ارتباط با شیعیان در سیره اهل بیت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'راه' به 'راه'
جز (جایگزینی متن - 'زمینه‌ساز' به 'زمینه‌ساز')
جز (جایگزینی متن - 'راه' به 'راه')
خط ۲۲: خط ۲۲:
===[[اصلاح]] و [[رفع نزاع میان شیعیان]]===
===[[اصلاح]] و [[رفع نزاع میان شیعیان]]===
[[مفضل بن عمر]] از [[شاگردان]] برجسته [[امام صادق]]{{ع}} بود. [[امام]]{{ع}} به او فرموده بود: هرگاه [[آشتی]] دادن میان دو نفر نیاز به صرف هزینه مالی داشت، از جانب من آن را بده، بعد از من بگیر.
[[مفضل بن عمر]] از [[شاگردان]] برجسته [[امام صادق]]{{ع}} بود. [[امام]]{{ع}} به او فرموده بود: هرگاه [[آشتی]] دادن میان دو نفر نیاز به صرف هزینه مالی داشت، از جانب من آن را بده، بعد از من بگیر.
روزی [[ابوحنیفه]] ([[سعید بن بیان]]) که حمله‌دار [[حج]] بود، با دامادش به [[نزاع]] و درگیری پرداخت. [[مفضل]] به آنان رسید و ساعتی (برای اصلاح میان آنها) نزد ایشان ایستاد و سپس آنها را به [[خانه]] خود برد و با [[اراده]] جدی، علت درگیری را پرسید. دریافت که [[امور مالی]] سبب نزاع شده است، چهارصد [[درهم]] از جیب خود به آنها داد و از هر دو [[تعهد]] گرفت که دیگر ادعایی نسبت به دیگری نداشته باشند و در پایان به نزاع‌کنندگان گفت: این [[پول]] از آن من نبود، بلکه [[مال]] [[امام صادق]]{{ع}} بود و آن [[حضرت]] به من فرمود: هرگاه میان دو نفر [[شیعه]]، [[نزاع]] درگرفت، میان آنها [[اصلاح]] کن و از جانب من در این [[راه]] پول بده تا [[صلح]] انجام گیرد، پس بدانید که این پول مال من نیست، بلکه مال امام صادق{{ع}} است<ref>ر.ک: ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۰۹.</ref>.<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۱۲۷.</ref>
روزی [[ابوحنیفه]] ([[سعید بن بیان]]) که حمله‌دار [[حج]] بود، با دامادش به [[نزاع]] و درگیری پرداخت. [[مفضل]] به آنان رسید و ساعتی (برای اصلاح میان آنها) نزد ایشان ایستاد و سپس آنها را به [[خانه]] خود برد و با [[اراده]] جدی، علت درگیری را پرسید. دریافت که [[امور مالی]] سبب نزاع شده است، چهارصد [[درهم]] از جیب خود به آنها داد و از هر دو [[تعهد]] گرفت که دیگر ادعایی نسبت به دیگری نداشته باشند و در پایان به نزاع‌کنندگان گفت: این [[پول]] از آن من نبود، بلکه [[مال]] [[امام صادق]]{{ع}} بود و آن [[حضرت]] به من فرمود: هرگاه میان دو نفر [[شیعه]]، [[نزاع]] درگرفت، میان آنها [[اصلاح]] کن و از جانب من در این راه پول بده تا [[صلح]] انجام گیرد، پس بدانید که این پول مال من نیست، بلکه مال امام صادق{{ع}} است<ref>ر.ک: ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۰۹.</ref>.<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۱۲۷.</ref>


===[[حمایت]] و [[پشتیبانی مالی از شیعیان]] و [[مستضعفان]]===
===[[حمایت]] و [[پشتیبانی مالی از شیعیان]] و [[مستضعفان]]===
خط ۳۲: خط ۳۲:


