←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[ | [[عُوَیمر بن زید بن قیس بن عایشه]] از [[طایفه]] [[بنی عامر بن عدی]]<ref>ابن کلبی، ج۲، ص۶۳.</ref>، معروف به [[ابودرداء]]، از آخرین [[اسلام]] آورندگان [[قبیله خزرج]] و از فقهای [[نسل]] نخست [[مدینه]] است<ref>ابن عبد البر، ج۴، ص۲۱۱.</ref>. در ضبط نام و [[نسب]] او [[اختلاف]] است. نامش را عامر و عویمر، و نام پدرش را نیز عامر، قیس، [[ثعلبه]]، [[مالک]]، [[عبدالله]] و زید گفتهاند<ref>ابن هشام، ج۲، ص۱۵۲؛ ابن عبدالبر، ج۳، ص۲۸۹؛ مزی، ج۱۴، ص۴۶۵؛ ذهبی، سیر، ج۲، ص۳۳۵.</ref>. برخی نام او را عامر، و عویمر را [[لقب]] او دانستهاند<ref>ابن عبد البر، ج۴، ص۲۱۱.</ref>. نام [[مادر]] ابودرداء، محبه، دختر [[واقد بن عمرو]]، از ساکنان [[شام]] بود<ref>خلیفة بن خیاط، ص۱۶۵.</ref>. ابودرداء چهار فرزند به نامهای [[درداء]]، [[بلال]]، [[یزید]] و [[شیبه]] داشت. [[کنیه]] وی برگرفته از فرزند نخست است <ref>[[ابن جوزی]]، تلقیح، ۱۴۳</ref>. او پیش از اسلام [[بت]] میپرستید و به [[تجارت]] [[اشتغال]] داشت <ref>[[ابن قتیبه]]، [[معارف]]، ۲۶۸.</ref>. از او نقل شده: پیش از [[مبعوث]] شدن [[رسول خدا]]{{صل}} در مدینه بازرگان بودم. پس از [[بعثت]] آن [[حضرت]]، بازرگانی را رها کردم و به [[عبادت]] مشغول شدم <ref>[[ابن سعد]]، ۲۷۵ / ۷؛ [[ابن حجر]]، ۶۲۲ / ۴.</ref>. | ||
درباره چگونگی [[اسلام آوردن]] ابودرداء گفته شده، [[عبدالله بن رواحه]] که پیش و پس از اسلام [[برادر]] خوانده او بود، [[منتظر]] ماند وقتی ابودرداء از خانهاش بیرون رفت، داخل [[خانه]] شد و بت او را [[شکست]]. عبدالله هنگام [[شکستن بت]] او چنین خواند: "از نامهای شیطانها [[بیزاری]] بجوی که هر چه با [[خداوند]] خوانده شود یاوه است"<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۷۵؛ مجلسی، ج۱۸، ص۱۱۱.</ref>. وقتی ابودرداء به خانه برگشت، همسرش او را از کار عبدالله بن رواحه [[آگاه]] کرد. ابودرداء با خود اندیشید اگر این بت خیر و خاصیتی داشت، میتوانست از خود [[دفاع]] کند. بعد از این، همراه عبدالله بن رواحه [[خدمت]] رسول خدا{{صل}} شرفیاب شد و اسلام آورد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۷۵.</ref>. | درباره چگونگی [[اسلام آوردن]] ابودرداء گفته شده، [[عبدالله بن رواحه]] که پیش و پس از اسلام [[برادر]] خوانده او بود، [[منتظر]] ماند وقتی ابودرداء از خانهاش بیرون رفت، داخل [[خانه]] شد و بت او را [[شکست]]. عبدالله هنگام [[شکستن بت]] او چنین خواند: "از نامهای شیطانها [[بیزاری]] بجوی که هر چه با [[خداوند]] خوانده شود یاوه است"<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۷۵؛ مجلسی، ج۱۸، ص۱۱۱.</ref>. وقتی ابودرداء به خانه برگشت، همسرش او را از کار عبدالله بن رواحه [[آگاه]] کرد. ابودرداء با خود اندیشید اگر این بت خیر و خاصیتی داشت، میتوانست از خود [[دفاع]] کند. بعد از این، همراه عبدالله بن رواحه [[خدمت]] رسول خدا{{صل}} شرفیاب شد و اسلام آورد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۷۵.</ref>. |