جز
جایگزینی متن - 'مجمع البحرین' به 'مجمع البحرین'
جز (جایگزینی متن - '(مقاله)|مقاله "' به '(مقاله)|مقاله «') |
جز (جایگزینی متن - 'مجمع البحرین' به 'مجمع البحرین') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
واژه [[جاسوسی]] از دو بخش "جاسوس" و "یاءِ" حاصل مصدر (در نقش پسوند [[شغل]] ساز) ساخته شده و در [[زبان فارسی]] به معنای جست و جوی خبر، خبر پرسی، خبر چینی، [[سخن چینی]]، به دست آوردن [[اخبار]] و [[اسرار]] فرد، اداره یا کشوری و دادن آن به دیگری آمده است و به صورت مصدرِ مرکبِ "جاسوسی کردن" نیز کاربرد دارد.<ref> لغتنامه، ج ۵، ص ۷۳۶۰؛ [[فرهنگ]] عمید، ص ۴۵۰، "جاسوس و جاسوسی".</ref> جاسوس از ریشه [[عربی]] "ج ـ س ـ س" و صفت مشبهه بر وزن "فاعول" است.<ref>مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۴۱۴؛ المصباح، ص ۱۰۱؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳، "جسس".</ref> شماری از واژه پژوهان، "جسّ" را در اصل به معنای لمس چیزی با دست <ref>جمهرة اللغه، ج ۱، ص ۸۸ - ۸۹؛ المصباح، ص ۱۰۱؛ مفردات، ص ۱۹۶، "جسس".</ref> (مانند گرفتن نبض) برای کسب [[آگاهی]] لازم، دانسته <ref> العین، ص ۱۴۰؛ الصحاح، ج ۳، ص ۹۱۳؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳، "جسس".</ref> و برخی آن را فقط تفحص نامحسوس معنا کردهاند؛<ref>مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۴۱۴؛ التحقیق، ج ۲، ص ۸۶ - ۸۷، "جسس"؛ الفائق، ج ۱، ص ۲۱۴. </ref> | واژه [[جاسوسی]] از دو بخش "جاسوس" و "یاءِ" حاصل مصدر (در نقش پسوند [[شغل]] ساز) ساخته شده و در [[زبان فارسی]] به معنای جست و جوی خبر، خبر پرسی، خبر چینی، [[سخن چینی]]، به دست آوردن [[اخبار]] و [[اسرار]] فرد، اداره یا کشوری و دادن آن به دیگری آمده است و به صورت مصدرِ مرکبِ "جاسوسی کردن" نیز کاربرد دارد.<ref> لغتنامه، ج ۵، ص ۷۳۶۰؛ [[فرهنگ]] عمید، ص ۴۵۰، "جاسوس و جاسوسی".</ref> جاسوس از ریشه [[عربی]] "ج ـ س ـ س" و صفت مشبهه بر وزن "فاعول" است.<ref>مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۴۱۴؛ المصباح، ص ۱۰۱؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳، "جسس".</ref> شماری از واژه پژوهان، "جسّ" را در اصل به معنای لمس چیزی با دست <ref>جمهرة اللغه، ج ۱، ص ۸۸ - ۸۹؛ المصباح، ص ۱۰۱؛ مفردات، ص ۱۹۶، "جسس".</ref> (مانند گرفتن نبض) برای کسب [[آگاهی]] لازم، دانسته <ref> العین، ص ۱۴۰؛ الصحاح، ج ۳، ص ۹۱۳؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳، "جسس".</ref> و برخی آن را فقط تفحص نامحسوس معنا کردهاند؛<ref>مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۴۱۴؛ التحقیق، ج ۲، ص ۸۶ - ۸۷، "جسس"؛ الفائق، ج ۱، ص ۲۱۴. </ref> | ||
همچنین [[تجسس]] که در [[زبان عربی]] <ref> مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۴۱۴؛ المصباح، ص ۱۰۱؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳. </ref> به ویژه عربی معاصر <ref>موسوعة السیاسه، ج ۲، ص ۱۵. </ref> معادل جاسوسی است، از این ریشه است. این واژه در لغت به معنای آگاهی جستن از اخبار <ref> العین، ص ۱۴۰؛ الصحاح، ج ۳، ص ۹۱۳؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳. </ref> و اموری عمدتاً پنهان آمده و اغلب کاربردی منفی دارد.<ref>النهایه، ج ۱، ص ۲۷۲؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳؛ [[مجمع]] | همچنین [[تجسس]] که در [[زبان عربی]] <ref> مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۴۱۴؛ المصباح، ص ۱۰۱؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳. </ref> به ویژه عربی معاصر <ref>موسوعة السیاسه، ج ۲، ص ۱۵. </ref> معادل جاسوسی است، از این ریشه است. این واژه در لغت به معنای آگاهی جستن از اخبار <ref> العین، ص ۱۴۰؛ الصحاح، ج ۳، ص ۹۱۳؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳. </ref> و اموری عمدتاً پنهان آمده و اغلب کاربردی منفی دارد.<ref>النهایه، ج ۱، ص ۲۷۲؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳؛ [[مجمع البحرین]]، ج ۱، ص ۳۷۴، "جسس".</ref> | ||
اصطلاح جاسوسی در حوزه [[حقوق]] و [[روابط بین الملل]]، حقوق جزای خصوصی و جرمشناسی کاربرد دارد <ref>حقوق جزای اختصاصی، ج ۳، ص ۵۲ - ۵۳؛ آشنایی با [[حقوق]] [[جزا]]، ص ۱۲۵ - ۱۲۷؛ مطالعات نظری و عملی در حقوق جزا، ج ۳،ص ۶۷۵ - ۶۷۷. </ref> و فارغ از پارهای [[اختلافات]] جزئی، به کسب اطلاعات محرمانه نظامی، [[سیاسی]]، [[امنیتی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] در [[پوشش]] [[عناوین]] غیر [[واقعی]]، با قصد ارائه به [[بیگانگان]] و عمدتاً [[متخاصم]] تعریف شده است.<ref> موسوعة السیاسه، ج ۲، ص ۱۵؛ [[فرهنگ]] [[علوم سیاسی]]، ج ۱، ص ۲۰۱؛ ترمینولوژی حقوق، ص ۱۸۹. </ref> | اصطلاح جاسوسی در حوزه [[حقوق]] و [[روابط بین الملل]]، حقوق جزای خصوصی و جرمشناسی کاربرد دارد <ref>حقوق جزای اختصاصی، ج ۳، ص ۵۲ - ۵۳؛ آشنایی با [[حقوق]] [[جزا]]، ص ۱۲۵ - ۱۲۷؛ مطالعات نظری و عملی در حقوق جزا، ج ۳،ص ۶۷۵ - ۶۷۷. </ref> و فارغ از پارهای [[اختلافات]] جزئی، به کسب اطلاعات محرمانه نظامی، [[سیاسی]]، [[امنیتی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] در [[پوشش]] [[عناوین]] غیر [[واقعی]]، با قصد ارائه به [[بیگانگان]] و عمدتاً [[متخاصم]] تعریف شده است.<ref> موسوعة السیاسه، ج ۲، ص ۱۵؛ [[فرهنگ]] [[علوم سیاسی]]، ج ۱، ص ۲۰۱؛ ترمینولوژی حقوق، ص ۱۸۹. </ref> |