جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[)) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
خط ۲۹: | خط ۷: | ||
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امامت خاصه (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امامت خاصه (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*امامت خاصه در کل، ناظر به [[حق]] اختصاصی [[اهلبیت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} برای [[امامت]] [[امت]] است و در نگاهی خاص نیز، متمرکز بر [[شایستگی]] [[امام علی]] بن ابی طالب {{ع}} برای ایستادن در [[جایگاه]] نخستین [[امام]] پس از [[پیامبر]] {{صل}}. هر دو موضوع فوق در عبارات [[نهج البلاغه]] مورد تأکید قرار گرفتهاند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 117.</ref>. | *امامت خاصه در کل، ناظر به [[حق]] اختصاصی [[اهلبیت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} برای [[امامت]] [[امت]] است و در نگاهی خاص نیز، متمرکز بر [[شایستگی]] [[امام علی]] بن ابی طالب {{ع}} برای ایستادن در [[جایگاه]] نخستین [[امام]] پس از [[پیامبر]] {{صل}}. هر دو موضوع فوق در عبارات [[نهج البلاغه]] مورد تأکید قرار گرفتهاند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 117.</ref>. | ||
خط ۴۳: | خط ۲۰: | ||
*آن [[حضرت]] در بیانی دیگر فرمودهاند: خدایا تو میدانی که آنچه انجام دادیم نه از سر [[اشتیاق]] به [[قدرت]] بود و نه برای زیادهخواهی در [[مال]] بیارزش [[دنیا]]، بلکه برای آن بود که نشانههای دینت را به جایش بازگردانیم و [[اصلاح]] را ر شهرهایت آشکار کنیم تا [[بندگان]] ستمکشیدهات ایمنی یابند و [[حدود]] معطّل شدهات اقامه شود... و شما میدانید که [[حاکم]] بر نوامیس و [[جان]] و [[اموال]] و [[احکام]] نباید [[بخیل]] باشد تا در گردآوری [[مال]] [[مسلمانان]] به نفع خود [[حرص]] ورزد... و نباید ستمکار باشد تا آنان را به [[ستم]] خود از حقوقشان محروم کند و نباید به [[ستم]]، جانبدار عدهای باشد که قومی را بر [[قوم]] دیگر ترجیح دهند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱: {{متن حدیث| اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ ...ِ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لَا يَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ الْوَالِي عَلَى الْفُرُوجِ وَ الدِّمَاءِ وَ الْمَغَانِمِ وَ الْأَحْكَامِ وَ إِمَامَةِ الْمُسْلِمِينَ الْبَخِيلُ فَتَكُونَ فِي أَمْوَالِهِمْ نَهْمَتُهُ ... ِ وَ لَا الْجَافِي فَيَقْطَعَهُمْ بِجَفَائِهِ وَ لَا الْحَائِفُ لِلدُّوَلِ فَيَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْم}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 120-121.</ref>. | *آن [[حضرت]] در بیانی دیگر فرمودهاند: خدایا تو میدانی که آنچه انجام دادیم نه از سر [[اشتیاق]] به [[قدرت]] بود و نه برای زیادهخواهی در [[مال]] بیارزش [[دنیا]]، بلکه برای آن بود که نشانههای دینت را به جایش بازگردانیم و [[اصلاح]] را ر شهرهایت آشکار کنیم تا [[بندگان]] ستمکشیدهات ایمنی یابند و [[حدود]] معطّل شدهات اقامه شود... و شما میدانید که [[حاکم]] بر نوامیس و [[جان]] و [[اموال]] و [[احکام]] نباید [[بخیل]] باشد تا در گردآوری [[مال]] [[مسلمانان]] به نفع خود [[حرص]] ورزد... و نباید ستمکار باشد تا آنان را به [[ستم]] خود از حقوقشان محروم کند و نباید به [[ستم]]، جانبدار عدهای باشد که قومی را بر [[قوم]] دیگر ترجیح دهند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱: {{متن حدیث| اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ ...ِ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لَا يَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ الْوَالِي عَلَى الْفُرُوجِ وَ الدِّمَاءِ وَ الْمَغَانِمِ وَ الْأَحْكَامِ وَ إِمَامَةِ الْمُسْلِمِينَ الْبَخِيلُ فَتَكُونَ فِي أَمْوَالِهِمْ نَهْمَتُهُ ... ِ وَ لَا الْجَافِي فَيَقْطَعَهُمْ بِجَفَائِهِ وَ لَا الْحَائِفُ لِلدُّوَلِ فَيَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْم}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 120-121.</ref>. | ||
