جز
جایگزینی متن - '"]]؛ دائرة' به '»؛ [[دائرة'
جز (جایگزینی متن - '(مقاله)|مقاله "' به '(مقاله)|مقاله «') |
جز (جایگزینی متن - '"]]؛ دائرة' به '»؛ [[دائرة') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
[[دفاع]] از ریشه "د ـ ف ـ ع" به معنای باز داشتن، پس زدن، دور کردن، [[حمایت]] کردن و مانع شدن است. <ref>مفردات، ص ۳۱۶؛ لسان العرب، ج ۴، ص ۳۶۹، "دفع"؛ لغتنامه، ج، ص ۱۰۹۴۰ ـ ۱۰۹۴۱، "دفاع".</ref> در اصطلاح [[فقه]] و [[متون دینی]]، از اقسام [[جهاد]] و به معنای [[جنگی]] است که [[انسان]] در مقابل [[حمله]] [[دشمن]] و برای جلوگیری و [[پیشگیری]] از [[هجوم]] دشمن به [[مسلمانان]] و [[اساس اسلام]] انجام میدهد؛<ref>دفاع مشروع در حقوق جزای ایران، ص۲۴؛ اصطلاحات فقهی، ص ۲۲۴. </ref> همچنین پس زدن [[متجاوز]] به [[جان]]، [[مال]]، [[آبرو]] و [[ناموس]] و [[مبارزه]] برای [[اثبات حق]]، گرفتن مال یا [[حفظ آبرو]] و ناموس دفاع نامیده میشود. <ref>جواهر الکلام، ج ۴۱، ص ۶۵۰؛ فرهنگ معارف اسلامی، ج ۲، ص ۸۵۲؛ مصطلحات الفقه؛ ص ۲۴۵. </ref> در اصطلاح [[حقوقی]] نیز دفاع به همین معناست و به پاسخ هر یک از دو طرف دعوا در [[محکمه]] به یکدیگر یا ایرادات متقابل هریک به ادعای دیگری، [[دفاع]] گفته میشود. <ref>نک: محاضرات فی فقه الامامیه، ج ۴، ص ۲۳ ـ ۲۴؛ نیز نک: ترمینولوژی حقوق، ص ۳۰۳. </ref> | [[دفاع]] از ریشه "د ـ ف ـ ع" به معنای باز داشتن، پس زدن، دور کردن، [[حمایت]] کردن و مانع شدن است. <ref>مفردات، ص ۳۱۶؛ لسان العرب، ج ۴، ص ۳۶۹، "دفع"؛ لغتنامه، ج، ص ۱۰۹۴۰ ـ ۱۰۹۴۱، "دفاع".</ref> در اصطلاح [[فقه]] و [[متون دینی]]، از اقسام [[جهاد]] و به معنای [[جنگی]] است که [[انسان]] در مقابل [[حمله]] [[دشمن]] و برای جلوگیری و [[پیشگیری]] از [[هجوم]] دشمن به [[مسلمانان]] و [[اساس اسلام]] انجام میدهد؛<ref>دفاع مشروع در حقوق جزای ایران، ص۲۴؛ اصطلاحات فقهی، ص ۲۲۴. </ref> همچنین پس زدن [[متجاوز]] به [[جان]]، [[مال]]، [[آبرو]] و [[ناموس]] و [[مبارزه]] برای [[اثبات حق]]، گرفتن مال یا [[حفظ آبرو]] و ناموس دفاع نامیده میشود. <ref>جواهر الکلام، ج ۴۱، ص ۶۵۰؛ فرهنگ معارف اسلامی، ج ۲، ص ۸۵۲؛ مصطلحات الفقه؛ ص ۲۴۵. </ref> در اصطلاح [[حقوقی]] نیز دفاع به همین معناست و به پاسخ هر یک از دو طرف دعوا در [[محکمه]] به یکدیگر یا ایرادات متقابل هریک به ادعای دیگری، [[دفاع]] گفته میشود. <ref>نک: محاضرات فی فقه الامامیه، ج ۴، ص ۲۳ ـ ۲۴؛ نیز نک: ترمینولوژی حقوق، ص ۳۰۳. </ref> | ||
بسیاری از [[فقیهان]] [[جهاد]] را به دوگونه ابتدایی و [[دفاعی]] قسمت کرده و در تفاوت میان آن دو گفتهاند "دفاع" جنگی است که پس از حمله و تعرض مهاجم و برای باز داشتن متجاوز از [[تجاوز]] انجام میگیرد و "[[جهاد ابتدایی]]" پیکاری است که آغازگرش جنگجویان [[مسلمان]] و هدفش [[دعوت]] [[کافران]] به [[اسلام]]، [[توحید]] و [[عدالت]] است. <ref>الروضة البهیه، ج ۲، ص ۳۷۹؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۴؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص ۱۱۵. </ref> در مقابل، به [[باور]] برخی، اساس جنگهای [[اسلامی]] دفاعی است،<ref>المنار، ج ۲، ص ۲۱۵. </ref> زیرا [[نبرد]] در اسلام برای یکی از سه [[هدف]] دفاع از [[کیان اسلام]]، [[حمایت از مستضعفان]] و جلوگیری از [[فساد]] و رفع موانع از [[دعوت الهی]] است. <ref>تفسیر جامع آیات الاحکام، ج ۶، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۶؛ المیزان، ج ۲، ص۶۵ ـ ۶۷؛ المنار، ج ۲، ص ۲۱۵. </ref> براین پایه میتوان [[جهاد ابتدایی]] را زیرمجموعه [[جهاد دفاعی]] دانست، زیرا [[جهاد]] ابتدایی، [[دفاع]] از [[حقوق الهی]] و [[فطری]] [[انسان]] ([[خداجویی]]) است که [[اساس دین]] بر آن دو [[استوار]] شده است. <ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص ۱۱۵؛ مجموعه آثار، ج ۲۰، ص ۲۴۰ ـ ۲۴۳، "جهاد".</ref> به هر روی، [[فقها]] [[دفاع]] را به دوگونه قسمت کردهاند: "دفاع عام" که دفاع از [[کیان اسلام]] و [[کرامت انسانی]] است؛<ref>جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۱۴. ۱۸؛ مصطلحات الفقه، ص ۲۴۵؛ مجموعه آثار، ج ۲۰، ص ۲۴۳ ـ ۲۴۴، "جهاد".</ref> "دفاع خاص" که دفاع از [[جان]] و [[مال]] و [[ناموس]] شخص مدافع است<ref>مصطلحات الفقه، ص ۲۴۵؛ اصطلاحات فقهی، ص ۲۲۴. </ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله | بسیاری از [[فقیهان]] [[جهاد]] را به دوگونه ابتدایی و [[دفاعی]] قسمت کرده و در تفاوت میان آن دو گفتهاند "دفاع" جنگی است که پس از حمله و تعرض مهاجم و برای باز داشتن متجاوز از [[تجاوز]] انجام میگیرد و "[[جهاد ابتدایی]]" پیکاری است که آغازگرش جنگجویان [[مسلمان]] و هدفش [[دعوت]] [[کافران]] به [[اسلام]]، [[توحید]] و [[عدالت]] است. <ref>الروضة البهیه، ج ۲، ص ۳۷۹؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۴؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص ۱۱۵. </ref> در مقابل، به [[باور]] برخی، اساس جنگهای [[اسلامی]] دفاعی است،<ref>المنار، ج ۲، ص ۲۱۵. </ref> زیرا [[نبرد]] در اسلام برای یکی از سه [[هدف]] دفاع از [[کیان اسلام]]، [[حمایت از مستضعفان]] و جلوگیری از [[فساد]] و رفع موانع از [[دعوت الهی]] است. <ref>تفسیر جامع آیات الاحکام، ج ۶، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۶؛ المیزان، ج ۲، ص۶۵ ـ ۶۷؛ المنار، ج ۲، ص ۲۱۵. </ref> براین پایه میتوان [[جهاد ابتدایی]] را زیرمجموعه [[جهاد دفاعی]] دانست، زیرا [[جهاد]] ابتدایی، [[دفاع]] از [[حقوق الهی]] و [[فطری]] [[انسان]] ([[خداجویی]]) است که [[اساس دین]] بر آن دو [[استوار]] شده است. <ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص ۱۱۵؛ مجموعه آثار، ج ۲۰، ص ۲۴۰ ـ ۲۴۳، "جهاد".</ref> به هر روی، [[فقها]] [[دفاع]] را به دوگونه قسمت کردهاند: "دفاع عام" که دفاع از [[کیان اسلام]] و [[کرامت انسانی]] است؛<ref>جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۱۴. ۱۸؛ مصطلحات الفقه، ص ۲۴۵؛ مجموعه آثار، ج ۲۰، ص ۲۴۳ ـ ۲۴۴، "جهاد".</ref> "دفاع خاص" که دفاع از [[جان]] و [[مال]] و [[ناموس]] شخص مدافع است<ref>مصطلحات الفقه، ص ۲۴۵؛ اصطلاحات فقهی، ص ۲۲۴. </ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | ||
