نفاق در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱٬۱۱۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ مارس ۲۰۲۱
خط ۲۴: خط ۲۴:
این حالت بینابینی میان کفر و ایمان، در آیه‌ای دیگر نیز که به [[جنگ احد]] اشاره دارد، ملاحظه می‌شود: {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref>. این دو [[آیه]] نشان می‌دهند که مقوله معنایی نفاق، گستره‌ای از معناست که مرز مشخص و معیّنی ندارد؛ به عبارت دیگر مقوله‌ای است با طبیعتی فوق‌العاده پویا و متحرک که ممکن است، به هر یک از دو سو (کفر یا ایمان) کشیده شود؛ چنان‌که به نحوی غیر محسوس رنگ کفر یا ایمان به خود می‌گیرد<ref>توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن مجید، ص۳۶۱-۳۶۵؛ ر.ک: محسن معینی، «نفاق»، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۲، ص۲۲۴۸.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۵۰۰-۵۰۱.</ref>
این حالت بینابینی میان کفر و ایمان، در آیه‌ای دیگر نیز که به [[جنگ احد]] اشاره دارد، ملاحظه می‌شود: {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref>. این دو [[آیه]] نشان می‌دهند که مقوله معنایی نفاق، گستره‌ای از معناست که مرز مشخص و معیّنی ندارد؛ به عبارت دیگر مقوله‌ای است با طبیعتی فوق‌العاده پویا و متحرک که ممکن است، به هر یک از دو سو (کفر یا ایمان) کشیده شود؛ چنان‌که به نحوی غیر محسوس رنگ کفر یا ایمان به خود می‌گیرد<ref>توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن مجید، ص۳۶۱-۳۶۵؛ ر.ک: محسن معینی، «نفاق»، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۲، ص۲۲۴۸.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۵۰۰-۵۰۱.</ref>


==[[نفاق]] و [[منافقان]]==
مسأله نفاق نیز از جمله مسائلی است که [[نظام اسلامی]] در [[سیاست]] و [[زندگی]] داخلی خود با آن روبروست و معلوم‌شدن شیوه برخورد با پدیده [[زشت]] نفاق و منافقان یکی از حیاتی‌ترین مسائل [[سیاست داخلی]] در [[اسلام]] است و ما برای تسهیل بیان مطلب آن را تحت عناوین زیر به طور جداگانه مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم.
===نفاق پدیده پیچیده [[جوامع بشری]]===
[[انسان]] با مطالعه [[تاریخ]] امم و [[ملل]] عالم و [[پیامبران پیشین]] به این [[حقیقت]] می‌رسد که [[جوامع]] ابتدایی از آفت جامعه‌سوز نفاق و سیاست ضدّ [[انسانی]] منافقان کمتر آسیب می‌دیده‌اند. در برابر یک [[دین]] و [[ایدئولوژی]]، برای افراد [[جامعه]] سه حالت متصوّر می‌باشد:
# [[ایمان]]
# [[کفر]] و [[انکار]] صریح آن [[دعوت]]
# نفاق و [[دورویی]] ([[تظاهر]] به [[تسلیم]] و ایمان‌نمودن [[کفار]])
این حالت سوم در جوامع ابتدایی کمتر بوده است. در برابر دعوت [[حضرت نوح]]، [[هود]]، [[ابراهیم]] و... [[ملأ]] و مترفین کفر صریح می‌ورزیدند و سیاست پیچیده و ضد انسانی نفاق را در پیش نمی‌گرفتند. لذا حل مسأله ساده‌تر بود؛ اما هر چه در تاریخ [[بشر]] گام به گام [[انبیا]] و فرستادگان [[الهی]] پیش می‌آییم، [[رشد]] و تظاهر نفاق را به عنوان تاکتیک پیچیدۀ [[شرک]] و کفر بیشتر [[مشاهده]] می‌کنیم.
وجود جریان “سامری” در درون [[نهضت]] الهی [[حضرت موسی]]{{ع}} نمونه این حقیقت است. آیا [[سامری]] یک [[منافق]] نبود؟ [[قارون]] چطور؟ قارون [[ثروتمند]] معروف ابتدا با نهضت [[موسی]] و از اقاریب و [[خویشاوندان]] او بود. اما آنجا که مسأله [[صدقات]] و [[زکات]] و پرداخت سهم [[محرومان]] و [[فقرا]] پیش آمد علیه نهضت موسی [[توطئه]] و موضع‌گیری نمود. آری، قارون یک منافق بود و در پی [[تأمین منافع]] [[پست]] مادی خویش.
بعد از موسی، [[حضرت عیسی]]{{ع}} را می‌بینیم که توسط یکی از [[حواریون]] و [[شاگردان]] ویژه خود “یهودا” لو داده می‌شود. آیا [[یهودا]] یک منافق نفوذی نبود؟ چرا [[خیانت]] کرد و [[امپراتوری]] [[روم]] را بر [[عیسی مسیح]] ترجیح داد؟
بعد از [[عیسی]]، تاریخ نهضت و حرکت [[آخرین پیامبر خدا]] [[حضرت]] [[محمد بن عبدالله]]{{صل}} را ورق می‌زنیم و می‌بینیم این بار [[رشد]] سرطانی [[نفاق]] بیش از هر [[بیماری]] دیگر مطرح می‌باشد و [[پیامبر اسلام]] با آن درگیر می‌شود. بعد از [[رحلت]] [[خاتم پیامبران]]، دوره [[امامت]] و [[خلافت]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را در نظر بگیرید که پدیده نفاق بیش از [[دوران پیامبر]] خود را بروز داده و در صحنه [[سیاست]] و توطئه‌آفرینی وارد شده است و شاید تنها مسأله [[روز]] در درون [[امّت اسلامی]] و تنها عامل علیه جریان اصیل و [[حق امامت]] است.
چرا پیامبر اسلام [[شکست]] نخورد، اما [[حکومت]] [[علی]]{{ع}} بیش از پنج‌سال دوام نیاورد، آن هم سراسر با [[جنگ]] و [[قتال]] گذشت؟ چون [[پیامبر]] با [[کفار]] [[روبه]] رو بود چهره‌های آنان بی‌پرده و بی‌نقاب بود و علی با کفار متظاهر به [[اسلام]] ([[منافق]]) روبه رو بود که پرده و نقاب [[مسلمانی]] بر چهره داشتند و آن پرده و نقاب را می‌توانستند هر روز به رنگی در بیاورند.
این است عامل شکست علی{{ع}} و رمز [[پیروزی]] پیامبر{{صل}}.
بنابراین، نتیجه می‌گیریم که نفاق پدیده [[سیاسی]] بسیار [[مذموم]] و [[زشت]] پیچیده‌ای است که به موازات حرکت [[تاریخ]] به عنوان تاکتیک ضد [[توحید]] کفار تورّم پیدا کرده و برای خود جا باز نموده است و برای همین است که [[قرآن]] و اسلام بیش از هر [[جریان سیاسی]] دیگری به رد و افشای چهره کریه نفاق و [[منافقان]] پرداخته است.
اول [[سوره بقره]] با توصیف [[مؤمنان]]، [[کفّار]] و منافقان شروع می‌شود. چهار [[آیه]] راجع به مؤمنان دو آیه درباره کفّار اما شانزده آیه راجع به منافقان و [[کید]] و [[شیطنت]] و [[گمراهی]] آنان سخن می‌گوید.
و در سوره‌های دیگر نیز [[خداوند]] به هر مناسبتی خطر نفاق را [[تذکر]] می‌دهد و از همه مهم‌تر یک [[سوره]] را به نام [[منافقین]] اختصاص داده و اوصاف و خصائل زشت آنان را افشا می‌سازد.
