جز
جایگزینی متن - 'راه' به 'راه'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'راه' به 'راه') |
||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
شما هم او را در کتابتان ([[انجیل]]) [[راستگو]] میخوانید نه گوینده سخن بیپایه. | شما هم او را در کتابتان ([[انجیل]]) [[راستگو]] میخوانید نه گوینده سخن بیپایه. | ||
بنابراین، برای [[خدا]] [[شریک]] قرار ندهید و [[اسلام]] آورید که | بنابراین، برای [[خدا]] [[شریک]] قرار ندهید و [[اسلام]] آورید که راه [[حق]]، تاریک نیست. | ||
و هیچ جمعیتی از ما به سوی تو نیامد مگر آنکه با [[احترام]] بازگشت<ref>{{عربی|تعلم خيار الناس أن محمدا *** نبيّ كموسى و المسيح ابن مريم}} | و هیچ جمعیتی از ما به سوی تو نیامد مگر آنکه با [[احترام]] بازگشت<ref>{{عربی|تعلم خيار الناس أن محمدا *** نبيّ كموسى و المسيح ابن مريم}} | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
پسرک من، [[بردباری]] را پیشه کن که به [[عقل]] نزدیکتر است و بدان که بازگشت هر زندهای به سوی [[مرگ]] است. | پسرک من، [[بردباری]] را پیشه کن که به [[عقل]] نزدیکتر است و بدان که بازگشت هر زندهای به سوی [[مرگ]] است. | ||
در | در راه [[قربانی]] [[شخصیت]] [[شریف]] و بیمانندی تو را [[امتحان]] کردم و امتحان هم دشوار است. | ||
در راه [[سروری]] که دارای [[شرافت]] و اصلی ریشهدار و بزرگ و با [[سخاوت]] است، تو را قربانی کردم. | در راه [[سروری]] که دارای [[شرافت]] و اصلی ریشهدار و بزرگ و با [[سخاوت]] است، تو را قربانی کردم. | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۸: | ||
[[بیچارگان]] از [[بنیهاشم]] پروانهوار به اطرافش میچرخند و نزد او در [[نعمت]] و آسایشاند. | [[بیچارگان]] از [[بنیهاشم]] پروانهوار به اطرافش میچرخند و نزد او در [[نعمت]] و آسایشاند. | ||
به [[خانه خدا]] قسم، به [[دروغ]] تصور کردید از محمد دست برمیداریم با آنکه هنوز در | به [[خانه خدا]] قسم، به [[دروغ]] تصور کردید از محمد دست برمیداریم با آنکه هنوز در راه او نیزهای به کار نبرده و [[جنگی]] نکردهایم. | ||
او را [[تسلیم]] نخواهیم کرد تا آنکه از [[زنان]] و فرزندانمان چشم پوشیده و در راه او کشته شویم<ref>{{عربی| أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ ابْنَنَا لَا مُكَذَّبٌ *** لَدَيْنَا وَ لَا يَعْنِي بِقَوْلِ الْأَبَاطِيلِ}} | او را [[تسلیم]] نخواهیم کرد تا آنکه از [[زنان]] و فرزندانمان چشم پوشیده و در راه او کشته شویم<ref>{{عربی| أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ ابْنَنَا لَا مُكَذَّبٌ *** لَدَيْنَا وَ لَا يَعْنِي بِقَوْلِ الْأَبَاطِيلِ}} | ||
خط ۲۴۱: | خط ۲۴۱: | ||
٤. در این [[حقیقت]] هیچ کس نمیتواند تردید کند که [[ابوطالب]] از حامیان [[درجه]] اول [[اسلام]] و [[پیامبر]] بود. [[حمایت]] او از پیامبر و اسلام به حدی بود که هرگز نمیتوان آنرا با علایق و [[پیوندهای خویشاوندی]] و [[تعصبات قبیلهای]] [[تفسیر]] کرد. نمونه مهم آن داستان [[شعب]] [[ابیطالب]] است. ابوطالب به منظور حمایت از اسلام و حراست از پیامبر{{صل}} سه سال آوارگی و [[زندگی]] در [[شعب]] را در کنار [[رسول خدا]]، به [[ریاست]] بر [[قریش]] ترجیح داد و تا پایان [[محاصره اقتصادی]] [[مسلمانان]]، در کنار ایشان باقی ماند و همه [[مشکلات]] را در آن شرایط طاقتفرسا [[تحمل]] نمود. | ٤. در این [[حقیقت]] هیچ کس نمیتواند تردید کند