کاربر:Jokar/صفحه تمرین 7: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
ایمان، باور قلبی و تصدیق به تمام فرموده‌های پیامبر اکرم(ص) و امامان دوازده گانه‌ی بعد از اوست. فقهای شیعه ایمان را شرط قبولی تمام اعمال عبادی می‌دانند و معتقدند که تقلید در ایمان راه ندارد. طبق نظر علما و متکلمین شیعه، ایمان در مقابل اسلام به کار رفته است و اسلام را مرحلۀ اقرار به معتقدات و ایمان را مرحلۀ عمل همراه با عقیده می‌‌دانند.( این آدرس بعدا مورد نیاز است:اصول کافی، ج ۲ ص ۲۴: «الْإِيمَانُ إِقْرَارٌ وَ عَمَلٌ، وَ الْإِسْلَامُ إِقْرَارٌ بِلَا عَمَل»  ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۱۴)
ایمان، باور قلبی و تصدیق به تمام فرموده‌های پیامبر اکرم(ص) و امامان دوازده گانه‌ی بعد از اوست. فقهای شیعه ایمان را شرط قبولی تمام اعمال عبادی می‌دانند و معتقدند که تقلید در ایمان راه ندارد. طبق نظر علما و متکلمین شیعه، ایمان در مقابل اسلام به کار رفته است و اسلام را مرحلۀ اقرار به معتقدات و ایمان را مرحلۀ عمل همراه با عقیده می‌‌دانند.
   
   
==معنا‌‌‌‌شناسی ایمان==
==معنا‌‌‌‌شناسی ایمان==
واژه ایمان در لغت عربی به معانی آرامش، اطمینان قلب، نبود ترس و تصدیق آمده است.<ref>معجم مقاییس اللغة، واژه «أمن»، ج۱، ص۱۳۳ـ۱۳۵/کتاب العین، واژه «أمن»، ج۸ ص۳۸۹/ لسان العرب، واژه «أمن»، ج۱۳ ص۲۱</ref>  
واژه ایمان در لغت عربی به معانی آرامش، اطمینان قلب، نبود ترس و تصدیق آمده است<ref>معجم مقاییس اللغة، واژه «أمن»، ج۱، ص۱۳۳ـ۱۳۵/کتاب العین، واژه «أمن»، ج۸ ص۳۸۹/ لسان العرب، واژه «أمن»، ج۱۳ ص۲۱</ref> و در اصطلاح، باور واعتقاد به تمام آنچه که پیامبر (ص) از طرف خدا بر مردم آورده، می‌باشد. علمای امامیه علاوه بر این معنا طبق روایات، مقائلند که ایمان یعنی عقیده به امامت و ولایت امیرالمؤمنین (ع) و ائمه‌ی (ع) بعد از اوست و مؤمن، به معنای شیعه به کار می‌رود. با این تعریف، همۀ آنان که مؤمن‌اند، مسلمان‌اند، امّا هرکس مسلمان باشد، لزوما مؤمن نیست.<ref> بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۳۶۸ ح ۳۷.ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۱۴/فرهنگ فقه فارسی، «ایمان»، ج۱، ص۷۸۷</ref>  
ایمان در اصطلاح، باور واعتقاد به تمام آنچه که پیامبر (ص) از طرف خدا بر مردم آورده، می‌باشد. علمای امامیه علاوه بر این معنا طبق روایات، مقائلند که ایمان یعنی عقیده به امامت و ولایت امیرالمؤمنین (ع) و ائمه‌ی (ع) بعد از اوست و مؤمن، به معنای شیعه به کار می‌رود. با این تعریف، همۀ آنان که مؤمن‌اند، مسلمان‌اند، امّا هرکس مسلمان باشد، لزوما مؤمن نیست.<ref> بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۳۶۸ ح ۳۷.ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۱۴/فرهنگ فقه فارسی، «ایمان»، ج۱، ص۷۸۷</ref>  