همه اینها نشان دهنده خطر سیاسی این جریان [[منحرف]] و بی‌مبنا و بی‌مسلک و مخرب می‌باشد و لذا [[جوامع اسلامی]] همیشه با این مسأله درگیری داشته و خواهند داشت. فتنۀ آنان خطرناک‌تر از [[حمله]] [[کفّار]] است.<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۲۱۱.</ref>
===شیوه مقابله [[اسلام]] با [[منافقان]]===
اسلام در رابطه با منافقان و جریان [[نفاق]] یک [[سیاست]] واقع‌بینانه دارد و آن خود تشکیل‌یافته از دو جزءِ: مقابله [[سیاسی]] و مقابله نظامی است.
اما مقابله سیاسی همان‌طوری که گفته‌شد بسیار آگاهانه و منطقی است و دارای چند وجه می‌باشد. نخست، بُعد [[افشاگری]] چهره کریه منافقان و بیان صفات و خوی‌های [[زشت]] آنان و این که به هیچ [[عهد]] و پیمانی [[وفا]] نمی‌کنند.
دوم، [[مبارزه]] به صورت [[قطع رابطه]] با آنان و برحذر داشتن [[مسلمانان]] از نزدیکی به آنان. چنان که در [[سوره]] [[منافقین]] می‌فرماید:
{{متن قرآن|...فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ...}}<ref>«...از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد!» سوره منافقون، آیه ۴.</ref>.
روش مقابله سیاسی به طور منحصر تا زمانی تجویز شده که آنان دست به [[سلاح]] نبرند و [[اقدام عملی]] در برانداختن [[نظام اسلامی]] نکنند.
امّا در صورتی‌که آنان روش خود را [[تغییر]] داده و به سلاح [[متوسل]] شوند و [[فتنه]] نمایند، روش اسلام نیز بر پایه [[خشم خدا]] تغییر می‌یابد؛ یعنی، [[شیوه]] مقابله و [[سرکوب]] نظامی آنان تجویز می‌شود و عده‌ای از [[فقها]] از جمله شیخ [[جمال‌الدین مقداد بن عبدالله سیوری]] معتقدند که [[اهل بغی]] و [[بغات]] همان منافقین هستند در صورتی‌که خروج کنند؛ یعنی علیه [[امام]] [[عادل]] مسلمانان [[قیام]] مسلّحانه نمایند و حکمشان همان [[حکم]] اهل‌البغی می‌باشد. تحقیق و تفحص [[فقهی]] نیز این نظر شیخ را [[تأیید]] می‌کند.
به خصوص [[تاریخ]] [[صدر اسلام]] در [[زمان]] [[علی]]{{ع}} که آنها همان منافقین در [[جنگ جمل]] و [[صفین]] و [[نهروان]] بر ضدّ علی قیام کردند و یا [[قیام‌ها]] را [[رهبری]] نموده و از [[ناآگاهی]] و [[قشری‌گری]] برخی از مسلمانان ساده‌دل [[سوء]] استفاده نمودند.
[[خداوند]] به [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} [[دستور]] می‌دهد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref><ref>پیچیدگی فوق‌العاده و نحوست و ماکیاول‌گرایی پدیده شوم نفاق در جریانات بعد از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به وضوح مشاهده شد و نفاق، با اقدام به تخریب و ترور، چهره واقعی خود را نشان داد و در این میان بهترین نوابغ و صادق‌ترین خادمان این امّت و اشخاصی که از ارزنده‌ترین ذخایر علمی و سیاسی این مرز و بوم بودند با مرگ خونین خود خلأ بزرگی در جامعه ایجاد کردند و خود به لقاء الله شتافتند.</ref>.
نتیجه‌ای که به طور مستقیم از این [[آیه]] به دست می‌آید [[وجوب]] “قتال” یعنی [[جنگ]] و سرکوبی مسلّحانه [[منافقین]] مانند “کفّار” می‌باشد؛ یعنی همان‌گونه که با [[کفار]] باید جنگید، با منافقین نیز باید جنگید و باید بر آنان بسیار سخت گرفت {{متن قرآن|وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ}}.<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۲۱۳.</ref>


==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]
# [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]
* [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1100676.jpg|22px]] [[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|'''فقه سیاسی اسلام''']]


==پانویس==
==پانویس==
۷۳٬۳۶۴

ویرایش