انسان در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'قطع' به 'قطع'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[))
جز (جایگزینی متن - 'قطع' به 'قطع')
خط ۴۳: خط ۴۳:
* [[فخر رازی]] در ذیل [[آیه]] فوق می‌نویسد: خطاب {{متن قرآن|ارْجِعِي}}، به نفس مطمئنه در حال [[مرگ]]، متوجه است، و این بیانگر آن است که آنچه بعد از [[مرگ]] [[جسد]] و [[بدن]] به سوی [[خدا]] [[رجوع]] می‌کند هم زنده است و هم از [[خدا]] [[راضی]] و [[خدا]] هم از او [[راضی]] است. و آن چیزی که [[راضی]] است غیر از [[انسان]] نمی‌تواند باشد، بنابراین [[انسان]] بعد از [[مرگ]] [[جسد]]، باقی است و زنده و باقی غیر از مرده است، پس [[حقیقت انسان]] غیر از [[بدن]] و [[جسد]] است<ref>التفسیر الکبیر، جزء۲۱، ص ۴۱.</ref><ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۹۰.</ref>.
* [[فخر رازی]] در ذیل [[آیه]] فوق می‌نویسد: خطاب {{متن قرآن|ارْجِعِي}}، به نفس مطمئنه در حال [[مرگ]]، متوجه است، و این بیانگر آن است که آنچه بعد از [[مرگ]] [[جسد]] و [[بدن]] به سوی [[خدا]] [[رجوع]] می‌کند هم زنده است و هم از [[خدا]] [[راضی]] و [[خدا]] هم از او [[راضی]] است. و آن چیزی که [[راضی]] است غیر از [[انسان]] نمی‌تواند باشد، بنابراین [[انسان]] بعد از [[مرگ]] [[جسد]]، باقی است و زنده و باقی غیر از مرده است، پس [[حقیقت انسان]] غیر از [[بدن]] و [[جسد]] است<ref>التفسیر الکبیر، جزء۲۱، ص ۴۱.</ref><ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۹۰.</ref>.
*در [[کلام]] [[نورانی]] از [[امام علی]]{{ع}} وارد شده که [[حضرت]] فرمودند: "[[حقیقت انسان]] همان [[عقل]] اوست<ref>{{عربی|" أَصْلَ‏ الْإِنْسَانِ‏ لُبُّهُ‏ ‏‏ "}}؛ بحارالانوار، ج۷۲، ص ۱۰۸؛ امالی، ص ۲۴۰.</ref> و نیز [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه می‌فرماید: "اساس و رکن [[انسان]] [[عقل]] است، و [[عقل انسان]] عبارت از [[زیرکی]]، [[درایت]]، صیانت و [[علم]] است، و آدمی‌به سبب [[عقل]] کامل می‌شود و [[عقل]]، [[دلیل]] و [[راهنما]] و کلید امور اوست<ref>{{عربی|" دِعَامَةُ الْإِنْسَانِ‏ الْعَقْلُ‏، وَالْعَقْلُ‏ مِنْهُ‏ الْفِطْنَةُ وَالْفَهْمُ‏ وَالْحِفْظُ وَالْعِلْمُ‏، وَبِالْعَقْلِ‏ يَكْمُلُ‏، وَهُوَ دَلِيلُهُ‏ وَمُبْصِرُهُ‏ وَمِفْتَاحُ‏ أَمْرِه‏‏‏ "}}؛ الکافی، ج۱، ص ۲۵؛ بحارالانوار، ج۱، ص ۹۰.</ref><ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۹۰.</ref>.
*در [[کلام]] [[نورانی]] از [[امام علی]]{{ع}} وارد شده که [[حضرت]] فرمودند: "[[حقیقت انسان]] همان [[عقل]] اوست<ref>{{عربی|" أَصْلَ‏ الْإِنْسَانِ‏ لُبُّهُ‏ ‏‏ "}}؛ بحارالانوار، ج۷۲، ص ۱۰۸؛ امالی، ص ۲۴۰.</ref> و نیز [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه می‌فرماید: "اساس و رکن [[انسان]] [[عقل]] است، و [[عقل انسان]] عبارت از [[زیرکی]]، [[درایت]]، صیانت و [[علم]] است، و آدمی‌به سبب [[عقل]] کامل می‌شود و [[عقل]]، [[دلیل]] و [[راهنما]] و کلید امور اوست<ref>{{عربی|" دِعَامَةُ الْإِنْسَانِ‏ الْعَقْلُ‏، وَالْعَقْلُ‏ مِنْهُ‏ الْفِطْنَةُ وَالْفَهْمُ‏ وَالْحِفْظُ وَالْعِلْمُ‏، وَبِالْعَقْلِ‏ يَكْمُلُ‏، وَهُوَ دَلِيلُهُ‏ وَمُبْصِرُهُ‏ وَمِفْتَاحُ‏ أَمْرِه‏‏‏ "}}؛ الکافی، ج۱، ص ۲۵؛ بحارالانوار، ج۱، ص ۹۰.</ref><ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۹۰.</ref>.
