سازگاری خانوادگی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'زندگی خانوادگی' به 'زندگی خانوادگی'
جز (جایگزینی متن - 'روابط خانوادگی' به 'روابط خانوادگی')
جز (جایگزینی متن - 'زندگی خانوادگی' به 'زندگی خانوادگی')
خط ۱۶: خط ۱۶:
این [[آیه]] گذشته از آن‌که بیانگر واقعیتی در زندگی خانوادگی است و اینکه زندگی مشترک می‌تواند دستخوش مشکلاتی شود و لازم است آن مشکلات با مدارا و سازگاری حل گردد، نویدی اساسی داده است که در پی این مدارا و سازگاری، [[نعمت‌ها]] و برکت‌هایی برای چنین کسان از جانب خداست.
این [[آیه]] گذشته از آن‌که بیانگر واقعیتی در زندگی خانوادگی است و اینکه زندگی مشترک می‌تواند دستخوش مشکلاتی شود و لازم است آن مشکلات با مدارا و سازگاری حل گردد، نویدی اساسی داده است که در پی این مدارا و سازگاری، [[نعمت‌ها]] و برکت‌هایی برای چنین کسان از جانب خداست.
[[قرآن]] می‌آموزد که اگر مردان از [[همسران]] خود [[رضایت]] کامل نداشته باشند و به سبب اموری، ناخوشایندی و ناخواهی در آنان پیش‌آمد، به سوی جدایی میل نکنند و [[بدرفتاری]] ننمایند، بلکه مدارا و سازگاری پیش گیرند تا [[روابط]] [[اصلاح]] شود و [[برکات]] [[خدا]] شاملشان گردد؛ به ویژه آنکه بسیاری از مشکلات و [[اختلافات]]، معلول بد فهمیدن‌ها و سوءظن‌های بی‌دلیل، و [[حب]] و بغض‌های بی‌جهت است و قضاوت‌هایی که در این شرایط صورت می‌گیرد، غالباً [[نادرست]] می‌باشد، به‌گونه‌ای که [[خوبی‌ها]] در نظرشان [[بدی]] و [[بدی‌ها]] در دیده‌شان خوبی جلوه می‌کند، و آنچه [[نجات‌بخش]] و راهگشاست [[مدارا]] و [[سازگاری]] است که در پرتو آن با گذشت [[زمان]] حقایق آشکار می‌شود و [[روابط]] به سوی [[سلامت]] مجرا می‌یابد<ref>تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۲۰-۳۲۱.</ref>.
[[قرآن]] می‌آموزد که اگر مردان از [[همسران]] خود [[رضایت]] کامل نداشته باشند و به سبب اموری، ناخوشایندی و ناخواهی در آنان پیش‌آمد، به سوی جدایی میل نکنند و [[بدرفتاری]] ننمایند، بلکه مدارا و سازگاری پیش گیرند تا [[روابط]] [[اصلاح]] شود و [[برکات]] [[خدا]] شاملشان گردد؛ به ویژه آنکه بسیاری از مشکلات و [[اختلافات]]، معلول بد فهمیدن‌ها و سوءظن‌های بی‌دلیل، و [[حب]] و بغض‌های بی‌جهت است و قضاوت‌هایی که در این شرایط صورت می‌گیرد، غالباً [[نادرست]] می‌باشد، به‌گونه‌ای که [[خوبی‌ها]] در نظرشان [[بدی]] و [[بدی‌ها]] در دیده‌شان خوبی جلوه می‌کند، و آنچه [[نجات‌بخش]] و راهگشاست [[مدارا]] و [[سازگاری]] است که در پرتو آن با گذشت [[زمان]] حقایق آشکار می‌شود و [[روابط]] به سوی [[سلامت]] مجرا می‌یابد<ref>تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۲۰-۳۲۱.</ref>.