در اصطلاح متکلمین و اندیشمندان اسلامی برای ایمان معانی دیگری ازجمله :'''علم و معرفت'''<ref>اسفار،صدرالدین شیرازی: 1386، 6: 7- 8/فیض کاشانی: 1358، 1: 6 و 8/شهید ثانی: 1409، 78/نراقی: 1367، 359- 362</ref>، '''عمل(جوارحی)تنها'''<ref>نظریه خوارج: شهرستانی: 1400، 1: 113؛ اشعری: 1426، 86، 110و 114؛ بغدادی: بی تا، 63/نطریه معتزله: ربانی گلپایگانی: 1416، 147</ref>، '''تصدیق قلبی واقرار زبانی و عمل جوارحی'''<ref>هو مذهب اکثر السلف و جمیع ائمة الحدیث و کثیر من المتکلمین و المحکی عن مالک و الشافعی و الاوزاعی». (تفتازانی: 1409، 5: 179- 180)</ref> که در سخنی از امیرالمومنین(ع) در تعریف ایمان بدان اشاره می‌کنند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۲۷.</ref>، '''تصدیق قلبی و اقرار زبانی '''<ref>بغدادی: بی تا، 203- 206؛ ابن شاذان: 1402، 20- 21/سبحانی: 1412 ب، 3: 114- 117</ref> و یا به معنای '''تصدیق قلبی'''<ref>طوسی: 1393، 48- 49/لاهیجی: 1372، 165</ref>، به تمام آموزه های حضرت محمد(ص) و جانشینان آن حضرت از امامان معصوم(ع)، نقل کرده اند.<ref>مقاله عبدالله ابراهیم زاده آملی؛فصلنامه کلام اسلامی</ref>
در اصطلاح متکلمین و اندیشمندان اسلامی برای ایمان معانی دیگری ازجمله :'''علم و معرفت'''<ref>اسفار،صدرالدین شیرازی: 1386، 6: 7- 8/فیض کاشانی: 1358، 1: 6 و 8/شهید ثانی: 1409، 78/نراقی: 1367، 359- 362</ref>، '''عمل(جوارحی)تنها'''<ref>نظریه خوارج: شهرستانی: 1400، 1: 113؛ اشعری: 1426، 86، 110و 114؛ بغدادی: بی تا، 63/نطریه معتزله: ربانی گلپایگانی: 1416، 147</ref>، '''تصدیق قلبی واقرار زبانی و عمل جوارحی'''<ref>هو مذهب اکثر السلف و جمیع ائمة الحدیث و کثیر من المتکلمین و المحکی عن مالک و الشافعی و الاوزاعی». (تفتازانی: 1409، 5: 179- 180)</ref> که در سخنی از امیرالمومنین(ع) در تعریف ایمان بدان اشاره می‌کنند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۲۷.</ref>، '''تصدیق قلبی و اقرار زبانی '''<ref>بغدادی: بی تا، 203- 206؛ ابن شاذان: 1402، 20- 21/سبحانی: 1412 ب، 3: 114- 117</ref> و یا به معنای '''تصدیق قلبی'''<ref>طوسی: 1393، 48- 49/لاهیجی: 1372، 165</ref>، به تمام آموزه های حضرت محمد(ص) و جانشینان آن حضرت از امامان معصوم(ع)، نقل کرده اند.<ref>مقاله عبدالله ابراهیم زاده آملی؛فصلنامه کلام اسلامی</ref>
        