===[[عزت]] بخشیدن به شیعیان===
===[[عزت]] بخشیدن به شیعیان===
عزت بخشیدن، یکی از مهم‌ترین برنامه‌های [[تربیتی]] [[انبیای الهی]] و [[جانشینان]] ایشان به [[انسان‌ها]] بوده است، زیرا اگر انسان‌ها به عزت [[حقیقی]] دست یابند، نفسشان [[عزیز]] شده و از [[ذلت]] و [[خواری]] [[آزاد]] می‌شوند، آنگاه در برابر [[ظالمان]] و [[جباران]] سر [[تعظیم]] و [[تسلیم]] فرو نمی‌آورند. [[بندگی]] را تنها خاص [[ذات مقدس الهی]] می‌دانند و هرگز داغ ذلت بندگی در برابر غیر [[خدا]] را بر پیشانی خود نمی‌نهند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{عم}} نیز تلاش می‌کردند تا [[مسلمانان]] عزیز باشند و در این [[راه]]، از هیچ تلاش و مجاهدتی فروگذار نمی‌کردند؛ چنان‌که [[قیام خونین حسینی]]، بزرگ‌ترین عزت و [[آزادی]] بود و بزرگ‌ترین [[عزت]] و [[افتخار]] را با [[تسلیم نشدن]] در برابر جائران [[زمان]] به آزادی‌خواهان و [[بندگان]] [[صالح]] [[خدا]] [[هدیه]] کرد و در این میان [[شیعیان]] و [[محبان]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} بیشترین افتخار را نصیب خود کردند<ref>در خصوص آثار، ویژگی‌ها و پیامدهای نهضت خونین حسینی در بخش سوم این پژوهش بحث خواهد شد.</ref>.<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۱۳۰.</ref>
عزت بخشیدن، یکی از مهم‌ترین برنامه‌های [[تربیتی]] [[انبیای الهی]] و [[جانشینان]] ایشان به [[انسان‌ها]] بوده است، زیرا اگر انسان‌ها به عزت [[حقیقی]] دست یابند، نفسشان [[عزیز]] شده و از [[ذلت]] و [[خواری]] [[آزاد]] می‌شوند، آنگاه در برابر [[ظالمان]] و [[جباران]] سر [[تعظیم]] و [[تسلیم]] فرو نمی‌آورند. [[بندگی]] را تنها خاص [[ذات مقدس الهی]] می‌دانند و هرگز داغ ذلت بندگی در برابر غیر [[خدا]] را بر پیشانی خود نمی‌نهند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{عم}} نیز تلاش می‌کردند تا [[مسلمانان]] عزیز باشند و در این راه، از هیچ تلاش و مجاهدتی فروگذار نمی‌کردند؛ چنان‌که [[قیام خونین حسینی]]، بزرگ‌ترین عزت و [[آزادی]] بود و بزرگ‌ترین [[عزت]] و [[افتخار]] را با [[تسلیم نشدن]] در برابر جائران [[زمان]] به آزادی‌خواهان و [[بندگان]] [[صالح]] [[خدا]] [[هدیه]] کرد و در این میان [[شیعیان]] و [[محبان]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} بیشترین افتخار را نصیب خود کردند<ref>در خصوص آثار، ویژگی‌ها و پیامدهای نهضت خونین حسینی در بخش سوم این پژوهش بحث خواهد شد.</ref>.<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۱۳۰.</ref>


===[[حفظ]] و [[پاسداری از حقوق اجتماعی]]===
===[[حفظ]] و [[پاسداری از حقوق اجتماعی]]===
خط ۴۰: خط ۴۰:


==[[مصاحبت با بینوایان]] و [[مستضعفان]]==
==[[مصاحبت با بینوایان]] و [[مستضعفان]]==
[[مصاحبت]] و [[همنشینی]] [[پیشوای معصوم]] با بینوایان و مستضعفان [[جامعه]] یکی دیگر از جلوه‌های ایجاد [[ارتباط]] از سوی [[اهل‌بیت]]{{عم}} با [[مردم]] بوده است. در [[روایات]] فراوانی از [[سیره]] اهل‌بیت{{عم}} می‌خوانیم که آن بزرگواران با [[تواضع]] بسیار نسبت به فقیر‌ترین و بیچاره‌ترین اقشار جامعه برخورد می‌کردند. با آنان ارتباط برقرار می‌ساختند و ایشان را مورد [[دلجویی]] قرار می‌دادند. گاه در میان [[راه]] اگر به بیچاره یا بیچارگانی برخورد می‌کردند، به سراغشان رفته، احوالشان را می‌پرسیدند و با آنان مصاحبت می‌کردند<ref>داستان غذاخوردن، مصاحبت امام حسین{{ع}}، امام سجاد{{ع}} و سایر ائمه اطهار{{عم}} با بینوایان که در مسیر آنان برخورد می‌کردند، در منابع مختلف ذکر شده است (ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۹۶).</ref>.<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۱۳۲.</ref>
[[مصاحبت]] و [[همنشینی]] [[پیشوای معصوم]] با بینوایان و مستضعفان [[جامعه]] یکی دیگر از جلوه‌های ایجاد [[ارتباط]] از سوی [[اهل‌بیت]]{{عم}} با [[مردم]] بوده است. در [[روایات]] فراوانی از [[سیره]] اهل‌بیت{{عم}} می‌خوانیم که آن بزرگواران با [[تواضع]] بسیار نسبت به فقیر‌ترین و بیچاره‌ترین اقشار جامعه برخورد می‌کردند. با آنان ارتباط برقرار می‌ساختند و ایشان را مورد [[دلجویی]] قرار می‌دادند. گاه در میان راه اگر به بیچاره یا بیچارگانی برخورد می‌کردند، به سراغشان رفته، احوالشان را می‌پرسیدند و با آنان مصاحبت می‌کردند<ref>داستان غذاخوردن، مصاحبت امام حسین{{ع}}، امام سجاد{{ع}} و سایر ائمه اطهار{{عم}} با بینوایان که در مسیر آنان برخورد می‌کردند، در منابع مختلف ذکر شده است (ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۹۶).</ref>.<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۱۳۲.</ref>