که [[ابوطالب]] از حامیان [[درجه]] اول [[اسلام]] و [[پیامبر]] بود. [[حمایت]] او از پیامبر و اسلام به حدی بود که هرگز نمیتوان آنرا با علایق و [[پیوندهای خویشاوندی]] و [[تعصبات قبیلهای]] [[تفسیر]] کرد. نمونه مهم آن داستان [[شعب]] [[ابیطالب]] است. ابوطالب به منظور حمایت از اسلام و حراست از پیامبر{{صل}} سه سال آوارگی و [[زندگی]] در [[شعب]] را در کنار [[رسول خدا]]، به [[ریاست]] بر [[قریش]] ترجیح داد و تا پایان [[محاصره اقتصادی]] [[مسلمانان]]، در کنار ایشان باقی ماند و همه [[مشکلات]] را در آن شرایط طاقتفرسا [[تحمل]] نمود. | ||
هر کس بدون [[تعصب]] [[تاریخ]] زندگی ابوطالب را مطالعه کند با [[ابن ابی الحدید]] هم صدا خواهد بود که میگوید: اگر ابوطالب و فرزند برومندش نبودند هرگز [[دین]] و [[مکتب اسلام]] قد راست نمیکرد. ابوطالب در [[مکه]] به [[یاری پیامبر]]{{صل}} شتافت و [[علی]]{{ع}} در [[یثرب]] ([[مدینه]]) در | هر کس بدون [[تعصب]] [[تاریخ]] زندگی ابوطالب را مطالعه کند با [[ابن ابی الحدید]] هم صدا خواهد بود که میگوید: اگر ابوطالب و فرزند برومندش نبودند هرگز [[دین]] و [[مکتب اسلام]] قد راست نمیکرد. ابوطالب در [[مکه]] به [[یاری پیامبر]]{{صل}} شتافت و [[علی]]{{ع}} در [[یثرب]] ([[مدینه]]) در راه حمایت از اسلام با [[مرگ]] در تماس بود<ref>{{عربی|و لولا أبوطالب و ابنه *** لما مثل الدين شخصاً و قاما}} | ||
{{عربی|فذاك بمكة أوى و حامي *** وهذا بيثرب جسَّ الحماما}}؛ الغدیر، علامه امینی، ج۷، ص۳۳۰؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۸۴.</ref>. | {{عربی|فذاك بمكة أوى و حامي *** وهذا بيثرب جسَّ الحماما}}؛ الغدیر، علامه امینی، ج۷، ص۳۳۰؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۸۴.</ref>. | ||
خط ۳۱۰: | خط ۳۱۰: | ||
==[[وصیت]] ابوطالب== | ==[[وصیت]] ابوطالب== | ||
ابوطالب هنگام [[وفات]] بزرگان قریش را جمع نمود و به ایشان چنین فرمود: "ای گروه قریش! شما برگزیدگان [[خلق]] خدا و [[قلب]] [[عرب]] و خزانهدار و صاحبان [[حرم]] خدا هستید؛ [[مردمان]] بزرگ در میان شما، دلیران مشهور از شما و مردان با [[جود]] و [[سخاوت]] از [[دودمان]] شما هستند. از افتخارات، برای عرب بهرهای نگذاشتید و هیچ [[شرف]] و بزرگی نیست جز آنکه شما دارا هستید؛ بنابراین شما بر همه [[برتری]] دارید و دیگران محتاج شما هستند، اما بدانید این فضایل سبب میشود آنان [[دشمن]] شما شده و با شما بجنگند و در [[مبارزه]] علیه شما با دشمنانتان همدست شوند. به شما سفارش میکنم [[قدر]] آنرا بدانید و این بنا ([[خانه کعبه]]) را محترم شمارید، زیرا موجب [[خشنودی خدا]] و [[استوار]] داشتن قدم شماست. [[صله رحم]] کنید که [[اجل]] و [[مرگ]] را به تأخیر میاندازد و جمعیت را زیاد میگرداند؛ از [[ظلم و ستم]] دوری کنید که به علت [[ظلم]]، جمعیتهای پیشین نابود شدند. کسی که شما را میخواند [[اجابت]] کنید و به [[سائل]] [[بخشش]] کنید که سبب [[شرافت]] [[دنیا]] و [[آخرت]] است؛ [[راست گفتار]] و [[امانتدار]] باشید تا در چشمها بزرگ شوید و تهمتها از شما دور گردد؛ از [[ایجاد اختلاف]] و [[برتری]] جستن بر دیگران بپرهیزید که باعث [[دوستی]] [[خواص]] و [[احترام]] [[عوام]] و نیروی شماست. به شما درباره [[محمد]]{{صل}} سفارش میکنم، زیرا [[امین]] [[قریش]] و راستگوی [[عرب]] و دارای همه صفاتی است که به شما سفارش کردم؛ آنچه را که آورده [[دل]] میپذیرد، مگر آنکه [[دشمنی]] مانع [[پذیرش]] آن گردد. به [[خدا]] قسم، میبینم که افراد [[ناتوان]] و آنان که در اطراف، عزتی دارند، دعوتش را پذیرفته و او را [[تصدیق]] میکنند، فرمانش را بزرگ میشمارند، در | ابوطالب هنگام [[وفات]] بزرگان قریش را جمع نمود و به ایشان چنین فرمود: "ای گروه قریش! شما برگزیدگان [[خلق]] خدا و [[قلب]] [[عرب]] و خزانهدار و صاحبان [[حرم]] خدا هستید؛ [[مردمان]] بزرگ در میان شما، دلیران مشهور از شما و مردان با [[جود]] و [[سخاوت]] از [[دودمان]] شما هستند. از افتخارات، برای عرب بهرهای نگذاشتید و هیچ [[شرف]] و بزرگی نیست جز آنکه شما دارا هستید؛ بنابراین شما بر همه [[برتری]] دارید و دیگران محتاج شما هستند، اما بدانید این فضایل سبب میشود آنان [[دشمن]] شما شده و با شما بجنگند و در [[مبارزه]] علیه شما با دشمنانتان همدست شوند. به شما سفارش میکنم [[قدر]] آنرا بدانید و این بنا ([[خانه کعبه]]) را محترم شمارید، زیرا موجب [[خشنودی خدا]] و [[استوار]] داشتن قدم شماست. [[صله رحم]] کنید که [[اجل]] و [[مرگ]] را به تأخیر میاندازد و جمعیت را زیاد میگرداند؛ از [[ظلم و ستم]] دوری کنید که به علت [[ظلم]]، جمعیتهای پیشین نابود شدند. کسی که شما را میخواند [[اجابت]] کنید و به [[سائل]] [[بخشش]] کنید که سبب [[شرافت]] [[دنیا]] و [[آخرت]] است؛ [[راست گفتار]] و [[امانتدار]] باشید تا در چشمها بزرگ شوید و تهمتها از شما دور گردد؛ از [[ایجاد اختلاف]] و [[برتری]] جستن بر دیگران بپرهیزید که باعث [[دوستی]] [[خواص]] و [[احترام]] [[عوام]] و نیروی شماست. به شما درباره [[محمد]]{{صل}} سفارش میکنم، زیرا [[امین]] [[قریش]] و راستگوی [[عرب]] و دارای همه صفاتی است که به شما سفارش کردم؛ آنچه را که آورده [[دل]] میپذیرد، مگر آنکه [[دشمنی]] مانع [[پذیرش]] آن گردد. به [[خدا]] قسم، میبینم که افراد [[ناتوان]] و آنان که در اطراف، عزتی دارند، دعوتش را پذیرفته و او را [[تصدیق]] میکنند، فرمانش را بزرگ میشمارند، در راه [[پیشرفت]] مقصودش به گردابهای مرگ فرو میروند و در نتیجه آنان، رؤسا و [[زمامداران]] عرب خواهند شد و بزرگان قریش عقبمانده و خانههایشان خراب خواهد گشت؛ یک باره خبر خواهید شد آنکه بزرگتر بوده، محتاجتر شده و آنانکه دور بودهاند، از [[نزدیکان]] وی شدهاند. آن وقت است که تمام عرب [[دوستدار]] او شوند و زمام اختیارات خود را به وی سپارند و شهرهای خود را به او واگذارند. پس ای گروه قریش! دوستدار او و در [[جنگها]] [[پشتیبان]] وی باشید. به خدا قسم، هر که به راه او برود، [[رستگار]] شود و هر که تعلیمات او را بپذیرد [[سعادتمند]] گردد. اگر مرگم به تأخیر میافتاد، در همه پیشامدها او را [[همراهی]] میکردم و در برابر همه [[بلاها]] از او [[دفاع]] مینمودم؛ ولی چه کنم چارهای ندارم جز آنکه گفتهاش را بزرگ بدانم و به [[شهادت]] [[اقرار]] نمایم"<ref>الغدیر، علامه امینی، ج۷، ص۳۶۶؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی دمشقی، ج۲، ص۴۲۹؛ السیرة الحلبیه، حلبی، ج۲، ص۵۰ - ۴۹.</ref>. | ||
از این [[وصیت]] ابوطالب، [[میزان]] [[درجه]] [[ایمان]] وی به [[پیامبر]]{{صل}} دانسته میشود به [[دلیل]] همان ایمانش، از [[آینده]] [[اسلام]] و [[پیشرفت]] سریع آن [[آگاه]] بوده است. | از این [[وصیت]] ابوطالب، [[میزان]] [[درجه]] [[ایمان]] وی به [[پیامبر]]{{صل}} دانسته میشود به [[دلیل]] همان ایمانش، از [[آینده]] [[اسلام]] و [[پیشرفت]] سریع آن [[آگاه]] بوده است. |