        
==ماهیت و ارکان [[ایمان]]==
==ماهیت و ارکان [[ایمان]]==
*در این باره که [[ایمان دینی]] بر چه پایه یا پایه‌هایی بنا می‌شود، [[متکلمان شیعه]] چند نظریه مطرح ساخته‌اند. برخی بر آن اند که [[ایمان]] تنها یک رکن دارد و آن، همان [[باور]] قلبی است. بنابر این نظرگاه، [[ایمان]]، [[تصدیق]] به [[قلب]] است، و اقرار زبان و عمل به ارکان در تحقق آن نقشی ندارند<ref>تمهید الاصول‌، ۲۹۳؛ ضمیمه تفسیر ابوالفتوح رازی‌، ۱۱؛ نثر طوبی فی الفاظ القرآن‌، ۴۲.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 72.</ref>.
*در این باره که [[ایمان دینی]] بر چه پایه یا پایه‌هایی بنا می‌شود، [[متکلمان شیعه]] چند نظریه مطرح ساخته‌اند. برخی بر آن اند که [[ایمان]] تنها یک رکن دارد و آن، همان [[باور]] قلبی است. بنابر این نظرگاه، [[ایمان]]، [[تصدیق]] به [[قلب]] است، و اقرار زبان و عمل به ارکان در تحقق آن نقشی ندارند<ref>تمهید الاصول‌، ۲۹۳؛ ضمیمه تفسیر ابوالفتوح رازی‌، ۱۱؛ نثر طوبی فی الفاظ القرآن‌، ۴۲.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 72.</ref>.
خط ۱۴: خط ۱۱:
ولی کافی نیست؛ زیرا [[خداوند]] فرموده است: "با اینکه [فرعونیان‌] در [[دل]] [[یقین]] داشتند، از روی [[کبر]] و [[ستم]]، آن را [[انکار]] کردند"<ref>{{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}؛ سوره نمل، آیه ۱۴.</ref>. اقرار زبانی نیز به تنهایی کافی نیست؛ زیرا [[خداوند]] فرموده است: "[[اعراب]] گفتند: [[ایمان]] آوردیم. به آنان بگو: [[ایمان]] نیاورده‌اید؛ بلکه بگویید [[اسلام]] آورده‌ایم"<ref>{{متن قرآن|قَالَتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}؛ سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref>. این کسان به زبان بر [[یگانگی خدا]] و [[نبوت]] و [[معاد]] گواهی می‌دادند؛ ولی [[خداوند]] با صراحت، آنان را [[بی‌ایمان]] می‌خواند. پس می‌توان دریافت که [[ایمان]] بر دو پایه [[باور]] و اقرار بنا شده است و هیچ یک به تنهایی کافی نیست<ref>تجرید الاعتقاد، ۳۰۹؛ دائرة المعارف تشیع‌، ۲/ ۶۵۴.</ref>. در روایتی از [[امام علی]] {{ع}} آمده است که [[ایمان]] بر چهار رکن [[استوار]] است: [[صبر]] و [[یقین]] و [[عدل]] و [[جهاد]]<ref>اصول کافی‌، ۳/ ۸۳.</ref>. برخی [[متکلمان]] نیز پنج رکن برای [[ایمان]] برشمرده‌اند: [[توحید]]، [[عدل]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و [[معاد]]<ref>دائرة المعارف تشیع‌، ۲/ ۶۵۴.</ref>. برخی دیگر بر آن‌اند که [[ایمان]] افزون بر [[باور]]، اقرار و عمل، رکنی دیگر نیز دارد و آن عبارت است از [[تبلیغ]] و نشر [[آیین حق]] و اقامه [[دلیل]] بر مبانی [[دین]] و زدودن [[شک]] و [[تردید]] از [[قلب]] [[بندگان]]<ref>تفسیر نمونه‌، ۲۰/ ۲۷۸.</ref>. از مجموع [[آیات]]، [[روایات]] و نیز دیدگاه‌های [[دانشمندان شیعه]] بر می‌آید که [[ایمان]] سه پایه دارد: [[باور]] قلبی، اقرار زبانی و عمل به ارکان بدنی<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 72-73.</ref>.
ولی کافی نیست؛ زیرا [[خداوند]] فرموده است: "با اینکه [فرعونیان‌] در [[دل]] [[یقین]] داشتند، از روی [[کبر]] و [[ستم]]، آن را [[انکار]] کردند"<ref>{{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}؛ سوره نمل، آیه ۱۴.</ref>. اقرار زبانی نیز به تنهایی کافی نیست؛ زیرا [[خداوند]] فرموده است: "[[اعراب]] گفتند: [[ایمان]] آوردیم. به آنان بگو: [[ایمان]] نیاورده‌اید؛ بلکه بگویید [[اسلام]] آورده‌ایم"<ref>{{متن قرآن|قَالَتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}؛ سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref>. این کسان به زبان بر [[یگانگی خدا]] و [[نبوت]] و [[معاد]] گواهی می‌دادند؛ ولی [[خداوند]] با صراحت، آنان را [[بی‌ایمان]] می‌خواند. پس می‌توان دریافت که [[ایمان]] بر دو پایه [[باور]] و اقرار بنا شده است و هیچ یک به تنهایی کافی نیست<ref>تجرید الاعتقاد، ۳۰۹؛ دائرة المعارف تشیع‌، ۲/ ۶۵۴.</ref>. در روایتی از [[امام علی]] {{ع}} آمده است که [[ایمان]] بر چهار رکن [[استوار]] است: [[صبر]] و [[یقین]] و [[عدل]] و [[جهاد]]<ref>اصول کافی‌، ۳/ ۸۳.</ref>. برخی [[متکلمان]] نیز پنج رکن برای [[ایمان]] برشمرده‌اند: [[توحید]]، [[عدل]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و [[معاد]]<ref>دائرة المعارف تشیع‌، ۲/ ۶۵۴.</ref>. برخی دیگر بر آن‌اند که [[ایمان]] افزون بر [[باور]]، اقرار و عمل، رکنی دیگر نیز دارد و آن عبارت است از [[تبلیغ]] و نشر [[آیین حق]] و اقامه [[دلیل]] بر مبانی [[دین]] و زدودن [[شک]] و [[تردید]] از [[قلب]] [[بندگان]]<ref>تفسیر نمونه‌، ۲۰/ ۲۷۸.</ref>. از مجموع [[آیات]]، [[روایات]] و نیز دیدگاه‌های [[دانشمندان شیعه]] بر می‌آید که [[ایمان]] سه پایه دارد: [[باور]] قلبی، اقرار زبانی و عمل به ارکان بدنی<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 72-73.</ref>.