==دفاع در [[قرآن]]== | ==دفاع در [[قرآن]]== | ||
از دفاع در [[قرآن]] با واژههای گوناگونی یاد شده است، برای نمونه "دفع" و مشتقات آن ۱۰ بار در قرآن به کار رفته است که مواردی از آن به معنای دفاع اصطلاحی است. {{متن قرآن|فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر میدانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی میکردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان میآورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref>؛ نیز "[[قتل]]" و مشتقات آنکه در مواردی به [[جنگ]] کردن با [[دشمن]] در مقابل [[نبرد]] آنان [[دستور]] داده است {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>.<ref>التفسیر الکاشف، ج ۱، ص ۲۹۶. </ref>؛ همچنین دستور به [[جنگیدن]] با کسانی که [[مسلمانان]] را از وطنشان بیرون راندهاند {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>.<ref>مواهب الرحمن، ج ۴، ص ۱۴۳ ـ ۱۴۴. </ref>، به همین جهت کسانی را که در [[راه خدا]] و برای دفاع از مردان، [[زنان]] و [[کودکان]] [[مستضعف]] [[مبارزه]] نمیکنند را [[نکوهیده]] است<ref> الفرقان، ج ۵، ص ۱۸۰. </ref> [[مفسران]] [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref> را نیز به دفاع زبانی ستمدیده از خود [[تفسیر]] کردهاند<ref>تفسیر مراغی، ج ۶، ص ۵؛ فی ظلال القرآن، ج ۲، ص ۷۹۶. </ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله | از دفاع در [[قرآن]] با واژههای گوناگونی یاد شده است، برای نمونه "دفع" و مشتقات آن ۱۰ بار در قرآن به کار رفته است که مواردی از آن به معنای دفاع اصطلاحی است. {{متن قرآن|فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر میدانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی میکردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان میآورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref>؛ نیز "[[قتل]]" و مشتقات آنکه در مواردی به [[جنگ]] کردن با [[دشمن]] در مقابل [[نبرد]] آنان [[دستور]] داده است {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>.<ref>التفسیر الکاشف، ج ۱، ص ۲۹۶. </ref>؛ همچنین دستور به [[جنگیدن]] با کسانی که [[مسلمانان]] را از وطنشان بیرون راندهاند {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>.<ref>مواهب الرحمن، ج ۴، ص ۱۴۳ ـ ۱۴۴. </ref>، به همین جهت کسانی را که در [[راه خدا]] و برای دفاع از مردان، [[زنان]] و [[کودکان]] [[مستضعف]] [[مبارزه]] نمیکنند را [[نکوهیده]] است<ref> الفرقان، ج ۵، ص ۱۸۰. </ref> [[مفسران]] [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref> را نیز به دفاع زبانی ستمدیده از خود [[تفسیر]] کردهاند<ref>تفسیر مراغی، ج ۶، ص ۵؛ فی ظلال القرآن، ج ۲، ص ۷۹۶. </ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | ||
==[[حقیقت]] دفاع== | ==[[حقیقت]] دفاع== | ||
[[قرآنکریم]] از دفع برخی از [[مردم]] به دست بعضی دیگر، نیز از برخی آثار آن سخن میراند: {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ}}<ref>« اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref> [[مفسران]] در [[تفسیر]] {{متن قرآن|دَفْعُ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>« اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>. به [[اختلاف]] [[سخن]] گفته، درنتیجه [[فساد]] [[زمین]] را متفاوت معنا کردهاند: برخی مراد از آن را دفع [[کافران]] از [[سرزمین اسلام]] به دست [[مؤمنان]] دانستهاند؛<ref>التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۲۰۵؛ المیزان، ج ۲، ص ۲۹۵. </ref> ولی بعضی معتقدند به رغم [[تأیید]] این معنا با آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref> نمیتوان آیه را در دفع نظامی کافران به دست [[مسلمانان]] منحصر کرد، زیرا [[اصلاح]] زمین، همیشگی است نه در [[زمان]] خاص، در حالی که [[دفاع]] مسلمانان تنها وقتی عملی میشود که کافران تهاجم میکنند.<ref> المیزان، ج ۲، ص ۲۹۵. </ref> | [[قرآنکریم]] از دفع برخی از [[مردم]] به دست بعضی دیگر، نیز از برخی آثار آن سخن میراند: {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ}}<ref>« اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref> [[مفسران]] در [[تفسیر]] {{متن قرآن|دَفْعُ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>« اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>. به [[اختلاف]] [[سخن]] گفته، درنتیجه [[فساد]] [[زمین]] را متفاوت معنا کردهاند: برخی مراد از آن را دفع [[کافران]] از [[سرزمین اسلام]] به دست [[مؤمنان]] دانستهاند؛<ref>التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۲۰۵؛ المیزان، ج ۲، ص ۲۹۵. </ref> ولی بعضی معتقدند به رغم [[تأیید]] این معنا با آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref> نمیتوان آیه را در دفع نظامی کافران به دست [[مسلمانان]] منحصر کرد، زیرا [[اصلاح]] زمین، همیشگی است نه در [[زمان]] خاص، در حالی که [[دفاع]] مسلمانان تنها وقتی عملی میشود که کافران تهاجم میکنند.<ref> المیزان، ج ۲، ص ۲۹۵. </ref> | ||
برخی نیز مراد از دفع را دفع [[عذاب]] و هلاک از [[فاجران]] و [[فاسقان]] به سبب [[اعمال شایسته]] مؤمنان دانستهاند. <ref>تفسیر ثعلبی، ج ۲، ص ۲۲۴؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۲۱. </ref> این معنا با برخی [[روایات]] [[منابع شیعه]] <ref> الکافی، ج ۲، ص ۴۵۱؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۳۵. </ref> تأیید میشود. صاحب [[المیزان]] این معنا را مصداقی از مصادیق دفاع و با تحلیلی معنی دفع در آیه را عام دانسته که در همه [[شئون اجتماع]] جریان دارد و به زمان خاصی منحصر نیست. به دیده وی دفاع، امری [[فطری]] و عام است و [[حقیقت]] آن واداشتن دیگری ـ به هر صورت ممکن ـ به پذیرش [[اراده]] خود و پس زدن موانع اراده اوست و جایگاهش [[جنگ]] و [[صلح]]، [[راحتی]] و [[سختی]]، و... و به افراد و جامعهای ویژه اختصاص ندارد. تدافع مایه [[تکامل]] [[جامعه]] شده و آن را از [[فساد]] و [[تباهی]] [[حفظ]] میکند<ref>المیزان، ج ۲، ص ۲۹۴. </ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله | برخی نیز مراد از دفع را دفع [[عذاب]] و هلاک از [[فاجران]] و [[فاسقان]] به سبب [[اعمال شایسته]] مؤمنان دانستهاند. <ref>تفسیر ثعلبی، ج ۲، ص ۲۲۴؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۲۱. </ref> این معنا با برخی [[روایات]] [[منابع شیعه]] <ref> الکافی، ج ۲، ص ۴۵۱؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۳۵. </ref> تأیید میشود. صاحب [[المیزان]] این معنا را مصداقی از مصادیق دفاع و با تحلیلی معنی دفع در آیه را عام دانسته که در همه [[شئون اجتماع]] جریان دارد و به زمان خاصی منحصر نیست. به دیده وی دفاع، امری [[فطری]] و عام است و [[حقیقت]] آن واداشتن دیگری ـ به هر صورت ممکن ـ به پذیرش [[اراده]] خود و پس زدن موانع اراده اوست و جایگاهش [[جنگ]] و [[صلح]]، [[راحتی]] و [[سختی]]، و... و به افراد و جامعهای ویژه اختصاص ندارد. تدافع مایه [[تکامل]] [[جامعه]] شده و آن را از [[فساد]] و [[تباهی]] [[حفظ]] میکند<ref>المیزان، ج ۲، ص ۲۹۴. </ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | ||
==پیشینه [[دفاع]]== | ==پیشینه [[دفاع]]== | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
براساس [[آیات قرآن کریم]] [[موسی]]{{ع}} هنگام دفاع از یکی از پیروانش، در برابر مردی قبطی ([[دشمن]] موسی) با ضربهای وی را از پای درآورد: {{متن قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ}}<ref>«و هنگام بیخبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار میکردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراهکننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.</ref> و وقتی فهمید گروهی در پی وی و [[دستگیری]] اویند، گریخت و ناخواسته برای مدتی دور از [[مصر]] [[زندگی]] کرد. {{متن قرآن|فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آنگاه (موسی) از آن (شهر) هراسان در حالی که (هر سو را) پاس میداشت، بیرون رفت، گفت: پروردگارا! مرا از گروه ستمکاران رهایی بخش» سوره قصص، آیه ۲۱.</ref> وی پس از بازگشت به مصر دوباره به دفاع از [[بنیاسرائیل]] در بند [[فرعون]] پرداخت و برای به دست آوردن [[حقوق]] از دست رفته آنان [[اقدام]] کرد و آنان را برای دفاع در برابر ستمکاریهای فرعون شوراند و به آنان [[پیروزی]] را [[وعده]] داد. [[موسی]]{{ع}} از آنان خواست با [[یاری]] خواستن از [[خدا]] و پیشه کردن [[صبر]] پیروزی خود را ضمانت کنند: {{متن قرآن|قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ قَالُواْ أُوذِينَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِيَنَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ}}<ref>«موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بیگمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث میدهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است گفتند: ما پیش از آنکه تو نزد ما بیایی و پس از آنکه آمدی آزار دیدهایم، (موسی) گفت: امید است پروردگارتان دشمنتان را نابود گرداند و شما را در زمین جانشین سازد آنگاه در نگرد که چگونه رفتار میکنید» سوره اعراف، آیه ۱۲۸-۱۲۹.</ref> و هنگامی که [[فرعونیان]] در پی [[مجازات]] موسی{{ع}} به دلیل رد [[اعتقادات]] باطلشان از سوی وی بودند، مو ٔ [[نی]] از آلفرعون که برخی او را [[حبیب نجار]] دانستهاند،<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۸۱۱؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۳۵۰. </ref> از موسی{{ع}} [[دفاع]] و تلاش کرد مانع [[قتل]] وی شود: {{متن قرآن|وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ}}<ref>«و مردی مؤمن از فرعونیان که ایمانش را پنهان میداشت گفت: آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من، خداوند است و برهانها (ی روشن) برایتان از پروردگارتان آورده است؟ و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان خود اوست و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده میدهد بر سرتان خواهد آمد؛ بیگمان خداوند کسی را که گزافکاری بسیار دروغگوست راهنمایی نمیکند» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref> دفاع [[طالوت]] و [[داود]]{{ع}} از [[بنیاسرائیل]] در [[قرآن کریم]] گزارش شده است:[[قرآن]] پس از بیان چگونگی [[مبارزه]] طالوت با [[جالوت]] [[نقش مردم]] را در [[دفاع]] برجسته کرده و ریشهکنی [[فساد]] را به دفع برخی [[مردم]] به دست برخی دیگر وابسته میداند: {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ}}<ref>« اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید » سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref> بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.</ref> پس از درگذشت موسی{{ع}} [[دشمنان]] بر بنیاسرائیل چیره شدند و با [[اسیر]] کردن فرزندانشان آنان را از [[سرزمین]] خویش بیرون راندند و خدا برای [[هدایت]] و [[نجات]] آنان از [[گمراهی]] [[پیامبری]] فرستاد. <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۰۳ ـ ۳۰۴؛ مجمعالبیان، ج ۲، ص ۶۱۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۳۰۸. </ref> [[بنیاسرائیل]] برگرد پیامبرشان ـ که به [[اختلاف]]، نام او را [[شمعون]]،<ref> مجمعالبیان، ج ۲، ص ۶۱۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۱۸۲. </ref> [[یوشع]] <ref> تفسیر صنعانی، ج ۱، ص ۹۷؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۱۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۳۰۷. </ref> و [[اشموئیل]]<ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص ۶۱۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۱۸۲. </ref> خواندهاند ـ حلقه زده و از وی خواستند تا با [[انتخاب]] [[فرماندهی]]، آنان را برای [[مبارزه]] با دشمنانشان [[یاری]] دهد و پایبند شدند که شجاعانه در رکاب [[فرمانده]] با [[دشمن]] بستیزند <ref>ر. ک: التبیان، ج ۲، ص ۲۸۸. </ref> و [[پیامبر]] آنان، به [[فرمان خدا]] [[طالوت]] را که شخصی [[شایسته]] و کاردان بود و بر دیگران در نیروی بدنی و [[دانش]] [[برتری]] داشت، به فرماندهی آنان برگزید. (بقره / ۲، ۲۴۷) طالوت با گردآوری نیرویی اندک و [[سازماندهی]] با اخلاصترین آنها به [[جنگ با دشمنان]] پرداخت. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۲، ۱۹۵. </ref> | براساس [[آیات قرآن کریم]] [[موسی]]{{ع}} هنگام دفاع از یکی از پیروانش، در برابر مردی قبطی ([[دشمن]] موسی) با ضربهای وی را از پای درآورد: {{متن قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ}}<ref>«و هنگام بیخبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار میکردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراهکننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.</ref> و وقتی فهمید گروهی در پی وی و [[دستگیری]] اویند، گریخت و ناخواسته برای مدتی دور از [[مصر]] [[زندگی]] کرد. {{متن قرآن|فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آنگاه (موسی) از آن (شهر) هراسان در حالی که (هر سو را) پاس میداشت، بیرون رفت، گفت: پروردگارا! مرا از گروه ستمکاران رهایی بخش» سوره قصص، آیه ۲۱.</ref> وی پس از بازگشت به مصر دوباره به دفاع از [[بنیاسرائیل]] در بند [[فرعون]] پرداخت و برای به دست آوردن [[حقوق]] از دست رفته آنان [[اقدام]] کرد و آنان را برای دفاع در برابر ستمکاریهای فرعون شوراند و به آنان [[پیروزی]] را [[وعده]] داد. [[موسی]]{{ع}} از آنان خواست با [[یاری]] خواستن از [[خدا]] و پیشه کردن [[صبر]] پیروزی خود را ضمانت کنند: {{متن قرآن|قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ قَالُواْ أُوذِينَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِيَنَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ}}<ref>«موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بیگمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث میدهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است گفتند: ما پیش از آنکه تو نزد ما بیایی و پس از آنکه آمدی آزار دیدهایم، (موسی) گفت: امید است پروردگارتان دشمنتان را نابود گرداند و شما را در زمین جانشین سازد آنگاه در نگرد که چگونه رفتار میکنید» سوره اعراف، آیه ۱۲۸-۱۲۹.</ref> و هنگامی که [[فرعونیان]] در پی [[مجازات]] موسی{{ع}} به دلیل رد [[اعتقادات]] باطلشان از سوی وی بودند، مو ٔ [[نی]] از آلفرعون که برخی او را [[حبیب نجار]] دانستهاند،<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۸۱۱؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۳۵۰. </ref> از موسی{{ع}} [[دفاع]] و تلاش کرد مانع [[قتل]] وی شود: {{متن قرآن|وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ}}<ref>«و مردی مؤمن از فرعونیان که ایمانش را پنهان میداشت گفت: آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من، خداوند است و برهانها (ی روشن) برایتان از پروردگارتان آورده است؟ و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان خود اوست و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده میدهد بر سرتان خواهد آمد؛ بیگمان خداوند کسی را که گزافکاری بسیار دروغگوست راهنمایی نمیکند» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref> دفاع [[طالوت]] و [[داود]]{{ع}} از [[بنیاسرائیل]] در [[قرآن کریم]] گزارش شده است:[[قرآن]] پس از بیان چگونگی [[مبارزه]] طالوت با [[جالوت]] [[نقش مردم]] را در [[دفاع]] برجسته کرده و ریشهکنی [[فساد]] را به دفع برخی [[مردم]] به دست برخی دیگر وابسته میداند: {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ}}<ref>« اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید » سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref> بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.</ref> پس از درگذشت موسی{{ع}} [[دشمنان]] بر بنیاسرائیل چیره شدند و با [[اسیر]] کردن فرزندانشان آنان را از [[سرزمین]] خویش بیرون راندند و خدا برای [[هدایت]] و [[نجات]] آنان از [[گمراهی]] [[پیامبری]] فرستاد. <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۰۳ ـ ۳۰۴؛ مجمعالبیان، ج ۲، ص ۶۱۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۳۰۸. </ref> [[بنیاسرائیل]] برگرد پیامبرشان ـ که به [[اختلاف]]، نام او را [[شمعون]]،<ref> مجمعالبیان، ج ۲، ص ۶۱۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۱۸۲. </ref> [[یوشع]] <ref> تفسیر صنعانی، ج ۱، ص ۹۷؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۱۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۳۰۷. </ref> و [[اشموئیل]]<ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص ۶۱۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۱۸۲. </ref> خواندهاند ـ حلقه زده و از وی خواستند تا با [[انتخاب]] [[فرماندهی]]، آنان را برای [[مبارزه]] با دشمنانشان [[یاری]] دهد و پایبند شدند که شجاعانه در رکاب [[فرمانده]] با [[دشمن]] بستیزند <ref>ر. ک: التبیان، ج ۲، ص ۲۸۸. </ref> و [[پیامبر]] آنان، به [[فرمان خدا]] [[طالوت]] را که شخصی [[شایسته]] و کاردان بود و بر دیگران در نیروی بدنی و [[دانش]] [[برتری]] داشت، به فرماندهی آنان برگزید. (بقره / ۲، ۲۴۷) طالوت با گردآوری نیرویی اندک و [[سازماندهی]] با اخلاصترین آنها به [[جنگ با دشمنان]] پرداخت. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۲، ۱۹۵. </ref> | ||