*از مجموع مطالب یاد شده می‌توان نتیجه گرفت که [[روح]] و [[بدن]] در نظر [[اسلام]] در واقع مخالف همدیگرند، [[حیات]] اصالتاً از آن [[روح]] است و تا [[روح]] به [[بدن]] تعلق دارد، [[بدن]] نیز از وی کسب [[حیات]] می‌کند و هنگامی‌که [[روح]] از [[بدن]] [[قطع]] علاقه می‌کند، [[بدن]] از کار می‌افتد و [[روح]] همچنان به [[حیات]] خود ادامه می‌دهد<ref>شیعه در اسلام، ص ۲۰۷.</ref>. بنابراین [[انسانیت]] [[انسان]] و اصالت او به [[روح]] او بستگی دارد که با [[فاسد]] شدن [[بدن]] از بین نمی‌رود و [[ادراک]] [[لذت]] و [[الم]] از سوی [[انسان]] متوقف بر داشتن [[بدن]] نیست<ref>تفسیر بیضاوی، ج۲، ص ۱۱۴.</ref>. و با توجه به این که آن چه در [[حقیقت انسان]] اصیل است [[روح]] او بوده و برای [[بدن]] هیچ سهمی‌ جز به گونه تبعی و اعتباری در [[حقیقت]] آدمی‌ نمی‌توان قائل شد، می‌توان نتیجه دیگری گرفت و آن این که ویژگی‌های تبعی و خصوصیت‌های مربوط به حوزه غیر [[حقیقی]] [[انسان]]، هیچ تمایزی را به لحاظ جنسیت در وجود او [[اثبات]] نمی‌کند. بنابر این همه خطابات [[قرآن]] در محورهای کلی همچون [[معرفت]]، [[ایمان]]، معدلت، [[صلاح]]، [[هدایت]]، [[هجرت]]، [[عبادت]]، حتی [[ولایت]] و دیگر [[کمالات]] ملکوتی که [[مؤمنان]] را به اوج قله‌های [[عظمت]] و [[عرفان]] می‌خواند، اگر چه طبق [[فرهنگ]] محاوره با صیغه‌ها و ضمیرهای مذکر آمده باشد، [[حقیقت انسان]] را دربر می‌گیرد و هیچ نگاهی به [[زن]] یا [[مرد بودن]] او ندارد<ref>حیات حقیقی انسان در قرآن، ص ۱۸۴.</ref><ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۹۰.</ref>.
*از مجموع مطالب یاد شده می‌توان نتیجه گرفت که [[روح]] و [[بدن]] در نظر [[اسلام]] در واقع مخالف همدیگرند، [[حیات]] اصالتاً از آن [[روح]] است و تا [[روح]] به [[بدن]] تعلق دارد، [[بدن]] نیز از وی کسب [[حیات]] می‌کند و هنگامی‌که [[روح]] از [[بدن]] قطع علاقه می‌کند، [[بدن]] از کار می‌افتد و [[روح]] همچنان به [[حیات]] خود ادامه می‌دهد<ref>شیعه در اسلام، ص ۲۰۷.</ref>. بنابراین [[انسانیت]] [[انسان]] و اصالت او به [[روح]] او بستگی دارد که با [[فاسد]] شدن [[بدن]] از بین نمی‌رود و [[ادراک]] [[لذت]] و [[الم]] از سوی [[انسان]] متوقف بر داشتن [[بدن]] نیست<ref>تفسیر بیضاوی، ج۲، ص ۱۱۴.</ref>. و با توجه به این که آن چه در [[حقیقت انسان]] اصیل است [[روح]] او بوده و برای [[بدن]] هیچ سهمی‌ جز به گونه تبعی و اعتباری در [[حقیقت]] آدمی‌ نمی‌توان قائل شد، می‌توان نتیجه دیگری گرفت و آن این که ویژگی‌های تبعی و خصوصیت‌های مربوط به حوزه غیر [[حقیقی]] [[انسان]]، هیچ تمایزی را به لحاظ جنسیت در وجود او [[اثبات]] نمی‌کند. بنابر این همه خطابات [[قرآن]] در محورهای کلی همچون [[معرفت]]، [[ایمان]]، معدلت، [[صلاح]]، [[هدایت]]، [[هجرت]]، [[عبادت]]، حتی [[ولایت]] و دیگر [[کمالات]] ملکوتی که [[مؤمنان]] را به اوج قله‌های [[عظمت]] و [[عرفان]] می‌خواند، اگر چه طبق [[فرهنگ]] محاوره با صیغه‌ها و ضمیرهای مذکر آمده باشد، [[حقیقت انسان]] را دربر می‌گیرد و هیچ نگاهی به [[زن]] یا [[مرد بودن]] او ندارد<ref>حیات حقیقی انسان در قرآن، ص ۱۸۴.</ref><ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۹۰.</ref>.


