سیاست در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۹۰۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ فوریهٔ ۲۰۲۱
خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:
تأثیرگذاری شرایط جغرافیایی بر سیاست غیرقابل‌انکار بوده و می‌توان آن را بازتاب جبری اقلیم بر [[زندگی اجتماعی]] نامید؛ اما گذشته از اینکه نمی‌توان چنین ارتباطی را به [[سادگی]] [[قانونمند]] کرد، با اصل [[اختیار انسان]] نیز ناسازگار است. [[خداوند]] [[انسان]] را با دادن [[اختیار]]، [[شرافت]] بخشیده است و او می‌تواند شرایط پیرامون خود را شکافته و از [[سلطه]] آنها خارج شود و آنگاه به بازسازی شرایط، هماهنگ با خواست و [[اراده]] خود بپردازد.
تأثیرگذاری شرایط جغرافیایی بر سیاست غیرقابل‌انکار بوده و می‌توان آن را بازتاب جبری اقلیم بر [[زندگی اجتماعی]] نامید؛ اما گذشته از اینکه نمی‌توان چنین ارتباطی را به [[سادگی]] [[قانونمند]] کرد، با اصل [[اختیار انسان]] نیز ناسازگار است. [[خداوند]] [[انسان]] را با دادن [[اختیار]]، [[شرافت]] بخشیده است و او می‌تواند شرایط پیرامون خود را شکافته و از [[سلطه]] آنها خارج شود و آنگاه به بازسازی شرایط، هماهنگ با خواست و [[اراده]] خود بپردازد.
بنابراین، صرفاً می‌توان از اهمیت نقش جغرافیا در سیاست نام برد؛ چنانچه پیدایش علم جدیدی به نام “ژئوپولیتیک” یا سیاست جغرافیایی که اثر عوامل جغرافیایی را بر خط‌مشی‌های [[سیاسی]] کشورها، اعم از [[سیاست خارجی]] و داخلی، موقعیت بین‌المللی و مسائل استراتژیک، مورد بررسی قرار می‌دهد، در همین مسیر قرار دارد؛ همچنین “در [[اسلام]] و [[متون دینی]]، [[آیات]] مربوط به [[هجرت]] و [[دفاع]] از [[دارالاسلام]] از اهمیت جغرافیا در مسائل سیاسی حکایت دارد”<ref>رجوع کنید به: فلسفه سیاست، ص۵۶.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۳۴.</ref>
بنابراین، صرفاً می‌توان از اهمیت نقش جغرافیا در سیاست نام برد؛ چنانچه پیدایش علم جدیدی به نام “ژئوپولیتیک” یا سیاست جغرافیایی که اثر عوامل جغرافیایی را بر خط‌مشی‌های [[سیاسی]] کشورها، اعم از [[سیاست خارجی]] و داخلی، موقعیت بین‌المللی و مسائل استراتژیک، مورد بررسی قرار می‌دهد، در همین مسیر قرار دارد؛ همچنین “در [[اسلام]] و [[متون دینی]]، [[آیات]] مربوط به [[هجرت]] و [[دفاع]] از [[دارالاسلام]] از اهمیت جغرافیا در مسائل سیاسی حکایت دارد”<ref>رجوع کنید به: فلسفه سیاست، ص۵۶.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۳۴.</ref>
===[[اخلاق]] و علم سیاست===
[[قواعد]] [[اخلاقی]]، طرز [[رفتار انسان]] را مورد نظر دارد و مشخص می‌کند که چه کاری [[پسندیده]] است و باید آن را انجام داد و چه کاری [[ناپسند]] است و باید از انجام آن [[پرهیز]] نمود. تأثیر اخلاق در سیاست را می‌توان در اتخاذ [[سیاست‌ها]] جستجو کرد. برخی از مکتب‌های سیاسی، مبتنی بر [[قواعد]] [[اخلاقی]] هستند و در مقابل، مکتب‌های [[سیاسی]] وجود دارند که رعایت [[اخلاق]] در [[سیاست]] را لازم نمی‌دانند.
باید رابطه اخلاق و [[علم]] سیاست را بر اساس تعریف سیاست و علم سیاست مورد بررسی قرار داد. مطابق هر کدام از تعاریف عام یا خاص سیاست و علم سیاست، اخلاق می‌تواند، موضوع جدی علم سیاست قرار گیرد؛ زیرا در تعریف عام، [[سرپرستی]] مجموعه [[امور جامعه]] در جهت تحقق [[هدف]] و توسعه بستر [[رشد]]، مستلزم اخلاق و [[ملکات]] خاص و متناسب با هدف از طرف [[سرپرست]] یا نهادی است که [[مسؤولیت]] تحقق بخشیدن به هدف مجموعه را بر عهده دارد؛ اما در تعریف خاص، اداره مجموعه امور به شکلی صورت می‌گیرد که موجب رشد [[ارتباطات]] و تصحیح نسبت میان امور جامعه می‌شود تا بتواند اخلاقی که در اثر [[پایبندی]] به تحقق رشد، ایجاد می‌شود و نتیجه به‌کارگیری آن در [[جامعه]]، تصحیح نسبت میان امور جامعه است، بر تصمیم‌گیرندگان آن جامعه [[حاکم]] باشد.
جدایی اخلاق از سیاست به ماکیاولی نسبت داده می‌شود. “وی [[عقیده]] داشت که جوهره سیاست و [[فعالیت‌های سیاسی]]، کسب و [[حفظ قدرت]] است و [[دولت]] لازم نیست با قیود اخلاقی، نقش خود را در [[اعمال]] [[قدرت]] محدود سازد. وی می‌گوید: شهریار برای [[پاسداری]] از دولت خود، چه بسا ناگزیر است، درست‌پیمانی و [[نیکوکاری]] و مردم‌دوستی و [[دین‌داری]] را زیر پا نهد؛ بنابراین باید چنان خویی داشته باشد که با دگرگون شدن [[روزگار]] و ضرورت‌های آن دگرگون شود و جانب [[نیکی]] را فرو نگذارد، اگر بشود؛ اما هرگاه ضرور باشد بتواند به [[شرارت]] نیز دست یازد”<ref>ماکیاولی، شهریار، ترجمه داریوش آشوری، پرواز، فصل ۱۸.</ref>.
در [[اسلام]]، سیاست با اخلاق عجین است و اصولاً هدف سیاست در کلی‌ترین نگاه، [[مکارم اخلاق]]، [[تهذیب]] و [[انسان‌سازی]] است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[هدف بعثت]] خود را به نهایت تعالی رساندن مکارم اخلاق<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ}}.</ref> عنوان می‌فرماید و در [[قرآن کریم]]، [[ولایت]] و سرپرستی [[الهی]] در [[خروج]] [[انسان‌ها]] از [[تاریکی]]، [[جهل]]، [[ستم]]، [[شرک]] و [[رذایل اخلاقی]] و نیز سوق دادن به سمت [[نور]]، [[علم]]، [[عدل]]، [[توحید]] و [[فضایل]] [[ارزشمند]] [[اخلاقی]]، معرفی می‌شود<ref>{{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ}} «خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد» سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref>. نمونه‌ای از رعایت [[اخلاق]] در [[سیاست]] را در [[آیین]] [[جهاد]] و [[نبرد]] [[اسلامی]] می‌توان ملاحظه کرد. [[مجاهدان]] [[اسلام]] قبل از شروع نبرد، بدون در نظر گرفتن [[خصومت]] و [[دشمنی]]، باید [[خصم]] را به اسلام و [[مصالحه]] [[دعوت]] کنند و در صورت عدم پذیرش آنان، [[اقدام]] به نبرد نمایند.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۳۴.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۷۳٬۲۳۷

ویرایش