در [[رویارویی]] دو [[سپاه]]، [[حضرت داود]]{{ع}} (از [[لشکر]] طالوت) که [[جوانی]] [[مؤمن]] بود، با پرتاب سنگی فرمانده دشمن ([[جالوت]]) را کشت و دشمن را [[شکست]] داد: {{متن قرآن|فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ }}<ref>«پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت » سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref> براساس گزارش [[قرآن کریم]]، [[ذوالقرنین]] در سومین سفرش به نقاط مختلف [[زمین]] به میان دو [[کوه]] در [[قفقاز]]<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۳۷۸، ۳۹۴؛ نمونه، ج ۱۲، ص۵۴۹ ـ ۵۵۰. </ref> رسید که در آنجا مردمانی با درکی پایین [[زندگی]] میکردند و از [[شر]] [[یأجوج و مأجوج]] در [[امان]] نبودند {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا}}<ref>«تا چون میان دو سدّ رسید در برابر آن دو (سدّ) گروهی را دید که (هیچ) زبانی را درست درنمییافتند» سوره کهف، آیه ۹۳.</ref>، از این رو برای [[دفاع]] از [[حقوق]] خویش از [[ذوالقرنین]] خواستند که سدّی [[دفاعی]] در برابر یأجوج و مأجوج بسازد، تا از [[فسادانگیزی]] آنان در امان باشند: {{متن قرآن|قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا}}<ref>«گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری میورزند، آیا میخواهی برای تو هزینهای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.</ref> ذوالقرنین نیز به دفاع از آنان شتافت و با [[همکاری]] آنان و ابزار آهن و مس، سدّی میان آن دو کوه پدید آورد که یأجوج و مأجوج نمیتوانستند در آن رخنه ایجاد کنند؛ یا از آن بالا روند. {{متن قرآن|قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا }}<ref>«گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم پارههای (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کورههای آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پارههای آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم و (بدینگونه یأجوج و مأجوج) نه میتوانستند از آن بالا روند و نه میتوانستند بدان رخنه کنند» سوره کهف، آیه ۹۵-۹۷.</ref> برخی با استناد به [[تاریخ]]، همه [[جنگهای پیامبر]]{{صل}} را دفاعی دانسته و معتقدند که پیامبر{{صل}} در همه دوران [[حکومت]] خود در [[مدینه]] [[فرصت]] و امکانات لازم برای [[جهاد ابتدایی]] را به دست نیاورد. <ref>جهاد در اسلام، ص ۳۴؛ المنار، ج ۲، ص ۲۱۵ ـ ۲۱۶. </ref> برخی از [[آیات قرآن]] نیز ماهیت [[دفاعی]] نبردهای [[پیامبر]]{{صل}} را [[تأیید]] میکنند. {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>؛ {{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ }}<ref>«به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.</ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله | در [[رویارویی]] دو [[سپاه]]، [[حضرت داود]]{{ع}} (از [[لشکر]] طالوت) که [[جوانی]] [[مؤمن]] بود، با پرتاب سنگی فرمانده دشمن ([[جالوت]]) را کشت و دشمن را [[شکست]] داد: {{متن قرآن|فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ }}<ref>«پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت » سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref> براساس گزارش [[قرآن کریم]]، [[ذوالقرنین]] در سومین سفرش به نقاط مختلف [[زمین]] به میان دو [[کوه]] در [[قفقاز]]<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۳۷۸، ۳۹۴؛ نمونه، ج ۱۲، ص۵۴۹ ـ ۵۵۰. </ref> رسید که در آنجا مردمانی با درکی پایین [[زندگی]] میکردند و از [[شر]] [[یأجوج و مأجوج]] در [[امان]] نبودند {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا}}<ref>«تا چون میان دو سدّ رسید در برابر آن دو (سدّ) گروهی را دید که (هیچ) زبانی را درست درنمییافتند» سوره کهف، آیه ۹۳.</ref>، از این رو برای [[دفاع]] از [[حقوق]] خویش از [[ذوالقرنین]] خواستند که سدّی [[دفاعی]] در برابر یأجوج و مأجوج بسازد، تا از [[فسادانگیزی]] آنان در امان باشند: {{متن قرآن|قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا}}<ref>«گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری میورزند، آیا میخواهی برای تو هزینهای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.</ref> ذوالقرنین نیز به دفاع از آنان شتافت و با [[همکاری]] آنان و ابزار آهن و مس، سدّی میان آن دو کوه پدید آورد که یأجوج و مأجوج نمیتوانستند در آن رخنه ایجاد کنند؛ یا از آن بالا روند. {{متن قرآن|قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا }}<ref>«گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم پارههای (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کورههای آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پارههای آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم و (بدینگونه یأجوج و مأجوج) نه میتوانستند از آن بالا روند و نه میتوانستند بدان رخنه کنند» سوره کهف، آیه ۹۵-۹۷.</ref> برخی با استناد به [[تاریخ]]، همه [[جنگهای پیامبر]]{{صل}} را دفاعی دانسته و معتقدند که پیامبر{{صل}} در همه دوران [[حکومت]] خود در [[مدینه]] [[فرصت]] و امکانات لازم برای [[جهاد ابتدایی]] را به دست نیاورد. <ref>جهاد در اسلام، ص ۳۴؛ المنار، ج ۲، ص ۲۱۵ ـ ۲۱۶. </ref> برخی از [[آیات قرآن]] نیز ماهیت [[دفاعی]] نبردهای [[پیامبر]]{{صل}} را [[تأیید]] میکنند. {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>؛ {{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ }}<ref>«به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.</ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | ||
==موارد [[تشریع]] [[دفاع]] و [[احکام]] آن== | ==موارد [[تشریع]] [[دفاع]] و [[احکام]] آن== | ||
در موارد مختلفی از [[منابع فقهی]] ـ مانند ابواب [[جهاد]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، حدود، [[مرابطه]] ـ از دفاع سخن گفته شده است که به شکل کلی میتوان آن را در سه حوزه بررسید. | در موارد مختلفی از [[منابع فقهی]] ـ مانند ابواب [[جهاد]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، حدود، [[مرابطه]] ـ از دفاع سخن گفته شده است که به شکل کلی میتوان آن را در سه حوزه بررسید. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
[[قرآن]]، [[مقابله به مثل]] را شرط [[دفاع]] میداند. {{متن قرآن|الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنیها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد» سوره شوری، آیه ۴۰.</ref>، بنابراین در دفع [[ظلم]] [[دشمن]] باید به اندازه [[تجاوز]] او پاسخ داد. <ref>تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۱۲۸ - ۱۲۹؛ جهاد در اسلام، ص ۳۲، جهاد، ص ۲۹۸. </ref> | [[قرآن]]، [[مقابله به مثل]] را شرط [[دفاع]] میداند. {{متن قرآن|الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنیها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد» سوره شوری، آیه ۴۰.</ref>، بنابراین در دفع [[ظلم]] [[دشمن]] باید به اندازه [[تجاوز]] او پاسخ داد. <ref>تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۱۲۸ - ۱۲۹؛ جهاد در اسلام، ص ۳۲، جهاد، ص ۲۹۸. </ref> | ||
برخی از [[فقها]] [[اقدام]] به بیش از تجاوز دشمن در دفاع را ضمانآور، حتی موجب [[قصاص]] دانستهاند. <ref> تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۴۸۸؛ ر. ک: الفقه الاسلامی، ج ۴، ص ۲۸۷۳. </ref> به نظر [[فقهای شیعه]]، در [[جهاد دفاعی]] اجازه [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} شرط نیست؛<ref>النهایه، ص ۲۹۰؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۱۴ ـ ۱۹؛ تفسیر جامع آیات الاحکام، ج ۶، ص ۳۵۴. </ref> ولی از آنجا که در جهاد دفاعی نیز به [[فرماندهی]] برخوردار از [[دانش]] [[جنگ]] و [[درایت]] لازم نیاز است، انجام گرفتن آن را با [[رهبری]] [[پیشوایی]] [[عادل]] بهتر میدانند <ref> فقه القرآن، ج ۱، ص ۳۳۲ ـ ۳۳۳؛ جهاد در راه خدا، ص ۶۸. </ref> و در نبود پیشوایی عادل، [[دفاع]] با [[راهنمایی]] امام [[جور]] را جایز میخوانند با این شرط که مدافع به [[نیت]] [[دفاع از خود]]، [[اسلام]] و [[مسلمانان]] [[پیکار]] کند؛ نه به قصد دفاع از امام جور<ref>النهایه، ص ۲۹۰؛ المغنی، ج ۱۰، ص ۳۷۱؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۴۷. </ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله | برخی از [[فقها]] [[اقدام]] به بیش از تجاوز دشمن در دفاع را ضمانآور، حتی موجب [[قصاص]] دانستهاند. <ref> تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۴۸۸؛ ر. ک: الفقه الاسلامی، ج ۴، ص ۲۸۷۳. </ref> به نظر [[فقهای شیعه]]، در [[جهاد دفاعی]] اجازه [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} شرط نیست؛<ref>النهایه، ص ۲۹۰؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۱۴ ـ ۱۹؛ تفسیر جامع آیات الاحکام، ج ۶، ص ۳۵۴. </ref> ولی از آنجا که در جهاد دفاعی نیز به [[فرماندهی]] برخوردار از [[دانش]] [[جنگ]] و [[درایت]] لازم نیاز است، انجام گرفتن آن را با [[رهبری]] [[پیشوایی]] [[عادل]] بهتر میدانند <ref> فقه القرآن، ج ۱، ص ۳۳۲ ـ ۳۳۳؛ جهاد در راه خدا، ص ۶۸. </ref> و در نبود پیشوایی عادل، [[دفاع]] با [[راهنمایی]] امام [[جور]] را جایز میخوانند با این شرط که مدافع به [[نیت]] [[دفاع از خود]]، [[اسلام]] و [[مسلمانان]] [[پیکار]] کند؛ نه به قصد دفاع از امام جور<ref>النهایه، ص ۲۹۰؛ المغنی، ج ۱۰، ص ۳۷۱؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۴۷. </ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | ||
=== دفاع از [[حریم]] شخصی=== | === دفاع از [[حریم]] شخصی=== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
ز آیاتی دیگر نیز میتوان [[حکم]] [[دفاع]] شخصی را فهمید؛ مانند {{متن قرآن|وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۵.</ref> برخی این [[آیه]] را دلیل بر [[وجوب دفاع]] شخص توانا در برابر سارق و جز او دانستهاند. <ref>الخلاف، ج ۵، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۶؛ المجموع، ج ۱۹، ص ۲۴۷. </ref> براین پایه، شخص [[توانمند]] اگر در برابر سارق و [[متجاوز]] از خود دفاع نکند و [[تسلیم]] او شود با دست خودش، خود را به هلاک انداخته است؛ نیز نظیر {{متن قرآن|ا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref> که به [[مظلوم]] اجازه میدهد در [[مقام]] [[دفاع از خود]] تظلّم کند و بدیهایی را که در [[حق]] او شده بازگو کند. <ref>ر. ک: التبیان، ج ۳، ص ۳۷۱؛ تفسیر مراغی، ج ۶، ص ۵. </ref> | ز آیاتی دیگر نیز میتوان [[حکم]] [[دفاع]] شخصی را فهمید؛ مانند {{متن قرآن|وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۵.</ref> برخی این [[آیه]] را دلیل بر [[وجوب دفاع]] شخص توانا در برابر سارق و جز او دانستهاند. <ref>الخلاف، ج ۵، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۶؛ المجموع، ج ۱۹، ص ۲۴۷. </ref> براین پایه، شخص [[توانمند]] اگر در برابر سارق و [[متجاوز]] از خود دفاع نکند و [[تسلیم]] او شود با دست خودش، خود را به هلاک انداخته است؛ نیز نظیر {{متن قرآن|ا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref> که به [[مظلوم]] اجازه میدهد در [[مقام]] [[دفاع از خود]] تظلّم کند و بدیهایی را که در [[حق]] او شده بازگو کند. <ref>ر. ک: التبیان، ج ۳، ص ۳۷۱؛ تفسیر مراغی، ج ۶، ص ۵. </ref> | ||
آیه {{متن قرآن|ذَلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ}}<ref>«چنین است و هر کس مانند کیفری که دیده است (دیگران را) کیفر کند سپس بر او ستم رود خداوند او را یاری خواهد کرد، بیگمان خداوند درگذرندهای آمرزنده است» سوره حج، آیه ۶۰.</ref> به کسانی که در برابر [[ظالم]] از خود دفاع میکنند، [[نصرت الهی]] را [[وعده]] میدهد که بنابر نظری به دفاع از نفس اشاره دارد،<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۴۰۰؛ المنیر، ج ۱۷، ص ۲۵۸ ـ ۲۵۹. </ref> چنانکه آیه {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>.<ref> التفسیر الکاشف، ج۱، ص۳۹۷؛ المنیر، ج۲، ص۱۸۷. </ref> نیز [[فقها]] در [[احکام]] این گونه دفاع گفتهاند اگر مدافع به هنگام دفاع از خود و حریمش ([[همسر]]، فرزند، [[خادم]] و...) به مهاجم و یا [[اموال]] او آسیبی بزند، ضامن نیست و مهاجم نمیتواند وی را [[قصاص]] کند؛ یا دیه یا ارش از او بخواهد،<ref>جواهرالکلام، ج ۴۱، ص ۶۵۰ ـ ۶۵۱. </ref> بنابراین دفاع از [[جان]] و [[حریم]] شخصی، و به [[ظلم]] تن ندادن در هر وضعیتی، حتی هنگام احتمال خطر و عدم توان فرار از چنگ [[ظالم]]، [[واجب]] است؛ لیکن در [[دفاع از مال]] اگر احتمال خطر جانی وجود داشته باشد، تنها روشهای [[مسالمتآمیز]] جایز دانسته شده است. <ref>جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۱۶؛ تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۴۸۸. </ref> همچنین اگر مهاجمی به [[انسان]] یا به [[حریم]] او [[حمله]] یا حتی آهنگ [[تجاوز]] به حریم او را کند، [[مبارزه]] با او و راندنش به هر وسیله ممکن، جایز است و چنانچه به [[قتل]] مهاجم انجامد، مدافع، [[قصاص]] نمیشود؛<ref>النهایه، ص ۲۹۷؛ المجموع، ج ۱۹، ص ۲۴۷، ۲۵۴. </ref> اما اگر مهاجم به مدافع آسیبی زند، ضامن است و بر اثر قتل مدافع، قصاص میشود<ref>تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۴۸۸؛ جهاد در راه خدا، ص ۶۰. </ref><ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله | آیه {{متن قرآن|ذَلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ}}<ref>«چنین است و هر کس مانند کیفری که دیده است (دیگران را) کیفر کند سپس بر او ستم رود خداوند او را یاری خواهد کرد، بیگمان خداوند درگذرندهای آمرزنده است» سوره حج، آیه ۶۰.