==متعلقات ایمان==
متکلمین امامیه به طور کلی ایمان به اصول مذهب شیعه یعنی توحید، نبوت، معاد ، عدل و امامت امامان دوازده گانه(ع)را از لوازم ایمان می دانند.  البته برای ایمان مصادیق و لوازم دیگری هم وجود دارد که درآیات و روایات بدان اشاره شده است ؛ازجمله مصادیق ایمان در قرآن کریم : ایمان به خدا، ایمان به همه پیامبران،  ایمان به آنچه از سوی خداوند بر پیامبران نازل شده است؛ مانند کتاب‌های آسمانی،  ایمان به روز قیامت،  ایمان به فرشتگان و ایمان به غیب، در روایات هم محبت اهل البیت (ع)  و در برخی دیگر از روایات ولایت اهل بیت(ع)  از لوازم ایمان به شمار آمده است. شاید کامل ترین تعریف برای مصادیق ایمان که تمام آنچه گفته شد را دربر بگیرد، تعریفی باشد که جناب طبرسی در تفسیر مجمع البیان فرموده اند: ایمان تصدیق جمیع آن چیزهایی است که خداوند تصدیق آن‌ها را واجب نموده است


==مراتب ایمان==
[[آیات]] و [[روایات]] پرشماری بر این [[حقیقت]] که [[ایمان]] دارای درجاتی است و قابلیت افزایش و کاهش دارد؛ [[گواهی]] می‌دهند و اکثر بزرگان قائلند امکان زوال [[ایمان]] وجود دارد و برای این گفتۀ خود [[ادله]] ای هم از آیات و روایات اقامه کرده اند از جمله:


===ادله قرآنی===
از جمله آیاتی که علما به آن استدلال کرده اند، استشهادشان به این آیه کریمه است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا}}<ref>«خداوند بر آن نبوده است تا آنان را که ایمان آوردند سپس کافر شدند، باز ایمان آوردند بعد کافر شدند سپس بر کفر خود افزودند هرگز ببخشاید یا  راهی به آنان بنماید» سوره نساء، آیه ۱۳۷.</ref>، با توجه به معنای آیه مشخص می‌شود که امکان کم و زیاد شدن و از بین رفتن ایمان وجود دارد.<ref>ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸.</ref>


==متعلقات (لوازم) ایمان==
در جای دیگری [[خداوند]] در قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ}}<ref>«تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند» سوره فتح، آیه ۴.</ref><ref>ر.ک: تفسیر نمونه، ۲۲/ ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا}}<ref>«و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان می‌افزاید» سوره انفال، آیه ۲</ref>، با توجه به معنای هر دو آیه مشخص می‌شود که ایمان قابل افزایش است.
متکلمین امامیه به طور کلی ایمان به اصول مذهب شیعه یعنی توحید، نبوت، معاد ، عدل و امامت امامان دوازده گانه(ع)را از لوازم ایمان می دانند.  البته برای ایمان مصادیق و لوازم دیگری هم وجود دارد که درآیات و روایات بدان اشاره شده است ؛ازجمله مصادیق ایمان در قرآن کریم : ایمان به خدا، ایمان به همه پیامبران،  ایمان به آنچه از سوی خداوند بر پیامبران نازل شده است؛ مانند کتاب‌های آسمانی،  ایمان به روز قیامت،  ایمان به فرشتگان  و ایمان به غیب0 در روایات هم محبت اهل البیت (ع)  و در برخی دیگر از روایات ولایت اهل بیت(ع)  از لوازم ایمان به شمار آمده است. شاید کامل ترین تعریف برای مصادیق ایمان که تمام آنچه گفته شد را دربر بگیرد، تعریفی باشد که جناب طبرسی در تفسیر مجمع البیان فرموده اند: ایمان تصدیق جمیع آن چیزهایی است که خداوند تصدیق آن‌ها را واجب نموده است
 
 
==مراتب ایمان==


===ادله روایی===
در روایت هم به این مطلب اشاره شده است که: [[خداوند]]، [[ایمان]] را بر هفت بخش تقسیم کرده است: [[نیکی]]، [[صدق]]، [[یقین]]، [[رضا]]، وفا، [[علم]] و [[بردباری]]، آن گاه سهم هر کس را از آنها داده است و هر کس همه آنها را در خود گرد آورد، [[مؤمن]] کامل است<ref>بحار الانوار، ۶۶/ ۱۷۵- ۱۵۴</ref> و در [[روایت]] دیگری اینچنین آمده که [[ایمان]] را ده درجه است مانند نردبان که [[مؤمن]] یک به یک آنها را طی می‌کند<ref>{{متن حدیث|إِنَ‏ الْإِیمَانَ‏ عَشْرُ دَرَجَاتٍ‏ بِمَنْزِلَةِ السُّلَّمِ‏ یُصْعَدُ مِنْهُ مِرْقَاةً بَعْدَ مِرْقَاةٍ فَلَا یَقُولَنَّ صَاحِبُ الِاثْنَیْنِ لِصَاحِبِ الْوَاحِدِ لَسْتَ عَلَی شَیْ‏ءٍ حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی الْعَاشِر}} الکافی، ج۲، ص ۴۵۵، بحار الانوار، ۶۶/ ۱۶۵.</ref>، بدین سان، [[مراتب ایمان]] نزد علمای شیعه، حقیقتی است پذیرفته شده که قابلیت زیادت و نقصان دارد و همین امر سبب می شود که هر یک از مومنین در درجه و مرتبه ای از ایمان قرار بگیرند، در نتیجه باید گفت که فرد مومن هرگز نباید در یک مرحله از ایمان توقف کند و باید دائماً به سوی درجات بالاتر ایمان پیش برود.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 406-407</ref>


==اقسام ایمان==
==اقسام ایمان==
۴۶۶

ویرایش