جز
جایگزینی متن - 'تجلی' به 'تجلی'
جز (جایگزینی متن - 'فرد' به 'فرد') |
جز (جایگزینی متن - 'تجلی' به 'تجلی') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==برخی از آموزههای انسانشناختی در [[صحیفه سجادیه]] عبارت است== | ==برخی از آموزههای انسانشناختی در [[صحیفه سجادیه]] عبارت است== | ||
# [[خلقت انسان]]؛ [[امام سجاد]]{{ع}}، ساختار بدنی و جسمانی [[انسان]] را بسیار [[ضعیف]] و همه حرکات و سکنات او را منوط به [[عنایت خاص]] [[خداوند]] میداند: «بارخدایا! ما را از [[ناتوانی]] آفریدهای و بنیان ما بر [[سستی]] نهادهای و از آبی [[پست]] و بیارج صورت بستهای. ما را هیچ جنبشی نیست مگر به توانی که تو ارزانی داری، و نیرویی نیست مگر به مددی که تو رسانی»<ref>نیایش نهم.</ref>. «ای خداوند! [[شب]] را به [[روز]] و روز را به شب میآورم، در حالی که [[بنده]] [[ذلیل]] تو هستم. مالک سود و زیان خود نیستم مگر به نیروی تو. بر این [[گواهی]] میدهم و به ناتوانی و [[بیچارگی]] خود معترفم»<ref>نیایش بیستویکم.</ref>. «بارخدایا! مرا [[طاقت]] [[رنج]]، یارای [[شکیبایی]] در [[بلا]] و توان درویشی نیست؛ پس روزیام را از من دریغ مدار و مرا به دیگر آفریدگانت وامگذار و تو خود نیاز من برآر و [[کفاف]] من بر عهده دار»<ref>نیایش بیستودوم.</ref>. | # [[خلقت انسان]]؛ [[امام سجاد]]{{ع}}، ساختار بدنی و جسمانی [[انسان]] را بسیار [[ضعیف]] و همه حرکات و سکنات او را منوط به [[عنایت خاص]] [[خداوند]] میداند: «بارخدایا! ما را از [[ناتوانی]] آفریدهای و بنیان ما بر [[سستی]] نهادهای و از آبی [[پست]] و بیارج صورت بستهای. ما را هیچ جنبشی نیست مگر به توانی که تو ارزانی داری، و نیرویی نیست مگر به مددی که تو رسانی»<ref>نیایش نهم.</ref>. «ای خداوند! [[شب]] را به [[روز]] و روز را به شب میآورم، در حالی که [[بنده]] [[ذلیل]] تو هستم. مالک سود و زیان خود نیستم مگر به نیروی تو. بر این [[گواهی]] میدهم و به ناتوانی و [[بیچارگی]] خود معترفم»<ref>نیایش بیستویکم.</ref>. «بارخدایا! مرا [[طاقت]] [[رنج]]، یارای [[شکیبایی]] در [[بلا]] و توان درویشی نیست؛ پس روزیام را از من دریغ مدار و مرا به دیگر آفریدگانت وامگذار و تو خود نیاز من برآر و [[کفاف]] من بر عهده دار»<ref>نیایش بیستودوم.</ref>. | ||
# [[حقیقت انسان]]؛ برخی از عوامل | # [[حقیقت انسان]]؛ برخی از عوامل تجلی حقیقت انسان از منظر امام سجاد{{ع}}، عبارت است از: | ||
## [[بندگی]] خداوند؛ از نظر [[امام]] حقیقت انسان در صورت بندگی خداوند و اعتراف به [[عظمت]] او و ترجیح دادن [[رضایت]] [[خالق]] بر خواسته خویش تجلی مییابد: «ای خداوند!... بنده ذلیل تو هستم. مالک سود و زیان خود نیستم مگر به نیروی تو. بر این گواهی میدهم و به ناتوانی و بیچارگی خود معترفم»<ref>نیایش بیستویکم.</ref>. «[[معبود]] من! اگر تو مرا بلند مرتبه گردانی، چه کسی [[خوار]] و ذلیلم تواند کرد؟ اگر تو مرا حقیر سازی، کیست که سربلندم نماید؟ اگر تو مرا گرامی بداری، چه کسی حقیر و ناچیزم تواند شمرد؟ اگر تو مرا به [[حقارت]] در افکنی، دیگر چه کسی گرامیام تواند داشت»<ref>نیایش چهلوهشتم.</ref>؟ | ## [[بندگی]] خداوند؛ از نظر [[امام]] حقیقت انسان در صورت بندگی خداوند و اعتراف به [[عظمت]] او و ترجیح دادن [[رضایت]] [[خالق]] بر خواسته خویش تجلی مییابد: «ای خداوند!... بنده ذلیل تو هستم. مالک سود و زیان خود نیستم مگر به نیروی تو. بر این گواهی میدهم و به ناتوانی و بیچارگی خود معترفم»<ref>نیایش بیستویکم.</ref>. «[[معبود]] من! اگر تو مرا بلند مرتبه گردانی، چه کسی [[خوار]] و ذلیلم تواند کرد؟ اگر تو مرا حقیر سازی، کیست که سربلندم نماید؟ اگر تو مرا گرامی بداری، چه کسی حقیر و ناچیزم تواند شمرد؟ اگر تو مرا به [[حقارت]] در افکنی، دیگر چه کسی گرامیام تواند داشت»<ref>نیایش چهلوهشتم.</ref>؟ | ||
## [[قدردانی]] از خداوند؛ حقیقت انسان در قدردانی او از [[نعمتهای خداوند]] تبلور مییابد و عدم توجه به آن، او را به وادی بهیمیّت میکشاند: «[[حمد]] و [[سپاس]] خداوندی را که اگر [[معرفت]] [[حمد]] خویش را از [[بندگان]] خود دریغ میداشت، در برابر آن همه [[نعمتها]]... لب به سپاسش نمیگشادند... و اگر چنین میبودند، از دایره [[انسانیت]] برون میافتادند»<ref>نیایش یکم.</ref>. | ## [[قدردانی]] از خداوند؛ حقیقت انسان در قدردانی او از [[نعمتهای خداوند]] تبلور مییابد و عدم توجه به آن، او را به وادی بهیمیّت میکشاند: «[[حمد]] و [[سپاس]] خداوندی را که اگر [[معرفت]] [[حمد]] خویش را از [[بندگان]] خود دریغ میداشت، در برابر آن همه [[نعمتها]]... لب به سپاسش نمیگشادند... و اگر چنین میبودند، از دایره [[انسانیت]] برون میافتادند»<ref>نیایش یکم.</ref>. |