این [[انتظار]] که [[زندگی]] [[خانوادگی]]، خالی از اختلاف‌نظر و سلیقه، و به دور از مشکل و [[گرفتاری]] باشد، انتظاری خلاف واقع است، و آن‌چه مهم است [[رویارویی]] صحیح با [[اختلافات]] و [[مشکلات]] است، و از [[قواعد]] مهم برای این رویارویی و دامن نزدن به اختلافات و مشکلات و کاستن آنها و زدودنشان، مدارا و سازگاری است که این‌گونه [[رفتار]] کردن زمینه‌ساز [[خوشبختی]] خانوادگی است، چنان‌که در [[حدیث نبوی]] آمده است: {{متن حدیث|أَرْبَعَةٌ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ الْخُلَطَاءُ الصَّالِحُونَ‏ وَ الْوَلَدُ الْبَارُّ وَ الْمَرْأَةُ الْمُؤَاتِيَةُ وَ أَنْ تَكُونَ مَعِيشَتُهُ فِي بَلَدِهِ}}<ref>«چهار چیز از خوشبختی انسان است: همنشینان شایسته، فرزند نیکوکار، زن سازگار، و اینکه محل کسب او در شهر خودش باشد». نوادر الراوندی، ص۱۱۰؛ میزان الحکمة، ج۵، ص۳۰۱.</ref>.
این [[انتظار]] که [[زندگی خانوادگی]]، خالی از اختلاف‌نظر و سلیقه، و به دور از مشکل و [[گرفتاری]] باشد، انتظاری خلاف واقع است، و آن‌چه مهم است [[رویارویی]] صحیح با [[اختلافات]] و [[مشکلات]] است، و از [[قواعد]] مهم برای این رویارویی و دامن نزدن به اختلافات و مشکلات و کاستن آنها و زدودنشان، مدارا و سازگاری است که این‌گونه [[رفتار]] کردن زمینه‌ساز [[خوشبختی]] خانوادگی است، چنان‌که در [[حدیث نبوی]] آمده است: {{متن حدیث|أَرْبَعَةٌ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ الْخُلَطَاءُ الصَّالِحُونَ‏ وَ الْوَلَدُ الْبَارُّ وَ الْمَرْأَةُ الْمُؤَاتِيَةُ وَ أَنْ تَكُونَ مَعِيشَتُهُ فِي بَلَدِهِ}}<ref>«چهار چیز از خوشبختی انسان است: همنشینان شایسته، فرزند نیکوکار، زن سازگار، و اینکه محل کسب او در شهر خودش باشد». نوادر الراوندی، ص۱۱۰؛ میزان الحکمة، ج۵، ص۳۰۱.</ref>.


همین معنا در [[حدیث]] [[امام صادق]]{{ع}} چنین آمده است: {{متن حدیث|ثَلَاثَةٌ هِيَ مِنَ السَّعَادَةِ الزَّوْجَةُ الْمُؤَاتِيَةُ وَ الْوَلَدُ الْبَارُّ وَ الرِّزْقُ‏ يُرْزَقُ‏ مَعِيشَةً يَغْدُو عَلَى صَلَاحِهَا وَ يَرُوحُ عَلَى عِيَالِهِ}}<ref>«سه چیز از خوشبختی است: همسر سازگار، فرزند نیکوکار، و کار و کسبی که روز در پی ساماندهی آن رود و شب نزد خانواده‌اش برگردد». امالی الطوسی، ص۳۰۳ [{{متن حدیث|وَ الرَّجُلُ‏ يُرْزَقُ‏}} و {{متن حدیث|يَرُوحُ‏ إِلَى‏ عِيَالِهِ‏}} آمده است]؛ بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۵، ج۱۰۴، ص۱۰۳؛ میزان الحکمة، ج۵، ص۳۰۲. و قریب به همین: الکافی، ج۵، ص۲۵۸؛ تهذیب الاحکام، ج۷، ص۲۳۶؛ وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۱۸۰.</ref>.
همین معنا در [[حدیث]] [[امام صادق]]{{ع}} چنین آمده است: {{متن حدیث|ثَلَاثَةٌ هِيَ مِنَ السَّعَادَةِ الزَّوْجَةُ الْمُؤَاتِيَةُ وَ الْوَلَدُ الْبَارُّ وَ الرِّزْقُ‏ يُرْزَقُ‏ مَعِيشَةً يَغْدُو عَلَى صَلَاحِهَا وَ يَرُوحُ عَلَى عِيَالِهِ}}<ref>«سه چیز از خوشبختی است: همسر سازگار، فرزند نیکوکار، و کار و کسبی که روز در پی ساماندهی آن رود و شب نزد خانواده‌اش برگردد». امالی الطوسی، ص۳۰۳ [{{متن حدیث|وَ الرَّجُلُ‏ يُرْزَقُ‏}} و {{متن حدیث|يَرُوحُ‏ إِلَى‏ عِيَالِهِ‏}} آمده است]؛ بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۵، ج۱۰۴، ص۱۰۳؛ میزان الحکمة، ج۵، ص۳۰۲. و قریب به همین: الکافی، ج۵، ص۲۵۸؛ تهذیب الاحکام، ج۷، ص۲۳۶؛ وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۱۸۰.</ref>.


