بدون خلاصۀ ویرایش
(تغییرمسیر به بنی مصطلق حذف شد) برچسب: تغییرمسیر حذف شد |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[بنیمصطلق در قرآن]] | [[بنیمصطلق در تاریخ اسلامی]]</div> | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[بنیمصطلق در قرآن]] | [[بنیمصطلق در تاریخ اسلامی]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
==نسب== | ==نسب== | ||
تیرهای مهم از [[قبیله خزاعه]] و یکی از نبردهای رسولخدا{{صل}} را با نام بنی مُصْطَلِق میشناسند. بنی مصطلق را به اختصار "بَلْمُصْطَلِق" نوشتهاند<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۴۸.</ref>. جد اعلای این [[قبیله]]، [[جذیمة بن سعد بن عمرو]] بود<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۲۳۹، ۴۶۸.</ref> که به سبب صدای خوب و بلندش او را مصطلق خواندهاند<ref>الاشتقاق، ج ۲، ص ۴۷۶.</ref>. به رغم [[شهرت]] [[قبایل]] منتسب به [[خزاعه]] به ازدیان یمنی تبار<ref>المعارف، ۱۰۸؛ ر.ک: المفصل، ج ۴، ص ۴۴۰.</ref> برخی از [[نسب]] [[عدنانی]] ایشان [[سخن]] گفتهاند<ref>ر.ک: جمهرة انساب العرب، ص ۱۰، ۴۸۰.</ref>. [[مادر]] مصطلق، [[امّخارجه بنت سعد بن عبدالله]] به سبب شتاب و آسانگیری در [[ازدواج]] خود ضرب المثل شده بود<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۳۸۹؛ المحبر، ص ۳۹۸.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[بنی مصطلق (مقاله)|مقاله «بنی مصطلق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref> | |||
==آبها و سرزمینها== | ==آبها و سرزمینها== | ||
از "مُرَیْسیع"، آبی در نجد و در ۸ منزلی [[مدینه]]<ref>معجم ما استعجم، ص ۸۸؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۸.</ref> و "شُهد" به عنوان منابع آبی و از "راحَة فرُوع"<ref>معجم البلدان، ج ۳، ص ۱۲.</ref> و "عُسْفان"<ref>معجم مااستعجم، ج ۳، ص ۹۴۲.</ref> به عنوان سکونتگاههای بنی مصطلق نام بردهاند، بر این اساس ایشان در مناطق میان [[مکه]] و مدینه سکونت داشتهاند. بنیالمصطلق در بازار عُکاظ حاضر میشدند و در فعالیتهای آن شرکت داشتند<ref>المفصل، ج ۷، ص ۳۷۷.</ref>. بعدها برخی از ایشان در مدینه سکونت یافتند<ref>تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۲۶۸.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[بنی مصطلق (مقاله)|مقاله «بنی مصطلق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref> | |||
==پیشینه [[تاریخی]]== | ==پیشینه [[تاریخی]]== | ||
بنیمصطلق را از قبایلی دانستهاند که در کنار [[کوه]] "حُبْشیّ" در پایین مکه گرد آمده، با [[قریش]] [[پیمان]] بستند که تا [[شب]] و [[روز]] برپاست و تا کوه [[حبشی]] بر جای خود [[استوار]] است در مقابل دیگران [[متحد]] باشند و از این رو آنان را بهنام آن کوه "احابیش قریش" خواندهاند<ref>المنمق، ص ۲۲۹ ـ ۲۳۱؛ لسان العرب، ج ۳، ص ۲۱، «حبش».</ref>. گرچه قبایلی را که با خزاعه پیمان داشتهاند شاید بتوان از همپیمانان بنیمصطلق نیز به شمار آورد؛ اما باید از بنیمدلج به عنوان مهمترین همپیمان بنیمصطلق نام برد<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۴۸.</ref>. درباره زیر مجموعههای [[بنی مصطلق]] اطلاع چندانی وجود ندارد<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[بنی مصطلق (مقاله)|مقاله «بنی مصطلق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>. | |||
==[[غزوه]] [[بنی | ==شخصیتها== | ||
برخی از افراد مهم و برجسته [[تاریخ]] از [[قبیله]] بنی مصطلق بودهاند؛ اما بسیاری از آنان را به سبب آنکه بنیمصطلق شاخهای از [[خزاعه]] است با نسبت [[خزاعی]] میشناسند، با این حال برخی از این افراد با همان نسبت "مصطلقی" [[شهرت]] دارند. مشهورترین عضو آنان جُوَیریّه است. وی دختر [[حارث بن ابی ضرار]] [[رئیس]] قبیله بنیمصطلق و [[همسر]] پسرعمویش (مسافع بن [[صفوان]] مصطلقی یا صفوان بن [[مالک]]) بود که در [[غزوه بنی مصطلق]] مانند سایر [[زنان]] این قبیله [[اسیر]] شد و در شمار [[غنایم]] یکی از [[مسلمانان]] به نام [[ثابت بن قیس بن شماس]] یا پسر عموی او درآمد. سپس مقرر شد در برابر مبلغی [[آزاد]] شود. [[جویریه]] نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و برای [[آزادی]] خود [[یاری]] خواست. [[رسول اکرم]]{{صل}} با پرداخت آن مبلغ معین او را آزاد کرد و به [[ازدواج]] خود درآورد. وی به هنگام [[اسارت]] ۲۰ سال داشت و در سال ۵۰ یا ۵۶ در سنّ ۶۵ سالگی درگذشت <ref>الطبقات، ج ۸، ص ۹۵؛ ر.ک: تاریخ دمشق، ج ۳، ص ۲۱۹؛ الاصابه، ج ۸، ص ۷۳ ـ ۷۴.</ref> گفتهاند نامش "بَرَّه" بود <ref>المحبر، ص ۸۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۱۰۹.</ref> و رسول خدا{{صل}} او را جُویریّه نامید<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۱۰۹.</ref>. [[حارث]] [[رهبر]] [[بنی مصطلق]] و [[پدر]] [[جویریه]]، پس از اسارت دخترش به [[مدینه]] آمد تا با پرداخت فدیه او را [[آزاد]] کند. وی در بین [[راه]] به شترانش نگریست و علاقهمند شد آنها را نگه دارد، از این رو آنها را در درهای پنهان کرد و به حضور رسولخدا{{صل}} رسید و فدیه دخترش را پرداخت؛ اما آن حضرت از [[محل]] پنهان کردن شترانش پرسید. او که این [[خبر غیبی]] آن حضرت را دید [[شهادتین]] گفت و [[مسلمان]] شد<ref>الاصابه، ج ۱، ص ۶۷۳ ـ ۶۷۴.</ref>. پسر وی [[عمرو]] [[راوی حدیث]]<ref>تاریخ دمشق، ج ۳۳، ص ۱۰۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۴۷۶.</ref>و پسر دیگرش [[عبدالله]]<ref>الاصابه، ج ۴، ص ۴۲.</ref> از [[صحابه پیامبر]] بود<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۲۴۱؛ المعجم الکبیر، ج ۱۷، ص ۴۴؛ فتح الباری، ج ۱۱، ص ۲۳۹.</ref>؛ همچنین [[همسر]] [[عبد الرحمن]] [[برادر]] [[زبیر بن عوام]] از بنی مصطلق بود<ref>الاصابه، ج ۸، ص ۷۱.</ref>. | |||
از جمله شخصیتهای ایشان، افزون بر [[حارث بن ابی ضرار]] که در سالهای نخست [[هجری]] [[رهبری]] ایشان را در دست داشت، میتوان از [[عبدالعزی بن قطن مصطلقی]] نام برد که پیش از [[اسلام]] در [[پیمان]] [[خزاعه]] با [[عبدالمطلب]] شرکت داشت<ref>المنمق، ص ۸۶.</ref>؛ همچنین [[سوید بن عامر مصطلقی]] از شعرای [[جاهلی]] بود که [[رسول خدا]] درباره او فرمود: اگر سوید زنده بود اسلام میآورد<ref>تاریخ دمشق، ج ۳۴، ص ۶۳؛ الاصابه، ج ۶، ص ۸۴؛ مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۲۶.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[بنی مصطلق (مقاله)|مقاله «بنی مصطلق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== |