←مقدمه
(←مقدمه) |
|||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[کنیه]] او را ابوثعلبه گفتهاند.<ref> اسدالغابه، ج۱، ص۱۶۶.</ref> وی از بنیعلاج <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۲۸۲.</ref> و همپیمان [[بنیزهره]] بود. از بزرگان [[قوم]] بهشمار میرفت و کلامش نافذ بود.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۳۶۰.</ref> هنگامی که با سایر [[مشرکان]] [[مکه]] به بهانه [[تهدید]] کاروان تجارتی [[قریش]] از سوی [[مسلمانان]]، برای [[جنگ بدر]] رهسپار [[مدینه]] بود، با دریافت خبر [[نجات]] [[ابوسفیان]] و کاروان تجارتی قریش و | [[کنیه]] او را ابوثعلبه گفتهاند.<ref> اسدالغابه، ج۱، ص۱۶۶.</ref> وی از بنیعلاج <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۲۸۲.</ref> و همپیمان [[بنیزهره]] بود. از بزرگان [[قوم]] بهشمار میرفت و کلامش نافذ بود.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۳۶۰.</ref> هنگامی که با سایر [[مشرکان]] [[مکه]] به بهانه [[تهدید]] کاروان تجارتی [[قریش]] از سوی [[مسلمانان]]، برای [[جنگ بدر]] رهسپار [[مدینه]] بود، با دریافت خبر [[نجات]] [[ابوسفیان]] و کاروان تجارتی قریش و [[مخرمة بن نوفل]] (از [[بنیزهره]])، در [[همراهی]] با [[سپاه]] [[مکّه]] تردید کرد و با نقشه او، همه بنیزهره که به نظر واقدی کمتر از صد نفر و به [[نقلی]]، صد یا سیصد نفر بودند، از [[سپاه قریش]] کناره گرفتند و بدون شرکت در جنگ بدر، به مکه بازگشتند؛<ref>المغازی، ج۱، ص۴۴ـ۴۵.</ref> از همین رو، به "[[اخنس]]" یعنی عقب مانده (از سپاه) [[شهرت]] یافت.<ref> السیرة النبویه، ج۱، ص۲۸۲.</ref> اخنس را میتوان از سران [[مشرک]] مکّه برشمرد که دوشادوش [[ابوسفیان]] و [[ابوجهل]]، در [[مبارزه]] با [[اسلام]] نقش داشته است. این سه، بارها برای شنیدن [[آیات الهی]] از [[زبان]] [[رسول خدا]]{{صل}} به دور از چشم یکدیگر و قریش در [[شب]] تاریک کنار [[خانه]] ایشان میآمدند و تا [[طلوع فجر]] در مخفیگاه خود میماندند.<ref>السیر والمغازی، ص۱۸۹.</ref> وی در جواب ابوسفیان که از حقّانیت [[پیامبر]] سؤال کرده بود، گفت: او را [[حق]] یافتم.<ref> الاصابه، ج۱، ص۱۹۲.</ref> پیامبر، هنگام بازگشت از طایف، برای اخنس پیغام فرستاد تا او را برای [[ابلاغ رسالت]] خویش [[پناه]] دهد؛ امّا اخنس به بهانهای نپذیرفت.<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۵۵۵.</ref> [[اخنس بن شریق]] را از "مؤلّفة قلوبهم" برشمردهاند که در [[روز فتح مکه]] به اسلام گروید و همراه پیامبر{{صل}} در [[جنگ حنین]] شرکت کرد.<ref>اسدالغابه، ج۱، ص۱۶۷؛ الاصابه، ج۱، ص۱۹۲.</ref> شاید بتوان در [[صداقت]] وی در [[پذیرش اسلام]] [[تردید]] کرد و اظهار اسلام او را منافقانه دانست؛ چنانکه از برخی [[آیات]] نازل شده در [[شأن]] وی نیز این مطلب برمیآید. به گفته [[ابن عطیه]]، [[اسلام آوردن]] اخنس، هرگز [[ثابت]] نشد.<ref> الاصابه، ج۱، ص۱۹۲.</ref> [[زندگی]] او در سال سیزدهم [[هجرت]]، در آغاز [[خلافت عمر]] پایانیافت.<ref> اسدالغابه، ج۱، ص۱۶۷.</ref> | ||
==[[اخنس]] در [[شأن نزول]]== | ==[[اخنس]] در [[شأن نزول]]== |