آثار اجتماعی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۳۰ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۴۳
، ۳۰ مهٔ ۲۰۲۱جایگزینی متن - 'ضعف ایمان' به 'ضعف ایمان'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
|||
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
:::::#'''[[استقامت]] و شکیب ورزی:''' مشکلات گوناگونی که از جوانب مختلف برای [[انسان]] پیش میآید و [[فتنهها]] و [[مصائب]] [[طاقت]] فرسایی که بر سر راه، باورمندانی چشم [[انتظار]] وارد میآید، احساس تنهایی، آنان را چنان میشکند که برای [[ناامید]] نشدن، استقامتی کوهسان میطلبد. از این روست که [[رسول خدا]] میفرماید: "خوشا به حال صبرکنندگان در [[دوران غیبت مهدی]]، خوشا به حال پا برجایان در [[مقام]] [[محبت]] او"<ref>{{متن حدیث|طُوبَى لِلصَّابِرِينَ فِي غَيْبَتِهِ طُوبَى لِلْمُقِيمِينَ عَلَى مَحَبَّتِهِ}}؛ بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۰۶. </ref>؛ در جای دیگر دست به [[دعا]] برداشت و عرض کرد: پروردگارا، برادرانم را به من بنمایان. یکی از [[یاران پیامبر]] که درجمع حاضر بود گفت: آیا ما [[برادران]] شما نیستیم ای [[رسول خدا]]؟! آن [[حضرت]] فرمود: نه، شما [[اصحاب]] من هستید و [[برادران]] من قومی در [[آخر زمان]] هستند فرمود: [[سختی]] [[استقامت]] هریک از آنان بر [[دین]] خود، بیشتر از [[سختی]] کسی است که در شبی ظلمانی بخواهد بوته خاری را با دست خود از خار بپیراید، یا کسیکه بخواهد ذغال گداخته سوزانی را در مشت بگیرد. آنان چراغهای فروزان شبهای ظلمانیاند<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۳ و الزام الناصب، ص۱۳۷.</ref>.[[امتحانات الهی]] یکی پس از دیگری برای [[مؤمنین]] پیش میآید و [[میزان]] [[صبر]] و [[استقامت]] آنان را به بوته [[امتحان]] میگذارد. [[امام صادق]] میفرماید: امر [[فرج]] برای شما نمیرسد مگر پس از نابودی، نه به [[خدا]] [[سوگند]]، نمیرسد مگر پس از آنکه خوب و بد از هم جدا شوند، نه به [[خدا]] نمیرسد مگر پس از آنکه در اثر آزمایشهای گوناگون [[خالص]] و [[پاک]] شوید<ref>کمال الدین، ج۲، ص۳۴۶ و بحار الأنوار، ج۵۲، ص۱۱۱</ref>. اساساً [[انتظار]] با آن همه [[فضایل]] و برکتی که دارد جز با [[صبر]] و [[شکیبایی]] حاصل نمیشود، [[پیامبر اکرم]] فرمود: "با [[صبر]] و [[استقامت]]، [[منتظر فرج]] بودن [[عبادت]] است"<ref>{{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ عِبَادَةٌ}}؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۴۵.</ref>؛ [[امام رضا]] هم میفرماید: "چه نیکوست [[شکیبایی]] به همراه [[انتظار فرج]]. بر شما [[باد]]، [[استقامت]] و شکیبورزی"<ref>{{متن حدیث|مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ... فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ}}؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۲۹.</ref>. | :::::#'''[[استقامت]] و شکیب ورزی:''' مشکلات گوناگونی که از جوانب مختلف برای [[انسان]] پیش میآید و [[فتنهها]] و [[مصائب]] [[طاقت]] فرسایی که بر سر راه، باورمندانی چشم [[انتظار]] وارد میآید، احساس تنهایی، آنان را چنان میشکند که برای [[ناامید]] نشدن، استقامتی کوهسان میطلبد. از این روست که [[رسول خدا]] میفرماید: "خوشا به حال صبرکنندگان در [[دوران غیبت مهدی]]، خوشا به حال پا برجایان در [[مقام]] [[محبت]] او"<ref>{{متن حدیث|طُوبَى لِلصَّابِرِينَ فِي غَيْبَتِهِ طُوبَى لِلْمُقِيمِينَ عَلَى مَحَبَّتِهِ}}؛ بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۰۶. </ref>؛ در جای دیگر دست به [[دعا]] برداشت و عرض کرد: پروردگارا، برادرانم را به من بنمایان. یکی از [[یاران پیامبر]] که درجمع حاضر بود گفت: آیا ما [[برادران]] شما نیستیم ای [[رسول خدا]]؟! آن [[حضرت]] فرمود: نه، شما [[اصحاب]] من هستید و [[برادران]] من قومی در [[آخر زمان]] هستند فرمود: [[سختی]] [[استقامت]] هریک از آنان بر [[دین]] خود، بیشتر از [[سختی]] کسی است که در شبی ظلمانی بخواهد بوته خاری را با دست خود از خار بپیراید، یا کسیکه بخواهد ذغال گداخته سوزانی را در مشت بگیرد. آنان چراغهای فروزان شبهای ظلمانیاند<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۳ و الزام الناصب، ص۱۳۷.</ref>.[[امتحانات الهی]] یکی پس از دیگری برای [[مؤمنین]] پیش میآید و [[میزان]] [[صبر]] و [[استقامت]] آنان را به بوته [[امتحان]] میگذارد. [[امام صادق]] میفرماید: امر [[فرج]] برای شما نمیرسد مگر پس از نابودی، نه به [[خدا]] [[سوگند]]، نمیرسد مگر پس از آنکه خوب و بد از هم جدا شوند، نه به [[خدا]] نمیرسد مگر پس از آنکه در اثر آزمایشهای گوناگون [[خالص]] و [[پاک]] شوید<ref>کمال الدین، ج۲، ص۳۴۶ و بحار الأنوار، ج۵۲، ص۱۱۱</ref>. اساساً [[انتظار]] با آن همه [[فضایل]] و برکتی که دارد جز با [[صبر]] و [[شکیبایی]] حاصل نمیشود، [[پیامبر اکرم]] فرمود: "با [[صبر]] و [[استقامت]]، [[منتظر فرج]] بودن [[عبادت]] است"<ref>{{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ عِبَادَةٌ}}؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۴۵.</ref>؛ [[امام رضا]] هم میفرماید: "چه نیکوست [[شکیبایی]] به همراه [[انتظار فرج]]. بر شما [[باد]]، [[استقامت]] و شکیبورزی"<ref>{{متن حدیث|مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ... فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ}}؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۲۹.</ref>. | ||
:::::#'''تقویت انگیزه [[ظلمستیزی]]:''' [[مسلمان]] [[معتقد]] به اصل [[انتظار]] در برابر [[بیعدالتیها]] [[ایستادگی]] میکند و هرگز [[تسلیم]] زورگوییهای [[مستکبران]] نمیشود و همواره تلاش مینماید تا از طریق برطرف ساختن تمام نارساییها زمینه برای تشکیل [[حکومت عدل جهانی]] فراهم شود و در این راستا اگر در برههای از زمان به جهت تسلط بیش از [[حد ]] [[زورمداران]] و [[طاغوتها]] دچار انواع شکنجهها و فشارها شد نه تنها [[روحیه]] خود را نمیبازد بلکه ضمن یادآوری [[وعده]] [[صدق]] [[پیامبر اکرم]] که فرمودند: اگر از [[عمر]] [[دنیا]] فقط یک روز باقی میباشد [[خداوند متعال]] آن یک روز را به اندازهای طولانی خواهند ساخت تا مردی از [[فرزندان]] من که نامش نام من و کنیهاش [[کنیه]] من است [[ظهور]] نماید و [[زمین]] را پس از پر شدن از [[ظلم و ستم]] با [[عدل و داد]] پر سازد<ref>بحارالانوار، ج۵، ص۷۴.</ref>. هرلحظه بیش از بیش به [[مقاومت]] و [[پایداری]] خود خواهند افزود تا سهم بیشتری را در [[زمینهسازی]] [[پیروزی حق بر باطل]] به خود اختصاص دهند. | :::::#'''تقویت انگیزه [[ظلمستیزی]]:''' [[مسلمان]] [[معتقد]] به اصل [[انتظار]] در برابر [[بیعدالتیها]] [[ایستادگی]] میکند و هرگز [[تسلیم]] زورگوییهای [[مستکبران]] نمیشود و همواره تلاش مینماید تا از طریق برطرف ساختن تمام نارساییها زمینه برای تشکیل [[حکومت عدل جهانی]] فراهم شود و در این راستا اگر در برههای از زمان به جهت تسلط بیش از [[حد ]] [[زورمداران]] و [[طاغوتها]] دچار انواع شکنجهها و فشارها شد نه تنها [[روحیه]] خود را نمیبازد بلکه ضمن یادآوری [[وعده]] [[صدق]] [[پیامبر اکرم]] که فرمودند: اگر از [[عمر]] [[دنیا]] فقط یک روز باقی میباشد [[خداوند متعال]] آن یک روز را به اندازهای طولانی خواهند ساخت تا مردی از [[فرزندان]] من که نامش نام من و کنیهاش [[کنیه]] من است [[ظهور]] نماید و [[زمین]] را پس از پر شدن از [[ظلم و ستم]] با [[عدل و داد]] پر سازد<ref>بحارالانوار، ج۵، ص۷۴.</ref>. هرلحظه بیش از بیش به [[مقاومت]] و [[پایداری]] خود خواهند افزود تا سهم بیشتری را در [[زمینهسازی]] [[پیروزی حق بر باطل]] به خود اختصاص دهند. | ||
:::::#'''دور ماندن از [[فساد محیط]] :''' یکی از آثار مهم اصل [[انتظار]] آن که فرد را از [[تسلیم]] در برابر آلودگیها و حل شدن در [[فساد محیط]] و خودباختگی در مقابل انواع عوامل [[منحرف]] کننده داخلی و خارجی باز میداد. طبق [[روایات]] زیادی در دوره [[غیبت امام زمان]] بر عوامل [[انحراف]] و موانع پایبندی به [[ارزشهای الهی]] آن چنان افزایش پیدا میکند که بیشتر [[مردم]] به سبب [[ضعف | :::::#'''دور ماندن از [[فساد محیط]] :''' یکی از آثار مهم اصل [[انتظار]] آن که فرد را از [[تسلیم]] در برابر آلودگیها و حل شدن در [[فساد محیط]] و خودباختگی در مقابل انواع عوامل [[منحرف]] کننده داخلی و خارجی باز میداد. طبق [[روایات]] زیادی در دوره [[غیبت امام زمان]] بر عوامل [[انحراف]] و موانع پایبندی به [[ارزشهای الهی]] آن چنان افزایش پیدا میکند که بیشتر [[مردم]] به سبب [[ضعف ایمان]] و زرق و برق بیشتر [[امور مادی]] و [[وسوسه]] [[شیطان]] و [[هواهای نفسانی]] به [[فساد]] و [[تباهی]] کشیده میشوند در چنین شرایطی یکی از عوامل مهمی که میتواند [[انسان]] را به [[خویشتنداری]] [[دعوت]] کند [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است که اصل [[انتظار]] به آن دلالت دارد. بنابراین [[انتظار ظهور امام زمان]] از نظر روانی، [[انسان]] را در مقابل امواج سهمگین [[فساد]] و آلودگی مقاوم میسازد و از حل شدن وی در آلودگی محیط جلوگیری میکند. در صورتیکه وجود یک برنامه منسجم در زمینه [[احیا]] و گسترش [[فرهنگ انتظار]] میتوان با [[شبیخون]] [[فرهنگی]] [[دشمنان]] که مخصوصا [[روح]] و [[اندیشه]] قشر [[جوان]] را [[هدف]] قرار داده است مقابله کرد. | ||
:::::#'''[[جهاد مستمر]] :''' سخن زیبای {{عربی| کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا}} یک اصل محوری در [[منطق]] [[دین]] است که به نظر میآید در [[عصر غیبت]] [[ظهور]] و تحقق بیشتر دارد، شاید همین [[بینش]] بوده که عدهای از [[مؤمنان]] را همواره در همسویی به [[حضرت]] آماده نگه میداشت، توصیه به تیزکردن شمشیرها، اسب زین کردن در [[روز جمعه]] و به راه انداختن آن، [[دعای ندبه]] سردادن، همه در راستای [[آمادگی]] جهادی است. [[یاقوت حموی]]، (مورخ معروف قرن هفتم) مینویسد: در سالهای نخست حمله مغول، در [[شهر]] [[کاشان ]]- از کانونهای عمده [[تشیع]] در [[ایران]] - [[مردم]] [[شهر]] هر روز هنگام سپیده دم از دروازه خارج میشدند و اسب زین کردهای را یدک میبردند تا [[حضرت مهدی]] و در صورت [[ظهور]] بر آن اسب سوار شود. در زمان فرمانروایی [[سربداران]] هم نظیر همین عمل در [[شهر]] سبزوار، که یکی از مراکز [[تشیع]] شمرده میشد، معمول بوده است. | :::::#'''[[جهاد مستمر]] :''' سخن زیبای {{عربی| کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا}} یک اصل محوری در [[منطق]] [[دین]] است که به نظر میآید در [[عصر غیبت]] [[ظهور]] و تحقق بیشتر دارد، شاید همین [[بینش]] بوده که عدهای از [[مؤمنان]] را همواره در همسویی به [[حضرت]] آماده نگه میداشت، توصیه به تیزکردن شمشیرها، اسب زین کردن در [[روز جمعه]] و به راه انداختن آن، [[دعای ندبه]] سردادن، همه در راستای [[آمادگی]] جهادی است. [[یاقوت حموی]]، (مورخ معروف قرن هفتم) مینویسد: در سالهای نخست حمله مغول، در [[شهر]] [[کاشان ]]- از کانونهای عمده [[تشیع]] در [[ایران]] - [[مردم]] [[شهر]] هر روز هنگام سپیده دم از دروازه خارج میشدند و اسب زین کردهای را یدک میبردند تا [[حضرت مهدی]] و در صورت [[ظهور]] بر آن اسب سوار شود. در زمان فرمانروایی [[سربداران]] هم نظیر همین عمل در [[شهر]] سبزوار، که یکی از مراکز [[تشیع]] شمرده میشد، معمول بوده است. | ||
:::::#'''ایجاد حساسیت در برابر [[وضعیت اجتماعی]]:''' از دیگر آثار و [[کارکردهای انتظار]]، [[اعتراض]] است. [[انسان]] [[منتظر]]، معترض به وضع موجود است و میخواهد وضعیت موجود را به وضعیت ایدهآل و آرمانی تبدیل نماید.[[انسان]] [[منتظر]] به وضع موجود نه میگوید و از وضع فردی و [[اجتماعی]] خود [[خشنود]] نیست؛ حتی اگر این وضع موجود پذیرفتنی و بر [[حق]] باشد باز میخواهد این وضع را به شرایط مطلوبتر متحول نماید. در [[حقیقت]]، [[انتظار]] فعال سنتز تضاد میان دو اصل متناقض [[حقیقت]] و واقعیت است، تضاد میان واقعیت [[باطل]] [[حاکم]] و [[حقیقت]] [[نجات]] بخشی محکوم را جز به [[انتظار]] به [[پیروزی]] جبری و قطعی [[حقیقت]] نمیتوان حل کرد. [[انتظار]] یعنی نه گفتن به آنچه که هست، کسی که [[منتظر]] است در [[نفس]] [[انتظار]] خود [[اعتراض به وضع موجود]] را پنهان میدارد. حتی [[انتظار منفی]]، خود یک [[اعتراض]] است، کسی که از "حال" [[خشنود]] است [[منتظر]] نیست و برعکس، محافظهکار از [[آینده]] میهراسد. [[اعتقاد]] به [[انتظار]]، [[حفظ وحدت]] و تسلسل [[تاریخی]] در آغاز [[بشریت]] ([[خلقت]] [[آدم]] و [[حوا]]) تا [[انقلاب]] نهایی [[حضرت مهدی]] است. در [[حقیقت انتظار]] چهار اصل اساسی [[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و [[غیبت]] را به هم اتصال میدهد، چرا که [[انبیای الهی]] از [[آدم]] تا خاتمالنبیین پیامآور فرمانهای [[خداوند]] برای [[بشر]] بودند. پس [[امامان]] بزرگوار این [[رسالت]] را بر دوش گرفتند و در نهایت، [[حضرت مهدی]] این [[رسالت الهی]] و [[پرچم]] عدالتخواهی را بردوش دارد. بنابراین [[فلسفه انتظار]] نشان میدهد که در [[جهانبینی]] [[توحیدی]] [[انقطاع]] [[تاریخی]] معنا ندارد و هیچ گاه اعوجاج، بریدگی و [[انحرافی]] در مسیر عدالتخواهی در [[فلسفه]] [[تاریخی]] [[شیعه]] وجود ندارد. نقش این [[وحدت]] [[تاریخی]] در [[زندگی]] عینی و [[اجتماعی]] [[مسلمانان]]، اعطای [[هویت]] [[فرهنگی]] و [[دینی]] به آنان است، چرا که اصل [[انتظار]] به ما میآموزد که [[هویت]] [[فرهنگی]] ما از آغاز [[خلقت]] تشکیل یافته است و تا انتهای [[تاریخ]] از یک مسیر و [[قوانین]] مشخص [[پیروی]] مینماید. نکته این که [[اشتیاق به وضع مطلوب]]، تصویر [[جامعه آرمانی]] یا [[مدینه فاضله]] اساساً چه فوایدی برای ما دارد. [[بهترین]] و واقعیترین شکل اداره [[جامعه]]، در [[حکومت امام مهدی]] است و معیار مناسبی است برای ارزیابی وضع موجود و [[درک]] فاصله با وضع مطلوب، به تعبیر برخی متفکران، داشتن تیپهای ایدهآل میتواند ما را در ارزیابی وضع موجود و فاصلهای که ما با آن شرایط مطلوب داریم رهنمون باشد، مسئله [[جامعه آرمانی]] هم این اثر را دارد ما [[جامعه]] موجود را در آینه آن [[جامعه]] میتوانیم جستوجو کنیم و همواره وضع موجود را در مقایسه با آن [[جامعه]] ببینیم و فاصله خودمان را دریابیم. | :::::#'''ایجاد حساسیت در برابر [[وضعیت اجتماعی]]:''' از دیگر آثار و [[کارکردهای انتظار]]، [[اعتراض]] است. [[انسان]] [[منتظر]]، معترض به وضع موجود است و میخواهد وضعیت موجود را به وضعیت ایدهآل و آرمانی تبدیل نماید.[[انسان]] [[منتظر]] به وضع موجود نه میگوید و از وضع فردی و [[اجتماعی]] خود [[خشنود]] نیست؛ حتی اگر این وضع موجود پذیرفتنی و بر [[حق]] باشد باز میخواهد این وضع را به شرایط مطلوبتر متحول نماید. در [[حقیقت]]، [[انتظار]] فعال سنتز تضاد میان دو اصل متناقض [[حقیقت]] و واقعیت است، تضاد میان واقعیت [[باطل]] [[حاکم]] و [[حقیقت]] [[نجات]] بخشی محکوم را جز به [[انتظار]] به [[پیروزی]] جبری و قطعی [[حقیقت]] نمیتوان حل کرد. [[انتظار]] یعنی نه گفتن به آنچه که هست، کسی که [[منتظر]] است در [[نفس]] [[انتظار]] خود [[اعتراض به وضع موجود]] را پنهان میدارد. حتی [[انتظار منفی]]، خود یک [[اعتراض]] است، کسی که از "حال" [[خشنود]] است [[منتظر]] نیست و برعکس، محافظهکار از [[آینده]] میهراسد. [[اعتقاد]] به [[انتظار]]، [[حفظ وحدت]] و تسلسل [[تاریخی]] در آغاز [[بشریت]] ([[خلقت]] [[آدم]] و [[حوا]]) تا [[انقلاب]] نهایی [[حضرت مهدی]] است. در [[حقیقت انتظار]] چهار اصل اساسی [[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و [[غیبت]] را به هم اتصال میدهد، چرا که [[انبیای الهی]] از [[آدم]] تا خاتمالنبیین پیامآور فرمانهای [[خداوند]] برای [[بشر]] بودند. پس [[امامان]] بزرگوار این [[رسالت]] را بر دوش گرفتند و در نهایت، [[حضرت مهدی]] این [[رسالت الهی]] و [[پرچم]] عدالتخواهی را بردوش دارد. بنابراین [[فلسفه انتظار]] نشان میدهد که در [[جهانبینی]] [[توحیدی]] [[انقطاع]] [[تاریخی]] معنا ندارد و هیچ گاه اعوجاج، بریدگی و [[انحرافی]] در مسیر عدالتخواهی در [[فلسفه]] [[تاریخی]] [[شیعه]] وجود ندارد. نقش این [[وحدت]] [[تاریخی]] در [[زندگی]] عینی و [[اجتماعی]] [[مسلمانان]]، اعطای [[هویت]] [[فرهنگی]] و [[دینی]] به آنان است، چرا که اصل [[انتظار]] به ما میآموزد که [[هویت]] [[فرهنگی]] ما از آغاز [[خلقت]] تشکیل یافته است و تا انتهای [[تاریخ]] از یک مسیر و [[قوانین]] مشخص [[پیروی]] مینماید. نکته این که [[اشتیاق به وضع مطلوب]]، تصویر [[جامعه آرمانی]] یا [[مدینه فاضله]] اساساً چه فوایدی برای ما دارد. [[بهترین]] و واقعیترین شکل اداره [[جامعه]]، در [[حکومت امام مهدی]] است و معیار مناسبی است برای ارزیابی وضع موجود و [[درک]] فاصله با وضع مطلوب، به تعبیر برخی متفکران، داشتن تیپهای ایدهآل میتواند ما را در ارزیابی وضع موجود و فاصلهای که ما با آن شرایط مطلوب داریم رهنمون باشد، مسئله [[جامعه آرمانی]] هم این اثر را دارد ما [[جامعه]] موجود را در آینه آن [[جامعه]] میتوانیم جستوجو کنیم و همواره وضع موجود را در مقایسه با آن [[جامعه]] ببینیم و فاصله خودمان را دریابیم. |