←جهانبینی از نگاه کلامی
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
*جهانبینی از منظر [[علم کلام]] یعنی سلسله [[اعتقادات]] و بینشهای کلی و هماهنگ دربارۀ [[جهان]] و [[انسان]]؛ طبق این معنا [[سیستم]] [[عقیدتی]] و اصولی هر [[دین]] را جهانبینی آن [[دین]] تشکیل میدهد. در واقع جهانبینی [[کلامی]] یعنی "[[جهانشناسی]]" نه "[[جهان]] احساسی". جهانبینی به مسئلۀ [[شناخت]] مربوط میشود. بنابراین، جهانبینی از مختصات [[انسان]] است و به نیروی [[اندیشه]] و [[تفکر]] و [[قدرت]] ارزیابی [[انسان]] از مجموع هستی بستگی دارد؛ برخلاف [[جهان]] احساسی که میان [[انسان]] و حیوان مشترک است. بسیاری از حیوانات از نظر [[جهان]] احساسی از [[انسان]] پیشرفتهترند، یا به این [[دلیل]] که از برخی حواس برخوردارند که [[انسانها]] فاقد آنها هستند و یا اینکه حواس مشترک آنها بسیار حساستر از [[انسان]] هاست<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۹۵-۹۷.</ref>. | *جهانبینی از منظر [[علم کلام]] یعنی سلسله [[اعتقادات]] و بینشهای کلی و هماهنگ دربارۀ [[جهان]] و [[انسان]]؛ طبق این معنا [[سیستم]] [[عقیدتی]] و اصولی هر [[دین]] را جهانبینی آن [[دین]] تشکیل میدهد. در واقع جهانبینی [[کلامی]] یعنی "[[جهانشناسی]]" نه "[[جهان]] احساسی". جهانبینی به مسئلۀ [[شناخت]] مربوط میشود. بنابراین، جهانبینی از مختصات [[انسان]] است و به نیروی [[اندیشه]] و [[تفکر]] و [[قدرت]] ارزیابی [[انسان]] از مجموع هستی بستگی دارد؛ برخلاف [[جهان]] احساسی که میان [[انسان]] و حیوان مشترک است. بسیاری از حیوانات از نظر [[جهان]] احساسی از [[انسان]] پیشرفتهترند، یا به این [[دلیل]] که از برخی حواس برخوردارند که [[انسانها]] فاقد آنها هستند و یا اینکه حواس مشترک آنها بسیار حساستر از [[انسان]] هاست<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۹۵-۹۷.</ref>. | ||
*باید دانست احساس، عاملی غیر از [[شناخت]] است. در واقع تفاوت [[انسان]] با سایر جانداران در همین نقطه است؛ به آن معنا که سایر جانداران، [[جهان]] را فقط احساس میکنند؛ اما [[انسان]]، علاوه بر احساس [[جهان]]، به [[شناخت]] [[جهان]] راه مییابد و آن را [[تفسیر]] میکند؛ یا لااقل میتواند [[جهان]] را بشناسد و [[تفسیر]] نماید<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۹۵-۹۷.</ref>. | *باید دانست احساس، عاملی غیر از [[شناخت]] است. در واقع تفاوت [[انسان]] با سایر جانداران در همین نقطه است؛ به آن معنا که سایر جانداران، [[جهان]] را فقط احساس میکنند؛ اما [[انسان]]، علاوه بر احساس [[جهان]]، به [[شناخت]] [[جهان]] راه مییابد و آن را [[تفسیر]] میکند؛ یا لااقل میتواند [[جهان]] را بشناسد و [[تفسیر]] نماید<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۹۵-۹۷.</ref>. | ||
==اسلوب جهانبینی [[کلامی]]== | ==اسلوب جهانبینی [[کلامی]]== | ||
*جهانبینی [[کلامی]]، داری اسلوب و برنامۀ خاص است که برای ایجاد این شاکله باید از شرایط زیر برخوردار باشد: قابل اثبات و [[استدلال]] باشد؛ به حیات و [[زندگی]] [[انسان]] معنا دهد؛ آرمانساز و شوقانگیز باشد؛ [[قدرت]] تقدس بخشیدن به هدفهای انسانی و [[اجتماعی]] را داشته باشد و تعهدآور و مسئولیتساز باشد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۹۵-۹۷</ref>. | *جهانبینی [[کلامی]]، داری اسلوب و برنامۀ خاص است که برای ایجاد این شاکله باید از شرایط زیر برخوردار باشد: قابل اثبات و [[استدلال]] باشد؛ به حیات و [[زندگی]] [[انسان]] معنا دهد؛ آرمانساز و شوقانگیز باشد؛ [[قدرت]] تقدس بخشیدن به هدفهای انسانی و [[اجتماعی]] را داشته باشد و تعهدآور و مسئولیتساز باشد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۹۵-۹۷</ref>. |