*با همه فضیلت و [[شایستگی]] که [[حضرت]] در احراز [[مقام امامت]] داشت، همواره دیگران به معارضه با او برخاستند. آن حضرت به صراحت در [[خطبه شقشقیه]] از [[سه خلیفه]] پیش از خود به جهت طمع در حکومتی که حقشان نبود، انتقاد کرده است<ref>[[نهج البلاغه]]، [[خطبه ۳ نهج البلاغه|خطبه ۳]]</ref>. انتقاداتی از این دست در مواضع متعدد از [[نهج البلاغه]] بازتاب یافته است. نمونهای از آنها سخن آن [[حضرت]] است که فرمود: اما چون [[خداوند]] پیامبرش را از [[دنیا]] برد، گروهی به پیشینه خود، به قهقهرا بازگشتند... از آنانکه [[مأمور]] به مودّت با آنها بودند جدا شدند و ساختمان ([[دین]] و [[حکومت]]) را از بنیادش برکندند و آن را در غیر جای خود بنیان نهادند. معدن تمام نادرستیها و دروازه گام نهادن در هر گمراهیاند. غوطهور در دریای [[حیرت]] و افتاده در مستی و جهالتاند. به شیوه فرعونیان، گروهی از [[آخرت]] [[دل]] بریده و به [[دنیا]] [[دل]] بسته و عدّهای پیوند خود را با [[دین]] بریده و از آن جدا شدهاند<ref>نهج البلاغه، خطبه ١٥٠: {{متن حدیث| حَتَّى إِذَا قَبَضَ اللَّهُ رَسُولَهُ ص رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى الْأَعْقَابِ ... وَ وَصَلُوا غَيْرَ الرَّحِمِ وَ هَجَرُوا السَّبَبَ الَّذِي أُمِرُوا بِمَوَدَّتِهِ وَ نَقَلُوا الْبِنَاءَ عَنْ رَصِّ أَسَاسِهِ فَبَنَوْهُ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ مَعَادِنُ كُلِّ خَطِيئَةٍ وَ أَبْوَابُ كُلِّ ضَارِبٍ فِي غَمْرَةٍ قَدْ مَارُوا فِي الْحَيْرَةِ وَ ذَهَلُوا فِي السَّكْرَةِ عَلَى سُنَّةٍ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ مِنْ مُنْقَطِعٍ إِلَى الدُّنْيَا رَاكِنٍ أَوْ مُفَارِقٍ لِلدِّينِ مُبَايِن}}</ref>. هنگامی که شورای انتصابی [[خلیفه دوم]]، [[عثمان]] را به [[جانشینی]] [[عمر]] تعیین کرد، [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} به آنان فرمود: نیک میدانید که من به [[حکومت]] از دیگران شایستهترم. به [[خدا]] قسم زمام [[حکومت]] را مادام که امور [[مسلمین]] به [[سلامت]] بگذرد و ستمی در [[امت]] جز در [[حق]] من نباشد، رها میکنم به [[امید]] [[پاداش]] و [[فضیلت]] این کار و از سر رویگردانی از زر و زیور [[دنیا]] که شما در رسیدن به آن دچار رقابت شدهاید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷٦: {{متن حدیث| لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي أَحَقُّ النَّاسِ بِهَا مِنْ غَيْرِي وَ وَ اللَّهِ لَأُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِينَ وَ لَمْ يَكُنْ فِيهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَيَّ خَاصَّةً الْتِمَاساً لِأَجْرِ ذَلِكَ وَ فَضْلِهِ وَ زُهْداً فِيمَا تَنَافَسْتُمُوهُ مِنْ زُخْرُفِهِ وَ زِبْرِجِه}}</ref>. حتی پس از آنکه در پی بیست و پنج سال خانهنشینی، سرانجام [[حکومت]] و [[رهبری]] [[امت]] به او روی آورد، سه گروه که به [[ناکثین]]، [[قاسطین]] و [[مارقین]] شهرت یافتهاند، در برابر ایشان ایستادند<ref>[[نهج البلاغه]]، [[خطبه ۳ نهج البلاغه|خطبه ۳]]</ref>. در بحبوحه [[شورش]] [[طلحه]] و [[زبیر]] که [[رهبری]] [[ناکثین]] را بر عهده داشتند، فرمود: [[سوگند]] به [[خدا]]! از زمانی که [[خداوند]] پیامبرش را به سوی خویش برد تا هماکنون، همواره از [[حقّ]] خویش کنار زده شدهام و دیگران بر من ترجیح داده شدهاند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶: {{متن حدیث| فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ حَتَّى يَوْمِ النَّاسِ هَذَا}}</ref>. آن [[حضرت]]، گرچه از جریانی که برای غصب [[حقوق]] [[اهلبیت]] [[پیامبر]] به راه افتاد و پس از ایشان هم تداوم یافت، شکایت داشت، فرجام کار را روشن و تماشایی میدید. وعده [[خدا]] و [[رسول]] در بازگشت [[حقوق]] [[اهلبیت]] به ایشان که در [[حکومت]] [[مهدی]] [[آل محمد]] {{صل}} تحقق مییابد، دورنمای زیبای آینده است. این سخن از آن [[حضرت]] است که فرموده بود: [[دنیا]] سرانجام پس از چموشی به ما خواهد آورد، چونان مادهشتر بدخو که به سوی بچه خود بازمیگردد. آنگاه [[امیرمؤمنان]] این [[آیه]] را خواند: "و میخواهیم بر آنان که [[مردم]] ناتوانشان داشتهاند، منّت نهیم و آنان را [[امامان]] و [[وارثان]] گردانیم"<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۰۹: {{متن حدیث| لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْیَا عَلَیْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَی وَلَدِهَا وَ تَلَا عَقِیبَ ذَلِکَ- {{متن قرآن|وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ}}«و برآنیم که بر آنان که در [[زمین]] ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را [[پیشوا]] گردانیم و آنان را [[وارثان]] (روی [[زمین]]) کنیم» سوره قصص، [[آیه]] ۵.}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 121-122.</ref>. | *با همه فضیلت و [[شایستگی]] که [[حضرت]] در احراز [[مقام امامت]] داشت، همواره دیگران به معارضه با او برخاستند. آن حضرت به صراحت در [[خطبه شقشقیه]] از [[سه خلیفه]] پیش از خود به جهت طمع در حکومتی که حقشان نبود، انتقاد کرده است<ref>[[نهج البلاغه]]، [[خطبه ۳ نهج البلاغه|خطبه ۳]]</ref>. انتقاداتی از این دست در مواضع متعدد از [[نهج البلاغه]] بازتاب یافته است. نمونهای از آنها سخن آن [[حضرت]] است که فرمود: اما چون [[خداوند]] پیامبرش را از [[دنیا]] برد، گروهی به پیشینه خود، به قهقهرا بازگشتند... از آنانکه [[مأمور]] به مودّت با آنها بودند جدا شدند و ساختمان ([[دین]] و [[حکومت]]) را از بنیادش برکندند و آن را در غیر جای خود بنیان نهادند. معدن تمام نادرستیها و دروازه گام نهادن در هر گمراهیاند. غوطهور در دریای [[حیرت]] و افتاده در مستی و جهالتاند. به شیوه فرعونیان، گروهی از [[آخرت]] [[دل]] بریده و به [[دنیا]] [[دل]] بسته و عدّهای پیوند خود را با [[دین]] بریده و از آن جدا شدهاند<ref>نهج البلاغه، خطبه ١٥٠: {{متن حدیث| حَتَّى إِذَا قَبَضَ اللَّهُ رَسُولَهُ ص رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى الْأَعْقَابِ ... وَ وَصَلُوا غَيْرَ الرَّحِمِ وَ هَجَرُوا السَّبَبَ الَّذِي أُمِرُوا بِمَوَدَّتِهِ وَ نَقَلُوا الْبِنَاءَ عَنْ رَصِّ أَسَاسِهِ فَبَنَوْهُ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ مَعَادِنُ كُلِّ خَطِيئَةٍ وَ أَبْوَابُ كُلِّ ضَارِبٍ فِي غَمْرَةٍ قَدْ مَارُوا فِي الْحَيْرَةِ وَ ذَهَلُوا فِي السَّكْرَةِ عَلَى سُنَّةٍ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ مِنْ مُنْقَطِعٍ إِلَى الدُّنْيَا رَاكِنٍ أَوْ مُفَارِقٍ لِلدِّينِ مُبَايِن}}</ref>. هنگامی که شورای انتصابی [[خلیفه دوم]]، [[عثمان]] را به [[جانشینی]] [[عمر]] تعیین کرد، [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} به آنان فرمود: نیک میدانید که من به [[حکومت]] از دیگران شایستهترم. به [[خدا]] قسم زمام [[حکومت]] را مادام که امور [[مسلمین]] به [[سلامت]] بگذرد و ستمی در [[امت]] جز در [[حق]] من نباشد، رها میکنم به [[امید]] [[پاداش]] و [[فضیلت]] این کار و از سر رویگردانی از زر و زیور [[دنیا]] که شما در رسیدن به آن دچار رقابت شدهاید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷٦: {{متن حدیث| لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي أَحَقُّ النَّاسِ بِهَا مِنْ غَيْرِي وَ وَ اللَّهِ لَأُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِينَ وَ لَمْ يَكُنْ فِيهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَيَّ خَاصَّةً الْتِمَاساً لِأَجْرِ ذَلِكَ وَ فَضْلِهِ وَ زُهْداً فِيمَا تَنَافَسْتُمُوهُ مِنْ زُخْرُفِهِ وَ زِبْرِجِه}}</ref>. حتی پس از آنکه در پی بیست و پنج سال خانهنشینی، سرانجام [[حکومت]] و [[رهبری]] [[امت]] به او روی آورد، سه گروه که به [[ناکثین]]، [[قاسطین]] و [[مارقین]] شهرت یافتهاند، در برابر ایشان ایستادند<ref>[[نهج البلاغه]]، [[خطبه ۳ نهج البلاغه|خطبه ۳]]</ref>. در بحبوحه [[شورش]] [[طلحه]] و [[زبیر]] که [[رهبری]] [[ناکثین]] را بر عهده داشتند، فرمود: [[سوگند]] به [[خدا]]! از زمانی که [[خداوند]] پیامبرش را به سوی خویش برد تا هماکنون، همواره از [[حقّ]] خویش کنار زده شدهام و دیگران بر من ترجیح داده شدهاند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶: {{متن حدیث| فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ حَتَّى يَوْمِ النَّاسِ هَذَا}}</ref>. آن [[حضرت]]، گرچه از جریانی که برای غصب [[حقوق]] [[اهلبیت]] [[پیامبر]] به راه افتاد و پس از ایشان هم تداوم یافت، شکایت داشت، فرجام کار را روشن و تماشایی میدید. وعده [[خدا]] و [[رسول]] در بازگشت [[حقوق]] [[اهلبیت]] به ایشان که در [[حکومت]] [[مهدی]] [[آل محمد]] {{صل}} تحقق مییابد، دورنمای زیبای آینده است. این سخن از آن [[حضرت]] است که فرموده بود: [[دنیا]] سرانجام پس از چموشی به ما خواهد آورد، چونان مادهشتر بدخو که به سوی بچه خود بازمیگردد. آنگاه [[امیرمؤمنان]] این [[آیه]] را خواند: "و میخواهیم بر آنان که [[مردم]] ناتوانشان داشتهاند، منّت نهیم و آنان را [[امامان]] و [[وارثان]] گردانیم"<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۰۹: {{متن حدیث| لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْیَا عَلَیْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَی وَلَدِهَا وَ تَلَا عَقِیبَ ذَلِکَ- {{متن قرآن|وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ}}«و برآنیم که بر آنان که در [[زمین]] ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را [[پیشوا]] گردانیم و آنان را [[وارثان]] (روی [[زمین]]) کنیم» سوره قصص، [[آیه]] ۵.}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 121-122.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
خط ۵۳: | خط ۲۶: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:امامت]] | [[رده:امامت]] | ||
[[رده:امامت خاصه]] | [[رده:امامت خاصه]] | ||
[[رده:مدخل نهج البلاغه]] | [[رده:مدخل نهج البلاغه]] | ||
[[رده:مقالههای اولویت یک]] | [[رده:مقالههای اولویت یک]] | ||
<onlyinclude>{{درجهبندی | |||
| نویسنده اصلی=<!--جوکار،پورانزاب،واثق،امینی،بهمنی--> | |||
| ارزیابی=<!--آماده،نشده، تمام--> | |||
| ارزیابی نهایی =<!--نشده،-،خیرآبادی،فرقانی،تمام توسط [[کاربر:خیرآبادی|خیرآبادی]]،تمام توسط [[کاربر:فرقانی|فرقانی]]--> | |||
| شناسه = <!--ندارد، ناقص، کامل--> | |||
| جامعیت = <!--ندارد، دارد--> | |||
| زیادهنویسی = <!--دارد، ندارد--> | |||
| رسا بودن = <!--ندارد، دارد--> | |||
| لینکدهی دستی = <!--ندارد، دارد--> | |||
| رده = <!--ندارد، دارد--> | |||
| جعبه اطلاعات = <!--ندارد،-، دارد--> | |||
| عکس = <!-- ندارد،-، دارد--> | |||
| ناوبری = <!--ندارد، دارد--> | |||
| رعایت شیوهنامه ارجاع = <!--ندارد، دارد--> | |||
| کپیکاری = <!--از چند منبع ، از تک منبع، ندارد--> | |||
| استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل--> | |||
| تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}--> | |||
| تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}--> | |||
| توضیحات = | |||
}}</onlyinclude></pre> |