==[[جهان‌بینی]] [[توحیدی]] و [[جایگاه]] [[انسان]]==
==[[جهان‌بینی]] [[توحیدی]] و [[جایگاه]] [[انسان]]==
خط ۷۵: خط ۷۵:
*'''[[دلیل]] اوّل:''' [[خداوند]] بر [[فرشتگان]] [[دستور]] داد که بر [[آدم]] [[سجده]] کنند و مسجود [[افضل]] از ساجد است. در [[آیه]] مذکور هر چند خطاب [[سجده]] بر [[[[حضرت آدم]]{{ع}} مطرح است، لکن [[سجده]] بر [[آدم]] به سبب برخورداری از [[مقام خلافت الهی]] است، و در [[حقیقت]] [[حکم]] [[سجده]] شامل همه افراد [[بشر]] می‌شود، لذا [[سجده]] [[ملائکه]] بر خصوص [[آدم]]، از این باب بوده که [[آدم]] [[قائم مقام]] و [[نایب]] از همه جنس [[بشر]] بوده است<ref>المیزان، ج۱، ص ۲۰۳.</ref><ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۹۰.</ref>.
*'''[[دلیل]] اوّل:''' [[خداوند]] بر [[فرشتگان]] [[دستور]] داد که بر [[آدم]] [[سجده]] کنند و مسجود [[افضل]] از ساجد است. در [[آیه]] مذکور هر چند خطاب [[سجده]] بر [[[[حضرت آدم]]{{ع}} مطرح است، لکن [[سجده]] بر [[آدم]] به سبب برخورداری از [[مقام خلافت الهی]] است، و در [[حقیقت]] [[حکم]] [[سجده]] شامل همه افراد [[بشر]] می‌شود، لذا [[سجده]] [[ملائکه]] بر خصوص [[آدم]]، از این باب بوده که [[آدم]] [[قائم مقام]] و [[نایب]] از همه جنس [[بشر]] بوده است<ref>المیزان، ج۱، ص ۲۰۳.</ref><ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۹۰.</ref>.
*در نقد این [[استدلال]] گفته شده است: اوّلاً مراد از [[سجده]]، [[سجده]] اصطلاحی نبوده بلکه صرف [[تواضع]] می‌باشد. ثانیاً: [[سجده]] به [[آدم]] نبوده بلکه در [[حقیقت]] [[سجده]] برای [[خدا]] بوده است<ref>تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص ۵۱.</ref><ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۹۰.</ref>.
*در نقد این [[استدلال]] گفته شده است: اوّلاً مراد از [[سجده]]، [[سجده]] اصطلاحی نبوده بلکه صرف [[تواضع]] می‌باشد. ثانیاً: [[سجده]] به [[آدم]] نبوده بلکه در [[حقیقت]] [[سجده]] برای [[خدا]] بوده است<ref>تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص ۵۱.</ref><ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۹۰.</ref>.
*'''ملاحظه:''' اگر مراد از [[سجده]]، [[تواضع]] هم باشد، باز [[برتری]] بنی [[آدم]] بر [[ملائکه]] را [[اثبات]] می‌کند، چرا که [[تواضع]] [[فرشتگان]] در مقابل [[آدم]]، اگر بدون [[شایستگی]] و [[فضیلت]] باشد، لغو و [[باطل]] بوده و خلاف [[حکمت]] [[پروردگار]] است. پس قهراً به [[دلیل]] [[شایستگی]] [[آدم]] خواهد بود. اما وجه دوم که [[سجده]] برای [[خداوند]] بوده، این وجه درست است، چرا که [[سجده]] به [[آدم]] [[قطع]] نظر از امر [[خدا]]، [[شرک]] و [[کفر]] است، و به خاطر [[فرمان خدا]]، عین [[توحید]] است، لکن [[فرشتگان]] قبل از [[دستور]] [[سجده]] به [[آدم]]، نیز [[خدا]] را [[سجده]] و [[عبادت]] می‌کردند، حال چه خصوصیتی دارد که در این مقطع، [[سجده]] برای [[خدا]] از مجرای [[آدم]] بگذرد؟ خود این مسئله قهراً فضیلتی را برای مسجود نسبت به ساجد [[اثبات]] می‌کند<ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۹۰.</ref>.
*'''ملاحظه:''' اگر مراد از [[سجده]]، [[تواضع]] هم باشد، باز [[برتری]] بنی [[آدم]] بر [[ملائکه]] را [[اثبات]] می‌کند، چرا که [[تواضع]] [[فرشتگان]] در مقابل [[آدم]]، اگر بدون [[شایستگی]] و [[فضیلت]] باشد، لغو و [[باطل]] بوده و خلاف [[حکمت]] [[پروردگار]] است. پس قهراً به [[دلیل]] [[شایستگی]] [[آدم]] خواهد بود. اما وجه دوم که [[سجده]] برای [[خداوند]] بوده، این وجه درست است، چرا که [[سجده]] به [[آدم]] قطع نظر از امر [[خدا]]، [[شرک]] و [[کفر]] است، و به خاطر [[فرمان خدا]]، عین [[توحید]] است، لکن [[فرشتگان]] قبل از [[دستور]] [[سجده]] به [[آدم]]، نیز [[خدا]] را [[سجده]] و [[عبادت]] می‌کردند، حال چه خصوصیتی دارد که در این مقطع، [[سجده]] برای [[خدا]] از مجرای [[آدم]] بگذرد؟ خود این مسئله قهراً فضیلتی را برای مسجود نسبت به ساجد [[اثبات]] می‌کند<ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۹۰.</ref>.
*'''[[دلیل]] دوم:''' [[حضرت آدم]]{{ع}} به خاطر [[تعلیم اسماء]] [[اعلم]] از [[ملائکه]] بوده است، و [[اعلم]] [[افضل]] از غیر [[اعلم]] است<ref>الحبائک فی اخبار الملائک، ج۱، ص ۶۰؛ تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص ۵۱.</ref> در این جا نیز ثابت شده که مراد از [[آدم]] نوع [[انسان]] بوده و برخورداری از [[علم]] به اسمای [[الهی]] اختصاص به شخص [[آدم]] ندارد. چرا که برخورداری از اسمای [[الهی]] [[زمینه سازی]] برای [[مقام خلافت الهی]] [[آدم]] بوده است و قبلاً بیان شد که [[مقام خلافت الهی]] برای نوع [[بشر]] بوده است<ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۹۰.</ref>.
*'''[[دلیل]] دوم:''' [[حضرت آدم]]{{ع}} به خاطر [[تعلیم اسماء]] [[اعلم]] از [[ملائکه]] بوده است، و [[اعلم]] [[افضل]] از غیر [[اعلم]] است<ref>الحبائک فی اخبار الملائک، ج۱، ص ۶۰؛ تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص ۵۱.</ref> در این جا نیز ثابت شده که مراد از [[آدم]] نوع [[انسان]] بوده و برخورداری از [[علم]] به اسمای [[الهی]] اختصاص به شخص [[آدم]] ندارد. چرا که برخورداری از اسمای [[الهی]] [[زمینه سازی]] برای [[مقام خلافت الهی]] [[آدم]] بوده است و قبلاً بیان شد که [[مقام خلافت الهی]] برای نوع [[بشر]] بوده است<ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۹۰.</ref>.
*'''[[دلیل]] سوم:''' [[اطاعت]] [[بشر]] به خاطر برخورداری از [[شهوت]]، [[حرص]]، [[غضب]] و [[هواهای نفسانی]] که از موانع بزرگ [[اطاعت]] است، شاق وسخت‌تر از [[اطاعت]] [[فرشتگان]] است و هر [[اطاعت]] شاقی [[افضل]] است <ref>المیزان، ج۱۳، ص ۱۷۰.</ref> برخی در مقابل این [[دلیل]]، [[عبادت]] [[فرشتگان]] را سخت‌تر از [[عبادت]] [[بشر]] توجیه کرده‌اند که تقریر آن همراه با نقدش بیان شد<ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۹۰.</ref>.
*'''[[دلیل]] سوم:''' [[اطاعت]] [[بشر]] به خاطر برخورداری از [[شهوت]]، [[حرص]]، [[غضب]] و [[هواهای نفسانی]] که از موانع بزرگ [[اطاعت]] است، شاق وسخت‌تر از [[اطاعت]] [[فرشتگان]] است و هر [[اطاعت]] شاقی [[افضل]] است <ref>المیزان، ج۱۳، ص ۱۷۰.</ref> برخی در مقابل این [[دلیل]]، [[عبادت]] [[فرشتگان]] را سخت‌تر از [[عبادت]] [[بشر]] توجیه کرده‌اند که تقریر آن همراه با نقدش بیان شد<ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۹۰.</ref>.
۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش