برداشتی اقتصادی و تاریخی از [[انسان]] بدون برداشتی [[انسانی]] از [[اقتصاد]] و یا از تاریخ. به عبارت دیگر ماتریالیسم تاریخی یعنی اینکه تاریخ ماهیتی مادی دارد و وجودی دیالکتیکی. “ماهیّت مادّی دارد” یعنی اساس همه حرکات و [[جنبش‌ها]] و نمودها و تجلیات تاریخی هر جامعه سازمان اقتصادی آن جامعه است؛ یعنی نیروهای تولید مادّی آن جامعه و [[روابط]] تولیدی آن جامعه و مجموعاً وضع تولید و روابط تولیدی است که به همه نمودهای معنوی [[اجتماعی]] ـ اعم از اخلاق و [[علم]] و فلسفه و [[مذهب]] و قانون و [[فرهنگ]] ـ شکل می‌دهد و جهت می‌بخشد و با دگرگون شدن خود، آنها را دگرگون می‌سازد<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۳۸۳؛ پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۲۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۸۹.</ref>
#'''ماتریالیسم [[تاریخی]]''': ماتریالیسم تاریخی، یعنی اصالت ماده در [[تاریخ]] و [[جامعه]]. فلسفه مادی که ماتریالیسم تاریخی یا [[مادیّت]] [[تاریخی]] است، یعنی اصالت مادّه در اجتماع، یعنی همچنان که در [[طبیعت]]، [[فکر]] و [[روح]] و معنا اصالت ندارند، تابع و طفیلی ماده هستند و بلکه خودشان هم در [[حقیقت]] مادی و شکلی از ماده هستند، در جامعه نیز که برخی جنبه‌های مادی [[خالص]] دارد که همان تولید و توزیع باشد و برخی جنبه‌های [[معنوی]] دارد که عبارت است از فلسفه [[حاکم]] بر جامعه، [[دین]]، [[هنر]]، [[اخلاق]]، [[قانون]]<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۸۲.</ref>. به تعبیر دیگر یعنی اصالت مادّه در اجتماع و به عبارت دیگر اصالت جنبه‌های [[مادّی]] [[زندگی]] در تحولات تاریخ که [[شؤون]] معنوی به تعبیری که خودشان می‌گویند [[حکم]] روبنا را دارد<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۱۰۱.</ref>. ماتریالیسم تاریخی، یعنی برداشتی [[اقتصادی]] از تاریخ و برداشتی اقتصادی و تاریخی از [[انسان]] بدون برداشتی [[انسانی]] از [[اقتصاد]] و یا از تاریخ. به عبارت دیگر ماتریالیسم تاریخی یعنی اینکه تاریخ ماهیتی مادی دارد و وجودی دیالکتیکی. “ماهیّت مادّی دارد” یعنی اساس همه حرکات و [[جنبش‌ها]] و نمودها و تجلیات تاریخی هر جامعه سازمان اقتصادی آن جامعه است؛ یعنی نیروهای تولید مادّی آن جامعه و [[روابط]] تولیدی آن جامعه و مجموعاً وضع تولید و روابط تولیدی است که به همه نمودهای معنوی [[اجتماعی]] ـ اعم از اخلاق و [[علم]] و فلسفه و [[مذهب]] و قانون و [[فرهنگ]] ـ شکل می‌دهد و جهت می‌بخشد و با دگرگون شدن خود، آنها را دگرگون می‌سازد<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۳۸۳؛ پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۲۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۸۹.</ref>
#'''ماتریالیسم دیالکتیک [[تاریخی]]''': اینکه [[تاریخ]] وجود دیالکتیکی دارد به معنی این است که حرکات تکاملی تاریخ، حرکات دیالکتیکی است؛ یعنی معلول یک [[سلسله]] تضادهای دیالکتیکی توأم با [[همبستگی]] خاصّ آن تضادهاست. تضاد دیالکتیکی که با تضادهای غیردیالکتیکی فرق دارد این است که هر پدیده‌ای جبراً [[نفی]] و [[انکار]] خود را در درون خود می‌پرورد و پس از یک سلسله تغییرات در نتیجه این تضادّ درونی، آن پدیده ضمن یک [[تغییر]] شدید کیفی به مرحله عالی ‌تری که ترکیبی از دو مرحله قبلی است [[تکامل]] می‌یابد<ref>فلسفه تاریخ، ج۲، ص۳۸۳.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۹۰.</ref>
#'''ماتریالیسم دیالکتیک [[تاریخی]]''': اینکه [[تاریخ]] وجود دیالکتیکی دارد به معنی این است که حرکات تکاملی تاریخ، حرکات دیالکتیکی است؛ یعنی معلول یک [[سلسله]] تضادهای دیالکتیکی توأم با [[همبستگی]] خاصّ آن تضادهاست. تضاد دیالکتیکی که با تضادهای غیردیالکتیکی فرق دارد این است که هر پدیده‌ای جبراً [[نفی]] و [[انکار]] خود را در درون خود می‌پرورد و پس از یک سلسله تغییرات در نتیجه این تضادّ درونی، آن پدیده ضمن یک [[تغییر]] شدید کیفی به مرحله عالی ‌تری که ترکیبی از دو مرحله قبلی است [[تکامل]] می‌یابد<ref>فلسفه تاریخ، ج۲، ص۳۸۳.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۹۰.</ref>


۱۱۲٬۳۴۹

ویرایش