</ref> به کسانی که در برابر [[ظالم]] از خود دفاع میکنند، [[نصرت الهی]] را [[وعده]] میدهد که بنابر نظری به دفاع از نفس اشاره دارد،<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۴۰۰؛ المنیر، ج ۱۷، ص ۲۵۸ ـ ۲۵۹. </ref> چنانکه آیه {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>.<ref> التفسیر الکاشف، ج۱، ص۳۹۷؛ المنیر، ج۲، ص۱۸۷. </ref> نیز [[فقها]] در [[احکام]] این گونه دفاع گفتهاند اگر مدافع به هنگام دفاع از خود و حریمش ([[همسر]]، فرزند، [[خادم]] و...) به مهاجم و یا [[اموال]] او آسیبی بزند، ضامن نیست و مهاجم نمیتواند وی را [[قصاص]] کند؛ یا دیه یا ارش از او بخواهد،<ref>جواهرالکلام، ج ۴۱، ص ۶۵۰ ـ ۶۵۱. </ref> بنابراین دفاع از [[جان]] و [[حریم]] شخصی، و به [[ظلم]] تن ندادن در هر وضعیتی، حتی هنگام احتمال خطر و عدم توان فرار از چنگ [[ظالم]]، [[واجب]] است؛ لیکن در [[دفاع از مال]] اگر احتمال خطر جانی وجود داشته باشد، تنها روشهای [[مسالمتآمیز]] جایز دانسته شده است. <ref>جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۱۶؛ تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۴۸۸. </ref> همچنین اگر مهاجمی به [[انسان]] یا به [[حریم]] او [[حمله]] یا حتی آهنگ [[تجاوز]] به حریم او را کند، [[مبارزه]] با او و راندنش به هر وسیله ممکن، جایز است و چنانچه به [[قتل]] مهاجم انجامد، مدافع، [[قصاص]] نمیشود؛<ref>النهایه، ص ۲۹۷؛ المجموع، ج ۱۹، ص ۲۴۷، ۲۵۴. </ref> اما اگر مهاجم به مدافع آسیبی زند، ضامن است و بر اثر قتل مدافع، قصاص میشود<ref>تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۴۸۸؛ جهاد در راه خدا، ص ۶۰. </ref><ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | ||
=== [[یاری مظلوم]]=== | === [[یاری مظلوم]]=== | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
به هر روی، [[قرآن کریم]] به مسلمانانی که تنها به جهت [[پذیرفتن]] [[دین خدا]] از سرزمینشان [[رانده شده]] و [[دشمنان]] [[اموال]] آنان را [[غصب]] کردهاند، [[جهاد]] در مقابل آنان را اجازه میدهد: {{متن قرآن| أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ }}<ref>«به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.</ref>.<ref> ر. ک: فقه السنه، ج ۲، ص ۶۲۰ ـ ۶۲۱؛ جهاد در اسلام، ص ۲۶ ـ ۲۷. </ref> بر اساس [[شأن]] نزولی که برای این آیه یاد شده است، ظلمی که مشرکان نسبت به مسلمانان روا میداشتند، آزاری بود که بارها مسلمانان از آن به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[شکایت]] میبردند و [[حضرت]] از این رو که هنوز [[مأمور]] به جنگ نبود، آنان را به [[صبر]] امر میکرد، تا اینکه آیه در [[مدینه]] نازل شد. <ref>الوجیز، عاملی، ج ۲، ص۳۴۳؛ مقتنیات الدرر، ج ۷، ص ۲۳۶ ـ ۲۳۷؛ الوجیز، دخیل علی، ص ۴۴۴. </ref> در پی فرود آمدن این [[آیات]]، مسلمانان نه تنها به دفاع از خویش [[وظیفه]] داشتند، باید از دیگر [[مسلمانان]] ستمدیده نیز [[دفاع]] میکردند: {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِيَاء الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا }}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار مؤمنان در راه خداوند جنگ میکنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۵-۷۶.</ref> بر اساس [[شأن]] نزولی در اینباره، مسلمانان [[مکه]] که نتوانسته بودند همراه دیگر مسلمانان به [[مدینه]] [[هجرت]] کنند و در [[دفاع از خود]] در برابر [[ظلم]] [[مشرکان]] نیز توان نداشتند، برای [[رهایی]] خود از [[آزار]] آنان از مسلمانان کمک خواستند،<ref>جامعالبیان، ج ۵، ص ۲۳۱؛ مجمعالبیان، ج ۳، ص ۱۳۱؛ کنزالعرفان، ج ۱، ص ۳۴۵. </ref> از این رو [[قرآن]] با [[نکوهش]] کوتاهی در دفاع از مسلمانان [[مظلوم]] مکه، [[مؤمنان]] را به [[جنگ با دشمنان]] آنان [[ترغیب]] کرد. | به هر روی، [[قرآن کریم]] به مسلمانانی که تنها به جهت [[پذیرفتن]] [[دین خدا]] از سرزمینشان [[رانده شده]] و [[دشمنان]] [[اموال]] آنان را [[غصب]] کردهاند، [[جهاد]] در مقابل آنان را اجازه میدهد: {{متن قرآن| أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ }}<ref>«به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.</ref>.<ref> ر. ک: فقه السنه، ج ۲، ص ۶۲۰ ـ ۶۲۱؛ جهاد در اسلام، ص ۲۶ ـ ۲۷. </ref> بر اساس [[شأن]] نزولی که برای این آیه یاد شده است، ظلمی که مشرکان نسبت به مسلمانان روا میداشتند، آزاری بود که بارها مسلمانان از آن به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[شکایت]] میبردند و [[حضرت]] از این رو که هنوز [[مأمور]] به جنگ نبود، آنان را به [[صبر]] امر میکرد، تا اینکه آیه در [[مدینه]] نازل شد. <ref>الوجیز، عاملی، ج ۲، ص۳۴۳؛ مقتنیات الدرر، ج ۷، ص ۲۳۶ ـ ۲۳۷؛ الوجیز، دخیل علی، ص ۴۴۴. </ref> در پی فرود آمدن این [[آیات]]، مسلمانان نه تنها به دفاع از خویش [[وظیفه]] داشتند، باید از دیگر [[مسلمانان]] ستمدیده نیز [[دفاع]] میکردند: {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِيَاء الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا }}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار مؤمنان در راه خداوند جنگ میکنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۵-۷۶.</ref> بر اساس [[شأن]] نزولی در اینباره، مسلمانان [[مکه]] که نتوانسته بودند همراه دیگر مسلمانان به [[مدینه]] [[هجرت]] کنند و در [[دفاع از خود]] در برابر [[ظلم]] [[مشرکان]] نیز توان نداشتند، برای [[رهایی]] خود از [[آزار]] آنان از مسلمانان کمک خواستند،<ref>جامعالبیان، ج ۵، ص ۲۳۱؛ مجمعالبیان، ج ۳، ص ۱۳۱؛ کنزالعرفان، ج ۱، ص ۳۴۵. </ref> از این رو [[قرآن]] با [[نکوهش]] کوتاهی در دفاع از مسلمانان [[مظلوم]] مکه، [[مؤمنان]] را به [[جنگ با دشمنان]] آنان [[ترغیب]] کرد. | ||
[[مفسران]] بر اساس {{متن قرآن|الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref> [[دفاع]] [[خدا]] از [[مظلومان]] را سنتی [[الهی]] دانستهاند که به دست [[انسانها]] انجام میشود و در همه [[ادیان الهی]] این [[سنت]] بوده است و اگر خدا به دست گروهی از هر امتی به دفاع از گروه دیگر نمیپرداخت، مشرکان مراکز [[عبادی]] [[بندگان خدا]] را، اعم از صومعهها، کلیساها و [[مساجد]]، ویران میکردند. <ref>مقتنیات الدرر، ج ۷، ص ۲۳۷؛ المنیر، ج ۱۷، ص ۲۳۲ ـ ۲۳۳. </ref> براساس برخی از [[آیات]]، شرط [[دفاع از مظلوم]] [[مشرک]] بودن [[ظالم]] نیست، بلکه اگر دو گروه [[مسلمان]] به [[نبرد]] با یکدیگر پردازند، نخست باید برای خاموش کردن [[آتش]] [[جنگ]] و ایجاد [[صلح]] کوشید و چنانچه در این باره توفیقی به دست نیامد و یک گروه از آنان به [[تجاوزگری]] خود ادامه داد، باید به دفاع از مظلوم با گروه [[ستمکار]] [[ستیز]] کرد، تا در برابر [[حق]] [[تسلیم]] شده و از تجاوزگری[[دست]] بردارد: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله | [[مفسران]] بر اساس {{متن قرآن|الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref> [[دفاع]] [[خدا]] از [[مظلومان]] را سنتی [[الهی]] دانستهاند که به دست [[انسانها]] انجام میشود و در همه [[ادیان الهی]] این [[سنت]] بوده است و اگر خدا به دست گروهی از هر امتی به دفاع از گروه دیگر نمیپرداخت، مشرکان مراکز [[عبادی]] [[بندگان خدا]] را، اعم از صومعهها، کلیساها و [[مساجد]]، ویران میکردند. <ref>مقتنیات الدرر، ج ۷، ص ۲۳۷؛ المنیر، ج ۱۷، ص ۲۳۲ ـ ۲۳۳. </ref> براساس برخی از [[آیات]]، شرط [[دفاع از مظلوم]] [[مشرک]] بودن [[ظالم]] نیست، بلکه اگر دو گروه [[مسلمان]] به [[نبرد]] با یکدیگر پردازند، نخست باید برای خاموش کردن [[آتش]] [[جنگ]] و ایجاد [[صلح]] کوشید و چنانچه در این باره توفیقی به دست نیامد و یک گروه از آنان به [[تجاوزگری]] خود ادامه داد، باید به دفاع از مظلوم با گروه [[ستمکار]] [[ستیز]] کرد، تا در برابر [[حق]] [[تسلیم]] شده و از تجاوزگری[[دست]] بردارد: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | ||
==شیوههای دفاع== | ==شیوههای دفاع== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
به دیده برخی، دفاع باید متناسب با هجمه [[دشمن]] باشد؛ به این معنا که اگر دشمن با ابزار [[هنر]] آهنگ ضربه زدن به [[کیان اسلام]] کرد، در صورت امکان باید از [[دین]] دفاع [[هنری]] داشت. <ref>پاسداری از دین، ص ۱۳۱ ـ ۱۳۲. </ref> در مورد هجمه [[فرهنگی]] نیز باید دفاع [[علمی]] ـ فرهنگی انجام گیرد، از این روست که دانشمندی که برای گسترش [[فرهنگ]] میکوشد، از ۱۰۰۰ یا ۷۰۰۰۰ [[عابد]] [[برتر]] دانسته شده است. <ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۳؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۸ ـ ۱۹؛ ج ۷۵، ص ۱۷۳. </ref> به هر روی، همانگونه که دفاع با [[جان]] [[ارزشمند]] است و کسی که در [[راه]] [[دفاع از مال]]، [[ناموس]] و [[دین]] خود کشته شود [[شهید]] است،<ref> النهایه، ص ۲۹۷؛ السرائر، ج ۲، ص ۱۹. </ref> | به دیده برخی، دفاع باید متناسب با هجمه [[دشمن]] باشد؛ به این معنا که اگر دشمن با ابزار [[هنر]] آهنگ ضربه زدن به [[کیان اسلام]] کرد، در صورت امکان باید از [[دین]] دفاع [[هنری]] داشت. <ref>پاسداری از دین، ص ۱۳۱ ـ ۱۳۲. </ref> در مورد هجمه [[فرهنگی]] نیز باید دفاع [[علمی]] ـ فرهنگی انجام گیرد، از این روست که دانشمندی که برای گسترش [[فرهنگ]] میکوشد، از ۱۰۰۰ یا ۷۰۰۰۰ [[عابد]] [[برتر]] دانسته شده است. <ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۳؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۸ ـ ۱۹؛ ج ۷۵، ص ۱۷۳. </ref> به هر روی، همانگونه که دفاع با [[جان]] [[ارزشمند]] است و کسی که در [[راه]] [[دفاع از مال]]، [[ناموس]] و [[دین]] خود کشته شود [[شهید]] است،<ref> النهایه، ص ۲۹۷؛ السرائر، ج ۲، ص ۱۹. </ref> | ||
[[دفاع]] با بذل [[مال]] نیز [[ارزش]] داشته و [[روایات]]، کسی را که با بذل مال از دین خود [[دفاع]] کند، [[بخشندهترین]] فرد شناساندهاند. <ref>بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۱۵. </ref> به [[باور]] برخی از [[فقیهان]]، دفاع، به نتیجه برسد یا [[شکست]] بخورد، [[مقدّس]] است و اگر مدافع در این [[راه]] کشته شود، [[پاداش شهید]] دارد؛ اما در دیگر [[احکام]] ([[غسل]] و [[کفن]]) [[حکم]] غیر شهید را دارد<ref>الروضهالبهیه، ج ۹، ص ۳۴۹؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۱۷؛ جهاد در راه خدا، ص ۵۸.</ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله | [[دفاع]] با بذل [[مال]] نیز [[ارزش]] داشته و [[روایات]]، کسی را که با بذل مال از دین خود [[دفاع]] کند، [[بخشندهترین]] فرد شناساندهاند. <ref>بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۱۵. </ref> به [[باور]] برخی از [[فقیهان]]، دفاع، به نتیجه برسد یا [[شکست]] بخورد، [[مقدّس]] است و اگر مدافع در این [[راه]] کشته شود، [[پاداش شهید]] دارد؛ اما در دیگر [[احکام]] ([[غسل]] و [[کفن]]) [[حکم]] غیر شهید را دارد<ref>الروضهالبهیه، ج ۹، ص ۳۴۹؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۱۷؛ جهاد در راه خدا، ص ۵۸.</ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | ||
==دفاع در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم== | ==دفاع در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم== | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | # [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | ||
# [[پرونده:000064.jpg|22px]] [[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله | # [[پرونده:000064.jpg|22px]] [[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳''']] | ||
==پانویس== | ==پانویس== |