هرچه مدارا و سازگاری خردمندانه [[زن]] و مرد پررنگ‌تر باشد، خیر و [[برکت]] زندگی خانوادگی بیش‌تر خواهد بود، که مدارا و سازگاری خود از سنخ خیر و برکت است و مایه آن؛ و ازاین‌روست که [[بهترین]] [[همسران]] آنانند که [[اهل]] مدارا و سازگاری‌اند و شیرینی و [[لطافت]] [[زندگی]] [[خانوادگی]] را با اندک [[ملایمت]] و [[اختلاف]] به تلخی و درگیری نمی‌کشانند، و با بروز [[مشکلات]]، آن را با [[مدارا]] به سمت [[اصلاح]] پیش می‌برند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در توصیفی درباره [[زنان]] فرمود: {{متن حدیث|خَيْرُ نِسَائِكُمُ الْوَدُودُ الْوَلُودُ الْمَوَاتِيَةُ الْمُوَاسِيَةُ إِذَا اتَّقَيْنَ اللَّهَ؛ وَشَرُّ نِسَائِكُمُ الْمُتَبَرِّجَاتُ الْمُتَخَيِلَّاتُ}}<ref>«بهترین زنانتان، زن همسردوست زاینده و سازگار و همراه است، که پروای الهی داشته باشد؛ و بدترین زنانتان، زن خودنمای متکبر است». السنن الکبری، ج۷، ص۸۲؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۳۰؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۲۹۷.</ref>.
هرچه مدارا و سازگاری خردمندانه [[زن]] و مرد پررنگ‌تر باشد، خیر و [[برکت]] زندگی خانوادگی بیش‌تر خواهد بود، که مدارا و سازگاری خود از سنخ خیر و برکت است و مایه آن؛ و ازاین‌روست که [[بهترین]] [[همسران]] آنانند که [[اهل]] مدارا و سازگاری‌اند و شیرینی و [[لطافت]] [[زندگی خانوادگی]] را با اندک [[ملایمت]] و [[اختلاف]] به تلخی و درگیری نمی‌کشانند، و با بروز [[مشکلات]]، آن را با [[مدارا]] به سمت [[اصلاح]] پیش می‌برند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در توصیفی درباره [[زنان]] فرمود: {{متن حدیث|خَيْرُ نِسَائِكُمُ الْوَدُودُ الْوَلُودُ الْمَوَاتِيَةُ الْمُوَاسِيَةُ إِذَا اتَّقَيْنَ اللَّهَ؛ وَشَرُّ نِسَائِكُمُ الْمُتَبَرِّجَاتُ الْمُتَخَيِلَّاتُ}}<ref>«بهترین زنانتان، زن همسردوست زاینده و سازگار و همراه است، که پروای الهی داشته باشد؛ و بدترین زنانتان، زن خودنمای متکبر است». السنن الکبری، ج۷، ص۸۲؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۳۰؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۲۹۷.</ref>.


مدارا و [[سازگاری]] در زندگی خانوادگی منشأ [[گشایش]] و [[آسایش]] است، چنان‌که در بیان [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} آمده است: {{متن حدیث|الزَّوْجَةُ الْمُوَافِقَةُ إِحْدَى‏ الرَّاحَتَيْنِ‏}}<ref>«همسر سازگار یکی از دو آسایش است». مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۷۲؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۰، ص۵۶.</ref>.
مدارا و [[سازگاری]] در زندگی خانوادگی منشأ [[گشایش]] و [[آسایش]] است، چنان‌که در بیان [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} آمده است: {{متن حدیث|الزَّوْجَةُ الْمُوَافِقَةُ إِحْدَى‏ الرَّاحَتَيْنِ‏}}<ref>«همسر سازگار یکی از دو آسایش است». مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۷۲؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۰، ص۵۶.</ref>.
خط ۴۳: خط ۴۳:
و نیز فرمود: {{متن حدیث|أَلَا وَ أَيُّمَا امْرَأَةٍ لَمْ‏ تَرْفُقْ‏ بِزَوْجِهَا وَ حَمَلَتْهُ عَلَى مَا لَا يَقْدِرُ عَلَيْهِ وَ مَا لَا يُطِيقُ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهَا حَسَنَةً وَ تَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ عَلَيْهَا غَضْبَانُ}}<ref>«بدانید هر زنی که با شوهرش مدارا نداشته باشد و آنچه را در توان او نیست و قادر به انجام دادن آن نیست بر وی تحمیل کند، خداوند از آن زن کار نیکی نپذیرد، و او خداوند را در حالی دیدار کند که خداوند بر او خشمگین باشد». امالی الصدوق، ص۳۵۰؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۶؛ مکارم الاخلاق، ص۲۱۴؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۵۴؛ بحارالانوار، ج۷۶، ص۳۳۵، ج۱۰۳، ص۲۴۴؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۰، ص۳۲۱.</ref>.
و نیز فرمود: {{متن حدیث|أَلَا وَ أَيُّمَا امْرَأَةٍ لَمْ‏ تَرْفُقْ‏ بِزَوْجِهَا وَ حَمَلَتْهُ عَلَى مَا لَا يَقْدِرُ عَلَيْهِ وَ مَا لَا يُطِيقُ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهَا حَسَنَةً وَ تَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ عَلَيْهَا غَضْبَانُ}}<ref>«بدانید هر زنی که با شوهرش مدارا نداشته باشد و آنچه را در توان او نیست و قادر به انجام دادن آن نیست بر وی تحمیل کند، خداوند از آن زن کار نیکی نپذیرد، و او خداوند را در حالی دیدار کند که خداوند بر او خشمگین باشد». امالی الصدوق، ص۳۵۰؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۶؛ مکارم الاخلاق، ص۲۱۴؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۵۴؛ بحارالانوار، ج۷۶، ص۳۳۵، ج۱۰۳، ص۲۴۴؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۰، ص۳۲۱.</ref>.


[[زندگی]] [[خانوادگی]] جز با [[مدارا]] و [[سازگاری]] متقابل [[زن]] و مرد به [[درستی]] تداوم نمی‌یابد و لازم است دو [[همسر]] از اموری که این مدارا و سازگاری را آسیب می‌زند، می‌کاهد و زایل می‌سازد به شدت بپرهیزند و اسباب بقادهنده و افزاینده آن را به [[غفلت]] نسپارند و در روند زندگی به خوبی به کار گیرند.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۲۹۳-۲۹۹.</ref>
[[زندگی خانوادگی]] جز با [[مدارا]] و [[سازگاری]] متقابل [[زن]] و مرد به [[درستی]] تداوم نمی‌یابد و لازم است دو [[همسر]] از اموری که این مدارا و سازگاری را آسیب می‌زند، می‌کاهد و زایل می‌سازد به شدت بپرهیزند و اسباب بقادهنده و افزاینده آن را به [[غفلت]] نسپارند و در روند زندگی به خوبی به کار گیرند.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۲۹۳-۲۹۹.</ref>


==تفاهم و توافق در زندگی خانوادگی==
==تفاهم و توافق در زندگی خانوادگی==
خط ۵۴: خط ۵۴:
[[زن]] و مرد در زندگی مشترک لازم است در یک مسیر گام بردارند، و در عین [[حفظ]] [[شخصیت]] مستقل خود در یک جهت حرکت کنند، وگرنه پیوسته زندگی مشترک را به اصطکاک و درگیری می‌کشانند و به‌جای [[پیشرفت]]، درجا می‌زنند، و به جای حرکت مثبت گرفتار سکون منفی می‌گردند.
[[زن]] و مرد در زندگی مشترک لازم است در یک مسیر گام بردارند، و در عین [[حفظ]] [[شخصیت]] مستقل خود در یک جهت حرکت کنند، وگرنه پیوسته زندگی مشترک را به اصطکاک و درگیری می‌کشانند و به‌جای [[پیشرفت]]، درجا می‌زنند، و به جای حرکت مثبت گرفتار سکون منفی می‌گردند.


البته تفاهم و توافق به معنای [[نفی]] شخصیت یکی در برابر دیگری، و هضم شدن یکی در دیگری نیست و اعضای [[خانواده]] می‌توانند در عین داشتن شخصیت مستقل و [[اندیشه]] و نظر خویش در اهداف و جهت‌گیری‌ها و مسیر زندگی [[اهل]] تفاهم و توافق باشند. تفاهم و توافق در زندگی خانوادگی [[درک]] متقابل و هم‌فکری و [[همسویی]] در امور مشترک است نه نفی یکدیگر و نادیده گرفتن علایق و سلایق گوناگون. این [[انتظار]] که همه افراد [[خانواده]] در یک مسأله دارای یک نظر و سلیقه باشند و در همه چیز یک [[فهم]] و [[عقیده]] معنا یابد، انتظاری غیر [[واقعی]] است. بلکه آنچه مهم است و قاعده‌ای اساسی در [[زندگی]] [[خانوادگی]] است تفاهم و توافق در معنایی است که اشاره شد. چنین تفاهم و توافقی مایه [[آرامش]] خانواده و [[پیشرفت]] آن در [[جهت]] اهداف مجموعه است.
البته تفاهم و توافق به معنای [[نفی]] شخصیت یکی در برابر دیگری، و هضم شدن یکی در دیگری نیست و اعضای [[خانواده]] می‌توانند در عین داشتن شخصیت مستقل و [[اندیشه]] و نظر خویش در اهداف و جهت‌گیری‌ها و مسیر زندگی [[اهل]] تفاهم و توافق باشند. تفاهم و توافق در زندگی خانوادگی [[درک]] متقابل و هم‌فکری و [[همسویی]] در امور مشترک است نه نفی یکدیگر و نادیده گرفتن علایق و سلایق گوناگون. این [[انتظار]] که همه افراد [[خانواده]] در یک مسأله دارای یک نظر و سلیقه باشند و در همه چیز یک [[فهم]] و [[عقیده]] معنا یابد، انتظاری غیر [[واقعی]] است. بلکه آنچه مهم است و قاعده‌ای اساسی در [[زندگی خانوادگی]] است تفاهم و توافق در معنایی است که اشاره شد. چنین تفاهم و توافقی مایه [[آرامش]] خانواده و [[پیشرفت]] آن در [[جهت]] اهداف مجموعه است.


در داستان بِلَوْهَرْ و یوذاسَف<ref>بِلَوْهَرْ و یوذاسَف (یا برلئام و یوزاف، و برلعام و یواصاف/بوذاسَف/بوداسف/یوداسپ) روایتی از زندگی بودا به زبان سانسکریت است که در آن بلوهر زاهد، وی را با حقایق زندگی آشنا می‌کند. این روایت به بسیاری از زبان‌ها ترجمه و در اغلب کشورها منتشر شده است. ظاهراً نخستین ترجمه آن به زبان خُتَنی، و سپس به زبان‌های سغدی و پارتی بوده است. احتمالا ترجمه پهلوی این داستان از سانسکریت، در دوره انوشیروان (سده ششم میلادی) انجام گرفته و مترجم یا نگارنده آن برزویه طبیب بوده است. با اینکه تحریر پهلوی آن در دست نیست، بیش‌تر ترجمه‌های بعدی، مستقیم و غیر مستقیم، از آن گرفته شده است. شیخ صدوق در کمال الدین از ابو علی احمد بن حسن قطان رازی شیعی، استاد خود، و او از حسن بن علی سکری، و او از محمد بن زکریا غلابی بصری این داستان را روایت کرده است. به موجب روایت شیخ صدوق، پادشاهی عیاش و شهوت‌پرست در هندوستان فرمانروایی می‌کرد که همه فرزندان او دختر بودند. پس از سال‌ها صاحب پسری شد به نام یوذاسف که در حسن و جمال بی‌مانند بود. دانشمندی پیشگویی کرد که وی پیشوای اهل دین خواهد شد. اما پدرش که با دین‌باوران مخالف بود، کوشید تا وی سخنی از عبادت و دین و جهان دیگر نشنود و با بیماری و پیری و مرگ روبه‌رو نشود تا به دین و دینداران نگرود. ازاین‌رو شهری را از برای یوذاسف خالی کرد و او را با جمعی از خدمتگزاران در آن شهر جای داد. ولی او علی‌رغم خواست پدر، از حصاری که گردش کشیده بودند، بیرون آمد و از آمیختگی زندگی با رنج‌ها و ناپایداری آن آگاه شد. سرانجام پارسایی خردمند به نام بلوهر، او را به آیین خود جذب کرد و او پنهان از پدر و به راهنمایی و تعلیم فرشتگان، از تاج و تخت چشم پوشید و سفری دور و دراز در پیش گرفت تا به صحرایی رسید و چون میوه درخت عظیمی را چشید، از تمامی میوه‌ها شیرین‌تر یافت و درخت را نشانه‌ای از بشارت نبوت دانست. خداوند احوال عالم ارواح، عالم ابدان، قیامت و احوال امور آینده را بر او ظاهر گرداند. سپس به دعوت و هدایت مردم پرداخت و به این منظور سفرهای بسیار کرد و در لحظات پایانی زندگی نیز یکی از شاگردان نزدیک خود به نام یابد را به دل نبستن به زندگی مادی و ملازمت حق برانگیخت. (کمال الدین، ج۲، ص۵۷۷-۶۳۸؛ بحار الانوار، ج۷۸، ص۳۸۳-۴۴۴). این مطالب، با اندک تفاوتی، با اتکا به منابع دست اول بودایی، در کتاب‌های معاصران سده اخیر یافت می‌شود. اکبر ثبوت، مدخل «بِلَوْهَرْ و یوذاسَف»، دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، ج۴، ۱۳۷۷ ش. ص۱۶۸-۱۷۰.</ref> آمده است که شاهزاده (یوذاسَف) از [[حکیم]] (بِلَوْهَرْ) درباره بهترین‌ها و برترین‌ها [[پرسش]] کرد و از جمله پرسید: {{متن حدیث|أَيُّ‏ شَيْ‏ءٍ مِنَ‏ الدُّنْيَا أَقَرُّ لِلْعَيْنِ‏؟}}.<ref>«چه چیز دنیا بیش از همه مایه آرامش و روشنی چشم است؟».</ref>.
در داستان بِلَوْهَرْ و یوذاسَف<ref>بِلَوْهَرْ و یوذاسَف (یا برلئام و یوزاف، و برلعام و یواصاف/بوذاسَف/بوداسف/یوداسپ) روایتی از زندگی بودا به زبان سانسکریت است که در آن بلوهر زاهد، وی را با حقایق زندگی آشنا می‌کند. این روایت به بسیاری از زبان‌ها ترجمه و در اغلب کشورها منتشر شده است. ظاهراً نخستین ترجمه آن به زبان خُتَنی، و سپس به زبان‌های سغدی و پارتی بوده است. احتمالا ترجمه پهلوی این داستان از سانسکریت، در دوره انوشیروان (سده ششم میلادی) انجام گرفته و مترجم یا نگارنده آن برزویه طبیب بوده است. با اینکه تحریر پهلوی آن در دست نیست، بیش‌تر ترجمه‌های بعدی، مستقیم و غیر مستقیم، از آن گرفته شده است. شیخ صدوق در کمال الدین از ابو علی احمد بن حسن قطان رازی شیعی، استاد خود، و او از حسن بن علی سکری، و او از محمد بن زکریا غلابی بصری این داستان را روایت کرده است. به موجب روایت شیخ صدوق، پادشاهی عیاش و شهوت‌پرست در هندوستان فرمانروایی می‌کرد که همه فرزندان او دختر بودند. پس از سال‌ها صاحب پسری شد به نام یوذاسف که در حسن و جمال بی‌مانند بود. دانشمندی پیشگویی کرد که وی پیشوای اهل دین خواهد شد. اما پدرش که با دین‌باوران مخالف بود، کوشید تا وی سخنی از عبادت و دین و جهان دیگر نشنود و با بیماری و پیری و مرگ روبه‌رو نشود تا به دین و دینداران نگرود. ازاین‌رو شهری را از برای یوذاسف خالی کرد و او را با جمعی از خدمتگزاران در آن شهر جای داد. ولی او علی‌رغم خواست پدر، از حصاری که گردش کشیده بودند، بیرون آمد و از آمیختگی زندگی با رنج‌ها و ناپایداری آن آگاه شد. سرانجام پارسایی خردمند به نام بلوهر، او را به آیین خود جذب کرد و او پنهان از پدر و به راهنمایی و تعلیم فرشتگان، از تاج و تخت چشم پوشید و سفری دور و دراز در پیش گرفت تا به صحرایی رسید و چون میوه درخت عظیمی را چشید، از تمامی میوه‌ها شیرین‌تر یافت و درخت را نشانه‌ای از بشارت نبوت دانست. خداوند احوال عالم ارواح، عالم ابدان، قیامت و احوال امور آینده را بر او ظاهر گرداند. سپس به دعوت و هدایت مردم پرداخت و به این منظور سفرهای بسیار کرد و در لحظات پایانی زندگی نیز یکی از شاگردان نزدیک خود به نام یابد را به دل نبستن به زندگی مادی و ملازمت حق برانگیخت. (کمال الدین، ج۲، ص۵۷۷-۶۳۸؛ بحار الانوار، ج۷۸، ص۳۸۳-۴۴۴). این مطالب، با اندک تفاوتی، با اتکا به منابع دست اول بودایی، در کتاب‌های معاصران سده اخیر یافت می‌شود. اکبر ثبوت، مدخل «بِلَوْهَرْ و یوذاسَف»، دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، ج۴، ۱۳۷۷ ش. ص۱۶۸-۱۷۰.</ref> آمده است که شاهزاده (یوذاسَف) از [[حکیم]] (بِلَوْهَرْ) درباره بهترین‌ها و برترین‌ها [[پرسش]] کرد و از جمله پرسید: {{متن حدیث|أَيُّ‏ شَيْ‏ءٍ مِنَ‏ الدُّنْيَا أَقَرُّ لِلْعَيْنِ‏؟}}.<ref>«چه چیز دنیا بیش از همه مایه آرامش و روشنی چشم است؟».</ref>.


و حکیم پاسخ داد: {{متن حدیث|الْوَلَدُ الْأَدِيبُ وَ الزَّوْجَةُ الْمُوَافِقَةُ الْمُؤَاتِيَةُ الْمُعِينَةُ عَلَى أَمْرِ الْآخِرَةِ}}<ref>«فرزند تربیت‌یافته و همسر موافق و سازگار و یاور بر کار آخرت». کمال الدین، ج۲، ص۶۱۷؛ بحارالانوار، ج۷۸، ص۴۲۳.</ref>.
و حکیم پاسخ داد: {{متن حدیث|الْوَلَدُ الْأَدِيبُ وَ الزَّوْجَةُ الْمُوَافِقَةُ الْمُؤَاتِيَةُ الْمُعِينَةُ عَلَى أَمْرِ الْآخِرَةِ}}<ref>«فرزند تربیت‌یافته و همسر موافق و سازگار و یاور بر کار آخرت». کمال الدین، ج۲، ص۶۱۷؛ بحارالانوار، ج۷۸، ص۴۲۳.</ref>.
[[زندگی]] [[خانوادگی]] فارغ از تفاهم و توافق از [[آرامش]] و [[شادی]] [[واقعی]]، بی‌بهره است.
[[زندگی خانوادگی]] فارغ از تفاهم و توافق از [[آرامش]] و [[شادی]] [[واقعی]]، بی‌بهره است.


تفاهم و توافق در زندگی {{متن حدیث|قُرَّةَ الْعَيْنِ‏}} است. {{متن حدیث|قُرَّةَ‏}} قرار گرفتن و قرار یافتن است، و {{متن حدیث|قُرَّةَ الْعَيْنِ‏}} [[آرامش]] و [[راحتی]] [[چشم]]، یعنی آرامش و راحتی [[زندگی]] است، زیرا [[انسان]] ناراحت و گرفتار، آرامش چشم ندارد و آرام یافتن چشم نشانه آرامش و راحتی زندگی است. و نیز {{متن حدیث|قُرَّةَ}} کنایه از [[شادی]] و [[سرور]] است و گفته‌اند اصل آن از {{عربی|قُرّ}} به معنی خنکی و سرماست، و سرما مقتضی سکون و قرار است، چنان‌که [[گرما]] و حرارت مقتضی حرکت است. و {{متن حدیث|قُرَّةَ الْعَيْنِ‏}} به معنای خنکی چشم گرفته شده است، زیرا [[عرب]] [[معتقد]] بود که [[اشک]] ناشی از سرور و شادی خنک است و اشک ناشی از [[اندوه]] و [[گرفتاری]] گرم است<ref>کتاب العین، ج۳، ص۱۴۵۷؛ صحیح مسلم، ج۱۴، ص۱۹-۲۰؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۳، ص۸۲؛ لسان العرب، ج۱۱، ص۹۷-۹۹؛ فتح الباری، ج۶، ص۴۴؛ عمدة القاری، ج۵، ص۱۰۰؛ شرح اصول الکافی للمازندرانی، ج۱۰، ص۳۷۹؛ بحارالانوار، ج۶، ص۲۲۷.</ref>. زندگی مشترک [[نیازمند]] {{متن حدیث|قُرَّةَ الْعَيْنِ‏}} است و آن جز در پرتو تفاهم و توافق حاصل نمی‌شود. بنابراین اگر انسان در پی زندگی پرآرامش است، لازم است تفاهم و توافق را جدی بگیرد و در پی برقرار ساختن [[روابط]] یک‌سویه نباشد. با عبور از [[خودخواهی]] یک‌سونگری و [[سلطه‌گری]] و گام نهادن در روابطی دوسویه و مبتنی بر مفاهمه و برخاسته از توافق است که شادی جمعی و [[رضایت]] متقابل کسب می‌گردد. و هیچ [[سروری]] چون سرور برخاسته از تفاهم و توافق نیست، چنان‌که در خبری آمده است: {{متن حدیث|مُوَافِقَةُ الزَّوْجَةِ كَمَالُ‏ السُّرُورِ}}<ref>«موافقت و همراهی همسر کمال شادی و سرور است». فقه الرضا، ص۳۵۴؛ بحارالانوار، ج۷۹، ص۳۰۳.</ref>.
تفاهم و توافق در زندگی {{متن حدیث|قُرَّةَ الْعَيْنِ‏}} است. {{متن حدیث|قُرَّةَ‏}} قرار گرفتن و قرار یافتن است، و {{متن حدیث|قُرَّةَ الْعَيْنِ‏}} [[آرامش]] و [[راحتی]] [[چشم]]، یعنی آرامش و راحتی [[زندگی]] است، زیرا [[انسان]] ناراحت و گرفتار، آرامش چشم ندارد و آرام یافتن چشم نشانه آرامش و راحتی زندگی است. و نیز {{متن حدیث|قُرَّةَ}} کنایه از [[شادی]] و [[سرور]] است و گفته‌اند اصل آن از {{عربی|قُرّ}} به معنی خنکی و سرماست، و سرما مقتضی سکون و قرار است، چنان‌که [[گرما]] و حرارت مقتضی حرکت است. و {{متن حدیث|قُرَّةَ الْعَيْنِ‏}} به معنای خنکی چشم گرفته شده است، زیرا [[عرب]] [[معتقد]] بود که [[اشک]] ناشی از سرور و شادی خنک است و اشک ناشی از [[اندوه]] و [[گرفتاری]] گرم است<ref>کتاب العین، ج۳، ص۱۴۵۷؛ صحیح مسلم، ج۱۴، ص۱۹-۲۰؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۳، ص۸۲؛ لسان العرب، ج۱۱، ص۹۷-۹۹؛ فتح الباری، ج۶، ص۴۴؛ عمدة القاری، ج۵، ص۱۰۰؛ شرح اصول الکافی للمازندرانی، ج۱۰، ص۳۷۹؛ بحارالانوار، ج۶، ص۲۲۷.</ref>. زندگی مشترک [[نیازمند]] {{متن حدیث|قُرَّةَ الْعَيْنِ‏}} است و آن جز در پرتو تفاهم و توافق حاصل نمی‌شود. بنابراین اگر انسان در پی زندگی پرآرامش است، لازم است تفاهم و توافق را جدی بگیرد و در پی برقرار ساختن [[روابط]] یک‌سویه نباشد. با عبور از [[خودخواهی]] یک‌سونگری و [[سلطه‌گری]] و گام نهادن در روابطی دوسویه و مبتنی بر مفاهمه و برخاسته از توافق است که شادی جمعی و [[رضایت]] متقابل کسب می‌گردد. و هیچ [[سروری]] چون سرور برخاسته از تفاهم و توافق نیست، چنان‌که در خبری آمده است: {{متن حدیث|مُوَافِقَةُ الزَّوْجَةِ كَمَالُ‏ السُّرُورِ}}<ref>«موافقت و همراهی همسر کمال شادی و سرور است». فقه الرضا، ص۳۵۴؛ بحارالانوار، ج۷۹، ص۳۰۳.</ref>.
۲۱۸٬۰۵۷

ویرایش