بحث:مهم‌ترین مصادیق علم غیب کدام‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
==فعلا در بحث بماند==
==پاسخ اجمالی==
در پایان نامه علم غیب در روایات
===معناشناسی===
====غیب====
=====معنای لغوی=====
غیب در لغت<ref>طریحی، «مجمع البحرین»، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ ‌راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ‌«المفردات»، ص ‌۶۱۶؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، «کتاب العین»، ‌ج۴، ص ۴۵۴؛ ‌ابن‌منظور، محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ‌ج۱، ص ۶۵۴ و طبرسی، فضل بن حسن، «مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن»، ج۱، ص ۱۲۱.</ref> به امری که از [[حس]] پوشیده باشد، اطلاق شده است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند؛ ‌این واژه در مقابلِ [[شهود]] است به‌ معنای چیزی که با حواس قابل [[درک]] باشد<ref>ر.ک: [[سید عبدالحسین طیب|طیب، سید عبدالحسین]]، «اطیب البیان فی تفسیر القرآن»، ج ۱، ص ۱۴۸؛ [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، «امدادهای غیبی در زندگی بشر»، ص ۵۵؛ [[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی، محمد]]، [[شهاب الدین اشراقی|اشراقی، شهاب الدین]]، «[[پاسداران وحی (کتاب)|پاسداران وحی]]»، ص ۱۶۷؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، «[[منشور جاوید ج۱۰ (کتاب)|منشور جاوید]]»، ج ۱۰، ص ۱۴۴؛ [[سید حسن مصطفوی|مصطفوی، سید حسن]]، [[احمد مروی|مروی، احمد]]، «[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]»، فصلنامه قبسات، ص ۱۲؛ [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، «[[مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران (مقاله)|مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران]]»، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، ص ۶۶ و ۶۷؛ [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]]، [[سید علی هاشمی|هاشمی، سید علی]]، «[[قلمرو علوم پیامبر امام علی و صحابه در مهم‌ترین منابع حدیثی اهل سنت (مقاله)|قلمرو علوم پیامبر امام علی و صحابه در مهم‌ترین منابع حدیثی اهل سنت]]»، [[پژوهش‌نامه حکمت و فلسفه اسلامی (نشریه)|پژوهش‌نامه حکمت و فلسفه اسلامی]]، ش ۳، ص ۳۹ ـ ۴۰؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، «[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]»، ج ۲، ص ۳۷۸؛ [[محمد حسن نادم|نادم، محمد حسن]]، «[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]»، ص ۷۵.</ref>.


قرآن مصداق کامل علم غيب
=====معنای اصطلاحی=====
قرآن كتابي است آسماني كه تمام مطالب آن از جانب خداوند بوسيله جبرئيل بر پيامبرص فرو فرستاده شده و بنابراين تمام محتواي قرآن را مطالبي تشكيل مي دهد كه از غيب آمده است، و هيچ كسي جز پيامبران و پيشوايان ديني نمي توانند از چنين ويژگي برخوردار باشد كه بر آنها وحي شود و بتوانند از طريق ارتباط با عالم غيب بر برخي امور آگاهي يابند.
برای [[غیب]] سه اصطلاح مختلف وجود دارد که عبارت است از:
علاوه بر اينكه محتواي قرآن تماما از غيب آمده است خود قرآن مشتمل آياتي است كه برخي از امورات غيبي را به اطلاع پيامبر و ساير بندگان مي رساند كه نمونه هاي آن در فصل دوم اين تحقيق به تفصيل بيان گرديد كه تكرار آن در اينجا لازم نيست.  
#'''اصطلاح [[قرآنی]] و [[حدیثی]]:''' مراد از غیب از منظر [[قرآن]]<ref>مانند: {{متن قرآن|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ}}، سوره انعام، آیه ۵۹؛ {{متن قرآن|وَيَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ}}، سوره یونس، آیه ۲۰.</ref> و [[روایات]]<ref>در روایتی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: «همانا برای [[خداوند متعال]] دو [[علم]] وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود قرار داده و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه [[پیامبری]] از [[پیامبران]] و نه فرشته‌ای از [[فرشتگان]] و این همان فرمایش خداوند متعال در [[قرآن کریم]] است که فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}} و علمی که فرشتگان او از آن [[آگاهی]] دارند قطعا مورد آگاهی [[محمد]]{{صل}} و [[آل محمد]]{{ع}} است و آنچه ایشان از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاه فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا [[روز قیامت]] از آن مطلع هستند؛ {{متن حدیث|إن لله علمین علم استأثر به فی غیبه فلم یطلع علیه نبیا من أنبیائه و لا ملکا من ملائکته و ذلک قول الله تعالی إن الله عنده علم الساعة و ینزل الغیث و یعلم ما فی الأرحام و ما تدری نفس ما ذا تکسب غدا و ما تدری نفس بأی أرض تموت‏ و له علم قد اطلع علیه ملائکته فما اطلع علیه ملائکته فقد اطلع علیه محمد و آله و ما اطلع علیه محمد و آله فقد أطلعنی علیه [یعلمه‏] الکبیر منا و الصغیر إلی أن تقوم الساعة}}؛ صفار، محمد بن حسن، «بصائر الدرجات»، ص ١٣١.</ref>، مطلقِ [[علوم]] فراطبیعی و غیراکتسابی نیست، بلکه غیب تنها به آن دسته از علومی اطلاق می‌شود که [[خدای متعال]] آگاهی از آنها را تنها به خود اختصاص داده و احدی از مخلوقاتش اعم از [[انبیاء]]، [[ملائکه]] و غیر ایشان را نیز از آن مطلع نکرده است. هرچند در این قسم نیز گاهی [[خداوند]] [[اراده]] کرده و علومی را از [[خزانه]] [[غیب]] خود در [[اختیار]] برخی [[برگزیدگان]] خویش قرار داده است<ref>{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}}«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد». سوره جن، آیه۲۶ - ۲۷.</ref>.<ref>ر.ک: مسعودی، سید محمد علی، «تفاوت کاربردهای کلامی و روایی واژه غیب در ترکیب اضافی علم غیب»، نخستین همایش ملی واژه‌پژوهی در علوم اسلامی، ص۵.</ref>
#'''اصطلاح [[کلامی]]:''' غیب در اصطلاح [[متکلمان]] به اموری همچون حوادث گذشته و [[آینده]] یا اور حالی که اطلاع از آنها از راه‌های طبیعی ممکن نیست مثل [[آگاهی]] از آنچه در مکانی دوردست اتفاق افتاده اطلاق می‌شود. به دیگر [[سخن]] مراد از غیب چیزی است که تحت [[حس]] و [[درک]] [[آدمی]] قرار ندارد به همین جهت [[شناخت]] آن بدون کمک گرفتن از اسباب غیر عادی ممکن نیست<ref>ر.ک: [[عبدالحسین امینی|امینی، عبدالحسین]]، «[[الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب (کتاب)|الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب]]»، ج ۵، ص ۸۰؛ [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، «[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»، ص ۱۱۹؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، «مفاهیم القرآن»، ج ۳، ص ۴۰۲ ـ ۴۰۴؛ [[سید مرتضی مهری|مهری، سید مرتضی]]، «[[آگاهی‌های غیبی (مقاله)|آگاهی‌های غیبی]]»، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵.</ref>. مانند [[خدای سبحان]] و برخی از نشانه‌های او همچون: [[وحی]]، [[فرشتگان]] و [[رستاخیز]] که همه آنها از حواس ما غایب‌اند. به دیگر سخن مفهوم خاص غیب عبارت است از حقایق پشت پردۀ واقعیات و رویدادهای [[عالم طبیعت]] که حواس و [[ذهن]] و دیگر [[ابزار شناخت]] معمولی راهی به آنها ندارد. غیب در این حالت به معنای پنهان از [[ادراکات]] افراد عادی است؛ خواه [[ادراکات حسی]] یا [[ادراکات عقلی]]. البته غیب، زمانی غیب است که به غیر خدای متعال نسبت داده شود؛ وگرنه هیچ موجودی برای خدا غیب نیست و همه امور مشهود او هستند: {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ}}<ref>«او دانای نهان است. هم ‏وزن ذره‌‏اى، نه در آسمان‌ها و نه در زمین از او پنهان نیست‏»؛ سوره سبأ، آیه ۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، «ترجمه تفسیر المیزان»، ج ۱، ص ۷۳؛ [[محمد تقی جعفری|جعفری، محمد تقی]]، «قرآن نماد حیات معقول»، ص ۱۶۶ ـ ۱۷۱؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، «[[پیام قرآن (کتاب)|پیام قرآن]]»، ج ۷، ص ۲۱۲؛ [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، «تفسیر تسنیم»، ج ۲، ص ۱۵۷؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، «[[منشور جاوید ج۱۰ (کتاب)|منشور جاوید]]»، ج ۱۰، ص ۱۴۴؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، «انسان‌شناسی»، ص ۳۹۹. ۴۰۰؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، «[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]»، ج ۲، ص ۳۷۸؛ [[محمد حسن نادم|نادم، محمد حسن]]، «[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]»، ص ۷۵؛ [[سید امین موسوی|موسوی، سید امین]]، «گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل»، ص ۴۸.</ref>
#'''اصطلاح عرفی:''' در اصطلاح رایج عرفی نیز مراد از [[غیب]] چیزی است که پوشیده از [[حس]] [[انسان]] بوده و با حواس رایج پنجگانه نمی‌توان از آن [[آگاهی]] یافت. اصطلاح عرفی غیب همانند معنای لغوی آن است.


صفحه 112
====علم غیب====
[[رده:پاسخ‌هایی برای بازنویسی]]
براساس آنچه در معنای اصطلاحی [[غیب]] گفته شد، [[علم غیب]] نیز دارای سه اصطلاح مختلف است:
#'''اصطلاح [[قرآنی]] و [[حدیثی]]:''' در این اصطلاح [[علم به غیب]] فقط به [[علوم]] اختصاصی [[خداوند متعال]] (علوم مکنون و مستأثر) که ذاتی بوده و اکتسابی نیستند اطلاق می‌شود و به [[علم]] دیگران اگرچه به [[تعلیم الهی]] یا اعطای او باشد غیب گفته نمی‌شود.
#'''اصطلاح [[کلامی]]:''' در اصطلاح رایج [[متکلمان]]، علم به غیب به کیفیت خاصی از [[دانش]] اطلاق می‌شود که ذاتی و غیرتبعی بوده و از دیگران فراگیری نشده باشد یعنی مستفاد نباشد. لذا در این اصطلاح نیز، علم به غیب مختص ذات خداوند است و به علم دیگران هرچند ویژه باشد، غیب گفته نمی‌شود. مراد از غیب در اصطلاح رایج متکلمان همانند معنای غیب در [[فرهنگ قرآنی]] و حدیثی است<ref>ر.ک: مسعودی، سید محمد علی، «تفاوت کاربردهای کلامی و روایی واژه غیب در ترکیب اضافی علم غیب»، نخستین همایش ملی واژه‌پژوهی در علوم اسلامی، ص٢ و ٣.</ref>.
#'''اصطلاح عرفی:''' مراد از علم به غیب در اصطلاح عرفی آن ناظر به معنای لغوی غیب است. براین اساس مراد از علم به غیب از منظر عرفی [[آگاهی]] از چیزهایی است که بیرون از دید و حواس ظاهری قرار دارند، خواه مربوط به حوادث کنونی باشد و یا [[آینده]]، به‌عبارت دیگر [[علم غیب]]، [[علم غیر عادی]] و [[علم خدادادی|خدادادی]] است، ‌نه دانش‌هایی که از [[راه]] [[دلایل]] و حواس ظاهری و [[فنون]] اکتسابی به دست می‌آیند<ref>ر.ک: [[عبدالحسین امینی|امینی، عبدالحسین]]، «[[الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب (کتاب)|الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب]]»، ج ۵، ص ۸۰؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، «مفاهیم القرآن»، ج ۳، ص ۴۰۲ ـ ۴۰۴؛ [[سید مرتضی مهری|مهری، سید مرتضی]]، «[[آگاهی‌های غیبی (مقاله)|آگاهی‌های غیبی]]»، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵؛ [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، «[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»، ص ۱۱۹؛ [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، «[[مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران (مقاله)|مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران]]»، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، ص ۶۶ و ۶۷.</ref>. در این اصطلاح به دانش‌های اکتسابی از راه غیرحواس و تبعی که ذاتی نباشند هم غیب اطلاق می‌شود.
 
==پانویس==
{{پانویس}}
۱۱۲٬۳۴۹

ویرایش