==[[حفظ جان یاران]] و شیعیان و [[حمایت]] از آنان در برابر [[حاکمان جور]]==
==[[حفظ جان یاران]] و شیعیان و [[حمایت]] از آنان در برابر [[حاکمان جور]]==
خط ۴۷: خط ۴۷:


===[[دستگیری]] و [[تبعید]] [[فرزدق]] و عنایت [[امام سجاد]]{{ع}} به او===
===[[دستگیری]] و [[تبعید]] [[فرزدق]] و عنایت [[امام سجاد]]{{ع}} به او===
[[زمان]] [[خلافت]] [[عبدالملک]]، پسر او [[هشام]] بن عبدالملک، [[نفوذ]] بسیاری در دستگاه حاکمه داشت و با [[مردم]] به طور ظالمانه [[رفتار]] می‌کرد. در یکی از سال‌ها، هشام در [[مراسم حج]] شرکت کرد. هنگام [[طواف]] ازدحام جمعیت به قدری بود که هرچه کوشید، نتوانست دستش را به [[حجرالاسود]] برساند. در این هنگام امام سجاد{{ع}} به طرف حجرالاسود حرکت می‌کرد. مردم به احترام ایشان [[راه]] را باز کردند. هشام با دیدن این صحنه بسیار عصبانی شد.
[[زمان]] [[خلافت]] [[عبدالملک]]، پسر او [[هشام]] بن عبدالملک، [[نفوذ]] بسیاری در دستگاه حاکمه داشت و با [[مردم]] به طور ظالمانه [[رفتار]] می‌کرد. در یکی از سال‌ها، هشام در [[مراسم حج]] شرکت کرد. هنگام [[طواف]] ازدحام جمعیت به قدری بود که هرچه کوشید، نتوانست دستش را به [[حجرالاسود]] برساند. در این هنگام امام سجاد{{ع}} به طرف حجرالاسود حرکت می‌کرد. مردم به احترام ایشان راه را باز کردند. هشام با دیدن این صحنه بسیار عصبانی شد.
برخی [[شامیان]] از او پرسیدند: این شخص کیست که این‌گونه مورد احترام مردم است. او با [[عصبانیت]] گفت که او را نمی‌شناسد (در حالی که [[امام]] را می‌شناخت) در این لحظه فرزدق شاعر که پیوند دوستانه و تنگاتنگی با [[خاندان رسالت]] داشت، حاضر بود و اشعاری در توصیف و معرفی امام سجاد{{ع}} سرود با این مضمون که:
برخی [[شامیان]] از او پرسیدند: این شخص کیست که این‌گونه مورد احترام مردم است. او با [[عصبانیت]] گفت که او را نمی‌شناسد (در حالی که [[امام]] را می‌شناخت) در این لحظه فرزدق شاعر که پیوند دوستانه و تنگاتنگی با [[خاندان رسالت]] داشت، حاضر بود و اشعاری در توصیف و معرفی امام سجاد{{ع}} سرود با این مضمون که:
این مرد، کسی است که سنگ‌ریزه‌های [[مکه]] جای پای او را می‌شناسند، [[خانه کعبه]] او را می‌شناسد، بیابان‌های [[حجاز]] او را می‌شناسند و...<ref>این قصیده زیبا بیش از چهل بیت است که در منابع مختلف آمده است: علی بن عیسی اربلی، کشف‌الغمة، ج۲، ص۲۶۸؛ عباس قمی، منتهی الآمال، ج۲، ص۲۲.</ref>.
این مرد، کسی است که سنگ‌ریزه‌های [[مکه]] جای پای او را می‌شناسند، [[خانه کعبه]] او را می‌شناسد، بیابان‌های [[حجاز]] او را می‌شناسند و...<ref>این قصیده زیبا بیش از چهل بیت است که در منابع مختلف آمده است: علی بن عیسی اربلی، کشف‌الغمة، ج۲، ص۲۶۸؛ عباس قمی، منتهی الآمال، ج۲، ص۲۲.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش